دنبلید – طالقان – البرز
شهرستان طالقان – استان البرز
donbolidtaleghan.vcp.ir/
donbelidi.blogfa.com/
nekas.persianblog.ir/

تعداد خانوار در تابستان : ۳۰۰ خانوار
تعداد خانوار در زمستان : 80 خانوار
ارتفاع از سطح دریا : ۲۱۱۴ متر
روستای دنبلید از روستاهای آباد و پرجمعیت طالقان بوده و دارای رونق فراوان می باشد .در مرکز این روستا مسجد نوسازی وجود دارد که در محل مسجد قدیمی ده احداث شده است . ورودی مسجد از سمت جنوب بوده و دارای دو ستون فلزی می باشد که با سنگ مرمر پوشش داده شده است . نمای بیرونی مسجد با سنگ سفید پوشانده شده و بالای آن دارای یک ردیف کاشی با رنگ لاجوردی می باشد ودر جوانب در دو ردیف کاشی عمودی با زمینه گل و بوته اسلیمی هشت اسم از اسماء جلاله خداوند نوشته شده است .
خانه های تاریخی روستای دنبلید
قدمت تاریخی : اواسط دوران قاجار حدود ۱۵۰ سال پیش
درداخل روستا بیش از ده خانه تاریخی از نوع خانه های اعیانی قاجار یا اوایل پهلوی وجود دارد که به جز سه دستگاه آن ، نیمه ویرانه میباشد . ظاهرا در زبان محلی به اردک یا مرغابی دنبلی می گویند . روستای مزبور از بالا به شکل اردکی در حال پرواز شبیه است . از این جهت روستا را دنبلی نامیدند و به مرور زمان به دنبلید تغییر یافت .
دنبلید {Donbelid}(دنبالی + د)
به نظر می رسد طالقانیان اولیه که از شمال شرق و شمالغرب وارد منطقه شده اند، دنبلید را انتهای شمالی در مرکز طالقان دانسته و آنرا دنبلی (یعنی انتها یا دنباله) نام نهاده اند. گفتنی است قدیمی های دنبلید، این روستا را دنبلی (بدون د) می نامند. چون در این مقاله به نام هایی مانند «گردوینی» و «دیو لن کمر» اشاره شده و این نام ها در حوزه ی روستای دنبلید است، بد نیست در اینجا به معنای آنها نیز اشاره ای کنیم:
دیولَن کَمَر {Divelankamar} (دیو + لَنگ + کمر)
این نام، در اصل به سنگی بسیار بزرگ و تخت در مسیر روستای دنبلید گفته می شد. موقعیت سنگ یادشده، به گونه ای بود که گویا از بالای کوه به زیر افتاده است. این سنگ چندین سال پیش برای بهینه سازی راه، منفجر شد و دیگر وجود خارجی ندارد، اما حتی من کاملا آنرا به یاد دارم. طالقانی ها به تخت سنگ بزرگ «کمر» می گویند و دیو لنگ کمر را می توان صخره ی «پای دیو» نامید.
گُردِ وینی {Gordevini}
با توجه به همجواری این منطقه با سنگی که «پای دیو» نامیده می شد، از واژه ی «گرد» (پهلوان) در این نام می توان برای بررسی معنایی آن استفاده کرد. حتی با توجه به خاک رس بسیار سبک، سرخ، و سیال در آن بخش، می توان انگاشت که «گرد» (Gard, Gord) به واسطه ی قانون تبدیل «» به «o» در لهجه ی طالقانی در سازه ی این واژه نقش داشته باشد. اما دیدگاه سومی هم وجود دارد که نگارنده ی این مقاله از پدر خود شنیده و به حقیقت نزدیکتر می نماید: «گرده وینی» را «بینیِ گرد» (دماغ مدور) ترجمه کنید. در اینجا نیز با قانون تبدیل «» به «o» سر و کار داریم. در قدیم، راه مالروی دنبلید در این منطقه، پیچی مدور داشته که شبیه به بینی بوده است. با توجه به نامگذاری های مشابه در روستای دنبلید، برای مثال «Gou Pishani» (پیشانی گاو)، «دیو لنگ کمر» (پای دیو)، و…، این دیدگاه درست به نظر می رسد.