روستای گیلی / اراک / مرکزی

سایتها و وبلاگهای روستای گیلی
شهرستان اراک – استان مرکزی
dehyarigili.vcp.ir/

روستای گیلی– بخش مرکزی- شهر اراک است با مرکزی با ۲۰۵۰ متر ارتفاع متوسط در مکانی با مختصات طول جغرافیائی ۴۹ درجه و ۵۱ دقیقه و عرض جغرافیائی ۳۳درجه و۵۲ دقیقه قرار دارد. این روستا طبق سرشماری سال ۱۳۸۵ دارای جمعیتی برابر با 100 خانوار یعنی 300 نفر می‌باشد که همگی مسلمان و شیعه مذهب هستند و به زبان فارسی گفتگو می‌کنند.

گیلی در جنوب شرقی اراک و در قسمت چپ جاده اراک- خمین واقع است که با شهر اراک حدود ۲۲کیلومتر و با شهر خمین نیز  حدود ۴۰ کیلومتر فاصله دارد، موقعیت این روستا در میان روستاهای اطراف بدین شکل است که روستای امان آباد در شمال، نور عین در مغرب، کودزر در جنوب غربی، حسن آباد در جنوب، رودباران مشرق و  بالاخره جمالکه در شمال غربی گیلی  قرار دارند.

آب و هوای کوهستانی با تابستان‌های خنک موجب شده تا محیط روستا فضای مناسبی برای کار و فعالیت و جوشش عواطف احساسی باشد و مردم در این آب و هوا اکثرا به کشاورزی، باغداری، دامداری وقالیبافی اشتغال دارند و نیز تعدادی نیز به فرغون سازی ،چینی سازی و پرورش قارچ  مشغول هستند. در گیلی کشت آبی و دیمی هر دو معمول است و عمده محصولات این روستا گندم، جو، ماشک، گاودانه و محصول باغات نظیر انگور می‌باشد. در این روستا پوشش مناسب گاهی برای چرای دام وجود دارد و گیاهانی نیز روئیده می‌شوند که عصاره این گیاهان نظیر گل ختمی، گل بابونه، مورد، خاکشیر، گل کبود، کاسنی، شاه تره و گون بیشتر مصارف داروئی و صنعتی دارد و در عین حال در زندگی طبیعی جانوری، وحوش نظیر گرگ، شغال، روباه، خرگوش و پرندگانی مانند کبک نیز مشاهده می‌شود.

مطالب مرتبط

۷ دیدگاه‌

  1. ناشناس گفت:

    ا-م- الله دادی از روستای گیلی
    وقتی که وارد سایت شدم دیدم هم روستای ما سایت دارد خوشحال شدم پس با این تفاصیر خواستم یادی از گذشته داشته باشم.در سال ۱۳۴۵ بیشترین تولید مثل را گیلی داشته است که فکر کنم حدودا ۴۶-۴۵ هستیم خواستم یادی از بازی های گذشته کنم .یکی ار بازیها خردزد،تاکمالجفت،بازی دیگری خر سیاکولی و الی اخر.هم بازی های من خیلی بودن مثل اصغر لاله،قاسم هوریه ،کریم غور،سعیید طپل ،رضا جمیله،ممد مشتی ،علی بودا وغلامرضا خجه و الی اخر.ادامه دارد…

  2. ناشناس گفت:

    سلام من خ.م هستم .ازاین که ازطریق این سایت میتوانم با همشهریان خود یاد گذشته را دوباره زنده کنم خوشحالم قدیم ها با دوستان مینشستیم پای صحبت های بزرگترها محل پشته واز صحبت های ان ها بسیار پند میگرفتیم من بودم و موسی بهروز حسن علی علی حیدر غلام شیر محمد اعلا علی اقا اسماعیل صادق نیجیل قنبر مصطفی مهدی قاسم صادق سیف الله جواد حاج تقی حسین حیدر اقا احد امین ودیگران…باهم دیگر دوست بودیم ومدرسه میرفتیم یک روز معلم گفت پدر هایتان را بیاورید ما نمره زبان را بد گرفته بودیم حسنعلی گفت توی خانه یک متر زبان دارند ولی اینجا میگیرند صفر ومن قدرت مرتضی را بردم او برای این که معلمه متوجه نشود مرا کتک زد ومن حالم بهم میخورد چون اب دهنش را میریخت کف دستش معلم به قدرت گفت متولد چندی گفت چهل وشش من گفتم متولد ۴۹ هستم معلم گفت شما ۳سال باهم اختلاف سنی دارید گفتم بله.امیرمیرزاقا گفت اجازه اینا پدر وپسرنیستند ولی پسر خاله اند .محمدرضا عیوضی باهم دیگه فرار میکردیم ومیرفتیم خرمن ها دره شرف وچشمه علی وپاچه سیاکو برفتو محمد اباد دره زرده دره بیشه اغل دره دره را جمالکه ومیگرفتنمان باکتک میبردن مدرسه این ذره ای از خاطرات من از گیلی سیتی است .میخاهم یک باراسامی بزرگان روستا را بنویسم از منزل اسدالله کله عبدالله تا منزل غلامرضا علی حسین.خداوند رفتگان روستا رابیامرزد عزت روح الله حسین اقا مشد حسنعلی ابراهیم فرهاد حاج تقی حسنعلی الله دادی ید الله زهرا داش قلی مش قنبر اقا مش مصطفی

  3. ناشناس گفت:

    یادش بخیر اون قدیما چه باحال بود یا به قول خودمن چه با حال بید میرفتیم پشت برج قاپ بازی ، گشتنه ، جزقه ، زیچ ، جفدنگ اینا اسم بازیهایند بچه تر که بیدیم می رفتیم لو جوق اسل بازی خلاصه عجب زمنه بید.

  4. ناشناس گفت:

    من خسرو مشتاقی بچه گیلی سیتی هستم.سلام خدمت تمامی همشهریان عزیز ودوست داشتنی میرسانم بچه ها گیلی خیلی باحال و با شخصیت هستند وهمه ی انان را دوست دارم از این لحاظ میگویند گیلی سیتی که در زمان های قدیم امتحان های نهایی تمام روستاهای اطراف میبایست بیایند گیلی انهم با مجوز وگذرنامه برای تعاونی پاسگاه خلاصه تمامی کار هایشان باید گیلی انجام میشد دیگر که گیلی قدمت ۲۵۰ ساله داردوبین روستاهای هم جوار از همه قدیمی تر است.

  5. ناشناس گفت:

    با عرض سلام خدمت تمام ګیلیچی های عزیز یادش به خیر اون قدیما من بودم عباس قلدر مرغ کاکلی عموم با علی اقا سرهنګ مشکی عباس ترکه داش کریم سلمانی احمد مشتاقی علی شریفی میرفتیم شب های جمعه ورق بازی تا صبح بازی میکردیم سر کله باچه این علی شریفی همیشه میباختن بعدم میزدن زیرش ارزو به دل ما موند یکدفعه ببازن باختشون را بدن بد نیست یادی بکنیم از جواد اقا صدرا یه فاتحه برا شادی روحش بخونیم همه شما را دوست دارم البته نه همه را چون از بعضی ها هم بدم میاد س ا شریفی

  6. taty گفت:

    با عرض سلام خدمت تمام ګیلیچی های محترم افتتاح نانوایی داش ابرام را خدمت شما تبریک میګم یادش بخیر من بودم عباس قلدر مرغ کاکلی عاموم(محسن حیدر) علی اقا سرهنګ احمد مشتاقی علی شریفی داش کریم سلمانی شب های جمعه میرفتیم ورق بازی تا صبح سر کله باچه این علی شریفی طبق معمول همیشه میباخت میزد زیرش اینجا جا داره یادی بکنیم از جواد اقا صدرا یه فاتحه برا شادی روحش بخونیم همه شما را دوست دارم البته نه همه از بعضی ها بدم میاد س ا شریفی

  7. ناشناس گفت:

    باعرض سلام.نظرات جالب بودن امیدوارم پربازدیدبشه:}:}:}

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *