کارند – بهمئی – کهگیلویه و بویراحمد
روستا کارند از لحاظ از لحظ اقلیم آب و هوایی در بخش گرمسیری استان کهگلویه و بویر احمد واقع شده است و از لحاظ موقعیت مکانی در مرز دو استان کهگلویه و بویر احمد و استان خوزستان قرار دارد ، یعنی همانطور که در تصاویر زیر معلوم است ، روستا ی کارند در حد فاصل و مابین شهرستان لیکک ( بهمیی ) و شهر جایزان استان خوزستان قرار دارد.
این روستا از لحاظ موقعیت توپوگرافیایی ، اقلیمی کوهستانی است که از شمال شرق آن ، می توان چشم اندازی زیبا از کوههای سر به فلک کشیده زاگرس ( رشته کوههای سیاه ) و از جنوب و جنوب غرب و شمال و شمال غرب نیز می توان ارتفاعات پستتری از رشته کوههای زاگرس را مشاده نمود . در حقیقت روستای کارند بوسیله زاگرس زیبا احاطه و محصور شده است که گویا گوهریست گرابها در میان انگشتر.
مردمان روستای کارند ایرانی الاصل و از نژاد پاک آریا و قوم پارس هستند که به زبان فارسی ایرانی و گویش لری کهگیلویه ی گرمسیری صحبت می کنند . اگه براتون سوال پیش اومده که چرا گفتیم گویش لری کهگیلویه گرمسیری ، به این علت هست که خود گویش لری کهگیلویه شامل چندین لهجه متفاوته . روستای کارند در گذشته در برگیرنده ی قشر های متفاوت مردمانی از طوایف نام برده شده در زیر بوده است :
1- یوسفی ها ( جاکی – بذرافکن – یوسفی فر- جوان – دلاوری – راوند – دیوغار ( پور محمدی) و … )
۲- طیبی ها ( ملک زاده – طیبی فر و … )
۳- شیوخ ( جهاندیده – دانا – برندار و … )
۴- سادات میر سالار ( میر سالار – آوری و … )
۵- بالیووها ( دلاوری – بالیووی و …)
در حال حاظر طوایف ساکن در روستای کارند به ترتیب زیر هستند :
1- یوسفی ها
۲- علادینی ها
۳- شیوخ
4- سادات
زادگاهم ای کارند من
روستایم ای آنکه در حسن و کمال
بی قرینی ، بی دلیلی ، بی مثال
ای همه سر تا به پا زیبایی و شور و نشاط
ای همیشه نام تو در یاد من
ای جولانگه افکار من سلامت می دهم
ای قدمگاه امیرالمومنین سلامت می دهم
ای سرزمین آبا و اجدادی سلامت می دهم
بس که سرسبزی و پر نقش و نگار
گشته هر روزت به گیتی چون بهار
آید از ره چون مه اردیبهشت
می شوی از خرمی باغ و بهشت
هر که دیده چشمه ساران تو را
گشته مبهوت و لب تحسین گشود
(( کوه قندولت)) قشنگ و با صفاست
مظهر زیبایی و لطف خداست
آنکه می جوید بهشت این زمین
((تنگستان)) تو بیند این چنین
تو مگر در دل چه داری که این چنین لبریزی از عشق و صفا !!
تو تنت رنگین شده با لاله های سرخ عشق!؟
لاله هایی که نوازش می دهند تن مجروح تو را
زادگاهم ای کارند من
تو همه زیبایت در یک نگاه معلوم نیست
لیک شاید دیده بیند روی تو در یک نگاه
قلب زیبای تو را من یافتم! کس نمی داند کجاست ؟
بر فراز تپه ایست کز وجود لاله هایش شهد می جوشد
روستایم ، در گذر از روزگاران پاینده و بیدار باش
روستایم ، خاکت از آفات دوران دور باد
تو بود دنیا ، تو مانی برقرار جاودان بر پهنه روزگار