گزارش تصویری / کوچکترین مدرسه بندپی بابل

گزارش تصویری / کوچکترین مدرسه بندپی بابل

سایت بندپی : گاهی گفتن برخی حرفها انسان را ناراحت می کند، اما چاره ای جز گفتن نیست؛

هرچند شاید از گفتن برخی حرفها، بعضی دردها و شاید برخی ناگفته ها، چراغی سو نشود و قلبی نلرزد اما سخن گفتن از درد بهتر از هرگز نگفتن است؛

سخن امروز ما از سختی های کودکان است، کودکانی که همه ی ما به خوبی می دانیم آیندگان نسل ما هستند، آنهایی که باید جامعه ما را به سمت سربلندی و قله های افتخار به پیش ببرند.

 کودکانی که در منطقه ای محروم زندگی می کنند، منطقه ای که نام پرآوازه ی " بندپی " را با خود به یدک می کشد اما شاید خیلی ها از درون آن بی خبرند و نمی دانند در آن چه می گذرد!

منطقه ای که با وجود دوری از مرکز شهرستان و کمی امکانات تحصیلی، بهترین معلمان و دانش آموختگان و دانشمندان را تحویل جامعه می دهد اما مشکلات آن کم نیست.

پیش تر گزارشی از مدرسه شهید غلامعلی عرب روستای زوارک بندپی را که زحمت عکاسی اش بر دوش آقای بهروز خسروی (عکاس و خبرنگار خبرگزاری فارس) بود در سایت منتشر کردیم. مدرسه ای در دل روستا با وجود همه امکانات و سختی های تحصیلی دانش آموزانی دارد که به تحصیل علاقمند، معلمی که به عشق این دانش آموزان مسیر طولانی را طی می کند؛ کودکان، معلم، خانواده ها همه شان درد را می بینند و ما هم می بینیم، آنها بردباری را پیشه می کنند و ما نیز سر به زیر می افکنیم و بی تفاوت از کنارشان می گذریم!

جان کلام این نوشته در مورد مدرسه ای است که شاید بتوان آن را کوچکترین مدرسه ی بندپی دانست؛

مدرسه ای در روستای ییلاقی شیخ موسی در جوار بارگاه حضرتین امامزاده عبدالله و حاجی شیخ موسی، مدرسه ای با دو دانش آموز به نام های مهسا اسبکیان و سید نسرین موسوی.

این هر دو دانش آموز در مقطع دوم ابتدایی مشغول به تحصیل هستند و سختی ها و رنج ها را به امید رسیدن به آینده ای روشن و پربار تحمل می کنند.

صبح یکی از روزهای زمستانی امسال به این مدرسه سرزدیم تا گزارشی تهیه کنیم و ببینیم اوضاع چگونه است!!!

آموزگار این دو دانش آموز نیز تنها انگیزه خود برای خدمت در این منطقه را با وجود مشکلات و محدودیت های خاص این می داند که بتواند کمکی برای پیشرفت دانش آموزان باشد؛

محدودیت هایی که شاید رسیدگی به خیلی از آنها با کمترین توجه و همت مسوولین قابل حل باشد.

پای درد و دل های خانم ملک تبار نشستیم، از سختی ها گفت، از سرمای زمستان و درازای راه؛ و از علاقه ی بسیاری که به این دانش آموزان دارد!

از مشکلاتشان گفت؛

گفت که با توجه به سرمای شدید کوهستانی که از ویژگی های بارز و غیرقابل انکار این نقطه از منطقه ماست به ویژه  در فصل سرما، مدرسه از سیستم گرمایشی مطلوبی برخوردار نیست!

گفت که تهیه سوخت مدرسه به عهده خانواده های دانش آموزان است!

مدرسه با وجود دارا بودن یک منبع ذخیره آب به آب لوله کشی دسترسی ندارد و حتی امکانی فراهم نیست که بتوان منبع آب را پر کرد تا بتوان از آن برای مصارف دانش آموزان استفاده نمود!

کوچک ترین مدرسه بندپی شرقی که چند سال پیش گزارشی از آن در صدا و سیما و شبکه استانی مازندران پخش شد، اکنون غیر انتفاعی است!

آیا رسیدگی به مدرسه ای که تنها دو دانش آموز دارد آنقدر سخت است که باید غیر انتفاعی شود و خانواده های سخت کوش و زحمت کش این منطقه تمامی هزینه های مدرسه را اعم از سوخت، وسایل آموزشی، رفاهی و… و حتی وسایل جشن دهه فجر را خودشان تهیه کنند!؟

شاید برخی ها بپرسند که چرا مدرسه و امکانات برای دو دانش آموز!؟ اما شاید بهتر باشد از خودمان بپرسیم آیا مهسا و نسرین به جرم این که روستایشان دانش آموز دیگری ندارد و یا این که در روستا زندگی می کنند باید قید مدرسه را بزنند!؟

مگر مدارس روستایی چقدر هزینه می خواهند که رسیدگی به آنها آن قدر مشکل باشد؛ هزینه ی مدارس روستایی را در مقابل هزینه‌هایی که به راحتی به هدر می‌رود آیا می‌شود نام هزینه بر روی آنها گذاشت!؟

هر چند در تصویر زیر ۳ دانش آموز را می بینید اما خانم سید مریم موسوی به علت بیماری از ادامه تحصیل بازماند و برای حفظ روحیه و پر شدن اوقات فراغت در مدرسه حاضر می شود.Madrese Sheykh Mousa (1)

Madrese Sheykh Mousa (3)Madrese Sheykh Mousa (4)Madrese Sheykh Mousa (5)Madrese Sheykh Mousa (6)Madrese Sheykh Mousa (7)Madrese Sheykh Mousa (8)Madrese Sheykh Mousa (9)Madrese Sheykh Mousa (10)

منبع:
www.bandpay.ir

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *