مقصودبیک – شهرضا – اصفهان
موقعیت مکانی:
مقصودبیک نام روستایی است در ۲۴ کیلومتری جنوب شهرضا بر سر راه آباده که ازشمال به روستای وشاره از غرب به روستای باغسرخ از جنوب به روستای میر آباد واز شرق به مزرعه مغرفه محدود شده.
وجه تسمیه و تاریخ:
مقصودبیک = مقصودبک=مقصودبگ= مقصودبیگ ، به هر چهار شکل نوشته شده ،بیشتر بستگی به حال وحوصله صادر کننده شناسنامه مربوط داشته ،در اصل ومعنا تفاوتی نداشته .مقصود+بیک=بیگ، مقصود واژهای است عربی به معنای قصد،نیت ،خواسته وبیک یا بیگ لغتی است ترکی به معنای بزرگ وسر کرده ومقصودبیک نامی متداول در دوره ی حاکمان قوینلو وصفویه بوده.
"مقصودبیک ناظر شاه عباس اول در کتیبه سر در مسجد که در سال۱۰۱۰هجری نصب شده ذکر شده است . لطف اله هنر فر
"مقصودبیک وزیر بیوتات بود ومسجد او هنوز در اصفهان باقی است. " نصراله فلسفی
"اگر سوار بر اسب ۵/۵ میل آلمانی به طرف جنوب برویم به شهر قمشه که در منطقه ای مساعد قرار دارد وبه باغهای باشکوه مزین است می رسیم وپس از عبور ۵/۲ میل دیگر به آبادی مقصودبیک وارد می شویم که روزگاری آباد وسر سبز بوده ولی درقرن گذشته به دست افغانها ویران شده است ." یاکوب ادوارد پولاک
"همین که از قمشه حرکت می کنید باید از میان تپه های پیچ پیچ ودره های گود به صحراهای خشک بی آب واز آنجا به گردنه های کوتاه وکوچک به گذرید درمیان راه دره های آباد ومزرعه های شاداب نمی بینید، همه جا خشکی وبی آبی واگر هم دهی بوده خرابه ی آن باقی است،تنها ده سر راه،مقصودبیک است. می گویند مقصودبیک ناظر وخوانسالار شاه عباس بزرگ بوده واین ده را او ساخته است که البته تا امروز چیز مهمی از آن نماده است، از مقصودبیک به ده امین آباد می رسیم." لردکرزن
به گفته پیر مردان ،مقصودبیک به دلیل داشتن تعدادی تفنگچی کار آزموده واز آنجا که در دوره قاجاریه جزء خالصجات و متعلق به مادر شاه(مادر ناصرالدین شاه) بوده، چون در کنترل بخشی از راه ها بازرگانی نقش موثر داشته به پیشنهاد مادرشاه به نام فتح آباد نیز مفتخر می شود.
بدیهی است در فاصله شهرضا تا ایزدخواست روستاهایی که در امتداد دره وجاده بوشهر- تهران از راههای اصلی کشور قرار دارند. نزدیکترین فاصله تا جاده هم از نظر قرار گرفتن روستا وهم مزارع، ازآن مقصودبیک می باشد که این از سویی نقطه قوت بوده زیرادر دوره های امن وآرام کشور موجب رشد وتوسعه ودر جریان تکامل مدنیت قرار گرفتن آن را فراهم می ساخته وهم ضعفی بزرگ بوده چراکه تاریخ پر کش وقوس ایران که سرشار از هرج ومرج ،تهاجمات وغارتگریهاست وشهر های بزرگ را به زانو در می آورده مسلما برای روستای بدون حفاظ، خاطره ای جز تخلیه از ساکنین وپناه بردن به کوه ها وغار ها وتخریب وقحطی وآسیبهای گوناگون به جای نمی گذارد.
اگر به نامهای روستای اطراف چون زیارتگاه، بوان،سولار، مسینه، وشاره، هونگان ،اسفرجان(اسفرگان) ومقصودبیک توجه کنیم خود نام ها گویای دیرینگی وقدمت دراز مدت آنهاست زیرا روستاهایی که با پسوند آباد ختم می شوند غالبا روستا های دوره قاجاری می باشند.
مسلما کم آبی که خصوصا در نواحی مرکزی مشکل تاریخی ایران بوده واقوام ایرانی پیوسته برای یافتن آب برای ادامه حیات یعنی کشاورزی در جستجوی آن بوده اند وقنات از ابتکارات آنان است نمی تواند دره شیب دار این ناحیه را که مناسب حفر قنات وغلبه بر کم آبی است از نظر دور دارد. بنابراین موقعیت قرار گرفتن روستا،نام آن،گفته های پیشینیان ومناسبت حفر قنات بیانگر تاریخی کهن به عنوان گوشه ای از تاریخ دیرین وطن می باشد.
موقعیت جغرافیایی:
مقصودبیک دارای آب وهوایی خشک وزمستانهای سرد وکم باران با خاکی مستعد برای رویش گیاهان متنوع است، آب زراعی آن از طریق یک رشته قنات قدیمی به طول حدود۶ کیلومترتامین می شود آب مقصودبیک از نوع آبهای شیرین مرغوب می باشد،علاوه بر قنات مذکور در محدوده مقصودبیک قنات متروکه دیگری قرار دارد که به قنات شاه غازی معروف است که اصولا باید از قناتهای دوره حاج میرزا آقاسی صدر اعظم محمد شاه باشد،از محصولات عمده مقصودبیک می توان از انگور،گندم ،جو،بنشن،صیفی جات وعلوفه نام برد.قرار گرفتن روستا در دره ای وسیع ومحصور بین دو رشته کوه شرقی وغربی موجب وزش مرتب باد از نیمه غربی به سمت شرقی شده که علاوه بر تمیزی هوا وآسمان پر ستاره در شب ،موقعیت مناسب برای استقرار توربین های بادی وآفتابی را داراست. در بهار سال ۱۳۳۵ بدنبال بارشهای چند روزه سیلی از ناحیه اسفرجان به سوی مقصودبیک به راه افتاد که موجب شد قلعه قدیمی مقصودبیک تخریب شود وبه روستاهای باغسرخ ووشاره نیز آسیب برساند از آن هنگام منازل مسکونی روستا عمدتا از نیمه غربی جاده به سمت شرقی آن منتقل وباز سازی شد.
غالب ساکنان آن از حدود ۵۰سال پیش عمدتا به اصفهان مهاجرت کرده در مشاغل دولتی وآزاد مشغول شده اند وفرزندان آنان فرصت یافتند به تحصیلات دانشگاهی دست یابند و هم اکنون عده ای قلیل از بومیان به همراه تعدادی مهاجر در حدود ۲۰ خانوار ویکصد نفر جمعیت در آن ساکنند، مذهب آنان شیعه اثنی عشری است ودر ایام سوگواری سید الشهداء گرد هم آمده دسته جمعی به عزاداری می پردازند،امامزاده بوان،شاهرضا ودر دور تر ها شاه قنداب (از غارهای آهکی با مناظر زیبای استالاکتیت واستالاگمیت) ازمراکز زیارتی نزدیک آنان بوده، زبان آنها فارسی است اگر چه از اقوام مختلف ایرانی گرد آمده اند.
مشاغل اهالی، در گذشته عبارت از کشاورزی،دامداری،مقنی گری ،تفنگچی، کار در چاپار خانه(یک چاپار خانه در ایزد خواست قرار داشته ویک چاپار خانه در وشاره وافرادی مسلح در آنها آماده کمک به عابران بوده اند) وکارگری بوده، روستا پیوسته دوره های آبسالی وخشکسالی داشته وبه تبع آن مردمی سخت کوش وپر کار آفریده که تلاش آنان در تولید ملی وآبادانی کشورفراموش نشدنی است ،مضافا بر تولید در پاسداری از میهن نیز مشارکت همه جانبه داشته اند آنچنانکه علاوه برشهدای جنگ تحمیلی هشت ساله که فراموش ناشدنی اند دربیرون کردن اشغالگران شوروی با همدستی فرقه دموکرات از آذربایجان نیز شهیدی از این دیار( شهید عباس بهرامی در ۲۱ آذرسال۱۳۲۴) تقدیم ایران زمین شده
منابع آبهای زیر زمینی، از حدود ۵۰سال پیش آبهای زیر زمینی منطقه تحت کنترل ونظارت بوده وبا توجه به وجود ۴رشته قنات وشاره،مقصودبیک،باغسرخ ومیر آباد که در یک محدوده نزدیک به هم قرار داشته وحیات ۴ روستای مذکور بدان وابسته است ،متاسفانه در سالهای اخیر افرادی با حفر چاه های عمیق ونیمه عمیق در حوالی مادر چاه های مزبور ادامه حیات این روستا ها را مورد تهدید قرار داده اند.
پوشش گیاهی،بیابانهای اطراف پوشیده از گیاهانی چون شوره،کندر،خار،بوته وعلف که به مصرف دامها می رسد وکمی دورتر بوته های گون وآنغوزه ودر قسمتهای کوهپایه ای گیاهان دارویی چون گاوزبان،شاتره،موسیر،آویشن ،پونه وغیره وجود دارد ودر باغهای نیز به مقدار قابل توجهی گیاه مجو(شیرین بیان) می روید.
معادن وکوه ها، از معادن شناخته شده اطراف با توجه به بکرماندن وعدم مطالعه میدا نی منطقه می توان از معدن سنگ وگچ ودر نزدیکی باغسرخ دولومیت را نام برد، در ادامه دره جنوب شهرضا در دو سوی آن کوه هایی قرار دارد که عمدتا در نیمه شرقی خشک ودر نیمه غربی نسبتا پر باران تر ودر زمستانها با لایه ای نازک از برف پوشیده می شود ومنابع آب هونگان واسفرجان را تامین می کند ،کو ههای شرقی در محدوده مقصودبیک دو چشمه کوچک آب توت با دهها اصله درخت توت که از دیوارهای به جا مانده بر می آید نظم ونسقی در آن حاکم بوده وعلاوه بر درختان توت درختان دیگری از جمله زرد آلو نیز داشته وملک شخص خاصی نیست وحالت وقف ومشاع داردواندکی بزرگتر ازچشمه ی مذکور چشمه مغرفه را با ساختمان واشجارمتنوع که ملک شخصی است ودر دوره هایی متعلق به ا شخاص خاص بوده، واز تفرجگاه های اطراف محسوب می شود را موجب شده ،قله بلند این ناحیه به آب توت شهرت دارد. در بین مقصودبیک ومغرفه خاکهای سرخ وتپه ی سرخابی رنگ معروف به تل مغرفه قراردارد.
حیوانات، از حیوانات اهلی بز،گوسفند،گاو،خر،سگ وگربه واز پرندگان مرغ وخروس واز حیوانات وحشی ،شغال،روباه،خرگوش ،جوجه تیغی وگرگ واز پرندگان کبوتر ،گنجشک،کلاغ جارک،هدهدویا کریم است.
مصالح ساختمانی، تا قبل از تخریب روستا توسط سیل سال۱۳۳۵خورشیدی منازل مسکونی وآغل دام ها درون قلعه ای مجهز به برج وبارو ودروازه قرار داشت که خصوصا شبها به نوبت افراد پاسداری آن را بعهده گرفته ، بعضا بابانگ بیدار باش یکدیگر را خبر می کردند، بنا هاکلا از خشت وگل وچوب ساخته شده وپس از سیل علاوه بر اقلام فوق آجر نیز در بعضی منازل به کار گرفته شد.
صنایع ،با توجه به اینکه روستا همچون بسیاری از دیگر روستاها به صورت خودکفا بوده،بنابراین صنایع صنعتی نظیر ساخت بیل وگلنگ ودیگر وسایل کشاورزی عمدتا در محل تعمیر وآماده می شده وصنایع دستی خصوصا بافت رویه گیوه به وفور تولیدشده بخش از آن به بازار شهرضا نیز فرستاده می شد ویا با کشت کلوزه از پنبه بدست آمده در کارگاه های منازل پارچه ای معروف به کرباس که مصرف پوشاکی داشته تولید می شده از پشم وکرک دامها نیز مالیدن ،نمد وبافت جاجیم و بعدها قالی متداول شد.
زنان ، پا به پای مردان در دامداری، مرغداری،کشاورزی،خانه داری،پختن نان وساخت وساز خانه همکاری داشتند، در تهیه لبنیات اعم از دوشیدن تا تهیه پنیر وکره وروغن نقش اصلی را داشته بعضا چون تعداد دامها ی آنها محدود بوده وبه تنهایی مقدار شیر بدست آمده کفایت تبدیل به دیگر مشتقات را نداشته، از روشی تحت عنوان همدوشی( به این گونه که یک گروه چند نفره تشکیل می شد وبه نوبت شیر هارا به یکدیگر وتا حد کفایت قرض می دادند) استفاده می کردند.
وضعیت اجتماعی، فامیل های مقصودبیکی عبارتند ازبهرامی، حاتم، حیدری، جعفری، رجایی، رضایی، رحیمی، رفیعی، روحانی، روشنایی رهنورد ،،سعیدی ،سلیمانی ،شفیعی ،صابری ،صادقی ،طاهری ،علیان ،عطایی ،عربلو ، فخری ،فاتحی ،قره داغی ،مولایی ،یگانه ویوسفی . بعضی از این فامیل ها معروف به لک (از کردان شیعه که خاستگاه اصلی آنان غرب کشور است) می باشند که در دوره های پیشین به این منطقه کوچ کرده اند، گروهی به حیدریها وصفری هامعروفند . بعضی از فامیل ها شهرضایی،بعضی رامشه ای وبعضی به اخلاف کربلایی صادق فرزند محمدعلی که علاوه برمقصودبیک در باغسرخ ومیر آباد نیز پراکنده شده(سندی دردست یکی از نوادگان او باقی است که حدود ۱۷۰ سال پیش بخشی از آب توت توسط کربلایی صادق فرزند محمدعلی مورد معامله قرار می گیرد) وبه دلیل استقرار منازل آنان در کنج قلعه به اوشا(حیاط،منزل) کنجی معروف می باشند وخاستگاه آنان به عبارتی دشتستان بوده که از زمان پدر بزرگ کربلایی صادق از آنجا مهاجرت کرده گروهی از آنان عازم طاقانک واحتمالا بهرام آباد شهرکرد می شوند. .تقریبا بین مقصودبیکی ها با تمامی روستا های اطراف نوعی خویشی سببی ویا نسبی برقرار شده وهیچ خبر وخاطره ای دال بر روابط خصمانه بین آنان و روستاهای اطراف کسی نشنیده ولذا یک دوستی احتراماآمیز پیوسته با دیگر روستاهای اطراف داشته اند.
حمام ومسجد، از قدیم الایام روستا صاحب حمام ومسجد در کنار هم بوده که هنوز آثار آن در بخش سیل زده روستا باقی است ، در سال۱۳۳۶هجری جمعیت شیر وخورشید سرخ وبه یاری دکتر کیان ساختمانی آجری در سمت شرقی جاده مشتمل بر حمام خزینه ای وسپس دوشی وغسالخانه ومسجد بنا کرد که هنوز باقی است وبا توسعه مسجد از آن استفاده می شود.
دبستان، مقصودبیک از سال۱۳۲۰خورشیدی صاحب دبستانی ۶ کلاسه شده به گونه ای که علاوه بر دانش آموزان مقصودبیکی پذیرای دانش آموزان وشاره ای برای مدتی وپذیرای دانش آموزان میرآبادی وباغسرخی تا اعزام سپاهیان دانش از سال۴۲-۴۳شد واگر چه غالبا در اختیار پسران بود وتعدادی معدود دختر موفق به استفاده از آن شدند ،اما در توسعه وگسترش سواد نقش سازنده ای ایفا کرد اگر چه تکیه بر محفوظات توام با ترس وتنبیه وسیله یادگیری درآن بود. ساختمان دبستان آمیخته ای از خشت وآجر با کلاسهای آفتابگیر ،روشن ووسیع با حیاطی که کف آن با آجر پوشیده شده بود وباغچه ای با درختان انار که کمتر کسی خاطره ای از ترکه های آن ندارد وتلمبه ای دستی در وسط حیاط برای تامین آب شرب داشت.
پاسگاه ژاندارمری، از اواخر دوره ی قاجاریه مقصودبیک محل استقرار پاسگاه ژاندارمری در راستای حفظ اموال تجاری جنوب- مرکز وایجاد امنیت وجلوگیری از راهزنی هایی شد که خصوصا در این دوره افزایش یافته وگروه هایی از بویر احمدیها واز جمله آنان غریب خان(رقابت بین قشقاییها وبختیاریها در اواخر دوره قاجاریه) که قلعه ی میر آباد را پناهگاه خود قرار داده به مخالفت با دولت برخاسته بوده و از خاطرات آن عبور سردار سپه(رضاشاه) از سفر جنوب ومواجه شدن با ترک خدمت رییس پاسگاه بوده که برای رفع گرمای تابستان به شنا رفته و لذا پس از احضار وی اورا به شدت تنبیه می کند ساختمان زیبا وآجری پاسگاه در کنار آب انبار ،دبستان وکاروانسرا قرارداشت که به دلیل تعریض جاده تخریب وبه نقطه ای دیگر منتقل شد.
کاروانسرا وآب انبار، کاروانسرا از خشت وگل ساخته شده بود با اتاق های متعدد واصطبل ومحل نگهبانی که تقریبا تمامی نیازهای کاروانیان را برآورده می ساخت وبه دلیل گذر کاروانیان متعدد هر ساله مالک آن را به شخصی به نام علاف که وظیفه ی تهیه تمام سور وسات افراد وعلوفه حیوانات را به عهده داشت اجاره می داد ورقم آن نیز قابل توجه بودبعضا فرصتی برای خرید وفروش کالاهای مورد نیاز محلی ها وکاروانیان بود.آب انباربرسر جاده شهرضا-آباده قرار داشت وتامین کننده آب شرب خنک خصوصا در تابستانها برای عابرین ومسافرین ودر مواقعی نیز اهالی بوده.
جشن وشادی، مراسم عروسی در گذشته شامل دوره های نامزدی،عقد وسپس عروسی بوده وبعضا چند ماهی طول می کشید درطی عروسی که تا سه روز طولانی می شد با جشن وپایکوبی وپذیرایی وانجام حمام بردن عروس وداماد،شاباش(جمع آوری پول برای حمامی) وریختن نقل وپول برسرآنها وحنابندان،عرق چین(هزینه ی نوازندگان توسط مدعوین به عروسی تهیه می شد) وپاگشا وترکه بازی ورقص دستمال انجام می گرفت ، برای مدتهای مدید انحصار نوازندگان در اختیار شیر خان اسفرجانی بود که در نواختن اقسام سازهای بادی مهارت شگرفی داشت بدیهی است این رسوم اکنون کمتر انجام شده وتغییر جدی یافته.
شهدا، شهدای جنگ تحمیلی مقصودبیکی عبارتند از محمود بهرامی ، جهانبخش جعفری،اکبر حیدری، سید مصطفی روحانی ،حبیب اله رضایی،عبدالرضا رضایی، بهرام سعیدی،حسینعلی صادقی ،شهرام طاهری،محمد اسماعیل عطایی،احمد غلامپور.
سوگواری، مراسم عزاداری سیدالشهدا از روز هفتم به بعد با تزیین مسجد با پارچه های سیاه منقش به اشعار کلیم وبستن علم آغاز می شود، در روز تاسوعا دسته زنجیرزن دربعضی منازل که نذر داشته اند حاضر شده به عزاداری می پردازند ودرصبح عاشورا پس از تجمع در مسجد راهی جاده شده به استقبال دسته های زنجیر زن باغسرخی ومیرآبادی می روند وطی یک صف در دوسوی خیابان
عازم قبرستان شده در آنجا به دسته وشاره ای می پیوندند وتا حدود ساعت ۲ بعداز ظهر به زنجیر زنی مشغول می شوند در سالهای اخیر اقامه نماز جماعت در ظهر عاشورا نیز برگزار می شود، افراد خیر در طی روزهای تاسوعا وعشورا با نذورات خود به پذیرایی از عزاداران می پردازند.
در سوگواریهای معمولی از گذشته های دور تا کنون عزاداری درفقدان از دست رفتگان تا کنون تغییر چندانی نکرده وبه صورت سوم،هفتم ،چهلم وسال د رمجالس زنانه ومردانه با ذکر مصیبت وتلاوت قرآن وفاتحه وپذیرایی برگزار می شود ، دورتر هااز کاچی وحلوا به عنوان خیرات در شبهای جمعه استفاده می شد پختن سمنو که آداب خاص خود را دارد از قدیم الایام نزد بعضی ها رسم بوده وبه عنوان نذر ی مقدس محسوب می شده ،از نکات قابل تامل اجرای رسم بشارت به متوفی است به این گونه که پس ازگذشت اولین شب دفن مرده ،صبح زود شخصی برسر قبر او حاضر شده وبه وی بشارت می دهد دیگر ترس ونگرانی نداشته باشد زیرا شب اول قبرش گذشته .
خوراک وپوشاک، خوراک اصلی متشکل از اقسام نان(تافتون،آبی،ارزنی،وآمیخته به سبزیجات از جمله نوعی علف خودروکه ترد وخوشمزه به نام موچه)بود، غذاهایی که با شیره انگور وروغن حیوانی تهیه می شد،انواع لبنیات، آبگوشت ،قورمه(گوشت را پخته وهمراه با چربی درون پوست گوسفند به صورت فشرده قرار داده ودر جایی خنک نگهداری می کردند ودر زمستان به تدریج قطعاتی از آن را مصرف می کردند) پلو برنج،پلو ارزن، سنجد،گردو، گندم برشته(بو داده) با شاهدانه،بادام،کشمش آفتابی وسبز ،نخودچی و…
پوشاک مردان شامل شلواری گشاد با پارجه ای مشکی به نام تمبان وپیراهنی گشاد وبلند وکلاهی گرد وساده وسیاه که از نمد مالیده شده وگیوه وقبایی بلند بر روی لباسهای زیر که بعدها جای خود را به کت وپالتو داد ودر زمستانهای سرد از پوشش تحت عنوان نمد استفاده می شد وپوشاک زنان شامل پیراهنی بلند وگلداربا شلواری تنگتر از مردان ولچکی که بعضا توسط خودشان بافته می شد با باچادر ی رنگی.
تفریحات وورزش، شب نشینی رسمی متداول بوده ،حوادث، اتفاقات وخبرها به این گونه انتشار می یافت ، در شب نشینی ها قصه ها وداستانها روایت می شد،امیر ارسلان وحسین کرد خوانده ویا گفته می شد ودر روز پس از کار روزانه وعصر هنگام جوانترها به گوی بازی وعمو زنجیر باف وگرگم به هوا می پرداختند در دوره کودکی ما تر تره بازی(دویدن با پاهای برهنه به دنبال تایر دوچرخه وموتورسیکلت) وسپس جو فوتبال روستا را گرفت.
روحانیون ، روستا به طور پیوسته ومدام فاقد روحانی بودعمده مسائل مذهبی روستا در دست روحانیون اصالتا رامشه ای بوده (در یک دوره اشخاصی چون ُسید محمد علی و میرزا سید) در مواقع ضروری چون ازدواج ،مرگ وعزاداری از دیگر نقاط(سید حاجی از باغسرخ وسید اسماعیل رجایی از وشاره) روحانی آورده می شد.
بهداشت، بالغ بر سی سال است مقصودبیک دارای درمانگاه بهداشتی ثابت است واز سالهای پیش از آن به صورت دوره ای تحت کنترل ونظارت قرار داشت وامور مایه کوبی ،سم پاشی ومبارزه با مالاریا مرتبا انجام می گرفت.
قبرستان ،در حد فاصله ی مقصودبیک ووشاره ،گورستان قدیمی ونسبتا وسیعی که متعلق به چهار روستای مقصودبیک،باغسرخ ،میر آباد ووشاره است قرار دارد ،در جستجوی نه چندان عمیق سنگ قبرهایی با افزون بر دویست سال قدمت قابل مشاهده است ، مثال:(وفات مرحوم مغفور صفر ولد اسماعیل بتاریخ شوال المکرم سنه۱۱۷۳)پیران نقل می کنند در گذشته های دور و در نزدیکی قبرستان کنونی ،در ناحیه ای که اکنون جاده تعریض شده قبرستانی وجود داشته که معروف به قبرستان کله بوریها(افرادی با موهای بور) بوده،شاید بتوان رد پایی از انتقال گرجیها در دوره صفویه به منطقه آسپاس فارس با این اثر وگفته ها پیدا کرد.
شعر وشاعری، در حدود سی سال پیش شخصی به نام اسداله صابری که بازنشسته ژاندارمری بود واز طبع ظریف ولطیف شاعرانه بر خوردار بود به محض مشاهده ی هر پدیده ای متناسب به آن شعری در قافیه رباعی می سرود.
دیگر امکانات، در حدودچهل سال پیش بنا یی تحت عنوان یخچال در نظر گرفته شد که هرگز جامه ی عمل نپوشید ،در دو سوی جاده از حدود هفتاد سال پیش قهوه خانه ویا کافه هایی دایر بوده که بعضا وبه مرور زمان پس از مدتی از حیز انتفاع افتاده،امروزه در محدوده ی مقصودبیک گلخانه(کشت صیفی جات) مرغداری ،گاوداری وفروشگاه تعاونی مصرف نیز دایر است. در گذشته های دور هر کس در منزل خود توسط دو قطعه سنگ گرد معروف به آردچی ، آرد مورد نیاز پخت وپز نان را شخصا که جزء وظایف زنان بوده فراهم می ساخت تا آنکه محلی به نام آسیاب که با موتور گازوئیلی کار می کر دوسالهاست متروک شده در نظر گرفته شد.
اداره روستا، مالیات روستا سالانه یکصدوبیست هزار تومان بوده که چون در ممیزی فارس قرار می گرفته مالیات را به آباده تحویل می دادندروستا از جمله خالصجات ومعروف به مادرشاه بوده وسپس خرده مالک داشته از مالکین بزرگ آن شاهزاده جلالی بوده آنچنانکه شامل اصلاحات ارضی سال ۴۱ نشد ولذا اداره آن نیز از نوعی توافق محلی بین خرده مالکین برخوردار بوده که از جمله آنان شخصی به نام نایب رضا رفیعی فرزند کربلایی هادی که فردی شوخ طبع وعمده شهرت وی بذله گویی وحاضر جوابی است ودیگری کربلایی حاج محمد علی وسپس فرزند او امراله طاهری (تولد۱۲۷۵ وفات ۱۳۶۷خورشیدی)است که شخصی فهیم ،قدرتمند وخردمند بود وسی سال پیش بنده مصاحبه ای با وی به عمل آوردم که بخشی از مطالب از اطلاعات اوست.وی در ان زمان بالغ بر نود سال سن داشت وحوادث از دوره ی مظفرالدینشاه به این سو را به خاطر داشت ، او اظهار می داشت در سال ۱۳۳۵که سیل باعث تخریب مقصودبیک وآسیب به وشاره وباغسرخ شد آقای دریانی کمک قابل توجهی کردو فرماندار شهرضا آقای بختیارمارا احضار کرد(امراله طاهری از مقصودبیک،اما ن اله جهانبانی از وشاره وعبدالعلی سلیمانی از باغسرخ) واعلام داشت مبلغ ده هزار تومان جهت کمک به افراد فقیر مانند حمامی وسلمانی ودربازه بان در نظر گرفته ایم در این جلسه سید عبدالرسول میربدنماینده شهرضا ودکتر کیان از جمعیت شیر وخورشید سرخ نیز حضور داشتند ، البته نماینده مجلس طرحی ساده لوحانه داد که من اعتراض کردم " بنده عرض کردم اولا این پول حیف ومیل می شود ودوما همه مردم متضرر شده اند بهتر است شما این مبلغ را دراختیار خشت مال ها قرار دهید تا آنها خشت مورد نیاز همه را آماده کنند ایشان نظر بنده را پذیرفت اگر چه هرگز تمامی مبلغ را نپرداخت وهر بار که مطالبه شد به گونه ای طفره رفت." توزیع بسته های پستی وابلاغات دستگاههای دولتی نیز توسط ایشان انجام می شد. در سالهای اخیر نیز با تشکیل شورای اسلامی ،جوانان علاقمند کمر همت به خدمت بسته اند.