زواردشت – قزوین – قزوین
روستای زواردشت در ۸۰کیلومتری شهر قزوین , در میان دوروستای اوان ( شرق) و زرآباد ( غرب)و در منطقه کوهستانی الموت قرار گرفته است از جنوب به محل تلاقی دورودخانه و ازشمال به بلندترین قله الموت یعنی خشچال محدود می شود .
آب شرب و کشاورزی روستا از آب شدن یخچالهای طبیعی که تا اواسط مرداد ماه باقی می مانند و همچنین از چشمه های موجود در کوههای شمالی روستا تامین می شود که از مهمترین چشمه ها می توان از دراز چره برای مصرف آب آشامیدنی و چشمه های دائمی دره لارک و سیاه سنگ که سرچشمه رودخانه زواردشت است نام برد .
پوشش گیاهی زواردشت شامل گون , سیرک , سیریش, والک ( درگویش محلی به آن آتک می گویند) و ریواس می باشد . البته دراین منطقه گیاهان داروئی و غذائی دیگری نظیر آویشن , گل ختمی , پونه , گلپر و … نیز وجود دارد که بنده اطلاعاتم در همین حد می باشد اما اگر دوستان عزیز چیزهای بیشتری می دانند باعث خوشحالی می باشد که بنده را نیز آگاه کنند .
جمعیت روستای زواردشت در زمستانها شاید به ۱۰۰ نفرهم نرسد که بیشتر آنها را پیرزنان وپیرمردان روستا تشکیل می دهند , البته چنانچه مهاجرین به دیگر شهرها را به این جمعیت اضافه کنیم شاید به ۲۰۰۰ نفر هم برسند .
روستای زواردشت نیز مانند همه روستاها و شهرهای کشورمان به محله های کوچکتر تقسیم می شود که می توان به پائین محله (جیرمله) , بالامحله(جورمله), سیدمحله , تازه آباد, سرمسجد, کشک , و محله بالا که به آن جوکلایی سر می گویند اشاره کرد همچنین می توان از سایر بخش ها و قسمت ها مثل دشتان , دیماچال , سیلیویر, بوردشت, سر خرمن , جیرزی لو , ولان , پس ولان , واجاران, آبستان (اوستان) , لاتان و …. نام برد .
زواردشت را شاید بتوان یکی از روستاهای باامکانات منطقه نام برد که مردم آن از نظر فرهنگی و اقتصادی در سطح متوسط قرار دارند و بقول بعضی دوستان زواردشت دیگر شبیه یک روستا نیست چون امکانات آب , برق , تلفن در همه خانه ها دیده می شود همچنین جاده خوبی نیز بصورت کمربندی این روستا را به روستاهای زرآباد و اوان و نهایتا به جاده اصلی الموت متصل می کند . درضمن در چند سال اخیر و پس از زلزله منطقه قزوین تمام خانه های قدیمی و کاهگلی جای خود را به سازه های بتونی و اسکلتی داده اند و دیگر از آن زیبائی روستا و خانه های کوچک وتودرتو گلی چیزی نمانده است جز خرابه , که این یک مورد جای تاسف خوردن دارد .
در خاتمه ذکر این نکته خالی از لطف نیست که مردم زواردشت به تحصیلات عالی فرزندانشان توجه ویژه ای دارند و بانگاهی به افراد تحصیلکرده روستا می توان قدمت و ریشه این مسئله را به گذشته های دور ارتباط داد که چگونه و با چه امکانات محدودی آنها را به مرکز بخش ( معلم کلایه ) می فرستادند تا بتوانند به تحصیلاتشان ادامه دهند و این رسم خوب همچنان پابرجا می باشد.
جنگ جهانی اول شهرستان بیجار روستای سادات نشین گروس
مهاجرتهای پی در پی بعلت آمدن وبا بتوسط زوار در برگشت از کشور عراق وارد کاروانسرای های روستای آله کبود . قحطی و خشک سالی یک طرف کم بود آذوقه یک طرق شیوع وبا یکطرف نبود دارو وطبیب یک طرف هجوم قوای عثمانی وروسی از طرف دیگر تعداد کاروانسرای آله کبود بالغ بر ۲۲ واحد. که بیشتر صاحبان این کار وانسرا ها به علت نداشتن آذوقه در مضیقه قرار گرفته جاده ها مسدود بعلت کولاک برف وهوای سرد زمستانی گاهی وقت تعداد این کاروانها عتبات وعالیات تعداشان بالغ بر چهار صدر نفررسیده بود. که تعداد جند نفری بعلت کوفتگی راه وکهولت سن فوت می کنند.. مرحوم سید محمد امیر بن سید عبدالله از بزرگان روستا تعداد دونفر از از خیرین روستا را به کمک حما مچی می فرستد وحمام را گرم ودر اختیار زوار قرار می گیرد. یکی از خانمهای سیده در کاروانسرای سید محمد فاضل موسوی متوجه می شوند که این کاروان با خود وبا آورده اند. موضوع در میان بزرگان ومکتب خانه ها اطلاع داده شد. که بزرگان روستا با این معضل شوم خطر شیوع بیماری وبا که در کمین اهالی وساکنین این روستا چگونه دست وپنچه نرم کنند. تصمیم به مشورت میگرند. وبه جار کش خبر می دهند که فردای آن روز زنان ودختران وپسران خرد سال از حمام استفاده نکنند. ولی دیر شد که آن بیماری سریع شیوع پیدا کرد در میان روستا که این معضل شوم باعث مرگ بیش از ۲۰ بچه گردید . و این موضوع باعث مها جرت سادات از روستای آله کبود گردید. که بیشتر به روستا های همجوار نجف آباد مهاجرت نمودند. از جمله روستای قاضی خوشجی نجف آباد قبا سرخ گلستانه ویس مرید گلبلاغ سفلا درویش خاکی وسایر روستا ها وتعداد بیش از ۱۰ خانوار به همراه کاروان زوار به شهررستانهای دیلمان مازندران و بابل ولایت وزادگاهشان را ترک می نمایند. از میان مهاجرت ها اشاره ای به روستای قاضی خو شجی داشته باشیم. سید محمد صالح وسید حیدر از باسوادان واهل علم ودست پرورده ساحبان مکتب خانه سید محمد فاضل وسید محمد حسن موسوی بودند هرکدام یک فرزند پسر به کشور عراق شهرستان سامرا می فرستند بنامان ۱- سید نصرالله موسوی ملقب به بنی صدر ودیگری بنام سید عبدالمجید موسوی که پس از ۱۴ سال به درجه اشتهاد می رسند. وبا مراجعت به مراکز علوم حوزوی همدان مدرسه آخوند ملا علی همدانی می شوند. وهرکدام در محلی ساکن می یابند. که سید نصرالله موسوی گروسی به لقب صدرالعلمای همدان مهشور می شوند. وسید عبدالمجید موسوی از دانشمندان گروس درهمان حوزه آخوند ملا علی در کنار پسر عموهایشان بنام سید هادی موسوی (معروف به سید بختیار) پدر سید محمد باقر موسوی همدانی گروسی آله کبودی صاحب ترجمه المیزان حضرات آیت الله طبا طبایی.
صاحبان مکتب خانه روستای سادات نشین گروس آله کبود.
بیجار سید حسن زمانی اول صفر الحرام ۱۳۹۳