رزک – داراب – فارس
روستای رزک در شمال شرقی بخش رستاق و در جنوب شرق شهرستان داراب و جنوب شرق استان فارس قرار دارد این منطقه اگر چه از نظر موقعیت جغرافیایی در قلمرو منطقه خشک و نیمه خشک قرار دارد اما به علت بلندی کوههای آن نسبت به مناطق همجوار بارندگی بیشتری جذب می کند همین بارندگی ها رویش انواع گیاهان جنگلی و حیوانات وحشی و پرندگان راسبب شده است بارندگی این منطقه حدود ۲۵۰ الی ۳۰۰ میلیمتر است و هوای تابستانهای آن خنک و زمستان بسیار سرد همراه با ریزش برف سنگین است.
در حدود ۵۰۰ سال قبل روستای رزک منطقه ای بکر و دست نخورده بود و هیچ اثری از دخالت و سکونت انسان در آن منطقه دیده نمی شد تا اینکه فردی بنام حسن از منطقه دشت ارژن فارس بر اثر نزاع و درگیری که با طایفه های هم جوار خود پیدا می کند به منطقه داراب کوچ می کند. حسن که در آن زمان جوانی مجرد است همراه با سه برادرش از داراب به روستای تعویق که در همسایگی روستای رزک قرار دارد می رود و در آنجا دختر کدخدای تعویق را به زنی انتخاب می کند حاصل ازدواج حسن با دختر کدخدای تعویق ۵ فرزند پسر است که عبارتند از ۱- احمد ۲- محمد ۳- فرخ ۴- بهزاد ۵- ملک که فرزندان هر کدام از آنها در حال حاضر طایفه ای بنام خودشان دارند مثل طایفه احمدی – محمدی- فرخی –بهزادی –ملکی- حسن به اتفاق خانواده اش از روستای تعویق به رزک می رود و سنگ بنای این منطقه را می گذارد. علت نامگذاری این آبادی به رزک این است که در روبروی روستای رزک کنونی غاری است که به خواجه معروف است و در ابتدا درخت رزی ( درخت انگور) در این غار وجود داشته به واسطه درخت رز این منطقه را رزک نامیده اند.
حسن پس از ازدواج با دختر کد خدای تعویق به اتفاق خانواده اش به رزک می آید در آن زمان یعنی حدود ۵۰۰ سال قبل این منطقه را جنگل و علفزار پوشانده بوده و حیوانات وحشی بیشماری از جمله خرس – پلنگ در آن زندگی می کرده اند حسن با غلبه بر طبیعت شروع به خانه سازی می کند و با ابزار آلات ابتدایی شروع به کاشت درخت انگور – گردو – بادام – گل محمدی – انار – سماق می کند و پس از مدتی جمعیت آنها زیاد تر می شود و از بین خود فردی را به سرپرستی انتخاب می کنند که خان نامیده می شده است که این خانها به ترتیب تا حال حاضر عبارتند از ۱- قاسم خان ۲- عزیر خان اول ۳- ذوالفقار خان اول ۴- حاج معصوم 5- ذوالفقار دوم ۶- عزیز خان دوم ۷- حاج زکریا ۸- حاج غلامحسین ۹- حاج ذوالفقار سوم که وی متعلق به چند سال قبل است و وی در رستاق در گذشت این خوانین وظیفه سرپرستی مردم و جمع آوری مالیات برای حکومت مرکزی داشتند . محل زندگی آنها در زرک در برجی بود که برای حفظ جان و مال خود در برابر گروههای مهاجم و حیوانات وحشی ساخته بودند این برج توسط عزیز خان و مشهدی غلامرضا در آبادی رزک بوسیله سنگ و گچ به صورت دایرده ای ساخته شده و نیروی دیده بانی همیشه در بالای آن به نگهبانی مشغول بوده است.
سواد و آموزش: سواد و سواد آموزی در روستای رزک در ابتدا به ندرت دیده می شد و تنها عده محدودی سواد خواندن و نوشتن داشتند تا اینکه فردی به نام ملا عوض مسئولیت با سواد کردن مردم را بر عهده گرفت سواد و درس آن زمان در مکتب خانه ها شامل آموزش قرآن و کتابهای دیگر مثل گلستان سعدی و شاهنامه فردوسی بود فرزندان ملا عوض به نام حاج محمد و حاج عزیز نیز شغل پدر را ادامه دادند و آموزش مردم را به عهده گرفتند سواد آموزی آن زمان بیشتر برای پسرها معمول بود و دختران نقشی در آموزش و باسواد شدن نداشتند.
در میان اهالی زرک روابط اجتماعی بسیار قوی بوده به طوری که در بعضی از شب ها در خانه یکی از اقوام جمع می شدند و شعرهای محلی می خواندند و نی می زدند و بزرگتران از گذشته ها برای کوچکترها و جوانان می گفتند مراسم خواستگاری و ازدواج اغلب در درون همین منطقه و بیشتر ازدواجها خویشاوندی بوده است. در اختلافاتی که بین اهالی پیش می آمد بوسیله ریش سفیدان همان طایفه حل می شد و در موارد مهمتر این مشکل توسط کد خدا رفع می شد.
یکی از مشکلاتی که مردم رزک در گذشته با آن دست به گریبان بودند نبود امنیت و وجود دزدان و راهزنان بود دزدانی که هر چند مدت یکبار به منطقه یورش می بردند و سرمایه ها و وسایل زندگی مردم را تاراج می کردند برای رفع این مشکل چنان که اشاره شد درمرکز رزک برجی ساخته شد که در طبقه بالای آن نیروی دیده بان مسئول برقراری امنیت بود و به روی کوههای همجوار هم سنگرهای دیده بانی زیادی ساخته شده بود که نیروی دیده بانی در آنها امنیت منطقه را برقرار می کردند تأمین این نیروها بوسیله خان منطقه و با کمک اهالی محل صورت می گرفت.
ارتباط تجاری روستای رزک بیشتر با شهرای داراب و سیرحان و بندرعباس بوده است که عمده فروشان از شهرهای مذکور کالاهای مصرفی در اختیار پیله وران محل می گذاشتند و پیله وران به توزیع کالاها در میان مردم می پرداختند و کالاهای مصرفی محصولات تولیدی مردم را برای عمده فروش جمع آوری می کردند یعنی یک نوع مبادله پایاپای در منطقه رواج داشته و پول حکم ارزشگذاری را داشته است.
شیوه زندگی : زندگی مردم رزک در ابتدا مثل سایر تمدنها بیشتر ازطریق بهره گیری مستقیم از طبیعت تأمین می شده بطوری که آنها از پوست گوسفندان پس ازگذراندن مراحلی به ظروف حمل آب و نگهداری روغن حیوانی استفاده می کردند غذاهای آنها بیشتر طبیعی و از گیاهان و حیوانات منطقه تأمین می شد آنها برای روشنایی خانه ها در شب از روشنایی آتش و روشن کردن گیاهی به نام چراغو که مثل چراغ فانوس به تدریج روشنایی کمی می داد استفاده می کرد و یا از شمع برای روشنایی منازل استفاده می کردند، همراه با پیشرفت تمدن مردم این منطقه هم به پیشرفتهایی رسیدند و شیوه های ابتدایی را کنار گذاشتند آنها چون با شهرهای بزرگ و بندری مثل بندرعباس در ارتباط بودند از اولین پیشرفتهای جهانی استفاده می کردند. آنان در روستاهای منطقه کوهستانی و رستاق هم شروع به خرید و در مواردی تصرف زمین و ایجاد قنات مشغول شدند و از زمینهای مرغوب این مناطق به خصوص زمینهای رستاق شروع به کاشت برنج و جو و گندم کردند که همین امر اولین نطفه جدایی از وطن قدیمشان بود جمعیت آنها در فروپاشی رزک ۵۰ خانوار بود که هم اکنون جمعشان قریب ۵۰۰ خانوار رسیده است که اکثراً در بخش رستاق ساکن هستند .
در ابتدا عده ی زیادی از آنها به صورت عشایری در اطراف رستاق ظاهر شدند ولی به علت خشکسالی پی در پی دامهای خود را فروخته و جذب کارهای کشاورزی – خدماتی و رانندگی شده اند.
به علل چندی باغهای منطقه رزک که زمانی از شکوه خاصی برخوردار بودند رو به نابودی رفته اند که این عوامل عبارتند از:۱- شیوع خشکسالی پی درپی با توجه به دیم بودن این باغها ۲- شیوع امراض و عدم استفاده از سموم دفع آفات نباتی ۳- رویش گیاهان جنگلی خودرو در باغها و عدم بوته کنی مناسب و به موقع توسط صاحبان باغها این عوامل همه دست به دست هم دادند که محصول باغهای این منطقه حتی از نصف هم کمتر شود.
خانه سازی : سبک معماری خانه های مسکونی به شیوه قدیمی متشکل از سنگ و چوب بوده است همراه با کوچه های تنگ و باریک که این تنگی کوچه ها گویای کمبود زمین برای خانه سازی بوده است قمستی از بناها یاد آور سبک روستاهای پله کانی است به طوری که سقف خانه ای حیاط خانه دیگری است. سقف این خانه ها که با چوب و شاخ و برگ درختان پوشیده شده بود چنان ضخیم بوده که در مقابل برف و بارانهای سنگین آبی به داخل راه نمی داده است ولی امروزه براثر گذشت زمان و عدم مرمت خانه ها چوبهای خانه ها پوسیده شده و اکثر خانه ها ویران شده اند.
آبادیهای زیادی هم در مجاورت روستای رزک وجود داشته است که نزدیکترین آنها روستای سهلک بوده و در ابتدا درگیریهای پراکنده ای هم با هم بر سر مراتع و باغها داشته اند اما به تدریج به دلیل رواج ازدواج بین آنها این اختلافات به فراموشی سپرده شده است. اما با اهیمت ترین آبادی همجوار آنها روستای رستاق بوده که به تدریج مردم رزک شروع به خرید و یا تصرف زمین و چشمه در این روستا می کنند و سرانجام به طور صددرصد به این روستا کوچ می کنند اما در این جا سوال پیش می آید که چرا مردم زرک به روستای رستاق کوچ کردند به دیگر آبادیهای همجوار نرفتند که دلایل این امرعبارتند از: ۱- نزدیکی رستاق به مراکز تجاری و شهرهای بزرگ ۲- عبور راههای ارتباطی اصلی از این روستا ۳- امنیت بیشتر رستاق نسبت به روستاهای همجوار۴- وجود اراضی حاصلخیز و چشمه های آب.
مردم روستای رزک از همان ابتدا مسلمان و پیرو مذهب شیعه اثنی عشری بودند و همچنان به عقیده خود پایبندهستند در این روستا یک قبرستان وجود دارد که در قسمت شمال غربی آن واقع شده و مدفن مردگان بیشماری است که هنوز هم پابرجاست.
از نظر قوای بدنی به دلیل بهره گیری از میوه ها و غذاهای طبیعی مردمی بسیار قوی هیکل داشته به طوری که بعضی آنها قادر بودند چوب ۱۰ متری که بسیار سنگین بود و برای سقف خانه ها از آن استفاده می شد کیلومترها بر دوش حمل کنند که هنوز هم بعضی از این چوبها در سقف بعضی از خانه ها پابرجا هستند.
در حدود ۱۵۰ سال قبل بیماری وبا در این محل شیوع پیدا کرد و جان حدودا نیمی از اهالی این منطقه را گرفت، شدت شیوع این بیماری به حدی بود که هیچ کس امیدی به زنده ماندن نداشت و این بیماری در ظرف چند روز اکثر خانواده ها در غم از دست دادن عزیزانشان در سوگ نشاند. مردم این آبادی در معالجه امراض بیشتر ازگیاهان دارویی در محل استفاده می کردند و در موارد مهمتر مریض ها را به شهر های داراب و سیرجان می بردند در مواردی هم به وسیله دعا بیماری را از بین می برند.
باغهای انگور رزک
مردم زرک مردمی بسیار زحمتکش و سختکوش که چه گذشته و چه در زمان حاضر بوه اند آنها با وسایل ابتدایی بر طبیعت غالب آوردند در ابتدا شغل غالب آنها دامداری و باغداری بوده و در مواقعی از سال از میوه درختانی که کاشته بودند امرار معاش می کردند.
هوای این منطقه زمستانهای بسیار سرد و یخ بندان دارد به طوری که زندگی در آن را مشکل می کند به همین جهت اهالی به یک نوع کوچ فصلی دست می زدند، آنها زمستانها را همراه با خانواده و دامهای خود در نواحی گرمتر زندگی می کردند و تابستانها به زرک می آمدند زیرا در تابستان هوای منطقه بسیار مطبوع و خنک است و میوه درختان آنها هم قابل برداشت و بهره برداری بود بیشتر کار آنها در باغهای میوه های منطقه در تابستان انجام می گرفته کارهایی از قبیل بوته کنی و کشیدن حصار به دور باغها ،این حصارها بیشتر بوسیله سنگ و روی آن بوسیله شاخه های گیاهان پوشیده می شود و حدود مالکیت هر فرد را مشخص می کرد- دیوارهایی به طول صدها متر که هم اکنون از سالها پا بر جا هستند و دیدنشان در نوع خود جالب توجه است.
در کنار همین واحدهای مسکونی چند چشمه کوچک آب هم جود دارد آب این چشمه های بسیار خنک و گوارا است وجهت شرب اهالی و مقدار کمی هم جهت آبیاری درختان استفاده می شده که هم اکنون آبها کمتر شده و نظام آبیاری هم از بین رفته است.
از دید ایمنی اگر به این منطقه نگاه کنیم علاوه بر برج که در مرکز زرک قرار دارد شاهد سنگرهایی هستم که بر روی کوههای مشرف در دو طرف آبادی هستیم در طول این مدت جنگهای پراکنده ای هم با آبادیهای هجوار بر سر استفاده از مراتع داشته اند که یکی از آنها خوانین بکیر بوده که در آن زمان مشهورتر از بقیه همسایگان بوده اند اما خوانین اهالی زرک در طول این چند قرن فراز و نشیب توانسته اند سرزمینهای خود را حفظ کنند و تنها به دولت مرکزی مالیات بپردازند.
لباس و آداب و رسوم ، لباس آنها شبیه به لباس عربی کنونی گشاد و بلند بوده لباسی که از شال و قبا تشکیل شده بوده و کلاه پشمی هم برای حفظ سرما بر سر می گذاشته اند. لباس خواب آنها گلیم محلی و جاجیم بوده که به عنوان صنایع دستی محل هم می شد از آنها یاد کرد که توسط هنرمندان خوش ذوق این دیار به خصوص زنان و دختران تولید می شده است. غذای آنهابیشتر به طور طبیعی تأمین می شود یعنی ازگیاهان و حیوانات منطقه به طوری که از میوه هایی مثل بادام – گردو – انار – خرما و مویز واز گوشت حیوانات اهلی و وحشی تغذیه می کرده اند.
منطقه زرک جاده ارتباطی ماشین رو ندارد و در آن حمل و نقل با چهار پایان انجام می گیرد هر چند جاده ارتباطی برای رساندن محصولات آن به بازار امری ضرری است محصولات این منطقه در گذشته به حدی بوده که ۲۰۰ رأس چهارپا در حدود ۲ ماده محصولات تولیدی این سرزمین رابه بازار همجوار هم می کردند که این نشانه گستردگی محصولات این ناحیه است. در حدود ۲۰ سال قبل فردی بنام ذوالفقار که از خوانین منطقه بود اقدام به احداث جاده ای ماشین رو این منطقه کرد اما دیری نپایید که بارندگی و سیل سال ۷۱ این جاده را به طور وسیعی تخریب کرد اما دور بودن فاصله این جاده که از جاده گدارینه کشیده شده بود و مردم مجبور بودن کوه را دور بزنند سبب شده که مردم نسبت به تعمیرات این جاده رغبتی نشان ندهند و دولت و مسئولین امر هم عمداً اقدامی در این زمینه انجام ندادند و تنها امید این آبادی برای استفاده از وسایل نقیله جهت حمل و نقل از بین رفت.