روستای چورس / چایپاره / آذربایجان غربی
شهرستان چایپاره – استان آذربایجان غربی
chaipara.blogfa.com
chorscity.blogfa.com
shorayechors.blogfa.com/
www.chors.blogfa.com/
معرفی چایپاره
درشمال خوی دشتی هموار و تقریبا مسطح وجود دارد که ارتفاعات شمال «مراکان»، تپههای آهکی شمال «قرهضیاءالدین» و ارتفاعات واقع در جنوب «چورس» آن را محدود نمودهاند که «چایپاره» نامیده می شود و عنوان بخش را در تقسیمات کشوری به خود اختصاص داده است. بخش چایپاره به مرکزیت قرهضیاالدین بیشتر از ۷۰ آبادی دارد؛ این نام شاید به خاطرآبیاری شدن تمام این روستاها از رودخانه «آغچای» باشد. قبل از اسلام نام “چورس” علاوه بر روستای فعلی به دیگر آبادیهای ناحیه نیز اطلاق میگردید. بنابر قراین چورس ایالت چهارم حکومت آن زمان بوده است. وجود برخی آثار و حکاکی روی سنگها نیز این نظریه را تأیید میکند.
چورس کجاست!
در چهل و هفت کیلومتری شمال خوی از مسیر قدیمی دروازه چورس (چورس قاپوسی) ـ عسگرآباد و در ۶ کیلومتری جنوب شرقی قرهضیاالدین، در دامنه کوه «صفر داغی» و «قرهتپه» یک شهر قدیمی و مهجور با سکوت خود گذر زمان و اتفاقات آن را به نظاره نشسته است.
نام این شهر قدیمی «چورس» میباشد! در سیزده بدر امسال (۱۳۸۶) گذری به چورس افتاد؛ رونق و صفایی که از میراث دوران در ذات خود نهفته دارد، چشمهارا مینوازد و رنج دورانش را با میهمانانش زمزمه میکند، ما را بر آن داشت حکایت شهرمان را پیش دوستان برده و عرض حالش کنیم و دست یاری آنها را به منت و گرمی بفشاریم تا گرهی از گرههایش باز شود. آری روی سخن با مقامات محترم استان میباشد. تمام مردم منطقه انتظار کمک، توجه و عنایت ایشان را دارند. قصد ما در این نوشته بررسی تاریخی و گشت وگذار در روزگار قدیم چورس نیست، بلکه میخواهیم بگوییم اگر چورس زمانی به دلیل موقعیت خود مهم بوده است، چرا نتوانیم این اهمیت را حفظ کنیم که اگر این مسجد و یخچال هم نمانده بود دیگر هیچ!
از طرف دیگر بیم داریم تا نسل امروز به خود آید، نشان و سندی از قدیمی بودن آن در دست نباشد که آنگاه نکوهش آیندگان دامنگیر ما شود. دغدغه آن است که احیای اهمیت و اعتبار گذشته میسر نیست مگر با باز سازی و تلاش در حفظ آن. این نوشته به منزله گشودن یک لنگه از پنجرهای است به صحن میراث گرانبها و سلسله واری که یادگار ادوار گذشته است و همچنان خواهد ماند. اینجاست که هم خودمان و هم از جانب دیگر چورسیها از ادیبان خوی ودیگر محققین گرانمایه تشکر مینماییم، آنچه که در خاطرریش سفیدانمان مانده را همراه مطالب چند کتاب از دوران قدیم چورس را جمع آوری کردهاند.
شایسته است جهت ورود به اصل مطلب جملاتی از این منابع نقل شود، سپس به بقیه موضوعات پرداخته خواهد شد. هر چند که متذکر میشود تاریخ قبل از اسلام نیز حرفهایی در مورد چورس دارد.
چورس در تاریخ
الف) چورس در عصر صفوی
زمانی که «شاه عباس» برای نجات تبریزحرکت کرده بود، «سلمان خان دنبلی» خود را به تبریز رسانید و شبی به عیاری «جعفر آقا» پاشای عثمانی را ربوده و در «نیک پی» زنجان به حضور شاه عباس میبرد. شاه با خبرگیری از این اسیر ارزنده عثمانی و کسب اطلاع از اینکه سپاهیان عثمانی برای سرکوب کردهای سلماس رفته و تبریز بی دفاع است، با نیرویی اندک در ۱۹ ربیعالثانی سال ۱۰۱۲ (هـ ـ ق) وارد تبریز شد و طرحهای آزاد سازی آذربایجان را در تبریز پایه گذاری کرد. در قبال این خدمت، سلمان بیگ لقب «سلطان سو باشی» گرفت و به حکومت چورس وخوی که در آن زمان چورس شهر بوده است و خوی نیز جزو آن محسوب میشده، انتخاب گردید.
سلمان خان در سال۱۰۴۰ (هـ ـ ق) بعد از ۲۲ سال حکومت درچورس، خوی و سلماس مرحوم گردید. «ایوب خان دنبلی» به فرمان «شاه صفی» بعد از رحلت پدر بزرگ خود بر جای او نشست. ایوب خان زمان حمله «سلطان مراد عثمانی» در سال ۱۰۴۵ (هـ ـ ق) رشادتهای زیادی از خود نشان داد.
«شاه بنده خان» بیگلر بیگی تبریز به دستور شاه صفی دختر خود را به ایوب خان داد و با شکوه و جلال زیادی راهی چورس نمود. ایوب خان و پسرش «مرتضی قلی خان» بعد از سلمان خان در آبادی چورس کوشیدند. ایوب خان تا سال ۱۰۷۰ که زمان رحلت وی میباشد، حکومت چورس را داشت.
با خرابیهایی که از زمان «شاه طهماسب» توسط عثمانیها بر خوی وارد شد، این شهر ارزش و اعتبار خود را از دست داد و مرکزیت به چورس منتقل گردید. این مطلب از گفتههای جهانگرد فرانسوی «تاورنیه» که از سال 1042 تا ۱۰۷۹ (هـ ـ ق) شش بار به ایران سفر کرده، بر میآید.
تاورنیه مینویسد: از «سلیمانسرا» به چورس میروند وحاکم آنجا خراجگذار شاه ایران است. این بیگ در قلعهای کهنه در دو کیلو متری دور از شهر اقامت دارد. در آنجا برای هر مالالتجاره باید نه عباسی حق گمرک ادا کرد؛ بعلاوه سوغات بیگ که عبارت است از چند کله قند و جعبههای شیرینی و کوزههای مربا. زیرا سوغات نقدی خلاف احترام است. از چورس به «ایواوغلی» و از ایواوغلی به چشمه میرود.
«اولیا چلبی» که در سال ۱۰۵۷ (هـ ـ ق) به چورس سفر کرده چنین مینویسد: چورس خان نشینی است در حوالی نخجوان. دو هزار سپاهی و یک قاضی و۱۲ ضابط دارد. قلعه ۵ گوش آن بر روی پشتهای است و دیوار سادهای دارد و از بناهای «اوزون حسن» است. سلطان مراد عثمانی آن را مورد حمله قرار داده و رخنههای دیوار هنوز موجود است. در درون قلعه جز مسجد حسن هیچ عمارتی نیست، اما شهر بیرون قلعه هفت هزار خانه دارد. یازده مسجد دارد و هفت کاروانسرا و دویست دکان، قصرهای آبادی نیز دارد. خان چورس که ایوب خان نام دارد مردی ظریف، نکتهدان، شیرین سخن، خوش معاشرت و جوانمرد است. سه شبانه روز با او انس کردیم، روز چهارم سه تومان عباسی و مقداری پارچه حریر نفیس به ما انعام داد و حضورش را ترک کردیم.
بخشی از قلعه هنوز هم باقی است. لازم به ذکر است دیوار قلعه حدود ۵۰ سال قبل توسط اهالی کنده شده وجهت ساختمان سازی به داخل چورس حمل شده است. سنگها با چهار پایان و ارابههای چوبی که توسط گاومیشها کشیده میشدند، جابجا شدهاند. دو حوض سنگی بین دو قلعه ( قالا آراسی) شاید هم اکنون زینت بخش یکی از حیاط خانههای چورس باشد!
«امیر مرتضی قلی خان بزرگ» مدت زمانی در اصفهان به ملازمت شاه عباس دوم اشتغال داشت. در تاریخ سیاق آمده است «شاه عباس ثانی» با کمک مرتضی قلی خان به سلطنت رسید. مرتضی قلی خان ۱۵ دختر و ۳ پسر داشت. «نواب محمودخان» در دیباچه دیوان خود شرح حال مرتضی قلی خان را ذکر کرده است. از آثارمرتضی قلی خان پارهای عمارات در اصفهان و مرمت ایوان حرم حضرت معصومه (س) در قم و دو مسجد و قلعه چورس و… باقی است. اشتهاردی د ر مورد مسجد چورس از قول «امیر محمود خان خاور دنبلی» میگوید: «مرتضی قلی خان مسجدی عالی بنا غیرت مسجد اقصی در قصبه چورس بنیاد نهاد و موقوفاتی به جهت آن قرار داد.»
ب) چورس در دوره قاجاریه
غالبا به آبادانی شهرها و آبادیهای نزدیک مرزها بیشترتوجه میشود و همین نواحی هستند که در مواقع جنگ و مناقشات، مورد تاخت و تاز قرار میگیرند. نخجوان و چورس از این قاعده بر کنار نبودهاند.
بنا به نوشته «محمد تقی خان لسانالملک» در نبرد ایران و روس مرحوم «عباس میرزا» نایبالسلطنه وقتی شنید قوای روس به سمت «قلعه عباسآباد» نخجوان آمده است از خوی تا محال چورس براند… .
«فتحعلی شاه» چون خبر سقوط عباس آباد را شنید (بنا به قولی با خیانت احسان خان حاکم نخجوان) به فکر دفاع ازسایر قلعههای مهم منطقه افتاد. بنابراین گروه سرداران و فوجهای تحت فرمان ایشان را به محافظت از قلعههای خوی و تبریز مأمور کرد و «علی نقی میرزا» به محافظت از سرحدات ایران در منطفه چورس و عباس میرزا به اردو کشی برای دفاع از ایروان مأمور شدند و….
همان گونه که از تاریخ میدانیم با رشادتهایی که عباس میرزا و همرزمان او نشان دادند، در مقابل خونخواری، وحشیگری و بی رحمی روسها و بیکفایتیهای سران قاجار به جایی نرسید و منجر به عهدنامههای ننگین شد.
ج) انقلاب مشروطه و چورس
افراد و عوامل «اقبالالسلطنه ماکویی» (سردار ماکو) وخواهرزاده او«عزو خان» که ازمخالفین مشروطه بودند به غارت روستاهای خوی و آتش زدن خانهها و قتل ساکنان آنها میپرداختند. مردم خوی و منطقه که به مشروطه دلبستگی داشتند، بارها به انجمن ایالتی تبریز شکایت کردند.
از در و دیوارهای خوی ترس و وحشت میبارید. انجمن ایالتی تبریز ۶ نفر را که بیشتر از شاهزادگان بودند به خوی فرستاد تا اقبالالسلطنه را وادار به ترک کشتار کنند و به او و سردستههای غارتگران نامه نوشتند که اسیران را آزاد کنند و اجازه دهند مردم کشتگان خود را دفن کنند تا مذاکره آغاز شود.
چورس برای محل ملاقات با اقبالالسلطنه تعیین شد و۱۰ تن از معتمدان خوی نیز به دستور فرمانفرما (حاکم وقت خوی) با هیأت انجمن ایالتی به چورس رفتند. پس از یک ماه رفت و آمد، مذاکره و مهمانیها توافق شد که کردان به غارت دهات اعزام نشوند و راهها را ایمن سازند. اسیران همگی آزاد شدند و اقبالالسلطنه به آنان لباس نو پوشانید.
اردوی دوم مجاهدان نیز که در چورس سنگربندی کرده بود و از رجال شهر از قبیل «حاج میر یعقوب آقا مقبره» در این اردو بودند، بعد از جنگهای مکرر شکست خورده، تعدادی کشته و بقیه از راه روستای «دُل» خود را به خوی رسانیدند.
بنا بر گفته مادربزرگمان اهالی چورس به مجاهدان مشروطه غذا، آب و دوغ محلی میرساندند و آنها را بدین طریق یاری میکردند.
د) انقلاب اسلامی و چورس
مردم چورس همزمان و همزبان با دیگر هموطنان همت کرده، به یاری انقلاب اسلامی و امام خمینی (ره) شتافتند. در تظاهرات و اعتراضات ضد شاهی که در خوی و قرهضیاالدین به پا میشد، شرکت میکردند.
جوانان چورس که در تهران به کار و کسب مشغول بودند، فیلمهای تبلیغی مربوط به سخنرانیهای حضرت آیت الله خمینی (رضواناللهتعالیعلیه) و راهپیماییهای ملیونی مردم تهران و شهرهای دیگر را با خود به چورس آورده و نمایش میدادند و این گونه تبلیغات در گرمی بازار انقلاب و شور و شوق جوانان میافزود.
یک گوشه مسجد «حاجی بابا» در شهرستان خوی، دیگر مساجد و مجالس به چورسیهای مقیم خوی و دانشآموزانی که در خوی درس میخواندند اختصاص داشت. هدایای نقدی و جنسی به خصوص نان که توسط مردم جمع آوری شده بود با همت چند نفر از خیرین، به تبریز حمل شد. تبریز در آن وقت روزهای سختی را پشت سر میگذاشت. عدهای از اهالی بعد از تعیین دولت موقت توسط امام خمینی (ره) به شهر خوی و قرهضیاالدین رفته و به نمایندگی از طرف اهالی با دولت منتخب، اعلام همبستگی کردند.
ه) چورس در دفاع از میهن، علیه ارتش متجاوز صدام
با آغاز جنگ تحمیلی در سال ۵۹، تجاوز و زورگویی باطل از آستین قدرتهای بزرگ به بازیگری «صدام حسین» دیوانه بیرون زد و دستاوردهای انقلاب اسلامی را آماج خود قرار داد که باز مردم این منطقه به ایفای وظیفه خویش در قبال میهن پرداختند. به طوری که در دفاع از آب و خاک و حفظ انقلاب و اسلام ۳۵ شهید دهستان چورس، جان خود را فدای آرمانهای بلندشان نمودند. در این فرصت غنیمتی شمرده و بر ارواح پاک شهدای میهن عزیز و چورس درود میفرستیم.
[۱] نوشته اشتهاردی
[۲] قلعه کوچک چورس
[۳] دروازه قلعه رو به جنوب است
[۴] سفر نامه اولیا چلبی
[۵] فیلمهای ویدئویی از برج و آثار مخروبه قلعه تهیه شده است
[۶] جنگهای دولت اشغالگر و غاصب روس علیه ایران
[۷] واقع در ارتفاعات جنوب چورس
[۸] بهروز نصیری
[۹] آن موقع در چورس دبیرستان وجود نداشت
وبلاگ های دیگری نیز وجود دارد ازجمله http://www.chors.blogfa.com و سایت شورای اسلامی چورس . چورس نگین چایپارا و نسیم چورس