درد دلهای یک جوان شیردارکلایی
نمیدونم چی بگم
بی مسئولیتی ؛ کم کاری و یا …
با سلام
احسان بابانژاد هستم . کسی که تصمیم گرفتم برای روستای شیردارکلا با تلنگری که مدیریت محترم سایت آقای عسگری به من زدن یه وبلاگ راهاندازی کنم و اینجا میخواستم از آقایانی که مسئولیتی در این روستا دارن مثل دهیار، شورا و … بپرسم که چرا این مسئولیت را قبول کردن؟ برای پیشرفت یا برای پسرفت روستا؟ چرا باید در روزهای گرم تابستان حداقل هفتهای ۲ تا ۳ روز آب روستا قطع باشد و اهالی روستا تمام تلاش خودشونو کنن تا آب وصل شود اما جواب درستی از کسی نگیرن؟ چرا باید روستایی مثل شیردارکلا که دست کمی از شهر ندارد و بیشترین بخش این روستا در جاده اصلی قرار دارد بدون گاز باشد؟ چرا هنوزم باید کوچههای روستا خاکی باشد؟ چرا نباید اطلاعات و اخبار درستی از روستا در اختیار اهالی و همچنین مسافران باشد؟ و شایدم دهها چرای دیگه که هیچکس پاسخگو نیست.
چرا باید آقای عسگری که فقط به عنوان مسافر به روستای ما آمده است برای شناساندن روستا زحمت کشیده و وبلاگ راهاندازی کنن؟
آیا واقعا کسی به فکر پیشرفت شیردارکلا نیست؟
خواهشا برید ببینید که روستاهای دور و اطرافمون و حتی روستاهای محروم سمت خودمون چه کارایی که نکردن.
چند وقتیه که تصمیم گرفتن توی روستا یه سالن ورزشی برای جوانان احداث کنن و دستشونم درد نکنه این کار را شروع کردن، اما مثل آسفالت کوچهها که نیمه کاره رها شد این کار هم نصفه و نیمه رها شده.
آدرس وبلاگ روستای شیردارکلا
http://shirdarkolavillage.persianblog.ir