بالاده – ساری – مازندران
سایتها و وبلاگهای روستای بالاده
شهرستان ساری – استان مازندران
http://4dehbaladeh.blogfa.com/
http://www.sadvaco.blogfa.com/
روستای بالاده در منتهیالیه جنوب شرقی مازندران جایی که خنکای جنگل به کویر استان سمنان میرسد، در دامنه جنوبی قله زیبای شاهدژ و شمال رشته کوه چهارنو واقع شده و جزء بخش چهاردانگه سورتچی شهرستان ساری است. بالاده با روستاهای قلعه ، پایینده ، تیلهبن و واوسر به پنجپاره ده معروف هستند. سال بنای روستای فعلی دقیقاً روشن نیست ولی در گذشتههای دور در این منطقه اقوام دیگری زندگی میکردند که آثار قبرستان گبری از آنان باقی مانده است و احتمالا بیشتر از ۲۰۰۰ سال پیش در اینجا میزیستهاند. قدیمیترین اسنادی که هم اینک درباره بالاده وجود دارد، مربوط به خرید زمین توسط « مختار چهاردهی فرزند مِراد » در سال ۱۰۲۷ ، ۱۰۳۲ و 1038 هجری قمری و هم زمان با سلطنت شاه عباس صفوی است.
در قدیم دامنههای جنوبی شاهدژ تا دره پایینده پوشیده از جنگل انبوه و چراگاه بسیار مناسبی برای دام و گله بوده و چشمههای فراوان و پُرآب، زمینه را برای شکلگیری یک جانشینی گله داران و به وجود آمدن روستای بالاده فراهم آورد. آب و هوای سرد در زمستان باعث شد تا مردم در پاییز هر سال به سمت دشت مازندران مهاجرت کرده و مجدداً در اواخر بهار به روستا برگردند.
بالاده هم اینک بیش از ۳۰۰۰ نفر جمعیت دارد که بیشتر آنان در شهرهای ساری ، نکا، بهشهر و روستاهای اطراف سُکنی دارند. روستای سمسکنده ( ساری ) ، محله زیروان ، روستاهای تروجن ، لَـلِهمرز و یکهتوت ( بهشهر ) بیشترین تجمع سکونت بالادهیها را دارند.
مردم بالاده به زبان اصیل طبری ( مازندرانی ) صحبت میکنند و زبانشان کمی با زبان مردم دشت مازندران متفاوت است. مردم بالاده دارای آداب و رسوم ، فورلکلور، اعتقادات و باورهای غنی و خاص خود هستند.
بالاده دارای طبیعت بکر و منطقه جنگلی حفاظتشده حیات وحش چهارنو و زیباییهای فراوان طبیعی است در در این وبلاگ به آنها پرداخته شده است.
شاهدژ، نگین پرتلالو البرز/ ساری / مازندران عین اله آزموده چهارده / بالاده :
در جنوبیترین قسمت استان مازندران در بین رشتهکوههای مرتفع البرز که از غرب به شرق کشیده شده است، در جنوب شرقی ساری و شمال سمنان، جایی که رطوبت و خنکای جنگل در کویر سمنان رو به خشکی میگراید، به یک قله عجیب و زیبا برمیخوریم که « شاهدژ » نام دارد. این قله در منطقه جنوب شرقی دودانگه قدیم ( بخشی از چهاردانگه جدید) و در شمال روستای بالاده قرار دارد و در واقع سمبل و نماد این روستاست که از سطح دریا ۲۸۰۲ متر ارتفاع دارد.
دامنههای شاهدژ تا ارتفاع ۲۵۰۰ متری پوشیده از جنگل است و در تاج قله، دیواره جنوبی سنگی سفید و براق، در آفتاب پرنور کوهستان چون نگینی درخشان بر مخملی زمردین، دیدگان را به خود معطوف میدارد و کمی پایینتر از جنگل و در شیب دامنههای جنوبی آن، زمینهای زراعی کشاورزان و چراگاه پرعلف و گلههای دامداران به چشم میخورد و در هر گوشهای از دامنه پرمهر آن، چشمههای زلال و خنک جاری است که یکی از سرچشمههای رود تجن محسوب میشود.
در پنج کیلومتری روبروی شاهدژ رشته کوه مرتفع ۲۸۸۱ متری « چهارنو » با دامنههای پوشیده از جنگل کهنسال با درختانی بلند و تنومند قرار دارد که مرز میان استانهای مازندران و سمـنان محسوب میشود. در میان دو رشتهکوه چهارنو و شاهدژ که همچون درهای عمیق و پهناور است روستاهای پایینده ، قلعه ، تیلهبُن ، واوسر و بالاده جای گرفتهاند.
سکوت سنگین کوهستان آن چنان بر قله شاهدژ و دامنههای آن حکمفرماست که با خیزش هر پرندهای از درختی به درختی دیگر و یا حتی خواندن آنان ، ترس مرموزی سراسر وجود آدمی را فرامیگیرد و کمترین صدایی توجه را به خود جلب میکند.
در بالای قله که زمینی صخره ای و سرسبز و نیمههموار با پوشش علفی و در حدود یک هزار متر مربع است ، نشانههایی از دژ و اماکن مسکونی باستانی به چشم میخورد که امروزه جز تکههای خشت و سنگچین خرابههایش، چیزی از آن باقی نمانده است که غارتگران میراث فرهنگی نیز هر روز جایی از آن را مورد هجوم حفاریهای کور خود قرار میدهند.
دامنههای شرقی، شمالی و غربی شاهدژ که مشرف بر روستاهای عالیکلا، لنگر و جمالالدینکلا است ، دارای پوشش گیاهی جنگل و علفزار با شیب تند بوده و در قسمتی از دامنه شمالی، با انباشت برف و یخ در چالهای عظیم که در طول سال همچنان برودت خود را حفظ میکند یخچالی طبیعی بهوجود آمده است.
اهالی منطقه بالاده که حدود یک هزار سال در این جا سکونت دارند بر این عقیدهاند که بر بلندای شاهدژ، پادشاهانی زندگی میکردند و بر همین اساس نام قله به «شاهدژ» معروف شده است و باز باور بر این دارند که در روزگاران باستان، پادشاه اساطیری ایران کیکاووس در اینجا زندگی میکرد « وی دومین شاه کیانی و مشهورترین فرد این سلسله و نوه کیقباد است که مطابق یک روایت با بستن عقابهایی بر پایه تخت خویش به آسمان رفت و در روایت دیگر، با سپاهی از دیوان به قله البرزکوه شتافت و به جایی رسید که آخرین حد میان نور و ظلمت بود. در اینجا از همراهان جدا ماند. اما دست از عناد برنداشت. در این هنگام « فر » از او جدا شد و سپاهش از این جای بلند به زمین پرتاب شدند. » (1)
همچنین وجود اسامی باستانی دیگر نظیر « رستم مِدُن » Rostem Medon (= میدان رستم ) در دامنه جنگلی شرقی این قله ، به این گمان دامن زده که رستم پهلوان افسانهای ایران از طریق این غار به سمنان میرفته است.
غار « کالُممال » از دیگر غارهای شاهدژ است که در ۲۰۰ متری شیب دامنه شرقی قله در میان تختهسنگهای بزرگ به صورت چاهی عمیق درآمده است. نگارنده در تابستان سال ۱۳۷۶ جهت ضبط برنامه مستند تلویزیونی « ایران زمین » برای شبکه سوم همراه اکیپ تلویزیونی به درون این غار رفته است. این مستند در سال ۷ – 1376 و پس از آن بارها از شبکه سه سیما و شبکه ماهوارهای جام جم پخش شده است.
ورودی غار به صورت دهانه چاهی به قطر ۶۰ تا ۷۰ سانتیمتر در سطح زمین و در میان تخته سنگها قرار دارد که یک انسان به سختی وارد آن میشود. از ورودی غار تا کف آن در حدود ۳ متر ارتفاع داشته و کف آن در حدود ۱۲ تا ۱۵ متر مربع است. سقف مرتفع غار پوشیده از بلورهای آهکی (استلاگتیت) بوده و کف آن از خاک و سنگهای آهکی میباشد. در داخل غار فضای بزرگی به سوی شمال شرقی و شیبی تند به سوی پایین قرار دارد که به علت تاریکی مطلق و لغزنده بودن، بدون وسایل مجهز غارنوردی امکان ادامه مسیر وجود ندارد.
خوشبختانه در ۱۲ مرداد ۱۳۸۶ در مسیر صعود به قله شاهدژ مجدداً وارد این غار شدیم. من، پسرانم آقا آرش و آقا شروین ، آقای محمد دهبندی ( پسرداییام ) و دوست جوان کوهنوردم آقای کمیل قاسمپور اعضای گروه کوهنوردی بودیم که با نام گروه کوهنوردی « چکادساری » به شاهدژ صعود کردیم. آقا کمیل و برادران و بستگانش در ساری گروه کوهنوردی « چکادساری » را اداره میکنند و هر از چند گاهی به عشق وطن آباء و اجدادی خود، رو به سوی شاهدژ میکنند.
سقف آهکی غار نسبت به سال ۱۳۷۶ ریزش کرده بود و کف آن نیز از سنگهای ریخته شده انباشته بود. آقا کمیل با تجهیزات کامل غارنوردی به داخل غار فرود کرده و به انتهای آن رسید. حدوداً ۵۰ متر ارتفاع چاه غار کالممال است که در پایین غار به سه دهانه مسدود آبرفتی به طول حدود ۵ متر که در سه جهت روستاهای لنگر، ارا و عالیکلا حفرههایی در آن ایجاد شده ختم میشود. در این غار به خاطر ورود و خروج بسیار سخت آن، آثاری از سکونت انسان در دورههای گذشته به چشم نمیخورد.
از جمله مکانهای اساطیری دیگر در این منطقه صحرای « تِرکاچال » در دشتهای جنوب شرقی شاهدژ و حوالی روستای واوسر است که آنجا را محل به قتل رسیدن سهراب و سیاوش میدانند و از خون سیاوش گیاه پرسیاوشان به فراوانی در این منطقه روییده است. « سیاوش فرزند کیکاووس بود… بنابر روایات کهن ، فرّ کیانی چندگاهی به سیاوش پیوسته بود و مانند همه کیان خود ، چالاک و پرهیزگار و بزرگمنش و بیباک بود…. سرانجام افراسیاب فرمان قتل سیاووش را صادر کرد و خون شاهزاده معصوم بر زمین ریخت.
فردوسی میگوید:
به ساعت گیاهی از آن خون برُست جز ایزد که داند که او چون برُست
گیا را دهم من کنونت نشان که خوانی همی خون اسیاوشان
بسی فایده خلق را هست از او که هست آن گیا اصلش از خون او » (2)
روستای بالاده در گذشتههایی نه چندان دور و قبل از اصلاحات ارضی رژیم پهلوی، از چنان رونقی برخوردار بوده که مرکز اداری منطقه به حساب میآمد، کشاورزی و دامداری، وضع اقتصادی خوبی را برای مردم فراهم کرده بود و مردم با وجود زمستان سخت و طولانی تمام سال را در آنجا ساکن بودند اما امروزه با وجود بیش از هزار خانوار که به صورت فصلی به بالاده میروند، تنها ده خانوار ساکن دایمی بوده و بقیه برای امرار معاش و زندگی بهتر روانه شهرهای ساری ، نکا ، بهشهر و روستاهای اطراف شدند و کشاورزی و دامپروری از رونق افتاده است. اهالی منطقه در تابستان برای فرار از گرمای مرطوب و طاقت فرسای دشت مازندران به دامن شاهدژ و ییلاق خوش آب و هوا و تقریبا سرد بالاده که زبانزد مردم استان مازندران است، کوچ میکنند.
شاهدژ محل بسیار مناسبی برای عاشقان طبیعت بکر و مشتاقان صخرهنوردی است، ارتفاع ۵۰۰ متری قله سنگی آن که با زاویهای ۹۰ درجه قد برافراشته، بیگمان هر صخرهنورد، سنگنورد و ماجراجویی را به سوی خود جلب میکند.
در استان مازندران، برای رسیدن به شاهدژ و بالاده، باید از جاده آسفالته ساری به کیاسر (در حدود ۴۵ کیلومتر) استفاده شود و قبل از کیاسر از سه راهی « قهوهخانه دارپِشت » به طرف جنوب از جاده آسفالته راه خود را کج کرده و بعد از گذر از کنار روستای خُلرد، و طی جاده شن ریزیشده به روستای ایلال و آغوزگاله (حدود ۳۰ کیلومتر) که از میان درهها و جنگلهای زیبا میگذرد، به بالاده رسید و اگر مسافران از استانهای جنوبی مازندران باشند ( تهران و سمنان و…) بعد از عبور از شهرهای سمنان، مهدیشهر (سنگسر) و شهمیرزاد از جاده آسفالته سمنان ـ کیاسر، به فولادمحله (۴۵ کیلومتر) میرسند و پس از عبور از فولادمحله ( ۸ کیلومتر) در سه راهی بالاده و از جاده خاکی ( ۱۵ کیلومتر ) به روستاهای واوسر ، تیلهبن و سپس بالاده میرسند. ناگفته نماند که از میدان افسریه تهران تا بالاده با ۳۲۰ کیلومتر فاصله و حدود ۴ تا ۵ ساعت راه است.
با گذشت قرنهای پرحادثه تاریخ مازندران، شاهدژ همچون دیو سپید پای دربند، استوار ایستاده و نظارهگر گذر ایام است. آن زمان که در روزهای خنک تابستان ، مه غلیظ دامنههای آن را میپوشاند اگر بر بلندای شاهدژ و کوههای مشرف به آن ایستاده باشی، دریایی از مه را در زیر پای خود خواهی دید، در بامدادان که اشعه طلایی خورشید بر یال سفید شاهدژ میتابد و یا وقتی که در زمستان، قله و دامنه آن از برف سفید پوش شده و تشخیص آنها غیر ممکن است، هیچ واژهای قادر نیست ابهت و زیبایی آن را توصیف کند و زبان از ستایش آن همه عظمت و غرور باز خواهد ماند.
در وصف شاهدژ هر چه بگویم، نمیتواند صلابت، عظمت و زیبایی آن را بیان کند و شاید شعر زیر مصداق این درماندگی باشد:
چِکِل ای کوه بلند،(۳)
آن همه لطف به قاب واژه
هوسی را به عبث دم زدن است
منظر چشم من و قامت تو
جام بشکسته به دریا زدن است (۴)
پاورقی:
۱ ـ فرهنگ اساطیر، دکتر محمد جواد یاحقی ، انتشارات سروش ، چاپ دوم ، تهران ، ۱۳۷۵ ، ص ۳۴۴
۲ ـ همان ، صص ۲۶۳ و ۲۶۴
۳ ـ چِکِل = در زبان تبری تخته سنگهای بسیار بزرگ و یا دیوارههای سنگی کوه را میگویند.
۴ ـ شعر از نوار چکل سروده استاد محمد علی کاظمی شاعر خوش ذوق مازندرانی که در بهار سال ۱۳۵۴ آن را به صورت دستی ضبط کرده، گرفته شده است.
منبع:
جناب ازموده سلام چرا بالاده رو به اشتباه به نام چهاردهی ها معرفی میکنید چرا دروغ دروغ دروغ از کدوم اسناد صحبت میکنید گفته های خودتونه یا مهندس علیرضا چهاردهی شما زمان شاه عباس تشریف داشتید