عنبران علیا – اردبیل – اردبیل
سایتها و وبلاگهای روستای عنبران علیا
شهرستان اردبیل – استان اردبیل
عنبران از شهرهای تالش نشین ایران زمین در استان اردبیل قرار دارد این شهر وروستاهای اطراف آن بخوبی زبان وفرهنگ اصیل ایرانی را در این نقطه مرزی پاسداشته انداز دیدنیهای عنبران میتوان هستل باند – خان حونی- پیکره سنگی بابا داوود- عقاب تالش-تفرجگاه اینرو- تفرجگاه تانگی را نام برد گلیم ومسند عنبران شهرت جهانی داشته عسل ونان زرین آن معروف است
Anbaran (Persian: عنبران) is a small Iranian town situated approximately 17 miles north-northeast of Ardabil. The population consists of 9000 Talysh speakers. Anbaran’s map coordinates are 38.49N and ۴۸.۴۲E. The name of Anbaran is probably extracted from fragrant annual herbs named عنبر (‘ánbar in Persian). This plant is grown near to the joint frontier of
عنبران (سرزمین گیاه عنبر)
با عبور از گردنه با صفا و سرسبز حیران به شهر نمین در۲۵کیلومتری اردبیل نزدیک می شویم و وارد شهر مشویم قصد داریم با گذر از شهر نمین به شهر عنبران که حدود ۹کیلومتر به سمت دامنه جنوبی رشته کوههای البرز می رویم و با عبور از بیابانهای سرراهمان به شهر عنبران شهری که در دل رشته کوههای البرز قراردارد می رسیم و دراین سفر می خواهیم که با شهر عنبران و مردمان و آداب و سنن این منطقه بیشتر آشنا شویم . این شهر که قبلا"به عنوان دهستان بود تشکیل شده از عنبران علیا (عنبران بالا)عنبران سفلی(عنبران پائین ) و امین جان یا به زبان محلی (امجون) مردمان این منطقه دارای گویش تالشی مشترک هستند
پیکره سنگی بابا داوود عنبران در استان اردبیل
پیکره سنگی بابا داوود عنبران در۴۰ کیلومتری شهر اردبیل و در روستای عنبران واقع شده است. ارتفاع این پیکره بی نظیر حدود ۲۰ متر می باشد. این پیکره به شکل انسانی که به روبرو نظاره گراست تشکیل شده است. این پیکره شبیه مجسمه ابوالهول در مصر می باشد. هر ساله میلیون ها نفر از سر تا سر ایران جهت دیدن این پیکره به روستای عنبران در اردبیل مسافرت می نمایند. بانگاهی سحر انگیز به کوه های زیبای سبلان و الش رویایی وصف ناپذیر انسان را به اعماق دلربایی ها می برد وقتی برای لذت بردن از این رویاها بر زمین خدا اطراق می کنی هوایی پاک هم چون مرهمی آرام بخش روح آدمی را نوازش می دهد این سرزمین سحر انگیز عنبران نام دارد که با چشمانی تیز بین با غرور تمام به قله های سربه فلک کشیده نظاره گر است آب و هوای بهشتی عنبران محصول الطاف خداوندی است که هوای کوهستان آذربایجان را از یک سو و شبنم دریای گیلان را از فاصله ای متعادل دریافت کرده پس از ترکیب دوباره هوایی معتدل را به بندگان خدا ارزانی داشته چنین منطقه ای لاجرم تمدنی دیرپای را درخود پرورش داده واین تمدن ریشه در اعماق تاریخ دارد به هر سو بنگریم انگار بریده تاریخ ایران زمین مانند زبان باستانی قبور مردگان پیش از اسلام روستاهای مخروبه لباس های محلی زیارتگاه ها وغیره در این موزه بکر و دست نخورده برای نسل هزاره سوم به ودیعه نهاده شده است در این بحث از نشانه های این زندگی تاریخی به معرفی"پیکره سنگی باباداوود عنبران" می پردازیم: با طی مسافتی حدود یک کیلومتر از شهر عنبران بسوی روستای مرزی و تاریخی عنبران علیا در دره معروف به تانگی بالاتر از چشمه"خان هونی" بر بلندای تپه ای معروف به بابا داوود عنبران پیکره عظیم به نام ابوالهول ایران قرار دارد که یاد آور پیکره سنگی ابوالهول مصر می باشد این پیکره سنگی جلوه گر سیمای نیم تنه انسانی است غول پیکر که در کنار آن تمساحی عظیم الجثه آرمیده است در دامنه این بنای حیرت انگیز غاری بزرگ نظر بازدیدکنندگان را به خود جلب نموده بر اهمیت اکوتوریستی این مجموعه دیدنی می افزاید اگر گردشگر به دیدن همدان رفته باشد با دیدن این مجموعه شیر سنگی و غار علی صدر را در ذهن خویش تداعی خواهد کرد و یا اگر جهانگردی با سابقه باشد امتیاز ی در خور توجه دربین نقاط دیدنی سایر نقاط جهان به این منطقه خواهدداد.
اما در اعتقادات و باورهای مردم عنبران ونمین"بابا داوود" جایگاهی عمیق در تاریخ فرهنگ و مدنیت این سرزمین داشته که برای دیدن این زیبایی ها باید با چشم دل نظاره گر گذشته تاریخی آن باشیم که مطمئنا جدای از تاریخ و فرهنگ غنی عنبران و سرزمین بزرگ تالش نیست این منطقه به جهت دنج و آرام بودن بزرگانی از اولیا الله را در خود پرورش داده که به سیرو سلوک و عبادت و چله نشینی و راز و نیاز بدون تکلف و ریا با یگانه هستی بخش عالمیان پرداخته اند به همین جهت بعد معنوی این مکان ارجهیت بیشتری دارد بطوری که اهالی برای ادای نذرو قربانی خود به آن جا مراجعه می نمودند احاطه این پیکره سنگی توسط کوه های سر به فلک کشیده همانند قلعه ای طبیعی سترگ بر افسانه ای بودن آن دامن می زند به جهت وجود آثاری از آبگیر و سد در قسمت شمالی پیکره اهالی اعتقاد دارند این مجسمه بدلیل شباهت به صورت انسان توسط اجدادشان تراشیده شده تابه شکل کنونی در آمده است و شواهد موجود در اطراف پیکره بیانگر اطراق افرادی در کنار آن برای مدتی مدید بوده که آثاری را از خود بجای گذاشته اند اما برای یک نتیجه گیری علمی تکیه بر آراء اهالی و نظر عامه مردم نمی تواند ذهن کنجکاو گردشگران را ارضاء نماید لازم است اکیپی از باستانشناسان با در نظر گرفتن لایه های فرهنگی و زبان باستانی منطقه مطالعات عمیقی را برنامه ریزی نمایند تا هویت واقعی این پدیده جهانی برای جهانیان مشخص گردد با تورقی به برگه های تاریخ یک قرن گذشته به جهت جداسازی بخشی از عنبران از خاک ایران و وجود آثا ر تاریخی مرتبط در نسوی مرز استفاده از سازمان های بین المللی و نیز باستان شناسان جمهوری آذربایجان برای روشن شدن زوایای پنهان پیکره سنگی بابا داوود عنبران ضروری به نظر می رسد.
مطمئنا با بررسی و اظهار نظر کارشناسان باستان شناسان و پژوهشگران آوازه این سرزمین به اقصی نقاط جهان خواهد رسید که هم برای تمدن بزرگ تالش و کادوسیان و هم استان اردبیل افتخاری بزرگ بحساب خواهد آمد که حلقه گردشگری گیلان شمال تالش آستارا گردنه حیران اردبیل و سرعین را بخوبی تکمیل می نماید که ضمن افزایش طول متوسط اقامت گردشگران در منطقه بر میزان رضایتمندی آن ها نیز تاثیر بسزایی خواهد داشت این اکوسیستم و مجموعه گردشگری در کنار بازار هفتگی روزهای سه شنبه و جمعه عنبران و دیدنی های شهر فرهنگ پرور نمین صنایع دستی گلیم مسند کیف و جوراب جاجیم و انواع دیگر دست بافته های اهالی مرز نشین عنبران قادر خواهند بود همانند کفه ای دیگر از ترازوی گردشگری استان اردبیل معادل آب های گرم سرعین در خدمت شما است.
حاج شیخ سعیدنقشبندی فرزند ارشد شیخ علی (قدس سره) در سال ۱۲۸۸ هـ.ق در روستای عنبران بدنیا آمد. پدر ایشان شیخ علی از روحانیون اهل سنت عنبران بود و در سال ۱۲۸۵ هـ.ق به ارشاد و هدایت اهالی روستای عنبران و حومه و طوالش میپرداخت. شیخ علی علاقمند بود که فرزندش نیز همانند خودش جهت تحصیل و تهذیب به خانقاه (مرکز ارشاد و طریقت) اعزام شود و در آنجا بر مبنای اصولی که او خود به مقام کمال رسیده، فرزندش نیز از آن مسیر مراحل تربیت و نیل به مرتبه عالی را طی نماید. ولی این راه عوض میشود و این جوان فاضل تصمیم میگیرد به استانبول، مرکز امپراطوری اسلامی در آن روزگار و پایتخت سلاطین عثمانی که خود را مسئول جامعه اسلام میدانستند و بر سراسر خاورمیانه و مصر و مکه و مدینه حکومت داشتند برود و در آنجا ادامه تحصیل دهد.
ایشان که در سال ۱۳۰۸ هـ.ق و در بیست سالگی در آبادیی بنام «سیاهکوه» در جمهوری آذربایجان، در خدمت استاد محمد افندی درس خوانده و تحصیل نموده و در سال ۱۳۱۱ هـ.ق در بیست و سه سالگی مراحل درسی خود را تا سطح «مطول سعدالدین تفتازانی» طی نمودهبود؛ در استانبول به مدت چهار سال مشغول ادامه تحصیل گردید و پس از اخذ مدرک تحصیلی از دست استاد خود الحاج عثمان حلمیبن حافظ، از آنجا عازم حرمین شریفین شد و به مدت دو سال نیز در مکه مکرمه و مدینه منوره اقامت نمود. او پس از تحصیل در محضر علمای حرم شریف مسجدالحرام، با اخذ اجازهنامهای عارفانه در هفت برگ از استادش (که شامل اسامی اساتید وی نیز میباشد، و اصل آن در خانواده حفظ شده) عازم مصر میشود. پس از دو سال اقامت در حرمین شریفین و استفاده از محضر اساتید آن مرکز، با سرمایهای انبوه از علم و کمال و معنویت عازم قاهره میگردد که در آن زمان از بزرگترین مراکز علم و دانش بود و دانشگاه الازهر نمونه بارزی از تفوق جهان اسلامی آن روزگار بشمار میآمد.
وی جریان کار و موقعیت خود را به پدرش مینویسد و از او اجازه میخواهد که در دانشگاه الازهر مصر بماند اما پدرش این اجازه را به او نمیدهد و مینویسد که قاهره مرکز علما است و دانشگاه الازهر کارخانه عالم پروری است و در آنجا به وجود شما زیاد نیاز ندارند ولی در این مناطق و محیط «عنبران» که در تشنگی و بیآبی میسوزد، به شما نیاز هست و باید مانند ابری بر سر این خشکی زدگان ببارید. و مؤکداً به ایشان سفارش میکند که به زادگاه خویش برگردد و در آن منطقه به ترویج و تبلیغ احکام دین و قرآن توجه کند. او تحت تأثیر نامه پدر بزرگوارش قرار میگیرد و پس از وداع با آشنایان و علما و اساتید و رجال آن دیار؛ در سال ۱۳۱۷ قمری به ترکیه بر میگردد و پس از تجدید دیدار با دوستان و زیارت اساتید، از آنجا هم از طریق تفلیس و باکو وارد آستارای ایران میشود.
پدرش در ۱۶ ربیع الثانی ۱۳۲۰ هجری قمری در سن ۹۵ سالگی روی در نقاب خاک کشید و به کاروان ابدیت پیوست و در عنبران، در جوار مرقد «پیرگسکر» به خاک سپرده شد. بعد از فوت پدر، حاج شیخ که روح بیتابش در محیط کوچکی مانند عنبران و اطراف آن نمیگنجید، تصمیم گرفت که مدتی به جهانگردی بپردازد و به سفرهای طولانی برود. در آن زمان اسلام در مناطق وسیع خاور دور از قبیل ترکمنستان و بخارا و سمرقند و خوفند و کاشغر واقعاً در تلألو خاصی به حیات خود ادامه میداد و شیخ برای اینکه این سرزمینها را بگردد و با علما و امرا و آداب و رسوم آنان آشنا شود، اقدام به مسافرت طولانی نمود. در این مسافرت که برادر کوچکش بنام شیخ مظهر نیز همراه او بود، سفرنامه کوتاهی نیز نوشتهاند. بزرگترین مراکز آن دوره که اسلام در آنجا با عظمت خاصی میدرخشید، شهر تاریخی بخارا و سمرقند و تاشکند و آبادیهایی تا حدود کاشغر و مرز چین بود. آنها همه این شهرها را دیدند و چند هفتهای هم در هر شهر توقف کردند و با علما و فضلا و رجال آن سامان آشنا شدند و به مساجد آنان رفته، در آنجا برنامه وعظ و سخنرانی اجرا کردند.
پس از حدود یک سال جهانگردی پربار و سیر و گردش در آفاق آن دیار، حاج شیخ به زادگاه خود باز می گردد و این سفر پایان می پذیرد. اما بار دیگر در سال ۱۳۳۶ هجری قمری، وی عازم روسیه که در آن روزگار مرکز امپراطوری تزار بود، میشود و در باکو، «تقیاف»، شخصیت برجسته آن زمان از او استقبال کمنظیری مینماید و به تقاضای او، یکی از علمای شیعه باکو بنام «میرمحمد کریم» که تفسیری بر قرآن مجید بزبان ترکی بنام «کشف الحقائق» نوشته بوده، کتاب خود را به نام حضرت شیخ محمدسعید در میآورد و به ایشان اهداء مینماید که امروز این تفسیر در سه مجلد در کتابخانه ایشان موجود است.
وی بقیه عمر خود را در محیط عنبران و طالش و خلخال به ارشاد مردم مشغول گردید و بقیه عمر خود را با عظمت بینظیری در منطقه سپری نمود و مورد توجه و ارادت خاص مردم بود. سرانجام ایشان پس از ۸۱ سال زندگی پربار و پرثمر، در تاریخ ۱۳۶۹ قمری به ابدیت پیوستند و در جلوی آرامگاه پدر بزرگوارشان آرمیدند.