خورهه – محلات – مرکزی
سایتها و وبلاگهای روستای خورهه
شهرستان محلات – استان مرکزی
منبع عکس:
×××××××××××
مصاحبه ای را که روزنامه حیات نو با دکتر مهدی رهبر سرپرست کاوشهای
اما یکی از دورههایی که هنوز از دیدگاه تاریخ و البته بیشتراز آن باستان شناسی درهالهای از ابهام و افسانه باقی مانده، دوره طولانی حکومت پارتیان است که ما بیشتر در کتابهای درسی خود آنها را به نام اشکانیان میشناسیم.
آثار تاریخی اندکی که از زمان پارتیان در مناطقی چون عراق و یا آن سوی مرزهای شمال شرقی ایران باقی مانده اگرچه آنقدر نیست که بتوان به درستی درباره آنها اظهار نظر کرد اما همین اندک ماندهها نیز حاکی از حکومتی است که از توان مالی خوبی برخوردار بوده است.
دراین دوره نخستین مجلس در ایران تشکیل میشود و آن گونه که از شواهد امر بر میآید مردم نباید ازسطح زندگی بدی برخوردار بوده باشند. اما همانگونه که گفته شد از قوم اشکها که نزدیک به ۵۰۰ سال از حدود سال ۲۵۰ قبل از میلاد تا ۲۲۴ بعد از میلاد حکومت کردند آثار بسیار اندکی به دست آمده است . برخی بر این عقیدهاند که ساسانیان به دلیل ضدیت با این قوم آثار باقی مانده آنها را از بین بردهاند.
امادر ایران بناهای اندکی از اشکانیان باقی مانده است. دکتر مهدی رهبر که ۶ فصل در منطقه خورهه محلات حفاری کرده است، به این نتیجه رسیده که این محوطه یک بنای دوره اشکانی است.
گفت وگویی درباره این منطقه باستانی انجام داده ایم که در ادامه میخوانید.
آقای دکتر اجازه بدهید در ابتدای صحبت اندکی با سابقه تاریخی منطقه تقریبا ناشناخته خورهه آشنا شویم.
باید بگویم از نظر تقسیمات کنونی کشوری این منطقه جز استان مرکزی ویکی از بخشهای محلات است . در جاده قم به اصفهان به فاصله ۷۰ کیلومتری قم روستایی است که از این جا میتوان به محل خورهه رسید. حسن قمی در کتاب خود «تاریخ قم»، را همان محلی میداند که اردشیر بابکان هنگام مراجعه از اصفهان در آن اتراق کرده و در همین جا است که در جنگ با حکام سرکش همدان و ری پیروزی قطعی به دست آورد. به گفته حسن قمی خورزن همان کوهی است که اسکندر برآن کوه که هیچکس قادر نیست بربالای آن رود جوسقی بنا کرده است، مثل مناره.
بررسیهای باستان شناسی تا چه حد این سابقه افسانهای خورهه را تایید میکند؟
براساس بررسیهای صورت گرفته در دشت خورهه به این نتیجه رسیده ایم که این منطقه دست کم از هزاره دوم قبل از میلاد مسکونی بوده است . به نظر میرسد که یکی از دلایل انتخاب این مکان برای سکونت حاصلخیزی و آب و هوای مناسب و شکار فراوان آن باشد . این نتایج را یافتههای سفالی منقوش و گاه سادهای از نوع سفالهای هزاره دوم که به دست آمدهاند تایید میکنند.
بپردازیم به حفاریهادر خورهه. پیشینه حفاریهادر این محوطه به چه سالی بر میگردد؟
این محوطه با توجه به وجود دو ستون سنگی بزرگ و ساخته شده، همواره توجه جهانگردان را به خود جلب کرده است. نخستین مطلب در باره این محوطه را بازهم حسن قمی نویسنده کتاب تاریخ قم در سال ۳۷۸ هجری قمری به رشته تحریر در آورده است.
وی این بنا را کوشکی میداند ودرباره آن میگوید: «روستاق صرم شش دیه است . از آن جمله خورهابد که خوربن اروند آن را بنا کرده است بر سر جریب زمین . بر این دیه کوشکی بنا نهاده است. بر پشتهای مشرف و منیع و اساس و بنیاد آن از قرار زمین، گرد برگرد پشته و.. » همین مولف در جای دیگر این کتاب بنای خورهه را به زمان اسکندر منصوب میکند و از چهار ستون که از بقایای اسکندر است یاد میکند که این ستونها از سنگ مدور و متساوی ساخته شدهاند و به گفته وی بر سر ستونها قبهای از سنگ بوده است.
همانطور که میبینید حتی نام صاحب کوشک را نیز میآورد، شالوده بنا سنگ و زمان آن را هم به دوره اسکندر معطوف میدارد. بعد از حسن قمی در زمان ناصرالدین شاه این منطقه برای نخستین بار مورد کاوش قرار میگیرد. آن زمان دورهای است که تب باستان شناسی در ایران اوج گرفته بود و ناصرالدین شاه در یکی از سفرهای خود به طرف اراک توقفی هم در خورهه داشت و از جمله افرادی که ملازم رکاب وی بودند دکتر فوریه پزشک و چند تن از عکاسهای فرانسوی هستند.
وقتی ناصرالدین شاه به خورهه میرسد به دستور وی آنجا را کاوش میکنند. دکتر فوریه این موضوع را در کتاب خود با نام «سه سال در دربار ایران »آورده و حتی عکسهای وی از خورهه نیز چاپ شده است. با توجه به این که دکتر فوریه به استخوانها و جمجمهها توجه خاص نشان میدهد و آنها را مورد مطالعه قرار میدهد مشخص است که او دنبال گنج نبوده است. پس از آن نیز افرادی چون هرتسفلد از خورهه بازدید میکنند و ستونهای سنگی را که به سبک یونیک ساخته شده است بررسی میکنند و آن را به زمان سلوکیان نسبت میدهند . به طور مثال هرتسفلد در نوشتههای خود بنای خورهه را معبدی میداند که به احترام یونیوس (خدای شراب یونان ) ساخته شده است. پس از او هم افراد بزرگی چون گریشمن و واندنبرگ آنجا را بازدید میکنند .
اما نخستین فصل حفاری و کاوش که پس از دوره ناصری در این منطقه انجام میشود به دست مرحوم علی حاکمی در سال ۱۳۳۵ است . این کاوش ۵ تا ۶ ماه به طول میانجامد و پس از آن سال ۱۳۵۵ متوقف میشود. پس یک وقفه طولانی ۲۰ ساله در کاوشهای این محوطه به وجود میآید.
شما کاوش دراین محوطه را چه سالی آغاز کردید؟
من این کاوشها را در سال ۵۵ و همزمان با به ایران آمدنم آغاز کردم . با توجه به سوابقی که از این محوطه خوانده بودم درخواست کاوش در این محوطه را دادم. آن سال هنوز مرحوم حاکمی گزارشهای حفاری خود را منتشر نکرده بود و ما فکرمیکردیم که محوطه متعلق به دوره سلوکی است .
به همین دلیل در قدم نخست ابتدا یک بازبینی باستان شناسی در این محوطه و بخشهایی که مورد حفاری قرار گرفته بود را لازم میدیدم. آن سال را بیشتر به بازبینی محوطه پرداختیم و اطلاعاتی را گردآوری کردیم . اما با شروع انقلاب اسلامیکاوشها در این محوطه تا سال ۷۵ تعطیل شد. پس از آن در سال ۷۵ یک بار دیگر به این محوطه بازگشتیم و تاکنون چهار فصل دیگر هم حفاری کردهایم .
حفاری در این سالها همزمان شد با انتشار گزارش کاوشهای آقای حاکمی که در یک مجله خارجی منتشر کردند.
گزارش ایشان تا چه حد با یافتههای شما مغایرت داشت؟
ایشان در این گزارش محوطه را متعلق به دوره سلوکی و یک معبد معرفی میکند.
اما جالب این که یافتههای ما این محوطه را نه یک معبد بلکه یک خانه و نه به دوره سلوکی بلکه به دوره پارتیان منصوب میکند. حفاریهای ما نشان میدهد که این منطقه یک منزل مسکونی دوره اشکانی است.همانطور که گفتم ما نشانهای در این محوطه برای نسبت دادن آن به دوره سلوکی به دست نیاوردهایم . اما به نظر میرسد که این بنا به دست یکی از هنرمندان دسته دوم، سوم سلوکی اما در زمان اشکانیان ساخته باشد . البته هنوز بخشی در این محوطه وجود دارد که حفاری نشده است. همچنین مغایرتهای جزئی هم در نقشهای وجود داشت که مرحوم حاکمی از خورهه چاپ کرده بود . البته این مغایرتها بیشتر در رنگ دیوارها و به طور کلی مواردی از این دست بود.
اما همانطور که گفتم مهمتر از همه یافتههایی است که قدمت این بنا را به دوره اشکانیان نسبت میدهد که با وجود حکومت ۵۰۰ ساله آن آثار بسیار کمی باقی مانده است.
به طور مشخص تاریخ ساخت بنا مشخص شده است؟
میتوانم بگویم به طور مشخص این بنا در قرن اول قبل از میلاد ساخته شده و تا دوره ساسانی هم مسکونی بوده است . به دلیل بزرگی و نوع ساخت آن احتمالا بنا متعلق به یک مالک بزرگ یا حاکم بوده است. این بنا علاوه بر سنگ با خشتهای بزرگی در ابعاد ۴۰*۴۰*۱۵ ساخته شده است. در گوشه شمال غربی بنا و در انتهای یک راهرو طویل، سنگ فرشی به شکل شومینه یپداشده است. در بیشتر اتاقها شومینه (اجاق) وجود دارد و آثار موجود نشان میدهد که از این شومینهها علاوه بر گرم کردن اتاق برای پختن غذا نیز استفاده میشده است. این شومینهها در دیوار کار گذاشته شدهاند و آثار سوختگی بر روی دیوار کاملا مشخص است.»
ما در حفاریهای خود به موضوع جالبی برخوردیم. این که ما در هیچ جای دیوارهای بنا خرهه آثاری از پنجره نمیبینیم.
پس نور مورد نیاز خانه از کجا تامین میشده است؟
این پرسشی است که ما در حفاریهای خود چیزی برای پاسخ به آن پیدا نکردیم. اما چند سال پیش اطلاع دادند که در نزدیکی منطقه خرقان در استان قزوین روستایی وجود دارد که خانههای آن هم پنجره ندارد. ما برای دیدن روستا به منطقه رفتیم و در این سفر دریافتیم که نور خانههای روستا از طریق روزنهای که در سقف قرار داشته است تعبیه میشده است. خانههای این روستا حیاط ندارد.
موضوع مهمی در این منطقه وجود دارد، مسئله حرمت به خانواده است . همانطور که گفتم بنای خورهه یک بنای اربابی بوده است تا حکومتی. شاید به همین دلیل هم بنا را به دو بخش اندرونی و بیرونی تقسیم بندی کردهاند.این موضوعی نیست که پس از اسلام اتفاق افتاده باشد. در بخش بیرونی بنا از سمت دیگری است. موضوع مهم دیگر در این بنا تعمیرهایی است که در بنا انجام شده است.این خانه در طول ۲۰۰ تا ۳۰۰ سال مسکونی بودن خود ۳ تا ۴ بار مورد تعمیرقرار گرفته و رنگ آمیزی شده است. میتوان از طریق این تعمیرها تا حدی به وسع مالی ساکنان خانه پی برد زیرا در دورههای نخست که با دیدن رنگهای زیرین استنباط میشود و از رنگ استفاده شده است اما در دوره بعدی از خاک سفید برای رنگ آمیزی بهره گرفتهاند . این نشانگر آن است که ساکنان خانه اگرچه وسع مالیشان کم شده اما هنوز اخلاق اشرافی آنها حفظ شده است. به نظر میرسد که ساکنین این خانه، بنا را به قصد بازگشت ترک کردهاند. اما هرگز به آن بازنگشتهاند.
در نهایت این محوطه مسکونی چه زمانی به طور کامل متروکه میشود؟
به طور کلی در کاوشهای انجام گرفته در خورهه محلات سه دوره تاریخی اشکانی، ساسانی و ایلخانی کشف شده است.
ین تپه در دوره ساسانی مورد استفاده قرار گرفته است. بعد از انقراض دولت اشکانی، یک گروه کوچک ساسانی (احتمال صنعت گر) مدتی در این خانه زندگی کردند. این خانه پس از ترک به شکل یک تپه کله قندی، متروکه میشود.
در قرن هشتم هجری و در دوره ایلخانی این تپه به عنوان یک گورستان مورد استفاده قرار میگیرد. کاوشهای باستانی شناسی در این تپه به کشف یک گورستان با بیش از ۳۰ اسکلت ایلخانی منجر شد. این تپه یک گورستان بسیار وسیع است. از آنجا که روستاها برای محافظت گورستانها از سیل و آسیبهای جوی روی تپهها ساخته میشدند، این گورستان نیز روی تپه ساخته شده است.همه قبرها به سمت قبله دفن شدهاند. هیچ شی یا سفالی در کنار اسکلتها دفن نشده است. فقط دور قبرها سنگهایی برای شناسایی قبرها گذاشتهاند.در گورهای ایلخانی کشف شده در محلات، سنگهای سبز «مالون» روی صورت یا در زیر سر اسکلت قرار داده شدهاند. بررسیهای باستان شناسی نشان میدهد که این سنگها از یک معدن در ۶۰ کیلومتری تپه آورده شده است و به احتمال بسیار قوی این سنگهای سبز به خاطر مقدس بودن رنگ سبز، به عنوان سنگ مقدس در گورها با اسکلت دفن شدهاند روی این گورها هیچ نوشتهای که نشان دهد این گورها به چه دورهای تعلق دارند، وجود ندارد. فقط در نزدیکی تپه در جلوی یک چشمه، یک حدیث از حضرت رسول اکرم(ص) روی سنگی حک شده است که تاریخ آن به دوران ایلخانی باز میگردد. همچنین وجود یک وقف نامه از دوره ایلخانی روی صخره نیز نقش بسته که تاریخ موجود در آن به سال ۷۷۰ هجری قمری بر میگردد.
از این که این فرصت را در اختیار ما گذاشتید ممنونم.
>>> برگرفته از روزنامه حیات نو <<<
ممنون
آرمین رضی