ده زیار – کرمان – کرمان

سایتها و وبلاگهای روستای ده زیار
شهرستان کرمان – استان کرمان
aboofazel90.blogfa.com/

ده زیار: قریه اى است با بیش از ۲۰۰۰نفر سکنه ، واقع در ۴۰ کیلومترى سمت شمال کرمان ، با مشخصات جغرافیایى ۳۷ ۳۰ عرض و ۵۴ ۵۶ طول کلیه سکنه آن شیعه اثنى عشرى بوده و شمار زیادى از اهالى آن نیز از سلسله شریفه سادات عظام هستند.شغل ساکنان آن کشاورزی ودامپروری می باشداراضی کشاورزی مورد استفاده درغرب روستاودر فاصله۵ کیلومتری واکثراپسته می باشد درروستا نیز باغات  زیادی با محصولات متعددباغی مانند انار وانجیروسیبوگلابی و…. وجوددارد.

روستا شامل سه محله:

۱-محله پشت قلعه

۲-محله پایین

۳-شهرک نوساز می باشد

بافت ساختمانی روستا ازنوع خانه های خشت وگلی می باشدو خانه هادربین باغها ساخته شده اند. اگرچه دراثرزلزله سال۸۳ کرمان تعدادی ازخانه های قدیمی تخریب وخانه های نوساز جایگزین انها شده اند اما روستا بافت قدیم خودرا تاحدزیادی خفظ کرده است.

روستای ده زیار به علت قرار گرفتن دردامنه کوه دارای آب وهوای بسیار مطبوعی بوده وآسمان آن درشب بسیارزیبا ورویایی می نماید.اینجا درشب های صاف فاصله انسان وپروردگارش به حداقل می رسد. 

 

شهدای روستا: روستای ده زیار۱۰شهید سرو قامت تقدیم اسلام نموده است  که باتوجه به جمعیت اند روستا درزمان جنگ تحمیلی ازافتخارات اهالی این روستا می باشد.

اسامی شهدا باادای احترام به محضرشان بهترتیب حروف الفبا عبارتند از:

۱-شهیدگرانقدر     علی افضلی

۲-شهیدگرانقدر     عباس افضلی

۳-شهیدگرانقدر     مهدی پوراسترآبادی

۴-شهیدگرانقدر     حسین پوراسترآبادی

۵-شهیدگرانقدر     محسن پوردرانی

۶-شهیدگرانقدر     علی تیکدری نژاد

۷-شهیدگرانقدر     احمددرانی

۸-شهیدگرانقدر     غلامحسین صدقی

۹-شهیدگرانقدر     جهانگیرصدقی

۱۰-شهیدگرانقدر    محمد عرب نژاد

زیارتگاه و سقاخانه ابوالفضل العباس علیه السلام

 این زیارتگاه در حال حاضر با مساحتى معادل ۱۵۰۰ متر مربع ، شامل صحن و سرا و رواق مى باشد که در سمت قبله آن صفه اى قدیمى با دو رواق مجاور و وصل به آن در دو طرف قرار دارد و محل عبادت و زیارتگاه مردم است . در ضلع شمال آن نیز مسجدى قدیمى منسوب به قمر بنى هاشم علیه السلام واقع شده است .در طول سال حدود ۴۰ جلسه بزرگ شامل روضه خوانى و آب و آش ‍ حسینى در این مکان مقدس دایر مى شود. وسط صحن آبخورى مدور گونه قرار دارد که گنبد زیبایى بر فراز آن نصب است و همگان با نوشیدن از شیرهاى آب از اطراف (آبسردکن ) گنبد کوچک آن ، سیراب و متبرک مى شوند.

سابقه سقاخانه در زمانهاى قدیم

، این مکان حسینیه بوده که تا حدود ۷۰ سال قبل ساختمانش مشتمل بر دو صفه بوده است : یکى سمت غرب سقاخانه با دو باریکه مجاور و وصل به آن در دو طرف که هنوز این بنا پابرجاست و محل توجه و عنایت مردم مى باشد. و دیگرى روبروى آن در ضلع شرق گذرگاه با باریکه اى (رواق ) متصل به آن که آن رواق راه عمومى بوده و هم اکنون آثارى از آن باقى نمانده است . قدیم الایام ، در ماه محرم صفه اول را که هم اکنون نیز پابرجاست ، مى بستند و سیاهپوش مى کردند و عزادارى و روضه خوانى در آن برگزار مى کردند. در همان ۷۰ سال قبل ، شخصى به نام میرزا جعفر نیت مى کند سقاخانه اى در همین حسینیه ایجاد کند و در پى این نیت ، با شخص دیگر از اهالى به نام استاد حسین بنا وارد عمل مى شود. وقتى که با جمع دیگرى از اهالى براى آوردن گچ (جهت سفیدکارى رواق حسینیه ) مى روند با تعجب مشاهده مى کنند گچ مورد نیاز آماده و احتیاجى به سوختن گچ نیست (روشى که در قدیم براى تهیه گچ به کار مى رفته است ). هنگام بنایى و سفید کردن در ارتفاع بالا چوب بست به هم مى ریزد و همگى در خطر قرار مى گیرند، ولى معجزه آسا جان سالم به در مى برند. استاد حسین بنا مجانى کار مى کند و میرزا جعفر هم ضمن کمک به وى قرار مى گذارد هم درب رواق را بسازد و بدهد و هم گوکى اهدا کند (گوکى تشت سفالین بزرگى است که آن را آب مى کردند و به وسیله شیر آبى که داشته از آب آن تبرکا آب مى نوشیدند) و به قرار خود نیز عمل مى کند. سقاخانه در همین رواق مجاور صفه تعیین مى شود. از آن پس ، هر روز صبح زود میرزا جعفر با مشک آن را آب مى کرده (دو سه مشک آب مى گرفته ) و سپس با تخته اى گرد، روى تشت  را مى پوشانده است .   با گذشت زمان ، محل آبخورى از داخل رواق به صحن منتقل شده که شرح آن قبلا گذشت .

جلوى رواق با زنجیرهایى که به درب آن آویزان است (و در عکس مشاهده مى شود) محل توسل جستن و دخیل بستن است (مشابه پنجره فولاد در صحن حرم امام هشتم علیه السلام ).   

درروایتی دیگر به نقل از سالخوردگان روستا:

 میرزا جعفر پوراسترآبادی که نابینا بوده است نذر میکندتاشفاگرفتن چشمانش به نیت چشم تیرخورده آقااباالفضل (ع)سقاخانه ای ساخته وهرروز آب سقاخانه راتامین کندبرای این کار می باید روزانه مسافت حدود۲  کیلومتری تاقنات راطی نموده وبامشک آب می آورده ودرآبخوری می ریخته تاتشنگی رهگذران را رفع نمایدومدت زیادی این عمل راانجام می داده اماچشمانش بهبودی نمی یافتند تااینکه دریک صبح که آب می آورددرهمان سقاخانه آنقدرگریه می کند تابی هوش می شود درعالم رویاسیدی سوار براسب به اونزدیک شده دست برسر وچشمان میرزا جعفرکشیده ومیرودچندساعت بعد میرزا به هوش آمده وچشمانش را باز می کند بینایی را به دست آورده دراولین نگاه چشمش به جای نعل اسب درهمان مکانی می افتد که دررویادیده بود.امادرآنزمان هیچ کس آن سید سوار براسب راندیده وکسی هم درروستا اسب نداشته است.

شفا یافتگان به عنایت قمر بنى هاشم در سقاخانه ده زیار

 1. خانم فاطمه رستمى پور که شرح آن تقدیم شد.

۲. شخصى به نام اکبرى که مبتلا به تشنج بوده است (و با راهنمایى که در خواب مى شود) عصر پنجشنبه اى در سال ۱۳۶۱ شمسى از صدها کیلومتر فاصله (جیرفت ) حرکت کرده و در این مکان مقدس حاضر مى شود و خود را دخیل مى نماید. آنگاه متوسل به حضرت ابوالفضل علیه السلام مى گردد و بعد از ساعتى با فریاد (آقا شفایم دادند) بر مى خیزد و مى گوید: در عالم رویا آقایى با اسب تشریف آوردند به من فرمودند برخیز شفایت دادیم …

۳. شخصى به نام على حسن زاده ، ساکن چترود (شهرى در ۳۵ کیلومترى شمال کرمان )، پنج سال قبل در شب شهادت امام مجتبى علیه السلام فرزندش را در حالیکه فلج بوده است در همین مکان دخیل مى کند و او را شفا مى دهند. از آن زمان وى به شکرانه شفاى فرزندش همه ساله یک نوبت در محل سقاخانه با آب و آش حسینى مردم را اطعام مى کند.

۴. خانم فاطمه مهدوى ، متولد ۱۳۱۳، ساکن ده زیار، مبتلا به مرض سرطان وى مدت یک سال به دنبال معالجه این سو و آن سو رفته و ظرف این مدت دو ماه در شیراز بسترى بوده است . پزشکان از معالجه اش قطع امید مى کنند. خود مى گوید: پشت درب اطاق عمل ، به نیت سقاخانه ، به صاحب آن مکان مقدس به آقا ابوالفضل العباس علیه السلام متوسل شدم و نذر کردم که اگر از این مرض جان سالم بدر ببرم ، هر سال در محل سقاخانه ، سفره نذرى بیاندازم و اطعام نمایم . با دل شکسته و ناامید انقلاب عجیبى به من دست داد.هنگامى که او را از اطاق عمل بیرون آوردند پزشکان موفقیت عمل و بعد از آن را متحیرانه و معجزه آسا توصیف مى کنند. اگر چه هنوز کسالت دارد، ولى به برکت ماه بنى هاشم ابوالفضل العباس علیه السلام سالهاست که از خطر مرگ قطعى رهایى یافته است .

۵.خانم فاطمه عسکری که دوروز مانده به تاسوعای ۹۰در یک حادثه دچارضایعه شدید درقرنیه چشم شده وبینایی خودرا از دست میدهدضایعه به حدی شدید بوده که پزشکان وی رافقط جهت تخلیه نشدن چشم تحت عمل جراحی قرار می دهند وهیچ امیدی به باز گشت بینایی چشم ایشان نداشتند اما باتوسل به اباالفضل (ع)درهمان سقا خانه وبادعای غزاداراندرایام محرم۱۳۸۹ بامعجزه وعنایت این بزرگوارچشم ایشان شفا یافته است.  

۶.بتول پوراسترآبادی که دچار سرطان بدخیم گردیده اما با توسل به اباالفضل شفا یافته است.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *