بالو – ارومیه – آذربایجان غربی
تپه باستانی بالو
کاوشها و بررسی تکه های سفالی ثابت میکند که این ناحیه که از هزاره پنجم قبل از میلاد تا هزاره اول قبل از میلاد بسیار آباد بوده و مدارک بسیاری بصورت سفال در انواع مختلف پراکنده است .بهر حال نتیجه این بررسی ها آگاهی به وجود فرهنگی عظیم از هزاره پنجم تا هزاره اول میباشد و در اواخر هزاره اول قبل از میلاد هیج آثاری وجود ندارد و این به معنای آن است که محل با قطع فرهنگی مواجه شده است . حتی ضمن خاکبرداری یکی از اهالی سکه ای پیدا کرده بود که مربوط به مهرداد ششم پادشاه اشکانی میباشد.بعنوان مثال در سده های نهم و هشتم قبل از میلاد این منطقه میدان تاخت و تاز بین دولت مانا و اورارتو بودو یا یکی از بزرگترین لشگر کشی های تاریخی به این سرزمین انجام گرفته لشگر کشی سارگون دوم پادشاه آشور در سال ۷۱۴ قبل از میلاد میباشد . دولت آشور که از حدود هزاره سوم قبل از میلاد در شمال شرقی کشور عراق تاسیس شده بود یکی از پادشاهان قدرتمند ش بنام سارگون دوم در سصال ۷۱۴ قبل از میلاد به یک رشته لشگر کشی ( لشگر کشی هشتم) دست زد و پس از در نوردیدن سرزمین ماننا وارد سرزمین اصلی دولت اورارتو شد . در کتیبه اش می گوید که ایزرتو پایتخت دولت ماننا را به آتش کشیده و تمام شهر های آن را به آتش کشیدم و آشوریان چون باد و سیل همه چیز را در قلمرو اورارتو بر سر راه خویش باخاک یکسان کردند حتی از مشاهده دیوار عمودی تپه میتوان فهمید که در طبقات مختلف چندین بار آتش سوزی روی داده و مجددا ساخته شده است یا دیواره ها در بعضی جاها بشدت پخته و خاکستر های سیاهی بصورت رگه های عظیمی دیده میشود و وجود کوزه های سفالی و دیواره های سنگی پی مانند وجود حیات در این منطقه را تائید میکند با توجه به تشکیل سلسله های بزرگ درقبل از میلاد ونزاع دائمی آنها میتوان گفتاین تپه های خاکستری نتیجه ی جنگ هایی است که بر سرتصرف قلمرویکدیگربه وجود آمده اند. بدین شکل که وقتی دولتی با دولت دیگر یامردم قلعه ای باقلعه ایباقلعه ای دیگر درگیر جنگ میشوند . تمام روستاها وقلعه های طرفین بخصوص مغلوب خراب وبه آتش کشیده میشد وبعدازپایان جنگ وایجادآرامش نسبی مردم این قلعه هادباز گشته و به علت موقعیت بهتر آن نقطه روی همان قلعه سوخته خود اقدام به ایجاد سر پناه میکردند . این آتش سوزی و انهدام در طول تاریخ صدها بلکه هزاران مرتبه صورت گرفته است .و عده ی دیگر معتقدند چون زرتشتی های اجساد مردگان خود را می سوزاندنداین تپه ها باقی مانده بدن های سوخته زرتشتی ها هستند ولی با توجه به کتاب مقدس زرتشتیان آنها نه تنها مردگان خود را نمی سوزانند بلکه این عمل سخت مورد نکوهش قرار می دادند.و عده ی دیگر از باستان شناسان نظر داده اند که چون مادها اجساد مردگان خود را می سوزاندند بدین شکل آنها مردگان خود را یکجا جمع کرده و آطراف وروی آنها را با هیزم می پوشاندندو بعد آنها را آتش می زدندند ولی این نظریه هم با توجه به اینکه در حفاریها و خاکبرداری ها اهالی و پیدا شدن کوزه های سفالی که در درون آنها استخوان و بعضی های مورد نیاز انسان وجود دارد این نظر را رد میکند .انسان ها در جاهای اسکان یافتند که نسبت به مناطق اطراف تا حدی بلند تر بود و انسان که در کوهها و غارها زندگی می کرد بعد از سرازیر شدن به دشتها و کناره آب و غذ ا به آسانی دسترسی داشته وبه آسانی بتوانند از خود دفاع کنند " کول"در زبان ترکی به معنای خاکستر و کول تپه یعنی تپه خاکستری و در زبان کردی کول به معنای آتش و یا سعله آتش میباشد.بعضی ها به اشتباه حدس می زند این تپه و تپه های دیگر از بقایای آثار بجا مانده زرتشتی ها هستند و آتشکده می باشند ولی با وجود اینکه تخت سلیمان مرکز زرتشتیان میباشد ولی در آنجا هیچ آثاری از کول تپه ها وجود ندارد.