روستای مزدآباد / قاینات / خراسان جنوبی
سایتها و وبلاگهای روستای مزدآباد
شهرستان قاینات – استان خراسان جنوبی
روستایی کوچک از شهرستان قائنات بخش نیمبلوک // شهر ارزوها // . این روستا در ۱۰کیلومتری شمال غرب خضری دشت بیاض وجود دارد این روستا دارای جاده ای اسفالت. مخابرات. خانه بهداشت. مدرسه دبستان. دهیاری .شرکت تعاونی. مسجدوخانه عالم و پارکی کوچک برای بچه ها ومیدان فوتبال والیبال برای جوانان ونوجوانان تا بتوانند از ان استفاده کنند مردم این روستا مردمی خونگرم مهمانواز هستند .
کار این مردم کشاورزی و دامداری وبیشتر درامد انها زعفران است و با کمبود بارندگی بازهم به این کشت زعفران ادامه میدهند ودرامد سالانه خود را تامین می کنند دراین روستا درخت چناری وجود دارد که چشم هر بیننده ای را بخود جلب میکند این درخت چنار در وسط ده قدیم وجود دارد مردم زیادی را بخاطر دارد وحتی پیر ترین فرد روستا عمر درخت چنار را نمی داند وسا یه ای دلنشین و خونک برای مردم روستا وهر رهگذر دارد چون این روستا ازراه کوهستانی به روستای چرمه و سرایان وبعدبه شهر فردوس وصل می شود.
این روستا دارای دو قنا ت می باشد یکی کنار چنار وسط ده قدیم و دیگری حدود ۲کیلومتر در بالای ده وجود دارد واما خصوصیت اب این دو قنات زمستان گرم وتابستان بسیار سرد… ودرکنار درخت چنار مسجدی قدیمی وجود دارد که مردمی زیادی را بخاطر می اورد که در ان نماز خواندند.
واما شهرک این روستادرسا ل ۵۷ سیلی بزرگ امد وروستا را تخریب کرد وجمعی از همشهریان را با خود برد چون این روستا در مسیر رودخانه وجود دارد واما بعد بکمک دولت شهرکی با ۱۰۰دستکاه خانه درست کردند و تحویل دادندو مردم از ده قدیم به شهر ک رفتند وهم اکنون از نعمت اب . برق . وتلفن برخور دارند.
سلام صمیمانه تشکرمیکنم از زحمات شما دوستی
ازدهیاروشورای اسلامی جهت زحمات درعرصه وابادانی روستا صمیمانه تشکر وقدردانی می کنم دوستی محمد
سلام \\ دست گلت درد نکنه علی آقا
باز هوای وطنم ؛ وطنم آرزوست
شما را به خدا به درد دل من برسید !!
پسر خاله ام رضا داماد می شود ولی من نه !!!
خدا تور بشویم خب توهم دوماد شو
بسیار تشکر از برادر عزیز و همسایه از این که از روستای ما یادی کردید. بچه ها ی مزداباد و همشهریان عزیز یاد گوسفند چرندن و تکه چرندن هم میکرده باشید یاد اون خونه های قدیم یاد پی چنار یاد شب حمو م ده یاد قرسکها یاد دولخ باد های که با زنجریک درست میکردیم و همچنین خدا بیامرز عمو معسا . خوشحال میشم از این که بتوانیم به این طریق با هم هشنه بشیم . از طرف دوستتان پیرایش حمید:**:**+))
مرسی حمید جون:**
میبرم لذت من از آب و هوای روستا
کوه و دشت و چشمه و بانگ ونوای روستا
صبحدم بیدار میگردم من از بانگ خروس
تا کنم رو سوی درگاه خدای روستا
میبرم لذت من از آواز چوپانش ولی
لذتی بس بیشتر از کدخدای روستا
گله می آید ز دشت و کوچه ها پر می شود
از صدای بع بع بزغاله های روستا
گاو با گوساله و بزغاله و مرغ و خروس
پرسه هر یک میزنند در لابلای روستا
جای بنز و پاترول و پیکان بود اسب و الاغ
مرکب رهوار بی چون و چرای روستا
کربلایی غلامعلی و مش مدقلی و حاجی غلامرضا
پیر مردان غیور و باصفای روستا
دخترانش شال می بندند دور سر که هست
در میانش مهره ای از کهربای روستا
در اتاقی گرم گرد کرسی و مادر بزرگ
قصه میگوید برای بچه های روستا
میرسد درصبح باران عطر و بوی کاهگل
از در و دیوار و بام هر سرای روستا
هست بازار طلا در روستا بی جلوه چون
خرمن گندم بود کوه طلای روستا
در عروسی بارها دیدم که شبها همچو ماه
می درخشد دست داماد از حنای روستا
از زنانش درس عفت باید آموزیم هست
مایه عز و شرف حجب و حیای روستا
هر چه میگردم درون شهر می بینم که نیست
آن کلاه و گیوه و شال و قبای روستا
ای همشهری عزیز نمی خواهم ببینم هیچ وقت
خشکی و ویرانی و مرگ و فنای روستا …/// با آرزوی سرسبزی برای روستای مزدآباد وشادی وخوشی برای همشهریان عزیزم…///