گرکان – آشتیان – مرکزی
گرکان با مختصات جغرافیایی: ۴۵ درجه و ۵۰ دقیقه طول شرقی و ۲۴ درجه و ۲۲ دقیقه عرض شمالی. ارتفاع آن از سطح دریا تقریباً ۲۰۰۰ متر است. فاصله آن تا شهر آشتیان از راه آسفالته ۵ کیلومتر و از راه طبیعی خاکی و غیر آسفالته ۲۸۰۰ متر میباشد. راه آسفالته اراک – گرکان ۷۶ کیلومتر است. در جنوب خاوری شهر تفرش و شمال باختری شهر آشتیان قرار دارد. کوه نسبتاً بلندی به نام «کلاهه» (در اصطلاح معمولی اهالی گرکان کوه گُله) به ارتفاع ۲۹۴۰ متر در شمال شرقی گرکان قرار دارد. قناتهای چندی در دامنه جنوبی این کوه در گرکان حفر شدهاست که برخی از آنها امروز نیز دایر هستند.
آب اصلی گرکان از چشمه سارهایی که در جنوب شرقی کوه کلاهه جاری هستند تشکیل شدهاست و از مجاری به نام سُفت عبور کرده و سپس از دره معروف به درهٔ آسیابها گذشته، باغات و دشت عمده گرکان را مشروب میکند. آب اصلی گرکان به اندازهای است که تا سال ۱۳۰۵ تعداد ۱۹ آسیاب آبی که در مسیر آن قرار داشتند در تمام ایام سال دایر بودند. اما پس از پیدایش آسیابهای موتوری از اهمیت آنها کاسته شد و امروز همه آنها خراب و حتی آثار خرابههای آنها نیز در حال از بین رفتن و محو شدن است.
گرکان ازشمال به تفرش و از جنوب شرقی به آشتیان محدود است.
در جغرافیای مفصل ایران – جلد دوم (سیاسی)، تألیف مسعود کیهان، استاد دارالمعلمین عالی که در سال ۱۳۱۱ شمسی در مطبعه مجلس به چاپ رسیدهاست، صفحه ۳۸۸ آمدهاست: شهر گرکان بسیار قدیمی و در دوره ساسانیان محل معتبر و بزرگی بودهاست. ولی در این باره در کتاب دلیلی ذکر نشدهاست. (کتاب گرکان، ص ۱۱)
در فرهنگ دکتر معین – صفحه ۱۶۹۰ آمدهاست «گرکان قصبهای است جزو دهستان آشتیان، بخش، طرخوران، شهرستان اراک، واقع در ۱۵ کیلومتری جنوب خاوری طرخوران، کوهستانی و سرد سیر، دارای ۲۱۷۸ تن سکنه، محصول غله، انگور، قلعه خرابه به نام «حاجی عبدالله» و دیگری به نام «سر پل» از آثار باستانی آن میباشد».
از دیگر آثار تاریخی گرکان به بازمانده آتشکده قلعه خرابهاست که در بالای قله کوه «دیدگاه» قرار دارد نیز میتوان اشاره داشت. در فرهنگ جغرافیایی ایران، جلد دوم، استان یکم، از انتشارات سازمان جغرافیایی کشور در سال ۱۳۵۵، در صفحه ۲۵۳ آمدهاست: «آثار قلعه خرابه، معروف به آتشکده» روی قله کوه (کوه دیدگاه) مجاور قصبهاست.
دلایل بسیار دیگری در دست است که گرکان در دوره پیش از اسلام شهر بوده و وسعت و دامنهٔ شهری آن نیز بسیار وسیع بودهاست و همه آشتیان و روستاهای تفرش را که روی به رُستاق (معرب روستا و دهاست) ورّه (به فتح اول و تشدید و ضم دوم و سکون سوم) معروف بودهاست، شامل میشدهاست. در تاریخ قم (تاریخ قم، تألیف حسین بن محمد بن محمد بن حسن قمی در سال ۳۷۸ قمری نوشته شده و به وسیله حسن بن حسن بن عبدالملک قمی در سال ۸۰۵-۸۰۶ قمری به فارسی نوشته شدهاست و به وسیله سید جلال الدین طهرانی در سال ۱۳۱۳ خورشیدی تصحیح و تحشیه شدهاست.) همه جا نام گرکان به صورت معرب «جرکان» نوشته شدهاست. هر رُستاق عبارت است از چند طسوج بودهاست و گرکان را طسوجی از رُستاق «ورّه» نوشتهاست. طسوج به مجموعهای از چند روستا گفته میشدهاست و به دیگر سخن: هر چند روستا یک طسوج را تشکیل میدادهاست. لازم به ذکر است محله ای در شهرستان بردسیر در استان کرمان نیز با نام گرکان موجود می باشد
گرکان بسیار قدیمی و در دوره ی ساسانیان محل معتبر و بزرگی بوده است.گرکان در دوره ی پیش از اسلام شهر بوده و وسعت شهری آن نیز زیاد بوده است و همه ی آشتیان ودهات تفرش را که روی هم به رستاق وره معروف بوده شامل می شده است.
آشتیان که امروزه شهرستان است در گذشته ای دور دامنه ی جنوبی شهر گرکان را تشکیل می داده است.این وضع طبیعی به ساکنان شهرگرکان اجازه می داده است که آشتیان برای آنان به منزله ی ((پیش شهر)) وتفرش به منزله ی((پس شهر)) باشد.
نکته ی دیگری که شهر بودن ومرکزیت گرکان را در زمان گذشته نسبت به بلاد اطراف تائید می کند وجود کوهی است به نام ((دیدگاه)) در شمال گرکان.این کوه بر اثرآتشفشانی زیردریایی در اواخر دوره ی اولیگوسن به وجود آمده است
زبان یکی از پایه های هویت و استقلال هر کشور است. هنگامی که کشوری مورد تاخت و تاز اجانب قرار میگیرد، قوم فاتح پیش از هر چیز ابتدا سلطه و نفوذ خود را بر بخش هایی که دسترسی به آنها آسانتر و موانع طبیعی در سر راه رسیدن به آنها کمتر است، گسترش میدهد و در مناطق کوهستانی و دور از راه های اصلی و عمومی دیرتر و کندتر نفوذ پیدا میکند.
در نتیجه این امر مردم ساکن نواحی کوهستانی، آداب و سنن باستانی و از آن جمله زبان و گویش های محلی و واژه ها و اصطلاحات و اشعار عامیانه خود را به نسبتی که دور تر از مراکز اصلی باشند، بیشتر محفوظ میدارند.
ساکنان گرکان و آشتیان و تفرش نیز از این قاعده مستثنی نبوده اند. ساکنان این نواحی کوهستانی در طول تاریخ خود در برابر تهاجم بیگانگان به علت دور بودن از سر راه شهرهای بزرگ مانند: قم، ساوه، کاشان و غیره به اتکای دژ طبیعی منطقه مزبور توانسته اند آداب و عادات و رسوم و زبان و گویش ویژه خود را کم و بیش حفظ و حراست کنند.
یکی از آثاری که در این ناحیه به ویژه در گرکان و آشتیان و تفرش وجود داشته است گویش و واژه های متداول خاصی است که این موضوع نیز شهر بودن گرکان را تایید میکند. گویش ویژه مزبور به گویش ‹بوربشه› یا ‹بوربسه› یا ‹بوربستی› معروف است.
درباره این گویش توسط آقای دکتر صادق کیا – استاد دانشگاه تهران نیز تحقیق و بررسی شده است تحت نام دفتر نخست – گویش آشتیان – واژه نامه از دکتر صادق کیا – استاد زبان های پهلوی دانشگاه تهران که به شماره ۳۸۴ چاپ شده است.
نکته شایان در گویش در گویش مزبور این است که این گویش، دستور و قواعد ویژه ای داشته که امروز در حال فراموشی و از میان رفتن است.
نگارنده آنچه از واژه های مصطلح در گرکان را که به خاطرم مانده بود در کتاب گرکان (صفحه ۱۰۰ تا ۱۲۲ کتاب گرکان) به چاپ رسانده ام ولی در تاریخ ۱۳۷۷ ضمیمه شماره ۵ نامه فرهنگستان زبان و ادب فارسی – واژه نامه بوربسه – گردآوری جذوه به کوشش آقای ایرج افشار به دستم رسید.
بر اساس تحقیق آقای دکتر ایرج افشار: ” جذوه باید از مردم گرکان بوده باشد و ظاهرا از منشیان یا احتمالا از مستوفیان دوره ناصرالدین شاه است. زیرا به طوری که آورده شد سفرنامه شاهرود و بسطام را در سال ۱۳۰۱ نوشته است. ‹عربی دان و مترسل در زبان عربی است› و … ‹در نامه های فارسی دوستانه خود عبارات عربی را متعددا به کار گرفته است، او همچنین به زبان فرانسوری آشنا بوده است› و تالیفاتی نیز داشته است. ا زجمله آنها کتابی است به نام ” خضراء الدمن فی احیاء الوطن” تالیف جذوه که درباره آبادی های گرکان نوشته شده است.
بر گرفته از پیوست کتاب گرکان – تألیف دکتر عبدالکریم قریب