فراخوان فرزندان ربودهشده / روستاهای مازن
روستاهای مازندران فرزندان ربودهشده خود در شهرها را فرا میخوانند
پهن شدن بساط عیش و نوش در برخی از روستاها تحت عنوان پارتی به بهانه دورهمی هم چالشی برای روستائیان است، از صدای مرغ و خروس و اردک، صدای واق واق سگ، که نگهبان مرغ و خروسها بود، تا حسنک بعد از کار در اراضی شالیزاری به آنها آب و غذا بدهد، خبری نیست.
شغالها دیگر خیالشان راحت است که دیگر در روستا از سگ خبری نیست، تازه راحت طلب شدند به راحتی از پسماند پیتزا و گوشت مرغ مانده استفاده میکنند و سرشان تا صبح در سطح آشغال است و صبح هم بدون نگرانی روستا را ترک میکنند.
حسنک هم دیگر دلشوره و نگرانی ندارد، چون مرغ و خروس و اردکهایش را فروخته، گوسفندها را راهی کشتارگاه کرد و یک قطعه زمین ارث پدری را علیالحساب فروخت و ماشینی دست و پا کرد و در حال تردد بین شهر و روستا است، به دنبال مشتری برای فروش زمین هکتاری میگردد، و هر از چندگاهی با مشتریان متفاوت در روستا دیده میشود تا این زمینها را، که از پدر به ارث برد بفروشد تا آلونکی در شهر تهیه کند و به شهر کوچ کند.
از کل اهالی ۲۰۰ خانواری روستا، تنها ۱۰ خانوار ماندند که آنها هم به دلیل کهولت سن نمیتوانند در شهر کاری برای خودشان دست و پا کنند و چشم انتظار هستند تا پایان هفته بچههایشان آذوقه یک هفتهای آنها را تهیه و در اختیارشان قرار دهند.
هرچه به فصل سرد سال که میرسیم روستا خلوتتر میشود، و این چند نفر هم به بهانه سرمای هوا به فرزندانشان در شهر میپیوندند و منتظر آمدن بهار هستند، بهار که از راه میرسد از حضور مشت جانعلی و مشت کریم هم خبری نیست، مشت جانعلی دچار بیماری فشار خون شد و مشت کریم در بیمارستان به دلیل ناراحتی قلبی بستری است، تازه امید، فرزند رسول با وجود جوانی بیماری قند دارد و پزشکان اعلام کردند که نیاز به پیوند کلیه دارد. قبلا در روستاها این خبرها نبود، پدر مشت جانعلی تا روزهای آخر حیاتش وقتی ۱۲۴ ساله بود در حال چرای دام بود و بدون بیماری عمرش را داد به شما!
حسنک که اوضاع و احول خوبی در روستا داشت، سرخوش از حال و هوای کار و فعالیت در روستا بود، امروز دل نگران فرزند پسرش است که با رفقای ناباب همکلام شده به جای اینکه کمک کار پدر باشد از صبح تا شب سر کوچه با افراد ناباب میگردد.
تازه حسنک هم حال و روز خوبی ندارد، برای خرید جهیزیه دخترش مجبور شد که چک بلند مدت بدهد با کارگری نتوانست در موعد مقرر به تعهد خویش عمل کند، در حال حاضر در زندان است و موبایلش از دسترس خارج شد.
همسر حسنک مجبور است برای تامین مایحتاج دو فرزند دیگرش در زمینهای شالیزاری و باغستانهای نارنگی و پرتغال اطراف شهر کار کند تا حداقل شرمنده دو فرزند دیگرش نباشد، تازه باید بیشتر کار کند که بتواند به تعهد حسنک در قبال ارائه چک بابت تهیه جهیزیه هم عمل کند.
این است حال و روز روستائیان و روستایی در برخی از شهرهای مازندران، البته برخیها هم که زمینشان اطراف شهر بود، پول نسبتاً مناسبی گرفتند و اوضاع و احولشان بدک نیست، بخشی از پول به حساب بانکی که سود ۲۵ درصد پرداخت میکنند قرار داده شد و آب باریکهای ماهیانه در اختیار خانواده قرار میگیرد و گذران امور میشود.
منبع:
www.bloghnews.com