سمل – تنگستان – بوشهر

سایتها و وبلاگهای روستای سمل

شهرستان تنگستان – استان بوشهر

http://www.samale.blogfa.com/

abbasi-samal.blogfa.com/


وجه تسمیه سمل

در عرف محلی چنین استنباط می شود که در آن موقعیت جغرافیایی سه روستا یعنی سمل شمالی،سمل جنوبی و گلنگون وجود داشته و دارد که

سمل در اول به اسم سه محل بوده به نام هایی که گفته شده وحالا اسم سه محل،اصطلاح سمل به آن اطلاق شده.

ولی طبق شواهد و قرائن چنین نیست زیرا گلنگون قبلا وجود نداشته و تقریبا تشکیل این محل به بیش از یکصد و بیست سال نمی رسد.اما

سمل سابقه ای بالغ بر یک هزار ساله دارد و شاید هم بیشتر.

در نتیجه چون در منطقه سمل سه مل وجود دارد که یکی بنام

مل میر

و دیگری بنام

مل انبار

و آخری بنام

مل دراز می باشد.

قریب به یقین نام سمل برگرفته از این موضوعی است که بیان گردید.

مل یعنی چی

( مل به زمین مسطح و مساعدی برای کشت گفته می شود که بدیل همجواری با یک رودخانه فصلی در ایام بارندگی آن قسمت را آب و املاح موجود فرا گرفته که ممکن است به چندصد هکتار برسد ).

 

چه خوش است در این دشت های سمل

دشتی که گلهای سرخ و سفید

به هوای دیدن باران

سر از خاک بیرون می آرند

گندم های خوشه کرده ی سبزش

که با وزیدن باد بهاری

اندام های خود را به رقص می اندازند

بلبلانی که با شنیدن صدایشان

مست تر از انسان می نوش می شوی

تپه هایی که گل های سرخ و شب بو

خوش رنگترین رنگها را

برای ذهنت به ارمغان می آورد

گل شب بویی که بویش دلت را بهاری می کند

چه خوش است با اسبی سپید

تا توانی بتازی

در این دشت خیالی

وقتی که قطره های باران

دل بابا را به سمت گندم های

تازه سر از خاک در آورده می برد

وقتی که برق شادی را

از آن چشمهای قهوه ایش می بینم

آن وقت است که می گویم

این است فصل بهار

سمل من

 

 

سیری در زندگی زنده یاد منوچهر آتشی
برای هیچ یک از مردم عامی و درگیر مصایب فقر و ناامنی روستای دهرود سفلی، باور کردنی نبود که در روزی از روزهای سال( ۱۳۱۲) فرزند ذکور یک خانواده ی مهاجر و معروف که چشم به جهان گشوده است، در آینده ای نه چندان دور، یکی از بزرگ ترین مشاهیر ادبی جهان و از چهره های ماندگار تاریخ ایران خواهد شد.
قصد و نیت نگارنده ی این مقاله، معرفی چهره ی سرشناس استاد فقید مرحوم "منوچهر آتشی" نیست. زیرا این خورشید، خود بر تارک ادبیات ایران می درخشد. اما هدف، افشای زوایای مکتوم و نهفته ی زندگی سراسر رنج و تلخ آن فقید و سعید است که با تمام مشکلات پیش رو توانست به فتح قله های رفیع معرفت و شناخت دست یابد.
پدربزرگش از طوایف "زنگنه" کرمانشاه به دلایلی نامعلوم به استان بوشهر روستای سمل امروزی مهاجرت می نماید. وی با دختری از طایفه ی "مسیح گل"های سمل به نام "کربلاییه هاجر" خواهر "مشهدی حسین سملی"، ازدواج کرد که ثمر این وصلت تولد پدر شاعر، "محمدجعفر آتشی" می باشد.
اختلافات قومی و محلی باعث می شود طایفه ی "زنگنه" به اطراف کوچ کنند. پدر شاعر راهی دیار پشتکوه برازجان می شود. و در آن جا با دختر "میرزا حسین خان بلوکی" پیوند زناشویی می بندد.
مرحوم "کربلایی محمدجعفر آتشی" که از افراد باسواد زمان خود بوده، با راهنمایی مرحوم "رئیس غلامعلی سملی" وارد اداره ی ثبت و احوال می شود. اولین سه جلدهای (شناسنامه) مردم منطقه توسط این افراد نوشته شده است. ایشان به خاطر شرایط کار در شهرستان های کنگان و لامرد مجبور می شوند، خانواده را در دهرود تنها گذارند.
با قدرت گرفتن رژیم "رضاخانی" و مبارزه با سران عشایر و قبایل، از جمله جد مادری مرحوم "آتشی" که "میرزاحسین بلوکی" باشد، تحت تعقیب و به ارومیه تبعید می شود که در مسیر راه کشته می شود.
از این تاریخ است که سایه ی شوم فقر و بی سرپرستی و اذیت و آزار عده ای مخالف چنان عرصه بر خانواده ی "آتشی" تنگ می کند تا جد پدری ایشان در سمل، مرحوم "رئیس غلامرضا" به یاری آن ها می شتابد و "منوچهر"چهار ساله همراه مادر و دو خواهر و یک برادر را مجدداً ‌به سمل باز می گرداند.

یکی از خواهرها به نام "هاجر" در سمل فوت می کند. از اوضاع دشوار آن زمان بعدها خود شاعر به عنوان روزهای سخت سمل نام آورده است.
"
منوچهر آتشی" تا سن  ۱۵سالگی در سمل می ماند. سپس به مدت یک سال و نیم در روستای چاهکوتاه و بعد از آن برای ادامه تحصیل به شهر بوشهر نقل و مکان می کنند. در آن جا است که استعدادهای نهفته ی شاعر مجال شکوفا شدن یافته و مدارج درسی را به سرعت طی می نمایند و پس از پایان دوره ی ابتدایی و راهنمایی وارد دانش سرای تربیت معلم شیراز شده و همزمان فعالیت ادبی وی شروع می شود.
شغل مقدس معلمی را انتخاب نموده و بعد از آن قدم به عرصه ی هنری و ادبی در رادیو و تلویزیون می گذارد.
در سال  ۱۳۵۹ وی به افتخار بازنشستگی نایل گشته و راهی منطقه ی زادگاهش در بوشهر می گردد. فقر مالی و مشکلات خانوادگی و درآمد اندک که حداقل تکافوی مخارج او را نمی نماید، به ناچار تصمیم به کار در طرح گاز طبیعی کنگان را برایش به دنبال دارد. سپس همراه خانواده ی مرحوم برادرش راهی تهران می شوند. نتیجه این که آن بزرگمرد عرصه ی ادب و هنر با وجود مبارزه با فقر و مشکلات عدیده، هیچ گاه دست نیاز و تملق به سوی کسی دراز ننمود.
و غرض این که شهامت و مناعت طبع وی، باشد که سرمشقی برای پویندگان راه دشوار آزادگی و سربلندی ایران عزیز گردد

آتشی یک هفته قبل از فوتشان به عنوان چهره ی ماندگار از شبکه ۲ سیما معرفی شدنند.

آتشی  وصیت نامه مکتوبی نداشت و بارها به صورت شفاهی خواسته بودند که ایشان را در سمل خاک کنند  ولی به دلایلی بعد از مرگ ایشان کسانی نگذاشتند که در سمل خاک شوند،و الان آرامگاه ایشان در قبرستان خانوادگی شیخ حسین چاهکوتاهی در امامزاده بوشهر واقع شده.

منوچهر آتشی نه تنها برای ایران چهره ی ماندگار بود بلکه برای سمل افتخار آفرین ترین بود.

بزرگ مردی به اندازه ی بزرگی ایران زمین

                                 * روحش شاد*

مطالب مرتبط

۲ دیدگاه‌

  1. ناشناس گفت:

    سلام
    خسته نباشید.
    با اجازتون من دو باره که وارد وبلاگتون شدم
    واقعآ جالبه ، امیدوارم ادامه داشته باشه و ما بتونیم ازش استفاده کنیم.
    ما هم یه وبلاگ داریم بنام (نظــرآقا سلام) از توابه استان بوشهر/شهرستان دشتستان/بخش سعدآباد.
    خوشحال میشیم سر بزنید.
    باتشکر رزمجو مدیر وبلاگ (نظرآقا سلام)

  2. ناشناس گفت:

    سلام
    دوست عزیز تلاش شما قابل ستایش است. ولی در مورد اسم سمل به عقیده بنده سمل برگرفته از سه مل ،مل انبار – مل میر و مل چهاو میباشد که مل سوم بین سمل و اباد واقع می باشد. خواهشمند است تحقیق نموده ودر صورت صحت اصلاح نمایید .
    با تشکر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *