روستای آبکسر / ساری / مازندران

سایتها و وبلاگهای روستای آبکسر

شهرستان ساری – استان مازندران

http://www.aboksar.com/

http://abokasar.blogfa.com/

hosien2.blogfa.com/

boshraaboksar.blogfa.com

تاریخچه روستای آبکسر

از آثارها ونوشته های بدست آمده حکایت از آن دارد که روستای آبکسر بیش از ۹۰۰ سال قدمت تاریخی دارد که مردم به صورت پراکنده در اطراف جنگل وچشمه های آب سکونت داشته اند. آثار بجای مانده نشان دهنده ی آن است که مناطقی چون تاج راست ،کرپا ،آستانه سر،استارشش،سوته تلار،کوترخانی،کیجاقلعه،قلعه سر،مارم ،مارم پیته ،نقره زنان بیش ترین جمعیت رادر خود جای داده بودند. این مناطق مذکور تحت مرکزیت آستانه سر قرارداشتند.در قسمت قلعه سر و کیجاقلعه خان زندگی می کردند. حفاری های بجای مانده در دور تا دورقلعه حکایت از آن دارد که خندق های طولانی وعمیق برای حفاظت از قلعه استفاده می شد ،تا از این طریق کار حفاظت آسان شود. وجودشبکه های آب رسانی برای ذخیره سازی درچاله های بزرگ(منبع ذخیره ی آب)نشان دهنده ی آمادگی کافی قلعه نشینان در هنگام مواجهه با بحران و جنگ بوده است.درشبکه ی آب رسانی از لوله های سفالی(تله)که آب از نقطه های دور آب به داخل قلعه هدایت می شد.وجود تنور ها وکوزه ها وظروف حکایت از تمدنی چندین ساله دارد. ازوسایلی که جهت دفاع در آن زمان استفاده می شد می توان به تفنگ،شمشیر و خنجر  اشاره کرد. از آن جایی که بانکی جهت نگه داری پول و اشیای قیمتی وجود نداشت اکثر آن را در داخل  زمین دفن می کردند. وجودمنطقه ای به نام کوتر خانی و قبرهای به دست آمده بیانگرسکونت قوم گبری زرتشتیان یاآتش پرستان)بوده است،که بعد ازشیوع بیماری خانمانسوز" وبا "خانه وکاشانه ی خودرارها کرده و کوچ نموده واسباب واساس گرانبهای خود را درداخل غارهای اطراف دفن نموده اند.

علت نام گذاری روستای آبکسر

علت نام گذاری روستای به آبکسر بخاطر وجود چشمه های فراوان و پر آب درپیرامون روستا که روستادربالای آنها قراگرفته است .

مناطق معروف و علت نام گذاری آن ها

مناطق معروف

 اودنگ سر، کناردره ، آستانه سر ، قلعه سر ،کرپا ،استارشش، پیته سر،المج ، توسکا چال، مارم(ماریم یا ماداریم) مارم پیته ،دکون پشت ،شتر پل،کچپ،مرزپشت،کارنما،زرما کوه،لیلم سر،چکل سر،نقره زنان، سوته تلار،پول وجون،پیته سره،درسرقلت،پلنگ کرس،تاج راست،سنگ زمین ،کرس پشت، پشت همن ، ارگزلد ، ارگزپیته ، رفیع بمرد ، جمال دشت ، چارچشمه ،لیپرو ، امیرده ، سنگ – خانه، سنگه چال، استاربن ، دیدبانی ، پشت کرشا ، چمازی ، بند بن ، انچشمه ، به بن ، واتاش  و دم زنان و

برخی از این نام گذاری ها برمی گردد به نام گذاری افراد جهت دفن اشیای گران قیمت.به عنوان مثال کناردره:پس از ریشه کن شدن درختی کنار دره آثار با ارزشی شامل لوازم زندگی واشیای گرانبهای دیگر پیداشده است.به بن نیز مثل نشانه ی فوق بوده است.امیر ده:محلی که امیر نشین بوده است.آثار به دست آمده و سکه های ضرب شده اکثر به  دوران شاه عباس صفوی بوده است. مارم: علت نام گذاری آن حکایت ازآن دارد که در زمان خلفای عباسی که اوج سادات کشی بوده است ، یکی از نوادگان امام صادق (ع)به نام امام زاده عبدالله که برای تبلیغ دین جدش به طبرستان آمده بودبا تعقیب جلادان عباسی به گروه از فوق پناه آورد،سربازان خون آشامی که در جست و جوی ایشان بودند با فشار به آهنگران ،آهنگران مجبور به اینکه ماداریم (یعنی شخص مورد نظر سربازان)سربازان امام زاده عبدالله را به شهادت رسانده ودر محل مذکور یعنی مارم دفن می باشد.لفظ ماداریم به صورت عامیانه به ماریم و فعلا مارم تبدیل شده است.آستانه سر جایگاهی که مرکزیت داشته است.

 نقره زنان:

دراخبار شهری که محل ضرب سکه های نقره ای بوده است.وجود آجر به ابعاد ۳۰در۳۰ و کوره های آجر پزی در منطقه ی سوته تلار و کوره های آهک پزی و ساخت ساروج از نشانه های پیشرفت در آن زمان بوده است. از دست نوشته های ملا عبدالرحمن بریمانی که (قدمت آن نزدیک به ۲۰۰ سال می باشد)،بیانگر آن است که آبکسر شهری است که از چند پاره روستا (روستاهای کوچک)تشکیل شده است.از قبرهای موجود در زیرپای درختان به نظر می رسد که قدمت قبوراز ۹۰۰ سال هم گذشته است. تاج راست : راس تاج محل تجمع دامداران بوده است.تله ی بزرگ (تپه ی دست ساخته ی بزرگ و قبرهای موجود نشانه سابقه ی طولانی زندگی در آنجاست.استخوانهای به دست آمده دلالت از آن دارد که انسان های آن زمانه قوی هیکل و درشت اندام و ورزیده بودند. وجود آثارهای بجا مانده از گذشته بسیار دور از جمله تنورهای سفالگری و ساختمان در کیجا قلعه وقلعه سر واستفاده از ساروج (مخلوطی از سفیده ی تخم مرغ و آهک و کاه سوخته شده)در ساخت وسازآن زمانه تاکیدی بر معماری قوی آن زمان وشناختی به خواص طبیعی آن منطقه بوده است.لازم به ذکر است که روستای کنونی به صورت منسجم در کنار هم قرار گرفته است.


  
 نقش زنان در روستا

زنان در دوشادوش همسران در زمین های کشاورزی کمک یار شوهرشان بودند و در آن زمانتوجهی به موقعیت و جایگاه زن نمی شده است . زنان می بایست هم کار خانه را انجام می دادند و هم در کار مزارع و دامپروری در کنار شوهرشان کار کنند. هم چنین درزمینه ی صنایع دستی مثل بافندگی و ریسندگی نیز فعالیت داشتند.

 سیستم اداره ی روستا

روستای مذکور مثل اغلب روستاها با ریاست کدخدا یا ارباب یا خان اداره می شده است .مالیات از طریق نماینده ی مالک(کدخدا)جمع آوری می شده است .خاطر نشان می گرددکه قبل از اصلاحات ارضی کشت زارها مالکان بزرگ بوده است و کشاورز فقط به عنوان مستاجر در آن کار می کرده است وبدون اذن نماینده ی مالک حق برداشت نداشت.اختلافات از طریق ریش سفید یا کدخدا حل و فصل می شد.اما در بسیاری با قضاوت های یک طرفه منجر به بی عدالتی می شد.ظلم و ستم اربابان و نمایندگان آنها و بیگاری کشیدن از طرف آنها زندگی را برای روستاییان تلخ کرده بود وخشم و خشونت اربابان واطرافیان چهره ی روستا را تیره کرده بود.اما پس از اصلاحات ارضی کمی از این بی عدالتی کاسته شده بود .اطرافیان کدخدا دست به هر جنایتی می زدند ،چون از حمایت و پشت گرمی اربابان برخوردار بودند واز عدم آگاهی مردم سوءاستفاده می کردند .در این میان یاغییان که گروهی دزد و چپاول گر بودند ،دست کمی از اربابان نداشتند.

 شغل مردم  روستا         

  اکثر مردم روستا به دامداری و کشاورزی مشغول بودند.این شغل ها به صورت مورثی بوده است.کشاورزان با استفاده از گاو نر رمین های کشاورزی را شغل می زدند .فصل کاشت وبرداشت خیلی طولانی بوده است . ازجمله محصولات کشاورزی به گندم، جو ، ذرت، لوبیا ، عدس ، نخود ، کدو ، ارزن و شالی می توان اشاره کرد .قابل ذکر است که اخیرا به باغداری نیز روی آوردند. دامپروران به پرورش گاو ، گوسفند و اسب مشغول بوده اند .محصولات حاصل از پرورش دام به شیر ، پنیر ، لور ،آریشه ، کشک ، تفره ، کره و هم چنین می توان به گوشت و پشم اشاره کرد.

 مشکلات روستا             

  از مشکلات مهم کشاورزان در زمان کشت و برداشت نبود امکانات و وسایل مکانیزه،وجود حیوانات وحشی که ضررهای زیادی به مزارع کشاورزی وارو می کردند ، بارندگی زیاد و مداوم در زمان برداشت ، یخبندان در زمان کاشت و نبود بذر اصلاح شده بود.  از مشکلات دامپروران وجود انواع امراض هم چون تقوه که بسیاری از حیوانات را از بین می برد،وجود گیاهان سمی هم چون شلمبیک و نبود بهداشت و دارو برای درمان حیوانات بود.عدم آگاهی اکثر دامپروران به بیماری تب مالت که بسیاری از آنها را به کام مرگ کشید.

سطح تحصیلات و شاخص های جمعیتی

در گذشته آموزش و پرورش به صورت سنتی بوده و انگشت شمار از سواد بهره مند بوده اند.محل آموزش مکتب خانه یا داخل حسینیه یا منازل بوده است. شخص با سواد معروف به ملا بود. آموزش ها در زمینه ی یادگیری قرآن ،حفظ حدیث ، دعا ونیایش و برخی مراسم مذهبیبود.از جمله افرادی که از نعمت سواد بهره مند بود و در علوم مختلف از جمله کلام ،فقه، حدیث،طب و نجوم اطلاع داشت و تحصیلات خود را ۲۰۰ سال پیش در نجف اشرف گذارندهبود،  ملا عبدالرحمن بریمانی بوده است .بسیاری از منبع اطلاعات مربوط ازدست نوشته های این شخص باز می گردد.از اسناد به دست آمده حکایت از این دارد که زبان عرب در میان مردم روستا نفوذ داشته است. نقطه ای در روستا که به لیلم معروف است گواهی بر نفوذ زبان عرب در روستا بوده است.لیلم به معنی کوه در لفظ عرب جبل است. خط نوشته های میخی بر پیرامون کوزه ها نقش بسته بود. .(سو) به معنی آب که در میان چوپانان رایج بود.so اصطلاح عبری مانند .یکی از نشانه های نفوذ زبان عرب سنگ نوشته هایی است که در سر قبر ها وجود دارد که به زبان عربی است.در زمان محمدرضا شاه با احداث مدرسه ابتدایی در سال ۱۳۵۱ به دست مردم روستا،افرادیتحت عنوان سپاه دانش کار تدری می کردند.قبلا آموزش ۵ ساله اول دوره ی ابتدایی در روستاصورت می گرفت و برای امتحان نهایی چند روستا در یکی از روستاهای اطراف جمع می شدند تا مدرک تحصیلی دوره ی ابتدایی را بدست آورند. پس از انقلاب مدرسه ی راهنمایی در سال ۱۳۶۳ ساخته شد.شاگردان در آن زمان در دوره ی ابتدایی حدود ۱۸۰ نفر ودر دوره ی راهنمایی حدود ۸۰ نفر بود.  سطح اجتماعی و فرهنگی وامکانات مردم در قسمت شمال روستا بالا تر بوده است.از نظر تراکم جمعیتی در قسمت جنوبی تراکم بیشتر بود. این تراکم در سال های اخیر تغییر کرده است و در سال های اخیر ساخت وسازها ی افراد در قسمت شمالی روستا بوده است.  لباس های محلی : انواعی از لباسهای محلی می توان به شلوار پشمی ، کت پشمی، پیراهن کرباسی ، چادر شب و شلوارک های پر چین که مد آن زمان بود اشاره کرد. اکثر دامداران برای حفاظت خود در زمستان از چوخای پشمی و کت های نمدی بلند استفاده  می کردند. آمار سال ۱۳۶۹ جمع آوری شده توسط آقای هدایت مظلومی دانشجوی علوم اجتماعی به شرح زیر می باشد.بر طبق سرشماری مجموع جمعیت در سال ۱۳۶۹ برابر با۱۴۶۳ نفر بوده که از این تعداد ۷۰۸ نفرمذکر و ۷۵۵ نفر مونث بوده اند. باتوجه به ارقام فوق ۴۷ نفر مونث بیشتر از مذکر هستند. علت مهم این امر را باید در ازدواج برون گروهی دانست چرا که تنها بعد از انقلاب در این روستا ۴۷ ازدواج
به صورت همسر گزینی برون مرزی دربین مردان بوده است.بر اساس آمار سال ۱۳۶۸
جمعیت روستا ۱۴۰۲ نفر بوده که در سال ۱۳۶۹ برابر با ۵۵ متولد داشته که ۲۷ مذکر و ۲۸ مونث بوده اند . جمعیت ۶ سال به بالا ۱۱۴۰ نفر ،مونث ۵۸۸ نفر ومذکر۵۲۲ نفر.از بین افراد ۶ سال به بالا ۷۹۰ نفر باسواد که از این تعداد ۴۱۶ نفر مذکر و ۳۷۴ نفر مونث بوده اند.لازم به ذکر است که این روستا تا سال ۱۳۶۱ هیچ دیپلمه ای نداشت ولی طبق آمار سال ۱۳۶۹ تعداد ۱۸ نفر دیپلم به بالا (فوق دیپلم و لیسانس)داشت.این روستا ۳۰۰ خانوار بوده است.تعداد۳۱ فامیلی در روستا وجود داشت.که یوسفی با ۴۲ خانوار و۲۱۶ نفر جمعیت اول و مظلومی با ۳۰ خانوار با ۱۵۸ نفر جمعیت دوم و صادقی با ۳۰ خانوار وبا جمیتی حدود ۱۵۱ نفر در رده ی سوم قرار داشتند.این روستا دارای ۷۰۳ نفر جمعیت فعال بوده که ۳۴۶ نفر مذکر و ۳۵۷ نفر مونث می باشند.

 جمعیت روستا را ۶۹۳ نفر زیرا ۱۵ سال تشکیل می دادند که ۳۳۱ مذکر و ۳۶۲ مونث بوده اند.جمعیت بالای ۶۴ سال ۶۶ نفر بوده اند که ۳۴ زن و ۳۲ مرد بودند.  مسکن:با توجه به آمار سال ۱۳۶۹روستا از نظر مسکن دارای ۱۳۵ مسکن شهری و ۱۸۳ مسکنروستایی و ۷۷ مسکن اجاره ای بوده است . دراین بررسی درمورد مسکن شهری اماکن در دست احداث نیز شمارش گردید. در آمار تقریبی در سال ۱۳۸۳ حدود  480 خانوار که جمیتی حدود ۲۵۰۰ نفر بود.که ۹۸% این  جمعیت ساکن ساری بوده اند که در ۶ ماه اول سال برخی به روستا باز می گردند.  2% باقی مانده به طور دائم در روستا زندگی می کنند و به دامداری مشغول اند. پس از انقلاب علل زیر موجب تحولات عظیمی در مقایسه درصد سواد کنونی با درصد سواد درقبل از انقلاب بود.

۱- 

 1- زیر آب رفتن شالیزارها در محدوده ی سد شهید رجایی    2- دو شغل سنتی دامپروری و کشاورزی با توجه به افزایش جمعیت پاسخ گوی نیازهای افراد نبوده است.  3- کمبود زمین های کشاورزی و مشکلات طاقت فرسای کاشت وبرداشت ۴- به صرفه نبودن کشاورزی و دامداری  5- هجوم حیوانات وحشی به مزارع زیر کشت  6- یخ بندان شدید در زمان کاشت و بارندگی شدید در زمان برداشت ۷- عدم حمایت دولت از کشاورزان از جهت مکانیزه کردن کشاورزه و عوامل دیگر همگی موارد فوق دست به دست هم داده و باعث مهاجرت ۹۸% از روستاییان به شهرستان ساری شده است که در این میان عده ای به کارمندی و برخی به کارگری و برخی به شغل  آزاد ،خرید و فروش مرکبات روی آوردندو نسبت زندگی آنها به گذشته از نظر مادی وفرهنگیوتحصیلات ۱۰۰% تغییر به سمت پیشرفت داشته است.

بهداشت – غذا – جاده – صنایع دستی – آب و برق

نبود جاده های ماشین رو اکثر ارتباطات داد وستد با شهرهای ساری ، قائمشهر ، پل سفید ازطریق اسب صورت می گرفت و اسب به عنوان یک وسیله ی حمل ونقل در زندگی مردم نقش اساسی ایفا می کرد. نبود بهداشت و آب لوله کشی و نبود برق از مشکلات مردم تا قبل از انقلاب بوده است ، اگرچه لوله کشی آب در قرنهای گذشته از طریق شبکه ی لوله های روستایی در داخل قلعه رایج بوده وبه دلیل نامعلومی به فراموشی سپرده شد.به احتمال زیاد به خاطر پراکنده شدن جمعیت در اطراف چشمه ها به فراموشی سپرده شد.درسال ۱۳۴۶ لوله کشی آب در داخل روستای کنونی توسط سپاهی دانش (نعمتی) تا مرکزروستا انجام شد و سپس در منبع مرکزی قرار گرفت که بعدا به صورت گسترده ادامه یافت.لوله کشی آب به طور گسترده در سال ۱۳۷۳ شروع شد که هر یک از خانوار روستا از نعمت آب آشامیدنی بهداشتی برخوردار شدند.روستاییان برای روشنایی منازل قبل از انقلاب از چراغ موشی ، مشعل ، چراغ های و در خیلیدورتر از شمدانی ها به دست آمده که حکایت استفاده از شمع یا پیه ی حیوانات را بیان می کند.هم چنین در برخی موارد از چوب درختان و آلو ککاک (درخت آلوچه) استفاده می کردند.

 بهداشت

 قبل از ساخت حمام عمومی در روستا در هر خانه ای جایگاهی تحت عنوان "تن شوران" به نظافت خود می پرداختند.در سال ۱۳۲۰ دو حمام عمومی ساخته شده که ابتدا به صورت خزانه ای بوده وبعد از چند سال به صورت حمام معمولی در آمده است و در سال ۱۳۶۲ به دست جهاد  سازندگی یک حمام دیگر ساخته شد. در قرن های گذشته در ساخت حمام از ساروج استفاده می شد. وجود برخی از حمام ساخته  شده از ساروج در کیجا قلعه حکایت از تمدنی قبل از میلاد را دارد. اکنون دارای مرکز بهداشتی است و یکی از تحولات سه دهه ی گذشته تبدیل خانه های گلی  به خانه های آجری است. استفاده از داروهای گیاهی جهت درمان امراض در روستا رایج بوده است. در روستا قبل از انقلاب  دو نفر تزریقات چی ،دو خانم ماما و چندین شکسته بند سنتی به طبابت می پرداختند.

 صنایع دستی

 آهک پزی ، سفال گری ، تهیه ی ساروج ، آجر پزی ، ساخت چپی (سبد چوبی) ،ساخت آسیاب آبی ، ساخت دستگاه چوبی دوک نخ ریسی (چل) ،ساخت دستگاه چاله(دستگاه بافندگی)جهت بافندگی پارچه شامل: کرباس ،چوخا ، سفره ، چادر شب ، گلیم (گلیج) که اکثر از پشم گوسفند تهیه می شد. تهیه ریسمان (وس سری)از موی دم اسب و گاو ،نمد مالی (ندافی)،ساخت شانه های چوبی ، ساخت ازال (گاو آهن)،ساخت ابزار شخم زنی و نجاری از صنایع دستی آن زمان بود.

 غذاهای محلی

 از غذاهای محلی آش دوغ ، آش کشک ، آش ترشی ، باقلا قاطق (باکله پلا) ، نان تفتان ، نان لواش ، نان کماج ، نان قماق ، شیربرنج ،نان برنجی ، نان کلوا ،برنج ، خورشت قیصی ،ترشی ازگل(کاندس)،ترشی انار ،ترشی آلوچه ، دوشاب خرمالو (دشو)، استفاده از خرمالو (خارمندی)  به جای قند، تهیه دیگر غذا به نام مچکی از خرمالو ، اگره (مخلوطی از شیر و برنج و آرد )که آن  را هریسه هم گویند، تفره (برگرفته از آب پنیر

    

     آداب و رسوم وعقاید مردم روستا

 از قبور به جای مانده از آن دوران در اطراف روستای کنونی و جهت دفن اموات و امام زاده عبدالله حکایت از آن دارد که حدود ۹۰۰ سال پیش مردم مسلمان ودارای مذهب شیعه بودند.از اعتقادات آن زمان بها دادن به فرزندان امامان (امام زاده ها)بوده است .احترام به پیر مردان وریش سفیدها ویا مرشد بیانگر آن بود که اگر یکی از پیرمردها یا ریش سفیدها می مرد نهال درختی بر بالای قبر می کاشتندو به احترام او آن درخت برایشان مقدس  بود و آن درخت را به عنوان پیر می شناختند و حتی از هرس کردن آن هم بیم داشتند.مقدس  ترین درخت در نزد آنها درخت آزاد بو که عمر طولانی دارد ،مقدس دانستن درخت بر می گردد به دوران سکونت قوم گبری همان آتش پرستان در قسمتی از روستا زندگی می کردند که این اعتقاد در میان اکثریت مسلمانان در طبرستان اشاعه یافت. گبریان بر این عقیده بودند که انسان پس ازمرگ زنده می شود به همین خاطر اسباب واثاث مهم  زندگی را همراه مرده دفن می کردند.اعتقاد به امام زاده (معجزات ایشان واجابت نذر از طرف ایشان)که محل زیارت شیعیان ومشتاقان به اهل بیت است که قدمت آن به دوران حکومت خلفای عباسی بر می گردد.این اعتقاد به حدی بود که برخی با سوء استفاده از آن جای مناسبی برای دفن اشیای گران قیمت خود، در داخل آن قراردادند. در هنگام پیدایش اختلاف در میان مردم ریش سفیددر جهت حل و فصل مسایل دخالت می کردندوبین مردم ریش سفیدان از حرمت و جایگاه والایی بر خورداربودند و در بسیاری از مسایل مشورت می کردند.روحانیون و افراد با سواد جایگاه خوبی در میان مردم داشتند.زندگی به صورت بومی بوده است که هر خانواده ای شامل سه نسل که در کنار هم زندگی می کردند و پدر بزرگان درمیان اهل خانواده از جایگاه خوبی برخوردار بودند. خانواده به صورت گسترده بوده است.اکثر شغل به صورت مورثی بوده است ،اگر پدر کشاورز بود فرزند هم کشاورز می شد. اگر شخصی چند روستا را تحت پوشش قرار می داد خود را به عنوان خان معرفی می کرد.وجود مرزبندی های جغرافیایی در میان روستاهای اطراف نشانگر منطقه ی حکمرانی بوده است.اکثر مردم فقیر و بی بضاعت بودند و برای قوت یک روزه ی خود تلاش زیادی انجام می دادند.استفاده از چرم به جای کفش در آن زمان رایج بود.برگزاری مراسم عروسی به مدت دو شبانه روز به طول می انجامید .از بازی های رایج در زمان عروسی می توان به چرم دله بازی (شرره بازی)اشاره کرد.شیرینی خوران زمان خواستگاری در دو مرحله انجام می گرفت.اولی در شب بله برون دومی در زمان

مطالب مرتبط

۱ دیدگاه

  1. boshraaboksar گفت:

    سایت خوب وکاری که انجام میدین عالیه موفق باشید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *