گجین – ارومیه – آذربایجان غربی
سایتها و وبلاگهای روستای گجین
شهرستان ارومیه – استان آذربایجان غربی
گجین روستایی است دراستان آذر بایجان غربی وتوابع بخش مرکزی شهرستان ارومیه این روستا در دهستان روضه چای قرارداشته و بر اساس سرشماری سال ۱۳۸۵ جمعیت آن(۴۲۰خانوار) برابر با ۱۷۰۳ نفر بوده است.
روستای گجین در شش کیلومتری شهرستان ارومیه و در منطقه جلگه ای در چاله ارومیه واقع شده است و هر چه در روستا از طرف شرق به طرف غرب برویم به طور ملایم به ارتفاع زمین افزوده می شود روستا فاقد ارتفاعات متعارفه مانند مناطق تقریبا همجوار می باشدتنها بلندی در روستا کوهی است مابین روستای گجین و زینالو که در ایام قدیم این کوه دارای معادن سنگ بود و سنگ از آن استخراج میشدولی هم اکنون تبدیل به مرغوبترین باغات انگور در دامنه های این کوه شده که انگور طلائی و کشمشی قرمز که در این منطقه برداشت می شود به جرات می توان گفت مرغوبترین انگور ارومیه و ایران است . رودخانه روضه چای یا به نام عامیانه ی چایلیخ در قسمت شرقی این کوه در جریان است این رودخانه از دامنه های کوه برده رش با ارتفاع ۳۶۰۸ متر و کوه میریزده با قله های به ارتفاع ۳۴۷۹ متر سرچشمه گرفته و در مسیر غرب به شرق جریان مییابد. پس از طی مسافتی وارد دشت ارومیه میشود و اراضی کشاورزی برخی روستاها از جمله روستای گجین را آبیاری میکند. در تابستان اکثرا آب در آن جاری نیست مگر در مواقعی که باران های سیل آسا وجود داشته باشد و تنها در فصل بهار است که صدای شرشر آب این رودخانه(چای) به گوش میرسد سیلابهای این رودخانه از طریق مسیل قریچه لوی اصلان وارد اراضی باتلاقی دریاچه ارومیه میشود.
آب و هوای روستا نیزمانند سایر قسمتهای آذربایجان غربی تحت تاثیرجریانهای مرطوب اقیانوس اطلس و مدیترانه قرار میگیرد ، ولی در برخی از ماههای زمستان توده هوای سرد از عرضهای بالا به این طرف کشـیده میشـود که در کاهش دما موثر است . علاوه بر جریانهای مذکور ارتفاع مکان ، جهت گیری ارتفاعات ، وزش بادها و ارتباط با دریا نقـش مهمی در میزان دما و نزولات جوی در این منطقه دارد.
و تا حدی میتوان گفت که آب و هوای روستا حد فاصل بین آب و هوای سواحل مازندران واقلیم نیمه بیابانی داخلی است . با توجه به گزارشات سازمان هواشناسی میزان بارندگی سالیانه در این منطقه ۳۰۰ تا ۴۰۰ میلی متر است که از سایر نقاط ایران وضع بهتری دارد
بادهای محلی معروف در بین مردم عبارتند از:
آغ یل : این باد که از سمت جنوب غربی و جنوب میوزد بادی است گرم که زمین را خشک می کند و در اواخر زمستان موجب آب شدن برفها و جاری شدن سیل میگردد ودر اواخر تابستان و اوایل پاییز تند و شدید بوده و طوفانی است و توائم با گرد و خاک که موجب ریزش محصولات درختان سیب و کوتاه نمودن فصل برداشت میشود..
باد سلماس : از شمال غربی به طرف غرب می وزد و هوای خنکی دارد و چون از طرف سلماس می وزد به باد سلماس معروف است.
هنگام ورود به گجین در نگاه اول چشم انسان به کوره آجرپزی در سمت چپ میافتد که چهره ی بسیار زشتی به روستا بخشیده که دل هر انسان طبیعت دوستی را به درد می آورد این کوره آجر پزی در میان این باغات حاصل خیز و این منطقه ی زیبا چه میکند معلوم نیست مردم روستا میگویند که بعد اصلاحات اراضی در سالهای ۱۳۴۲-۱۳۴۳ که زمین ها که در دست اربابها که قسمت جنوبی در دست حاج حسین صدر فروش وقسمت شمالی در دست حاج غلام بود به دست کشاورزان افتاد افرادی سود جو ودلال با راضی کردن کشاورزان به مبلغی اندک زمین ها را به صاحبان این کوره خانه ها فروختند که همکنون این چهره زشت را در ابتدای روستا شاهد هستیم با این حال با تلاش مردم وشورای اسلامی روستا و مجبور ساختن آنها به دیوار کشی دور کوره خانه باز وضعیت بهتر از قبل است و با گذر از ابتدای روستا مناره های مسجد روستا به چشم میزند که از معماری فوق العاده ای برخوردار است وبسیار زیبا به همت اهالی روستا و مردم خیر خواه بنا شده است با ورود به داخل روستا پس از طی حدود یک کیلومتر راه آسفالت اصلی به مرکز روستا می رسیم که میدانی است دارای حوض بزرگ که آب چاه عمیق که با لوله گزاری به آنجا اورده اند در تابستان در آن جاری است و نماهای بسیار زیبا ودلنشین داده است راه باغات گجین از اینجا از هم جدا میشود باغات شرقی را که از قبرستان شرقی میگذرد ته یاننار میگویند و قسمت غربی که از کنار قبرستان غربی میگذرد باغلار باشی میگویند که این مسیرها همگی به هم وصل هستند وانتهای همه ی آنها به روستاهای همجوار می رسد قبرستان های گجین که حدود چندین هکتار در غرب وشرق روستا را در بر گرفته تنها قسمت کوچکی از آنها در حال حاضر مورد استفاده قرار میگیرد و با توجه به اینکه در قدیم مردم روستا از چند قوم تشکیل شده بودند برخی از قبرستان شرقی و برخی از قبرستان غربی استفاده میکنند از جایی استفاده میکنند که پدرانشان در آن آرامیده اند قوم های اصلی وقدیمی روستا به نامهای( ناس ناس) که گروه نسبتا بزرگی را تشکیل میدهند گروه دیگر (حاج حسنلی) و گروه دیگر (جهانگیرلی) و قوم های کوچک دیگر هستند که الان هم به این نام شناخته میشوند و هم اکنون نیز برخی هستند که تعصب خاصی نسبت به قوم خود دارند. افراد قدیمی دلیل بزرگی چند هکتاری این قبرستان ها را وجود جنگهای فراوان در این منطقه میدانند با توجه به اینکه داده های فرهنگی فراوانی از اینجا کشف و غارت شده است وبا توجه به اینکه قبرها اکثرا متعلق به مسیحیان است این منطقه با قدمت زیادی که دارد قبلا مسیحی نشین بوده حدود چند صد سال پیش .
در موردمذهب مردم روستا(کوره سونلی(
مردم روستای گجین با زبان ترکی و مذهب سنی میباشند
فرهنگ کوره سونلی ها همان فرهنگ ترکها در جهان میباشد.زبانشان ترکی اصیل و لهجه آنها متفاوت با محل زندگیشان و خاص به خود آنها میباشدولی مشابه این لهجه در آذریهای ترکیه بسیار مشاهده میشود.
این قوم دارای مذهب اسلام شاخه سنی و اکثرا شافعی میباشند(عدهای از کوره سونلی ها مانند قولنجی حنفی میباشند). در مذهب و دین خود بسیار محکم میباشند و مثل دیگر سنیها به اولاد پیغمبر احترام قائل هستند ، همین امر باعث می شود که آنهابعضا اشعاری در مدح حضرت علی ودیگر امامان می سرایندکه این هرگز دلیل بر علائق شیعه در آنها نمی باشد.
در میانشان مولودنامه حضرت محمد به زبان ترکی با سبک و شیوه خاص خوانده میشود.
در برخی از مناطق کوره سونلی نشین علائق صوفیانه به وفور دیده میشودبطوریکه از آنها اشخاصی به عرفان و صوفی گری روی آورده و مرید شیخ میشوند، عین این فرهنگ در کوره سونلی های وان ترکیه عینا مشاهده میشود.بطوریکه میدانید کوره سونلیهای ترکیه اقوام نزدیک کوره سونلی های آذربایجان ایران می باشند و جالب اینکه اقوام آنهائی که در ایران علائق صوفیانه دارند در ترکیه نیز به همان شکل می باشند.
ایمان به اولیاءالله در بین کوره سونلیها رایج میباشد .
حکایات و داستانهای موجود در فرهنگ دیگر ترکها مثل کوراوغلی ،اصلی و کرم ،شیرین و فرهادولیلی و مجنون در میان کوره سونلیها نیز رایج است.حکایات کوراوغلو در مراسم مخصوص مثل عروسی توسط مردی که در طول اطاقی که به "دام اوی" مشهور است میگردد ،خوانده می شود و قلعه موجود در محال کوره سونلی به نام کوراوغلی قلعه سی مشهور است که قیز قلعه سی و اوغلان قلعه سی نیز زیر مجموعه آن میباشند.
ادبیات عاشیقی در میانشان رایج است و از عاشیقهای معروفشان عاشیق بهلول اهل شکریازی، عاشیق مناف اهل وردان و برادران عاشیق به نامهای صمد و فریدون اهل گجین میباشند.نام ریتمی از اواز عاشیقی به نام شکریازی که روستائی کوره سونلی نشین است میباشد که به "شکریازی هاواسی" معروف است.
از شاعرهای کوره سونلی ها میتوان به عبدالرحمن طیار ملقب به دده کاتب اهل قولنجی و عاشیق بهلول اهل شکریازی اشاره کرد.
آوازهای مربوط به این قوم به" ییر" مشهور می باشند و این ییرها با سبکی مجزا از ماهنیهای آذر بایجان و تورکیهای ترکیه میباشد ولی آوازهای ترکی ترکیه و مغامات آذربایجان نیز در بینشان بسیار رایج است.در عروسیها در رقص دسته جمعی بنام یاللی این آوازها توسط دو نفر خوانده می شود.یاللی ها بسیار دیدنی و جالب میباشند.
یاللی یاللی دوزولسون باشی شاللی دوزولسون
هرکیم یاللی گدمه سه الی یاردان اؤزؤلسؤن……….عروسی نیز در فرهنگشان مانند دیگر ترکها میباشد و موقع آمدن عروس از منزل پدر به خانه شوهر اشعاری بنام گلین خوش گلدین خوانده میشود.
اسماعیل سیمیتگو رهبر کردها در تاریخ ۱۰ فروردین ۱۳۰۰در زمینهای کوره سونلی( شکریازی) با حکومت وقت درگیر میشود و جنگ بزرگی رخ میدهد که به جنگ شکریازی مشهور است ،در این جنگ به اهالی هم آسیب میرسد به همین سبب عده ای ترک وطن کرده و به ترکیه می گریزند.همچنین در این دوران از ظلم ارامنه نیز مصون نمانده اند و از آنها به نام جئلو نام برده اند،در این اثنا بود که حکومت عثمانی روستاهای کوره سونلی سلماس و خوی را میگیرد .
کوره سونلی ها علاقه زیادی به عید نوروز ندارند و آن را عید شیعه ها یا به اصطلاح خودشان" عجملر بایرامی" مینامند ولی
چهارشنبه سوری و بلدی بلدی گجه سی در فرهنگشان موجود می باشد
همچون ترکان ترکیه اعیاد فطر و قربان را با شکوه برگزار می کنند و در این اعیاد رسوم مخصوص دارند .
کوره سونلی هامردم بسیار ساده و صادقی هستند و متاسفانه همیشه در محرومیت بسر برده و میبرند.در جائی زندگی می کنند که متاسفانه به خاطر مذهب تسننشان همیشه به عنوان شهروند درجه دوم پذیرفته شده اند در حالیکه هم از لحاظ علمی و هم از لحاظ کاری افراد بسیار قابلی هستندکه قابلیت خود را در سطوح علمی بارها به اثبات رسانده اند.
ربط ما چیست؟ – تولید ملی و کار-افزائی در یک جامعه مستلزم وجود داشتن بازار تقاضا برای نتیجه کار، برای کالا و سرویس، برای مدرک و خبرگی افراد آن جامعه است!
یکی از اصول پایه ای تولید ملی و کارافزائی داشتن بازار تقاضا برای نتیجه کار و استعداد یا کالا و سرویس و خبرگی ئی است که ما میتوانیم عرضه کنیم. اگر بیشتر کالا های مورد نیازمان را وارداتی میخریم، تعجبی نیست که تحصیلکرده ها، کارشناسان، کارکنان و کارگران و سرمایه گذاران داخلی نه تنها بیکار مانده اند یا به سرمایه شان اضافه نمیشود، بلکه موقعیت به کار زدن معلومات خود و کسب تجربه عملی را هم پیدا نمیکنند. یعنی مردم ما امکان پیشرفت یا پیشبردن کشور خود را از خود سلب کرده اند چون بازار تقاضای موجود در داخل کشور برای استعداد، کار، سرمایه یا بکار گرفتن مدرک تحصیلی و تخصصشان توسط نتیجه ی کار، سرمایه و تخصص دیگران در چین و ژاپن و آمریکا و اروپا و دیگر تولید کنندگان ارضا شده است.
اگر تمام یا بیشتر نیاز و درخواست بازار تقاضای محلی و داخلی کشور هفتاد میلیونی ما توسط واردات ارضائ شده است، نه تنها کاری برای ما نمانده که انجام بدهیم، بلکه امکان فعالیتهای اقتصادی، یعنی تولید ملی، ساختن، تولید، توزیع، مدیریت و حل کردن مشکلات و در نتیجه یاد گرفتن و خبره شدن و ابداع و پیشرفت هم از مملکت خارج شده و به مردم سازنده و تولید کننده آن واردات داده شده است.
لطفا بقیه مقاله را در بلاگفا بخوانید … ربط ما چیست؟ #۴ …
http://soheylashakerine.blogfa.com/
با عضویت در خبرنامه وبلاگ میتوانید از آخرین مطالب بطور اتوماتیک با خبر شوید.
ممنون میشم اگر این مقاله را برای ۵ نفر بفرستید و بلاگفای من را در سایتتون لینک کنید.
باعث افتخارم خواهد بود اگر اجازه نشر مقالاتم را در وبسایتتون داشته باشم – بمن ایمیل بزنید اگر تمایل دارید.
ایمیلها و عکسها بطور رندام از انترنت برداشت شده اند.
اگر مایل به دریافت مقاله ها نیستید خوشحال میشم که به من اطلاع بدهید تا ایمیلتان را حذف کنم.
soheylashakerine@gmail.com
خیلی ممنون