نقشه منطقه هزارجریب استان مازندران

هزارجریب کجاست ؟

هزارجریب نامی است که از دیرباز تاکنون به منطقه ای مشتمل بر مناطق کوهستانی شهرستان های گلوگاه ، بهشهر، نکاء، ساری و شرق سوادکوه در استان مازندران ، شهرستانهای بندرگز و کرددکوی در استان گلستان و قسمتی از ناحیه کوهستانی شهرستان های سمنان و دامغان در استان سمنان اطلاق می شود.

با توجه به تغییر تقسیمات کشوری در سالیان اخیر ، در حال حاضر منطقه ی هزارجریب شامل ۳۳۸ روستا و ۳ شهر استانهای مازندران و سمنان می باشد . ۱۶۳ روستا و دو شهر شهرستان ساری ، ۶ روستای شهرستان میاندورود ، ۷۵ روستای شهرستان نکا ، ۶۳ روستای شهرستان بهشهر ، ۱۳ روستای شهرستان گلوگاه استان مازندران و ۱۵ روستا و ۱ شهر شهرستان مهدیشهر و ۳ روستای شهرستان دامغان استان سمنان در منطقه ی هزارجریب قرار دارند .

هزارگری یا هزارجریب که اعتمادالسلطنه آن را همان «کوهستان ونداد هرمز» می‌داند ، منطقهٔ وسیعی در رشته‌کوه البرز است حد فاصل سوادکوه تا گرگان.

هزارجریب از سمت شمال به جلگه مازندران و گلستان و از طرف جنوب به ارتفاعات سمنان و دامغان محدود می‌باشد.

در تقسیمات کشوری از واژه هزارجریب فقط برای نامیدن یکی از دو بخش شهرستان نکا استفاده شده‌است.

خاستگاه نامگذاری هزارجریب چیست ؟

ابن فقیه همدانی (سدهٔ ۴) می‌نویسد که در بیرون شهر ساریه هزار جریب زمین از آن بنداد هرمز است و آن زمین همان اموال خالصه‌ای است که وی از جریر بن یزید والی تبرستان خرید. این اشاره شاید کهن‌ترین اطلاعی باشد که از خاستگاه نامگذاری هزارجریب در دست است.

محدوده ی هزارجریب در اسناد و مدارک :

در لغت‌نامهٔ دهخدا از هزارجریب با واژهٔ «ناحیه» نام برده شده‌است و با استناد به منابعی از حدود و توابع و معادن آن سخن رفته‌است.

کنسول جمیز اَبُت در گزارشش از سفر به مازندران می‌گوید : هزارجریب در جنوبِ نخستین «رشته تپه‌هائی» که در بخش مسطح مازندران می‌رویند و ناهمواری‌ها را تشکیل می‌دهند واقع است.

اسماعیل مهجوری می‌نویسد حد فاصل سوادکوه و استرآباد، هزارجریب نام دارد و سرزمین آن به دو بخش تقسیم شده‌است. چهاردانگه و دودانگه. چهاردانگه نیز سه قسم است: «چهاردانگهٔ سورتیجی، چهاردانگهٔ مسعود الملک و چهاردانگهٔ شهریاری به مرکزیت یانه سر»

شاید گنبد رادکان در روستای رادکان منطقه هزارجریب کردکوی و برج رسکت در روستای رسکت منطقه دودانگه ساری ، محدوده ی جغرافیایی شرقی و غربی هزارجریب باشند.

فرهنگ و آئین مردم هزارجریب چیست ؟

زبان مردم هزارگری زبان مازندرانی است. مردم هزارگری تا سده هشتم اسلامی همچنان مردمانی از جمله خاندان شهریار به دین نیاکان خود بوده‌اند تا اینکه در این سده بدست سادات عمادی مازندرانی اسلام پذیرفتند.

آثار و علائمی که در گورستان سفیدچاه ( نخستین گورستان مسلمانان در ایران ) و همچنین چندین گورستان گبری و هرمزد پرستی در مناطق هزارجریب وجود دارد ، قدمت تاریخی این سرزمین را به قبل از اسلام می رساند .

هزارجریب در کتب تاریخی

در کتب متعدد تاریخی ، همانند تاریخ ابن اسفندیار ، تاریخِ مازندران، رویان و تبرستان ظهیرالدین مرعشی و … به کرات از هزارجریب یا هزار گری نام برده شده‌است.

یاسنت لویی رابینو کنسول دولت بریتانیا در رشت، در کتاب خود یعنی سفرنامهٔ مازندران و استرآباد، می‌نویسد: «بلوک هزارجریب شامل دو قسمت است: یکی چهاردانگه دیگری دو دانگه. می‌گویند هزار جریب به فخر عمادالدوله پسر امام زین‌العابدین تعلق داشته. او پیش از وفات املاکش را میان سه پسر خود که یکی از آن‌ها از مادر دیگر بوده تقسیم کرد؛ بنابراین به دو برادر تنی باهم چهار ششم یا چهاردانگ و به نابرادری آن‌ها دو ششم یا دو دانگ دیگر رسید.» افضل‌الملک نیز در سفرنامهٔ خود روایتی همانند دارد.

جیمز اَبُت نیز در سفرنامهٔ مازندران (زمان محمدشاه قاجار) اطلاعاتی از هزارجریب و تقسیم آن به دودانگه و چهاردانگه بدست می‌دهد.

در سفرنامهٔ کلنل برسفرد لوات کنسول دولت بهیه انگلیس در استرآباد نیز نام و توضیحات مختصرِ چندین روستا از روستاهای هزارجریب که در مسیر حرکت وی بوده‌اند به چشم می‌خورد.

گریگوری ملگُنُف در سال های ۱۸۵۸ و ۱۸۶۰ برای انجام مأموریتی از سوی حکومت قفقاز (برای اجراء وصیت‌نامه پتر کبیر) به شمال ایران سفر کرده است در سفرنامهٔ خود با ذکر این موضوع که هزارجریب به دو منطقهٔ دودانگه و چهاردانگه تقسیم می‌شود از مرزهای هزارجریب اینچنین نام برده است : استان استرآباد، رود کوچک ساور در روستای کندو در نیم فرسنگی غرب رادکان، روستای برکوله (بارکلا) و نیلا (نیالا) در اشرف در نزدیکی جادهٔ شاهرود، روستای سرخ‌گریه(سرخ‌گریوه) و بالخاس(مال‌خواست) و چشمهٔ آروس (چشمهٔ آب شور روستای ارست یا همان باداب سورت) و چهارده (چهارده کلاته یا دیباج).

همچنین در این سفرنامه ، یانه‌سر به عنوان زیباترین روستای هزارجریب معرفی و از چراگاه خوش‌انگور و خانهٔ مالک روستا با سبک ساختمانی خاصش یاد می‌شود.

اسماعیل مهجوری در تاریخ مازندران می‌نویسد: «طبرستان چهارده بخش داشته که هر یک مسجد جامعی می‌داشته‌اند، این چنین: آمل، ساریه، مامطیر، ترنجه، ربست، میلا، هزار گریب، مهروان، تمیش، تمار، ناتیل، چالس، رویان و کلار» (مهجوری پوشینهٔ ۱ صفحهٔ ۳۸)

منوچهر ستوده، از آستارا تا استرآباد، پوشیهٔ ۳ صفحهٔ ۱۰ و ۱۱: «سه منطقه عمده کوهستانی در مازندران وجود داشته: ۱- کوهستان ونداد هرمز که شامل هزار جریب بود ۲- کوهستان وندا سنجان بن الندابن قارن ۳- کوهستان شروین بن سرخاب که شامل قسمت جنوب شرقی مازندران بوده‌است.»

حسین اسلامی ساروی جغرافیای تاریخی ساری صفحهٔ ۱۸۹: « هزارجریب (دودانگه و چهاردانگه) به سبب شرایط خاص اقلیمی – کوه و جنگل امکان دفاع و تهام را بیشتر داشت و آسیب‌پذیری این منطقه به نسبت قسمت دشت ساری کمتر بود، به همین سبب در طول تاریخ توانسته از ساری دفاع کند، تا نیست و نابود نشود و با فراز و نشیب‌های فراوان همچنان بماند در این گردش طولانی و پر افت و خیز این مسئولیت و سیادت تاریخی به عنوان میراث همچنان حفظ کند و مرکز اصیل طبرستان بماند.»

فرهنگ جغرافیایی ایران پوشینهٔ ۳ صفحهٔ ۳۲۵: نام یکی از دهستان‌های چهارگانه شهرستان ساری است که جنگل‌های انبوه دارد. آب آنجا از چشمه‌سارها و محصول آن غله، دیمی، ارزن، لبنیات و عسل است. زارعت برنج هم در برخی از قراء معمول است. این دهستان ۵۴ آبادی و در حدود ۱۵ هزار تن سکنه دارد. قراء مهم آن عبارتندداز: پابند، ارم، کچب محله، پوروا، متکازین، ولامده و آکرد.

جغرافیای طبیعی کیهان: هزارجریب ناحیه‌ای است کوهستانی در مازندران که از مشرق به شاهکوه، از مغرب به ساری و سوادکوه و از جنوب به سمنان و از شمال به اشرف محدود است. رود نیکا در شمال آن از مشرق به مغرب جاری است و قسمت علیای رود تجن از مرکز آن می‌گذرد و آن را به دو قسمت دودانگه و چهاردانگه تقسیم می‌نمایند.

سابقه حکومتی منطقه هزارجریب قبل از اسلام:

هزارجریب در زمان اشکانیان که پایتخت آنها شهر صددروازه (دامغان کنونی) بوده ، مورد توجه شاهان اشکانی بوده است است. شاهان اشکانی برای شکار و تفرج گاهی شش ماه از سال را در این منطقه به سر می بردند.

در منابع تاریخی سده های پیش از اسلام آمده است که خسرو انوشیروان (پادشاه ساسانی) از جنگ هیاتله به کمک اولاد سوخرا فاتح درآمد.  لذا انوشیروان ولایات متعدد از جمله هزارجریب را به قارن پسر سوخرا داد و بعد وی ، برای نظم طبرستان هر موضعی را به رئیسی سپرد.این افراد در حدود فرمانروایی خود مسلط و گاهی به طور مستقل تشکیل فرمانروایی می دادند.

سابقه حکومتی منطقه هزارجریب بعد از اسلام :

چون پدر مازیار در جنگ با رومیان دلاوری بسیار نموده بود ، مورد تکریم و احترام مامون خلیفه عباسی قرار گرفت ، ولی مورد خشم پادشاه هزارجریب (اسپهبد شهریار یکم از دودمان باوندیان) قرار گرفته و نامبرده ، قسمتی از قلمرو پدر مازیار را ضمیمه هزارجریب نمود . مازیار پس از مرگ پدر به بغداد نزد مامون رفت و اسلام آورد و مامون مازیار را مورد تکریم قرار داد.

اسپهبد شهریار یکم باوند ، در فریم هزارجریب در گذشت و پسرش شاهپور به جانشینی وی برخاست.  شاهپور مردی بدخو و ستمگر بود و مردم از او ناراضی بودند و به همین دلیل نمایندگانی از کوهستان هزارجریب به بغداد رفته و بنای شکایت از شاهپور را گذاشتند و خلیفه به صلاحدید مشاوران خود مازیار را به سمت نائب الخلیفه در کوهستانات طبرستان منصوب کرد.

در زمان معتصم (خلیفه عباسی) لشکریانی جهت سرکوبی مازیار به منطقه طبرستان اعزام گردیدند. مازیار برای دفاع در مقابل لشکریان خلفای بنی عباس،سپاهیان خود را در قسمت های مختلف از جمله هزارجریب تقسیم نمود. از حوادث مهم هزارجریب ، جنگ بین معتصم (خلیفه عباسی) با اسپهبد قارن شهریار باوند در سال ۲۵۲ ه.ق بوده است که منجر به قتل اسپهبد قارن و غارت منطقه گردید.

سلسله های حکومتی منطقه هزارجریب

مهمترین سلسله حکومتی در منطقه هزارجریب ،  خاندان باوندیان یا آل باوند بودند که به مدت ۸۳۹ سال (سال ۸۹ قبل از هجرت تا سال ۷۵۰ هجری ) بر هزارجریب حکومت کردند و پایتخت آنها زمانی فریم و زمانی ساری بوده است.

این سلسله در برابر حمله اعراب به هزارجریب ایستادگی نموده و این منطقه را از گزند اعراب مصون داشته اند . مردم هزارجریب همانند سایر مردم طبرستان نه به اجبار ، بلکه با اختیار خود ، در سال ۲۵۰ هجری قمری و در زمان حکومت مامون عباسی به دین اسلام و تشیع علوی مشرف شدند.

منابع

  1. «جغرافیای تاریخی مازندران»
  2. ۲٫     «وجه تسمیهٔ هزارجریب ، چهاردانگه و دودانگه». مازندنومه.
  3. سادات هزار جریب سلسله‌ای شیعی در شرق مازندران صفحهٔ ۱۶ / نویسنده:عمادی حائری، سید محمد / نشریه: ضمیمه آینه میراث ضمیمه شماره ۱۸
  4. ۴٫     «گزارش سفر کنسول ابوت به سواحل بحر خزر(۱۸۴۷ تا ۱۸۴۸)- بهرهٔ چهارم (ترجمه دکتر احمد سیف)».
  5. تاریخ مازندران (پوشینهٔ ۱ صفحهٔ ۲۹۶). اسماعیل مهجوری.
  6. نصری اشرافی، جهانگیر (١٣٧٧). واژه‌نامه بزرگ تبری. به کوشش حسین صمدی و سید کاظم مداح و کریم الله قائمی و علی اصغر یوسفی نیا و محمود داوودی درزی و محمد حسن شکوری و عسکری آقاجانیان میری و ابوالحسن واعظی و ناصر یداللهی و جمشید قائمی و فرهاد صابر و ناعمه پازوکی. تهران: اندیشه پرداز و خانه سبز. ص. صفحه ۳۱ جلد اول.
  7. تاریخ تبرستان (پوشینهٔ ۲ صفحهٔ ۴۷ و ۴۸). اردشیر بزرگر.
  8. ۸٫     « هزارجریب در سفرنامه‌ها». مازندنومه
  9. گریگوری ملگُنُف، کرانه‌های جنوبی دریای خزر، ترجمان امیر هوشنگ امیری، کتاب سرا، ۱۳۷۶، ص ۲۱۳

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *