اوطمیش – مهاباد – آذربایجان غربی

سایتها و وبلاگهای روستای اوطمیش
شهرستان مهاباد – استان آذربایجان غربی
otmish-1.blogfa.com/

 اوطمیش – واقع در ۴۶کیلومتری مهاباد و۲۲ کیلومتری بوکان درسرراه مهاباد به بوکان ( جاده برهان )  درکنار روستای عیسی کند وغار آبی تاریخی سهولان  است . روستای اوطمیش جمعیتی درحدود۶۵۰ نفر و ۹۴  خانواردارد شغل اکثریت مردم کشاورزی ودرپناه آن دامداری است. این روستا درمیان روستاهای شیخ علی (شمال) – قلعه جوغه و یادآباد در(غرب) – عیسی کند در (جنوب) ولگز در(شرق) آرام گرفته است ؛ مردم روستا با زبان شیرین کردی سورانی صحبت میکنند سنی مذهب و بسیار مهمان نواز وخون گرم اند.  سطح سواد اهل روستا بالابوده بطوریکه کمترخانواده ای را میتوان یافت که فرزند دانشجو ، کارمند ویا باز نشسته  یکی از ادارات دولتی نداشته باشد. ( ۷ بازنشسته ،،،،  22کارمند ادارات ،،،،، ۱۴ لیسانس ،،،،، ۱۹دانشجو ،،،،،  و۴۳ استاد کاران مجرب)ودر این میان باید از دکتر عمر اوطمیشی هم یاد کرد . این روستا دارای: خانه‌ی بهداشت ( با قدمت ۴۸ ساله ) مدرسه‌ی راهنمایی وابتدایی (با قدمت ۱۹ساله ) پست بانک (۳سال) دفتر دهیاری ( ۵ سال )  ، پست (  حدود ۴۰ سال  ) مسجد شیخ بال که قدمت آن به ۳۰۰ سال قبل باز میگردد و توسط دوبرادر به نامهای شیخ احمد و بهلول ملقب به شیخ بال بنا شده است. در حال حاضر تغیرات زیادی در آن انجام گرفته وبه ساخت امروزی تبدیل شده.در همان سالها شیخ بزرگ یعنی شیخ احمد به خانه خدا مشرف میشوند ؛مادر وی یک روز در غیاب شیخ حلوا  پخته وبا غمگینی میگوید کاش پسرم احمد هم اینجا بود واز این حلوا میخورد پسر کوچکش بهلول آوای غمناک مادرش را میشنود ومیگوید مادر اگر بخواهی میتوانم برایش کمی از این غذا ببرم مادر با نیش خندی گفت پسرم چطور این راه دور را میتوانی طی کنی؟ برادرت فرسنگها از ما دور است بهلول در جواب مادرش گفت گر بخواهی میتوانم. بهلول عازم سفر میشود وهمان روزبازمیگردد؛ مادربا تعجب می پرسد که چقدر زود برگشتی آیا واقعا غذا را به او رساندی؟بهلول گفت اگر باور نداری شیخ که آمد از خودش بپرس… شیخ از سفر برمیگردد، مردم برای پیشوازی ودست بوسی وی به استقبالش میروند وبه ایشان خوش آمد میگویند. شیخ احمد رو به مردم میفرمایند که مرا زیارت نکنید بلکه کسی که شایسته ی زیارت است بهلول اند؛مردم با تعجب میپرسند چرا همچنین میفرمایید شیخ؟جواب میدهد برای اینکه اوبا قدرت الهی توانست به مکه یعنی خانه خدا بیاید وغذایی را که مادرم درست کرده بود را بدون اینکه سرد شودبیاورد وبرگردد.  بهمین خاطرلقب شیخ را نیز به او دادند واو را به جای شیخ بهلول (به دلیل اینکه وی توانسته بود به این سرعت رفته وبرگردد) شیخ بال  نامیدند . بعد از این ماجرا تصمیم بر این شد که در این روستا مسجدی بنا نهند؛با همکاری اهالی ده و روستاهای همجوار مسجد را بنا نموده و آنرا مسجد شیخ بال نام نهادند که تا به حال نیز با توجه به تغیرات زیادی که در آن انجام گرفته نام  مسجد شیخ بال پا بر جا بوده وبر سردرب ورودی است.  میباشد وهمچنین دارای رودخانه ای فصلی است که روستا را دو قسمت نموده و درانتها به سیمینه رود میریزد.  دربستر رودخانه  ، ودشتهای کنارآن ،  باغهای زیبای آلبالو،سیب،گردو وزردآلودرکنارمزارع گندم، چغندرقند ، جو ویونجه دیده میشود. کوه های اطراف آن عبارتند از: شاخه ره ش(کوه سیاه)  جاده ی روستا آسفالته می باشد که ازجاده ی اصلی مهاباد به بوکان ( جاده ی برهان ) ۲کیلومتر فاصله دارد. وهمچنین دارای  – آب شرب پمپاژ – تلفن ثابت وGSM ( همان موبایل روستایی ) نیز می باشد. داخل روستا مغازه های  آهنگری۱، نجاری ۱ ، بقالی ۳ ، سوپر مارکت ۱ ، جوشکاری ۱ ،  نمایندگی توزیع کپسولهای گاز مایع ۱ ، شرکت تعاونی  روستایی ومرکز خرید گندم قراردارند به نقل قول از ریش سفیدان  روستا ، درحدود ۱۰۰ سال پیش این روستا خیلی بزرگتر و پررونق‌تر بوده تاحدی که از شهرها و روستاهای اطراف جهت خرید وسایل ومایحتاج ( کشاورزی و ارزاق )  خود به آنجا مراجعه می کرده اند همانند : داس  برای درو، ابزار نجاری ساخت روستا، تنور ساخت زنان روستا ، امورات جوشکاری و نجاری ، خرید مواد غذایی و همچنین استراحتگاه کاروان ومسافران ورهگذران آن وقت در قهوه خانه این روستا و… ازطایفه های بزرگ روستا میتوان  فاطمه کرده ، محمدی ، امین پور (مصطفی جانه) ، معروفی ،  و عباسی رانام برد. این روستا درگذشته به شکل ارباب ورعیتی همانند سایر روستاهای مناطق کردنشین اداره میشده است.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *