روستای قلعه / ساری / مازندران
سایتها و وبلاگهای روستای قلعه
شهرستان ساری – استان مازندران
موقعیت روستای قلعه
روستای قلعه در۱۱۰ کیلومتری جنوب شرقی شهر ساری و در۱۰۰ کیلو متری شمال شهر سمنان واقع شده و جزو بخش چهاردانگه شهرستان ساری محسوب می شود ،و با ارتفاع ۱۶۵۰ متر از سطح دریا دارای تیپ کوهستانی –دره ای بوده و بر روی تراس طبیعی نسبتا وسیعی واقع شده است .تراس فوق در دامنه جنوبی قله شاهدژ و پشت کوه در شمال واقع شده است که به وسیله رودخانه های “نوک دره” و “تِلوِن دره” از پایکوه های چهار نو در جنوب جدا می گردد . این تراس بوسیله رودخانۀ کور دره به دو بخش غربی و شرقی تقسیم شده است ،بخش غربی "آیسر "نامیده می شود که گورستان ساکنین اولیه قلعه یعنی گبریها بوده است و همچنین بخشی از مزارع روستائیان قلعه دربخش غربی قرار دارد و روستای قلعه در بخش شرقی این دره واقع شده است..
روستای قلعه ازسوی شمال به روستای بالاده و از طرف جنوب به روستای پایین ده و از طرف غرب به روستای تیله بن و از طرف شرق به روستای تیلک محدود می گردد….
سابقه تاریخی روستای قلعه
درباره سابقه تاریخی روستای قلعه اطلاعات دقیقی در دست نیست و آنچه در زیر خواهد آمد مطالبی است که سینه به سینه و نسل به نسل به ما رسیده است و همینطور کتاب تاریخ مازندران نوشته آقای اسماعیل اژدری که کتابی است دست نویس به یادگار مانده است
ساکنین اولیه روستای قلعه گبریها بودند که در آن زمان روستای قلعه به عید معروف بوده است .دور عید را خندقی احداث کرده بودند که در این خندق دو راه ورود و خروج داشت،یکی در غرب ودیگری در شرق که امروزه به "دروازه سر "معروف است .
گبریها بیشتر دامدار بوده اند تا کشاورز و دارای خوی ایلی و قبیله ای بودند . زندگی قبیله ای آنان را مقاوم و جنگجو بار آورده بود بطوریکه بر اساس حفّاریهای که در گذشته توسط افراد سود جو صورت گرفته است آلات جنگی چون شمشیر و خنجر و زره بسار مشاهده شده است. گورستان گبریها در منطقه "آیسر" در قسمت جنوب غربی و در فاصله ۱ کیلومتری روستای قلعه فعلی قرار داشته است و در ضمن آثاری از حمام مخروبه آنان که با خشت های پخته ساخته شده بود وجود دارد
از وسعت عید اطلاع چندانی در دست نیست ولی از وسعت گورستان می توان دریافت که بین ۱۵۰ تا۲۰۰ نفر جمعیت داشته است زندگی گبریها تا اوایل ورود اعراب به ایران همچنان ادامه داشت ولی کمی بعد از ورود اعراب به ایران ساکنین "عید"بر اثر ابتلای به بیماری و یا قتل عام از بین رفتند و بعضی دیگر نیز عید را ترک گفتند و به مقصد نامعلومی کوچ کردند.
تا مدتی عید خالی از سکنه بود تا اینکه به مرور زمان ویران شد.این وضع تا قیام علویان طبرستان ادامه داشت در این زمان فردی از خاندان عیسی ابن زید بنام عمادالدین قیام خود او از استر آباد (گرگان کنونی)آغازنمود و بسیاری از نقاط از جمله این روستا را تسخیر نمود . میر عماالدین محل سکونت خود را در کیاسر که مرکز بخش چهار دانگه ساری و روستای "گِل خوران" که در فاصله ۱۰ کیلومتری روستای قلعه واقع شده است انتخاب نمود .با هجوم تیمور لنگ به ایران و تصمیم برای در هم کوبیدن حکومت های کوچک محلی دامنه تهاجم وی به نواحی شمال ایران نیز کشیده شد .در آن زمان تنها حاکم منطقه میر عماالدین بود.به فرمان تیمور وی دستگیر و به فولادمحله که در آن زمان اولاد محله نام داشت آورده شد در آنجا میر عمادالدین مورد عفو تیمور قرار گرفت و منطقه مورد تسخیر میر عمادالدین و در زیر حکومت وی باقی ماند. تمام این منطقه به شش دانگ تقسیم شده بود ، وی در اواخر عمر خویش کل منطقه مذکور را بین شش تن از پسران تقسیم نمود .منطقه ای را به چهار تن از پسران که از آن پس به چهار دانگه معروف شدو منطقه ای را به دو تن از پسران خود که امروزه به دودانگه معروف است تقسیم نمود روستای قلعه در ابتدا در منطقه دودانگه قرار داشت ولی از سال ۱۳۶۵ جز منطقه چهادانگه محسوب گشت.
به این ترتیب بنیادهای نظام ارباب رعیتی در منطقه گذاشته شد اربابها که از نوادگان میر عمادالدین بودند ،مقر زمستانی خود را در فریم از توابع بخش دودانگه ساری و مقر تابستانی خود را در روستای قلعه و بالاده قرار دادند ، سنگ بنای این کار توسط میر افضل یکی از فرزندان میر عمادالدین گذاشته است در این دوره فولادی های مقیم فولاد محله در نواحی اطراف مشغول دامداری و زراعت بودندسکونت خان موجب جذب آنان شد و خان با در اختیار گذاشتن خانه مسکونی و همچنین زمین و در جهت زراعت ودامداری موجبات اشتغال آنان را فراهم آورد..
برگرفته از پایان نامه ولی ا.. جعفری قلعه
وجه تسمیه روستا
اولین خانه های مسکونی روستا را فولادی های فولادمحله احداث کردند ،سپس طائفه عالیشاهی که اصل ونسب آنها از بادله می باشد به این محل مهاجرت کردند علت اصلی مهاجرت عایشاهی ها به منطقه اختلافات شدید فامیلی بود که گروهی از آنان با یکدیگر داشتند که موجب مهاجرت آنان از بادله به محلی به نام" قلعه گردن" واوسر سکنی گزیدند. از طرفی حاکمیت خان در منطقه توسط مهاجرین و یا ساکنین روستای اطراف مورد تهدید قرار می گرفت و هر بار تعدادی از رعایای خان مورد ضرب وشتم مهاجمین قرار می گرفته اند .خان برای جلوگیری از تهاجم به عایشاهی های مقیم "قلعه گردن"واوسر که در دلاوری مشهور بودند متوسل شد.
در پی دعوت خان از آن ها وقرار دادن تسهیلات زندگی چون زمین مسکونی و زراعی ،جمع کثیری از آنان با اقامتگاه خان کوچ کردند و به استخدام در آمدند واز آنجایی که تعداد آنان از فولادی ها بیشتر بود به زودی کلمه قلعه سری در بین اهالی و اهالی روستاهای مجاور )به دلیل اینکه عالیشاهی از" قلعه گردن"به آنجا آمده بودند( معمول شد از آن پس این روستا نام قلعه را به خود گرفت که امروزه نیز به همین نام معروف است
آداب و رسوم ماه محرم در روستای قلعه
محرم ماه خون ماه شعور است محرم ماه اندوه و غرور است
محرم جلوه آزادگی ها محرم مظهر دلداگی ها
محرم را حسین(ع)تعبیر دارد ابولفضلش به خود تفسیر دارد
محرم شمع بزم لاله ها شد محرم جلوه اندیشه ها شد
محرم سایه عشق و امامت محرم مصدری با صد اطاعت
حسین(ع)با خون خود بیداد دارد به ظلم زور و زر فریاد دارد
شعری از رضا جعفری پور
امام حسین (ع) چراغ راهنما وکشتی نجات است . امام خمینی(ره)
قبل از اینکه به آداب و سنت های مذهبی و محلی روستای زیبا و مؤمن قلعه بپردازیم لازم است بدانیم رسم و رسوم هر ملُت و منطقه نماد پیشرفت فرهنگ آن جامعه است و فرهنگ ها باعث توسعه در متن جامعه خواهند شد تا زمانی که فرهنگ ها توسعه پیدا نکنند،پیشرفت و ترقی در جامعه حاصل نخواهد شد .قیام امام حسین (ع) در متن جامعه یک قیام فرهنگی بر مبنای توسعه وعدالت بود.می خواهیم رسم ورسومی که از تاریخ گذشته ی این مردم بطور قطع ویقین به صورت زبانی ونقالی به ما رسیده است که چگونه توانسته است در متن جامعه نفوذ کنند ومردم را این چنین شیفته کند که چندین کیلومتر جاده های پرپیچ وخم وحتی سخت وصعب العبور را باتمام مشکلات به جان بخرند واین مراسم را در روستای خویش بر حسب سنت ها قدیمی زنده نگه دارند. به گفته ی امام خمینی(ره). عاشوار را زنده نگه داریدکه حیاط انسان ها سند آن خواهد بود.
قلعه سریها مردمی مذهبی هستند، و برای بزرگداشت تمامی ائمه معصوم در سوگ و شادی آنها مراسم با شکوهی برگزار میکنند. از جمله مهمترین مراسم مذهبی آنها برگزاری مراسم سوگواری امام حسین(ع) در ماه محرم است. مراسم ماه محرم در روستا قبل از فرارسیدن ماه محرم آغاز میشود. در واپسین روزهای ماه ذی الحجه، مردم روستا در حسینیه روستا جمع میشوند و به غبارروبی و تمیز کردن حسینیه میپردازند و حسینیه را سیاهپوش میکنند عده ای هم ظرفها را (شامل دیگ ها و لوازم آشپزی، سماور و استکان و نعلبکی، بشقابهای غذاخوری، لیوانها و دیگر ظروف را می شویند.
در شب اول محرم پس از پذیرایی ، مردم برای سینه زنی آماده شده و مداحان به مرثیه خوانی می پردازند از مداحان قدیم روستای قلعه می توان به مرحوم کربلایی احمد فولادی(معرف به شیخ احمد) ،مرحوم مشهدی یحیی قاسمی و مرحوم محمود محمدی و از مداحان حاظر نیز می توان از حاج محسن نظری،محمد فولادی ،احمد نادری ،قاسم نظری ،حسین علی نظری ،محمد علی جعفر پور و …. یاد کرد
در شب دوم تا ششم به روال شب اول و با مرثیه خوانی به پایان میرسد.
بعد از ظهر روز ششم عده ای که مسئولیت رخت کردن عَلم را بر عهده دارند(مشهدی علی عالی قلعه و مرحوم مشهدی محمود محمدی و …)، با دمیدن در بوق برنجی تکیه(از بوق زنان قدیمی روستا می توان از مرحوم حاج علی اکبر فولادی و مشهدی عبداله فاضلی یاد کرد)، مردم را خبر میکنند. مردم در تکیه جمع شده تا در مراسم رخت کردن علم که بستن روسری های سبز و سیاه و رنگی به قسمت بالای آن است حضور داشته باشند،پوشیدن لباس بر تن علم، الم دیگری را در دل و قلب اهالی،عاشورا را زنده می کرد
در روز هفتم به رسم وفاداری حضرت عباس (ع) مردم روستا علم به دست(از علم داران قدیم و جدید روستا می توان از مرحوم میر محمود ،خلیل اله فولادی(آرزوی شفای ایشان را از علمدار کربلا خواستاریم) و عیسی عالی قلعه نام برد) به روستاهای همجوار می روند ..ابتدا مردم روستای پایین ده به روستای قلعه می آیند و در حسینیه روستا به مداحی و مرثیه سرایی می پردازند و در آخر بعد از پذیرایی با چای و خرما به صورت دسته روی به سمت روستای بالاده حرکت می کنند.وارد حسینه این روستا شده و در آنجا به مدیحه سرایی می پردازند و در آخرا هم با چای ،آش کشک و…پذیرایی و به سمت روستای تیله بن حرکت می کنند،در روستای تیله بن نیز به همین نحو …….سپس مردم دو روستا به طرف خانه های خود بر می گردند…
روستای تیله بن در شرق و تیلک در جنوب غربی قرار دارد.