روستای سولا / نمین / اردبیل
سایتها و وبلاگهای روستای سولا
شهرستان نمین – استان اردبیل
روستای سولا دهی است از استان اردبیل واقع در شهرستان نمین و از روستاهای دهستان ویلکیج شمالی روستایی با تاریخی غنی و جغرافیای عالی و منابع انسانی سرشار مردمانی انسان دوست و مهمان نواز.
پل تاریخی سولا
قدیمیترین اثر تاریخی موجود در داخل روستا پل تاریخی آن است که مربوط به اواخر قاجار و اوایل پهلوی میشود. این پل بر روی رودخانه سولاچای که عدّهای آن را خَنَییچایی (رودخانهی خانقاه) مینامند در امتداد جادّهی اردبیل- آستارای قدیمی ساخته شده است. معماران این پل شامل یک گروه چهل نفری از اهالی اراک بودند که توسّط آقای عبدالرّحیم بیدیان هدایت میشد. این گروه پلهای زیادی ساختهاند که دو پل مهمّ سولا و نوجهده از آن جملهاند. سنگهای پل به رنگ سفید است و به همین مناسبت "پل سفید روستای سولا" نامیده شده است. مشابه این پل در سرعین هم وجود دارد و در تابلو ورودی سرعین از پل سولا هم یاد شده است. محلّ استخراج این سنگها در شمالشرق روستا و در مسیر جادّهی سولا به خانقاهسفلی قرار دارد و در اصطلاح محلّی به آن کورَ (کوره) میگویند. (تلفّظ کورَ: حرف ک مانند کار) آورده شده است. این مکان معدن سنگ آهک روستا به حساب میآمد و از آن هم سنگ آهک و هم خود آهک را استخراج می کردند. برای تهیّهی آهک قسمتی از همان سنگهای آهک به دست آمده را چند روزی زیر خاک مرطوب قرار میدادند و سپس این سنگها را در کوره با حرارت بالا میپختند که در نهایت از آن آهک حاصل میشد. سوخت این کوره از چوب درختان جنگلی همان حوالی تأمین میشد. مصالح به دست آمده با محاسبات و ریزهکاریهای فنّی بسیار پیشرفته در زمان خود، در نهایت باعث ساخته شدن پل سفید سولا شد که در حال حاضر عمر آن به بیش از ۸۵ سال میرسد و هنوز قوی و استوار پابرجا ایستاده و محلّ عبور وسایل نقلیّهی مختلف و اهالی میباشد. در این اواخر مقداری سیمای آن تغییر کردن و نیاز به مرمّت شدن در آن احساس میشود. همچنین از اینکه پیش از این پل روی رودخانه پل وجود داشته یا نه اطّلاعی در دست نیست. این پل، اتّفاقات تاریخی زیادی را پشت سر گذاشته است. گذر سفر پهلوی اوّل و دوّم به منطقه، هجوم روسها و …
اثر تاریخی نابود شده ای معروف به قوشاداش
زمینهای هر روستا و آبادی مکانهایی دارد که نشان از قدمت دیرینه و سکونت اهالی قبل از نسل فعلی است. یکی از این آثار مهم در سولا مجموعهی قوشاداش در سولا بود. قوشاداش در واقع دو سنگ زرد رنگ از نوع سنگ قَیَ بود که به هم مانند سقف خانههای چوبی تکیه داده بودند و یک سنگ از همان نوع که روی زمین قرار داشت. این اثر در سکونت اوّلیّهی اهالی مورد شناسایی واقع نشده بود؛ تا اینکه حدود سال ۱۳۲۵ اهالی پی به این مکان تاریخی میبرند و آن را مانند یک زیارتگاه قرار میدهند. با این تصوّر که فردی عالم در آنجا مدفون است. دستههای عزاداری امام حسین (ع) هم در ماه محرّم در آنجا حضور پیدا میکرد و عدّهای هم برای طلب حاجات خود در آنجا شمع روشن میکردند. متأسّفانه در اثر خاکبرداری سطحی و عدم دقت مامورین حکومتی دوره پهلوی و اعلام عدم صحت وجود بقعه در گذشته در همان محل این مکان اعتبار خود را از دست داد و سنگهای آن نشست کرد. امروزه دیگر اثری از آنها وجود ندارد. همچنین گذر جادّهی نمین سولای سابق از جنب آن و لولهکشی آب روستا مابین آنها و ساخت مدرسهی ابتدایی جدید در غرب آن باعث شده که این اثر تاریخی که گویای تاریخ گذشته روستا بود به کل، از بین برود. مکان دقیق آن در حال حاضر درست وسط فاصلهی جادّهی قدیم سولا به نمین و مدرسهی ابتدایی میباشد.
این نام در سولا به منطقه ای در غرب مزارستان سولا و بالای تپه آن گفته می شود. عبارت سنگر در این نام ما را به یاد جنگ و سنگر گرفتن و ساختن می اندازد. اما نکته ای که وجود دارد این است که این نام می تواند حاصل دو امر متفاوت دیگر هم باشد.
یکی ساخت کومه یا همان سنگر چوپانی. همان طور که می دانید زمانی سولا محل زندگی عشایر بوده و ساخت مجموعه هایی سنگی برای عشایری که باید در معرض بادهای منطقه سولا قرار می گرفتند امری است عادی و معمولی. ساخت این نوع سنگر و یا کومه در بین چوپانان سولا تا همین اواخر هم ادامه داشته است. ولی با کاهش رغبت عمومی و برچیده شدن این شغل و کاهش جمعیت احشام و دامپروری در سولا این سنت چوپانی هم از دیده ها محو و تدریجا از یادها می رود.
دیگری مربوط به بناهای سولای قدیم است. آنچه ریش سفیدان ما اعتقاد دارند این است که املاک غربی روستا از منطقه سد داشی تا ساختمان مدرسه ابتدایی قدیم در دوره های مختلف تاریخی دارای بناهایی بوده است. برای تایید این امر هم به آثاری اشاره می کنند که از هر چندی با پیدایش آن بخشی از تاریخ سولا برای اهالی آشکار شده است. همچنین وجود پی ساختمان های خیلی قدیمی در همین محدوده مهر تاییدی بر این امر است. آخرین سندی که برای وجود بنا در مکان فعلی مزارستان سولا تا سد داشی بیان می شود صاف کردن بخشی از زمین های این منطقه جهت واگذاری زمین به چند جوان سولایی بود که در هنگام صاف کردن آثاری از چیده شدن سنگ ها و وجود خشت مابین آنها قابل مشاهده شد. همین حالا هم اگر در همان حوالی روستای سولا گردش کنیم مثلا در زمین فوتبال سولا ردیف های معنی داری از چینش سنگ ها را در زمین می بینیم که می تواند سندی برای مسکونی بودن آن منطقه در گذشته باشد و وجه تسمیه ای برای سنگر اوستی به این شکل که قبلا سنگران اوستی بوده و الان به سنگر اوستی تبدیل شده و مورد استفاده قرار می گیرد.
نام مکان های مختلف و وجه تسمیه
روستای ما مکان هایی دارد که با نام های خاص نام گذاری شده و شنیدن داستان آنها از زیبایی های تاریخ روستای تاریخی ماست. این اولین قدم برای شناسایی مکان های تاریخی سولا بر اساس نام گذاری آنهاست و کم کم کامل تر خواهد شد. در این مورد اطلاعات خود از ما دریغ نفرمایید.
کوره: شمالی ترین نقطه املاک سولا و در جنب بند آب. اشاره به مکان سابق کوره آهک پزی منطقه دارد.
یوشان نی یر: اشاره به زمین هایی دارد که در آنها گونه گیاهی یوشان می روید.
قالغان نی : اشاره به زمین هایی دارد که در آنها گونه گیاهی قالغان می روید.
چلیم دره: ؟؟؟
پست قاباغی: زمین هایی که قبلا پست روس ها در آنجا ساخته شده بود.
که ر: ؟؟؟
امیر آلی دمی: منتسب به زمین های دیم کاری فردی به نام امیر علی از ساکنین قدیم سولا
پور اوغلی: ؟؟؟
قبله تپه: تپه کوچک در شرق روستا که به علت واقع شده در سمت قبله روستای خانقاه سفلی به این نام نامیده شده است.
گرده تپه: تپه ای در شمال شرقی روستا و نزدیک کوره که به خاطر شکل دایره مانند آن گرده تپه نامیده شده است.
شور چیمن: ؟؟؟
لیغ لیغا: ؟؟؟
تیکان تپه: ؟؟؟
…
آسیاب قدیمی تقریباً وسط روستا و در پاییندست صخره قرار داشت. مکان قبلی آسیاب در حال حاضر مشهود نیست و زیر خلوارها خاک مدفون شده است. در هر صورت این آسیاب آبی نمونهای از علم و صنعت در گذشته نه چندان دور اهالی سولا بوده است. گفته میشود که ابتدا جلوی آب را مثل یک حوضچه با بندی میگرفتند تا به اندازهی مطلوبی برسد و سپس راه آن را باز کرده و در عمل با چرخیدن چرخهای آسیاب آرد کردن گندمها شروع میشد. اطّلاعی از اینکه پیش از این آسیاب، آسیاب دیگری بوده یا نه در دست نیست. تعدادی از اهالی به یاد دارند که پیش از آن گندمهایشان را برای آرد کردن به جاهای دیگر مانند نمین و ننهکران و دگرماندرق میبردند.
اوّلین آسیاب ماشینی جنب مسجد جامع، ضلع جنوبی در ساختمانی با دیوار گلی و سقف چوبی توسّط آقای محمدعلی بیدیان ساخته و پرداخته شده است. این دستگاه حیاتی و قدرتمند برای روستا سالهای سال گندم اهالی روستا و همچنین روستاهای اطراف را با کیفیّت مطلوبی آرد میکرد. رونق این آسیاب به گونهای بود که باید برای نوبت گرفتن از قبل دربارهی آن با آسیابان صحبت میشد.
سیستم خنککنندگی این آسیاب نیز حکایتی داشت. جریان آب این ماشین به جای عبور از رادیاتور توسط لوله به یک حوضچه، در کنار آسیاب سرازیر میشد و آب خنک شده دوباره به سمت دستگاه پیش میرفت. گاهاً و به ویژه در زمستانها این آب ولرم نوازشگر دستان تلاشگری میشد که برای رفاه خانواده به شستشوی لباسها و ظروف منزل میپرداختند. آنها معمولاً یک سطل آب سرد میآوردند و سطل خود را از آب ولرم پر کرده و میبردند.
معمولاً برای آرد کردن هزینه و یا اجرتی نقدی دریافت نمیشد. بلکه معادل یکدهم کل وزن محصول تحت عنوان "کوزَ" به عنوان سهم آسیابان از کیسهها پس از وزنکردن جدا میشد و بقیّه برای صاحب غلّه آرد میشد. آسیاب در واقع یک موتور قوی گازوئیلی شبیه موتور تراکتور و با همان صدا بود که با یک تسمهی بلند به دستگاه آسیاب وصل میشد. فرد آرد کننده، خود مسئول آرد کردن گندمها بود و باید هم مراقب خزینهی غلّه و هم آرد تولید شده بود. این آرد تازه، نباید فوراً داخل کیسهها ریخته میشد بلکه گذشت کمی زمان، لازم بود تا خنکتر شود این انتقال با پاروی کوتاهی انجام میگرفت. دلیل انتقال اینست که اگر آرد گرم تازه را کسی در کیسه میریخت احتمال به هم چسبیدن دوباره ذرّات آرد زیاد میشد و آرد در واقع کیفیّت خود را از دست میداد. وسایل لازم برای باز کردن کیسه و پر کردن آن همیشه در آنجا مهیّا بود. سوزن و نخ مخصوص به نام "قییغ" هم برای دوختن دوبارهی کیسهها یافت میشد. اتّفاقی که برای آرد کننده در حین آرد کردن پیش میآمد جالب بود. تقریباً تمام موهای سر و رویش و حتی روی لباسش مقداری آرد مینشست و در واقع موهای خود را همانجا سفید میکرد. این آسیاب مدتهای مدیدی مشغول آرد کردن گندمها و غلّات اهالی خود روستا و دیگر روستاهای اطراف بود. تا اینکه با ورود محصولات یارانهای از جمله آرد یارانهای که کیفیّت بهتری داشت و نان سفیدتری به دست میآمد کمکم اهالی با مقایسه قیمت گندم به دست آمده با آرد یارانهای متوجّه شدند که با فروش یک کیسه گندم خود چندین کیسه آرد میتوانند تهیّه کنند. اگر در گذشته کسی گندمهای کشاورزی را میخرید و در برابر یک کیسه گندم یک کیسه آرد به او میداد؛ کشاورز خوشحال میشد؛ چون از رنج آرد کردن رها میشد. ولی تفاوت زیاد قیمت گندم و آرد در زمانهی جدید باعث شد تا کمتر کسی گندم حاصل دسترنج خود را آرد کرده و نان بپزد؛ بلکه امروزه همه گندمها میفروشند و به اندازهی لازم آرد میخرند. از طرف دیگر با ایجاد نانوایی در روستا و همچنین نمین و ننهکران دیگر کمتر کسی در خانه نان میپزد و همه از نانواییهای اطراف و سولا نان مورد نیاز خود تأمین میکنند. این وضعیّت باعث شد که آسیاب روستا بخش عظیمی از بازار کار خود را از دست بدهد و فقط به آسیاب غلّات دیگر از جمله جو و گاودانه و سیاهدانه که ویژه تغذیه دام هستند پرداخته شود. از طرف دیگر با کاهش جمعیّت روستا و به فروش رفتن قسمت عمدهی احشام این کسب و کار نیز رونق سابق را نداشت. این مسائل باعث تغییر در آسیاب روستا شد. دستگاه آسیاب قدیمی به فروش رفت و امروزه از فرزندان همان آسیابان در محلّ کارگاه پدریشان که در روبروی مسجد جامع است اوّلین آسیاب برقی داخل روستا را راهاندازی کردند. این آسیاب برقی تاکنون توانسته نیازهای اهالی را در مورد آسیاب برآورده کند.
کشاورزی (محصولات – زمین ها – روش ها)
محصولاتی که در زمینهای کشاورزی روستا بیشتر کشت میشود؛ غلّات و حبوباتی (طبق گفته ی لغت نامه ی دهخدا) شامل گندم، جو، گاودانه، سیاهدانه، عدس، نخود و لپه و همچنین سیبزمینی، چغندرقند، هویج، کدو، کلم و انواع سبزی و … میباشد و از علوفهجات شبدر و یونجه. این نوع محصولات به دلیل نوع و مقدار زمینهای زراعی است. متأسّفانه با وجود قدمت روستا به لحاظ املاک چندان غنی نیست. زمینهای زراعی روستای دودران در جنب روستا کشیده شده و زمینهای خانقاه از املاک سولا هم فراتر رفته و تا نزدیکی جگرکندی پیش رفته، همچنین املاک جگرکندی تا نزدیکی سولا پیش آمده و در مورد سایر روستاهای اطراف هم تاحدودی چنین است. با توجّه به این چنین تقسیمبندی طبیعی است که حرفهی کشاورزی برای اکثریّت اهالی جنبهی سودآوری نداشته باشد. یکی از دلایل مهاجرت نیز همین مورد میتواند باشد.
نوع زمینهای روستا به دو نوع «دِم» یعنی دیم و «شام» یعنی آبی تقسیم میشود. زمینهای شام معمولاً زیر رطوبت بوده و کانال آب دارند و میتوان آنها را آبیاری کرد ولی زمین دِم فقط با آب باران و برف محصول میدهند. بیشتر زمینهای زراعی حال حاضر روستا از املاک سایر روستاها خریداری شده است. در گذشته کانالهای زیادی برای آبیاری بوده، ولی امروزه از رونق افتاده و بعضی هم شخم شده و به زمینهای کشاورزی پیوسته است. جای تأمّل اینجاست که آیا در گذشته آب زیاد بوده و یا اهالی تمایل بیشتری برای کسب محصول بیشتری داشتهاند که این قدر تلاش کرده و کانالهای متعدّدی فراهم کردهاند. در سالهای اخیر دو عامل عمده این سیستم آبیاری را ضعیف نموده یکی خشکسالیهای پی در پی و دیگری مهاجرت نیروی انسانی لازم از روستا به جایهای دیگر. شاید زمان آن رسیده که در روشهای کشاورزی سنتی تغییراتی داده شود و آبیاری غرقآبی جای خود را به روشهای جدیدتری بدهد. این کار در روستا با همکاری جهادکشاورزی شروع شده و ما شاهد سیمانی شده کانالها یکی پس از دیگری و افزایش خدمات کشاورزی از جمله ارائه بذرهای با کیفیّت بالا، کودهای یارانهای و سموم آفتکش و مشاورههای کشاورزی و دیگر خدمات از آن جملهاند.
نحوهی برداشت محصولات تغییرات عمدهای داشته است. برداشت محصولات کوتاه قد مانند عدس و گاودانه به همان روش سنّتی صورت میگیرد. و به علّت قدّ کوتاه قابل درو کردن نیست بنابراین ماشینآلات کشاورزی امکان برداشت این نوع محصولات را ندارند. سالها پیش در رسانهها خبر ساخت دستگاهی اعلام شد که این محصول را هم برداشت میکند ولی تا به حال که نمونهای از آن در دسترس نبوده است. در برداشت این محصول چند نفر از اعضای خانواده و یا همسایگان باهم به سر زمین میروند و محصول را دستی جمعآوری میکنند که از قدیم تا حال تغییر چندانی نکرده است.
گیاهان قدبلند مانند گندم و جو در قدیم با دست و با همان روش گفته شده و هم با داس درو و جمعآوری میشد. معروفترین داس مورد استفاده و البته بهترین داس، داس نمین بود. این روشها وقتگیر است و به نیروی انسانی ماهر و زیادی احتیاج دارد. دلیل استفاده از این روش این بود که اهالی به برکت گندم عقیده داشتند و راضی به هدر دادن حتّی یک خوشه آنهم نمیشدند. لکن به دلیل کاسته شدن نیروی انسانی و لزوم تسریع در برداشت محصول "درگز" (دروگر دستی با دستهی بلند) که فقط برای برداشت علوفه استفاده میشد، در مزارع گندم هم کاربرد پیدا کرد. برای کار با این وسیله نیروی انسانی ماهر لازم بود. سالها عدّهای از اهالی با نام "درگزچی" به روستاهای اطراف برای برداشت محصول میرفتند و کسب درآمد مینمودند. در کل سه نوع درگز معروف وجود دارد. درگز شامله ساخت بلژیک یا سویس، درگز نمین و درگز روسی. درگز شامله سبک و محکم بود و تیغهی آن راحتتر تیز میشد بنابراین به لحاظ قیمت هم گرانتر است. درگز نمین هم سبکی و کارایی مناسبی دارد و درگز روس که سیاه رنگ و سنگین است و باعث زود خسته شدن استفاده کننده میشود ولی همین وزن باعث درو مناسب میشود. از لحاظ عمر نیز تیغهی شامله بیشتر عمر میکند. این تا زمانی رونق داشت که تراکتور و وسایل دروگر و کمباین به میدان نیامده بود. وقتی دروگر کوچک وارد کار کشاورزی شد مورد استقبال چندانی واقع نشد چون فکر میشد که محصول را خراب و پایمال میکند تاحدودی این امر صحیح است ولی سرعت درو را بالاتر برده، نیاز به نیروی انسانی کم داشته و محصول را بستهبندی هم میکند. این نسبت به درو با درگز که محصول باید با دست و شنکش جمعآوری و بستهبندی میشد، برتری داشت. ولی در درو چمن که کاری دشوار برای اکثریّت بود توانست خود را نشان داده و در آنجا موفّقتر و مقبول برای اهالی بود.
بستهبندی سابق با وسیلهی طناب مانندی به درازای دو متر که به صورت دستساز از علف میسازند و در اصطلاح محل "بَندَم" میگویند؛ انجام میگرفت. بستهبندی با بندم مهارت خاصی طلب میکرد تا بستهبندیها باز نشود. به هر بسته اصطلاحاً "باغ" یا "دریز" میگفتند. به هر ده باغ یک "خَلوَر" میگویند.
امروزه وسایل جدید کشاورزی به وجود آمده و بجای بستهبندی به روش قدیم، با استفاده از بیلِر و تراکتور این بستهبندی به روش بهتری صورت میگیرد. این نوع بستهبندی به دلیل نیاز کم به نیروی انسانی و کیفیّت بهتر و سرعت بالا روز به روز رونق بیشتری میگیرد.
نوع چیدن بستهبندیهای قدیمی که تایا نامیده می شود هم جالب بود. به طوری که ابتدا ۴ بسته سپس ۳، ۲ و ۱ بسته که جمعاً ۱۰ باغ یا یک خَلوَر میشد و شمردن را راحتتر میکرد. طریقهی انبار کردن علفها هم، جذابیّت خاصّی داشت. معمولاً در نزدیکی خانهی روستایی مکانی تقریباً بلندتر از اطراف که آب به آنجا نفوذ نکند انتخاب میشد و بستهها طوری قرار میگرفت که آب باران و برف به داخل بستهها نفوذ نکند، حالتی شبیه چتر.
انتقال محصولات به روستا به صورت دستی یا با چهارپایان و یا با ارّابه صورت میگرفت. هر کس خودش ارّابه داشته و معمولاً کسی به عنوان حمل کنندهی محصول کشاورزی برای دیگری کار نمیکرد که البته این روش امروزه کاربردی ندارد. تراکتور تقریباً همه کارهی انتقال محصولات است.
جدا کردن دانه از محصول در خرمن دستساز صورت میگرفت. زمین محلّ خرمن را ابتدا از علفهای هرز پاک میکردند و آب میپاشیدند و با چهارپا و یا خودشان با پا میکوبیدند تا محکمتر شود. سپس محصول را به آنجا میآوردند. خرمن کردن باز با چهاپایان دردسر زیادی داشت. معمولاً وسیلهای به نام "مالا" که در زیر آن تیغههای فلزّی قرار داشت روی محصول کشیده میشد. آنقدر این کار ادامه پیدا میکرد تا دانهها از محصول جدا شود. سپس مخلوط کاه و دانه – به وسیله شَنَ (چنگک)- به بالا انداخته میشد که اصلاحاً "سوریخ" میگویند. خرمن کردن با این روش وقتگیر بود و ماهها طول میکشید که خرمن تمام شود. گاهی تا فصل سرما هم ادامه پیدا میکرد و حتّی محصول زیر برف میماند و بهار سال بعد خرمن میشد. زمانی که استفاده از تراکتور معمول شد، تراکتور همان کار گاو را در این سیستم میکرد و فقط وسیلهای به نام دِکس را پشت سر خود میکشید. خرمن کردن با تراکتور بسیار راحتتر از روش قبلی بود و خیلی سریع جایگزین آن شد. بعدها با رونق گرفتن کار خرمنکوبهایی که با تراکتور حمل میشود قسمتی از خرمنها مکانیزه شد. البته این نوع خرمنکوب طرفدار چندانی نداشت. چون اغلبِ همان دردسرها را داشت. همچنین صدای بلند این دستگاه، احتمال حوادث ناگوار و همچنین گرد و غبار زیاد از مشکلات آن بود. یکی از اشکالات عمدهی آن، در کاه تولیدی بود که برای مصرف چندان مطلوب نبود. بعدها که کمباین در دسترس قرار گرفت دیگر کمتر کسی حتّی فکر و خیال خرمن قدیم را میکند بلکه با کمباین، دانه را برداشت کرده و کاه را هم بستهبندی میکنند. با این روش زمان برداشت محصول به حداقل میرسد. عیب کار کمباین از دید کشاورزان، ریزش محصول در هنگام درو و دیگری از داخل دستگاه است. اگر کمباین درست تنظیم نشود خسارت بزرگی به کشاورز وارد میشود و بخشی از محصول به هدر میرود. امروزه طرح جالب خرید تضمینی گندم، باعث شده که عدّهی زیادی فقط به کاشت این محصول بپردازند؛ چرا که میدانند بازار فروش نسبتاً خوبی دارد.
کاشت محصول در زمان قدیم با گاوآهن بود ("گافین" و "کوزبیر" و وسیلهای به نام "جوتچیبیغی" در دست شخم زننده) و برخی زمینهای کوچک را با بیل شخم میزدند. به هر حال روش سابق وقتگیر و خستهکننده بود و به نیروی انسانی زیادی هم احتیاج داشت. تراکتور در حال حاضر همه کارهی شخمزنی شده است. بذرافشانی هم تا همین اواخر دستی بود ولی دستگاه بذرپاش رقیب قدرتمندی برای آن است و هر سال که میگذرد این بخش کشاورزی را بیشتر تحت اختیار میگیرد. در کل، کشاورزی امروز به غیر از قسمت جزئی بقیّه با ماشین صورت میگیرد.
قَیَ (صخره بزرگ روستا)
صخرهی بزرگی در شمالشرق روستا قرار دارد که به آن در اصطلاح محلّی "قَیَ" می گویند. تمام سنگهای آن به رنگ زرد، قرمز و نارنجی بوده و از نوع سنگهای آذرین است. نمای آن انسان را به یاد قلعههای باستانی میاندازد که از یک طرف پرتگاه است و از طرف دیگر با شیب ملایمی صاف و هموار میشود. شاید هم زمانی قلعه بوده است. در هر صورت بلندترین نقطه در ناحیهی مسکونی سولا است. کسی زمان پیدایش آن را نمیداند و اطّلاعات چندانی هم دربارهی آن در دست نیست. آنچه از ظاهرش پیداست، لایههای سنگی است که از خاک بیرون زده است. کسی تاکنون ادّعا نکرده که این صخره در اثر گسل یا آتشفشان پیدا شده ولی از ظاهر قضیّه و با برّرسی نقشه گسلهای نمین و آستارا در کوهستان تالش، این امر بعید نیست که در این ناحیه گسلی کوچک وجود دارد که باعث رانش لایههای سنگی به رویِهم شده است. در بین عوام نقل است که سولا چندین زلزلهی سخت را پشتِسر گذاشته است. اینکه این صخره مربوط به کدام زمین لرزه بوده، اطّلاعی در دست نیست. نوع سنگ این صخره از نوع آذرین است و نشانهای از فعاّالیّتهای آتشفشانی منطقه در میلیونها سال قبل میباشد. همچنین این صخره با توجّه به جنس آن میتواند فقط محصول گدازههای آتشفشانی باشد که امروزه در اثر فرسایش لایههای بالاتر سر از خاک بیرون آورده است. با نگاهی به جغرافیای کلّی منطقه دو احتمال وجود دارد یکی اینکه این صخره در اثر کوهزایی تحوّلات زمینشناسی دورهی ترشیاری (دوران سوّم زمینشناسی)، همزمان با کوههای اروپا و آسیا تشکیل شده و دیگری در اثر امواج آتشفشانی شکل گرفته است.[۱]
سابق بر این به دلیل امنیّت بالاترو چشمانداز مناسب، اهالی علاقمند بودند که روی این سنگ بزرگ خانهسازی کنند. حتّی خان روستا هم در روی آن خانه ساخته بود. این صخره اشراف خوبی به املاک روستا دارد. امروزه خانهسازی در زمینهای هموارتر رونق بیشتری دارد. در سالهای اخیر خانههای قدیمی روی صخره نوساز شدهاند که به شکوه آن میافزاید.
تپههای اطراف
این تپّهها دقیقاً مثل موج دریا در اطراف سولا قرار دارند. اگر جادّهی نمین- ننهکران را در نظر بگیریم تا روستا سولا یک تپه و از سولا تا ننه کران یک تپه عمده دیگر هر دو با سه سربالایی پشتِسر گذاشته میشود. این تپّهها مانند شعاع پرتومانند به سمت کوهستان تالش کشیده شدهاند و به طرف دشت اردبیل (شرق به غرب) از ارتفاع آن کاسته میشود همچنین از جنوب به شمال به ارتفاع تپّهها افزوده میشود. جداکنندهی این تپّهها از یکدیگر رودخانههای جاری در بین آنهاست. بین نمینچای و سولاچای یک تپّه عمده وجود دارد و بین سولاچای و آرپاتپهچای تپّهی دیگری وجود دارد. خود این تپّهها دارای موجهای جداگانهای است. سولا در درّهی رودخانهی سولا قرار گرفته است.
من دنبال یه زمین واسه خرید تو روستای سولا هستم هرکس اطلاعات داره به ادرس babakgoldking@yahoo.comبده ممنون میشم+))
۰۹۱۲۷۲۸۳۶۰۱
به اینجانب یداله جعفری مراجعه فرمایید ۰۹۱۴۱۵۳۶۰۰۸