بق – دامغان – سمنان

سایتها و وبلاگهای روستای بق

شهرستان دامغان – استان سمنان

http://baghdamghan.blogfa.com/

 نگاهی به پیشینه تاریخی – مذهبی روستای بق

«بق» ، «بک» و «پیر نعما» نامهایی آشنا برای مردم دامغان و علی الخصوص ساکنین روستاهای شرقی این دیار است. مسافرانی که به قصد زیارت مشهد مقدس از دامغان می گذرند، در حدود ده کیلومتری این شهرستان ، روستایی را میبینند که از پس قرنها حوادث و خاطرات، خاموش و آرام به رهگذران چشم دوخته است.سکوت روستا سرشار از ناگفته هاست چونان رادمردی کهنسال که انبوهی از تجارب آموزنده در دل نهفته دارد و بازگویی آنها را گوشی شنوا می جوید.

چنان که از شواهد پیداست، روستای ما پیشینه ای دراز دارد.نخستین شاهد بر این مدّعا ، نام روستاست. بق یا به تعبیر صاحبنظران بغ در زبانهای کهن فارسی چون اوستایی و پهلوی به معنای خداست که ترکیبهایی مانند بغداد ، بغ دخت، بغوتا و … را از آن گرفته اند.جالب آنکه واژه ی بک نیز معنایی مشابه بغ دارد و زبانشناسان آن را هم به معنای خدا و بزرگ گرفته اند.پس می دانستیم که با ریشه یابیواژه های بق ، بغ و بک به دیرینگی این روستا پی برد.

وجود دو تپه ی کهن که از دوران حکمرانی اشکانیان به یادگار مانده است نیز شاهد دیگری بر مدعای ماست.شاهد سوم، قلعه ی روستاست که اگر چه قسمتهایی از آن به علل گوناگون فرو ریخته است، اما همچنان باره های بلند و استوار شمالی و شرقی آن، چشم هر بیننده ای را خیره می کند.قلعه ای که تاریخ شناسان، عمر آن را متجاوز از هزار و چهارصد سال تخمین زده اند. گروهی را اعتقاد بر آن است که امام حسن مجتبی (ع) نیز شبی را در این قلعه ، رحل اقامت افکنده اند.(۱)

قبرستان پیرنعما(۲) نیز که شاهد دیگر ماست، قدمتی طولانی دارد.شاید بسیاری ندانند که اهالی منطقه از حدود هشتصد سال پیش و چه بسا قبل از آن، درگذشتگان خود را در این گورستان به خاک می سپرده اند .هر چند بنای کنبد سلطان پیرنعما مربوط به ۱۰۶۵ه.ق یعنی حدود چهارصد سال پیش می باشد، ولی سنگهایی که اخیراً در کاوش های محلی یافت شده است، از دفن مردگان در قرنهای ششم و هفتم در این قبرستان حکایت دارد. شواهد دیگری نیز برای اثبات سابقه ی دراز روستای بق وجود دارد که آنها را به مجالی دیگر وا می گذاریم.

اهالی روستای بق از دیرباز تاکنون، شیعیانی مخلص و کوشا بوده اند که بذر محبت اهل بیت (ع) را در جان خویش افشانده و پرورانده اند.این عشق به اندازه ای بود که هفتاد و سه سال پیش ،جوانان و مردان روستا را بر آن داشت تا تکیه ای بنا کنند و در ماه محرم، تعزیه ی اباعبدالله الحسین(ع) را بر پا دارند.اخلاص بانیان و آمیختگی شور مذهبی با شعور مکتبی در این مراسم باشکوه، چنان بود که در اندک زمانی، عزاداری روستای بق شهره ی خاص و عام گردید و علاقه مندان بسیاری را از اطراف و اکناف در ماه محرم، روانه ی این روستا کرد.تردیدی نیست که بخش عظیمی از شخصیت های مذهبی و نوجوانان و جوانان در اینگونه مراسم تکوین می یابد.شبیه خوانی ها و نوحه سرایی ها، روح حماسه و دلیری را در جان شیعیان می دمد و آنان را مهیای لحظه های خطر می کند.چه بسیار نوجوانانی که از کلام جاودانه ی قاسن ابن الحسن (ع) الهام گرفته اند و شهادت را شیرین تر از عسل دانشتند و چه بسیار جوانانی که در مکتب علی اکبر (ع) درس آموخته اند و مرگ در راه حق را بر زندگی ذلت بار ترجیح دادند . اینجاست که می توان به سّر نهفته در کلام امام امّت پی برد که می فرمود : این محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است.

۱- کتاب« تاریخ و جغرافیای دامغان» تألیف علی اصغر کشاورز.

۲- روستای بق به غیر از مزار فعلی آنطور که اینجانب به یاد دارم قبرستان دیگری نیز داشته است که خراب و مسطح شده است و مکان آن جنب منزل سید هادی طیبی و اکنون و در گذشته درختکاری شده است و بنده دفن چند تن از اهالی روستا را در این مکان بیاد دارم.

ریشه بق (بغ – بک – بگ )


برگردان واژه های بغ (
bagh) و بک(bak) در زبان پهلوی به معنای «خدا – سرور – شاه » می باشد. بغداد (= بغ + داد) ، باکو (= بکو) پایتخت های عراق و کشور آذربایجان از ریشه ی بغ و بک در زبان پهلوی به معنای «خدا» ساخته شده اند و در جای جای ایران عزیزمان این واژه بر روستاها و آبادیها و شهرهایی در طول تاریخ نهاده شده است: روستای «بغداده» در خراسان جنوبی / روستای «بغرایی» در خراسان / روستای «بق» در دامغان / روستای «بقاب» در خوزستان / روستای «بکان» در استان فارس / روستای «بکتاش» در آذربایجان غربی ، «تاش »در پهلوی به معنای آفریده و «بک تاش» یعنی «آفریده ی خدا» / روستای «بکیان» در فارس / روستای «بکران» در میامی / بگ و بگان در سیستان و بلوچستان / بگه جان در کردستان .

از آنچه بیان شده واژه ی «بق» ، «بغ» ، و «بک» در زبان پهلوی به معنای «خدا» صحیح تر به نظر می رسد تا معنی واژه ی بق در زبان عربی ، و ما از نام این روستا به قدمت تاریخی آن پی می بریم که بیانگر وجود آن در دوران قبل از اسلام بوده و عمری طولانی و چند هزار ساله دارد.

پس زنده و آباد و سرفراز باد نام «بق» که روستای خداست و چه زیبا گفته است شاعر گرانقدر این روستا در چکامه «سیمرغ »:       

 از این حظیره ی خاکی که نام «بق» دارد     رهیده پیکر «سیمرغ» و قرب حق دارد

که سی شهید خونین بال از این خطه ی خدایی – بق – به سوی خدا پر کشیدند و در جوار رحمت حق بر سفره ی نعمتهای خداوندی میهمان گشتند:

خطه ی سی لاله ی خونین بود گلزار بق       روضه ی سبز بهشت است این کلستان شهید

منبع: ویژه نامه سیمرغ یادواره شهدای روستای بق

 

بازی های محلی روستا

بازیهایی که در زیر اشاره شده از وبلاگ روستای طاق گرفته شده است و بعلت نزدیک بودن آداب و رسوم دو روستا با اندکی دستکاری ذکر می گردد. از گردآورندگان مطلب در روستای طاق کمال تشکر را داریم.

از بازیهای محلی روستا می توان به موارد زیر اشاره کرد :

۱- هفت سنگ : در این بازی هفت سنگ پهن را بر روی یکدیگر می گذاشتند و با یک توپ کوچک پشمی به آنها می زدند تا بیافتند و سپس توپ را برداشته و فرار می کردند.

 2- توپ گل : این بازی  شبیه بازی کریکت می باشد که با یک توپ کوچک و یارگیری دو تیم در زمین فوتبال روستا انجام می شد و زنده یاد شهید غلامعلی صداقتی در این بازی مهارت فوق العاده ای داشت.

 3 –الَّکچو : در این بازی چوبی کوچک را بوسیله چوبی بزرگتر پرتاب می کردند .

۴- ساک ساک : این بازی نوعی قایم باشک است که محیط آن تمام روستا بوده ، برای انجام این بازی کودکان روستا به دو گروه تقسیم می شدند ، یک گروه محلی را برای مخفی شدن در نظر می گرفت و  گروه تعقیب کننده سر محل مشخص شده مانند دست زدن یه تیرک برق می رفت ، این گروه باید تا صد می شمرد و بعد دنبال گروه اول می رفت ، یک نفر هم معمولا  سر محل می ماند، از طرفی گروه اول موظف بود در محل اختفا تا صد بشمرد بعد محل را ترک کند ،  گروه تعقیب کننده نباید اجازه دهد تا تیم حریف به محل نمورد نظر برسد و لمس کند و عبارت ساک ساک را بگوید 

۵- لپِّرو :در این بازی که از بازیهای قدیمی روستا است و معمولاً دختر خانم هاو بزرگترها بازی می کردندبا یک تخته کفش دمپایی که قسمتهای بالای آن بریده شده باشد به هدف که گردو بود از فاصله دور می زنند (لحظه پرتاب دمپایی کلمه هودَّر را با صدای بلند بیان می کردند) و در صورت برخورد به هدف آنرا بر می داشتند و هر کسی که گردوهایش تمام می شد از بازی انصراف می داد.

۶ – یقول دو قول : این بازی را بیشتر، دختران روستا با چند سنگ کوچک یا تیله انجام می دهند.

۷- دوز بازی : که یک بازی فکری بوده و روی خاک یا کاغذ انجام می گیرد

از دیگر بازیهای روستا می توان به: گرگم به هوا ، پادشاه و وزیر،تیر اندازی (که در خانه خرابه ها انجام می شد) ،مار پله ،قوّه بازی (باطری رادیو)، گردو بازی ، مرغانه ( تخم مرغ) بازی ، قاپ بازی (نوعی بازی شانسی که با بخشی  ازاستخوان مفصل  گوسفند انجام می گیرد) اشاره کرد.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *