شهید عبداله نطاق پور نوری – اوزکلا – نور

شهید عبداله نطاق پور نوری – اوزکلا – نور

 

فرزند : محمد

تولد : ۱۳۴۴

شهادت :  29/1/66 

محل شهادت : شلمچه ( عملیات کربلای ۸ )

مزار : تهران – بهشت زهرا سلام الله علیها

قطعه ۲۹ – ردیف ۳ – شماره ۸

قسمتی از وصیتنامه شهید :

                                بسم الله الرحمن الرحیم

خوشا آنان که با فرق خونین در لقای یار رفتن

                                سر جدا پیکر جدا در محفل دلدار رفتن  

با سلام بر امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و نایب برحقش امام خمینی و با درود فراوان بر تمام شهدا .

عزیزانم ، وقتی شما این نوشته ها را می خوانید که در میان شما نیستم و روحم از جسم مادی خارج شده ، اما چون برای شهید مرگی وجود ندارد ، پس نمرده ام . اگر سعادت یاری کرد و به شرف شهادت نائل گشتم ، بدانید که به سعادت و تکامل رسیده ام ، بنابراین شماها که با من خویشاوندی و دوستی دارید ، سرتان را بالا نگهدارید و سرافراز باشید و با رفتار صبورانه خود به دشمنان اسلام بفهمانید که در اراده و روحیه شما هیچ خللی وارد نشده است .

مادر جان ، اگر من رفتم ، برادران دیگرم جای مرا پر می کنند . ناراحت نباشید ، وعده خداوند حق است . و بدانید که خداوند به خانواده شهدا صبر و اجر عظیم عنایت می فرماید . مادر جان ، می اندیشید که پسرت را داماد نکردید ، اما بدانید که شهادت تولدی دوباره برای زندگی جاودانه و هزار مرتبه بهتر از داماد شدن است . و ای کاش هزاران جان داشتم و در راه اسلام فدا می نمودم . و بدانید که شهادت راه سعادت و خیر و برکت است و من با آگاهی تمام این راه را انتخاب کردم . ما از سرور شهیدان ، حسین بن علی علیه السلام درس شهادت آموختیم . مادر جان ، می دانم خیلی برایم زحمت کشیدید ، اما من عاصی هرگز نمی توانم زحمات شما را جبران نمایم . ان شاءالله خداوند متعال به شما اجر و ثواب عظیم عنایت فرماید . مادر جان ، اگر خواستید برایم گریه کنید ، اول بر مظلومیت امام حسین علیه السلام و اهل بیت ایشان گریه کنید ، برای علی اکبر حسین علیه السلام گریه کنید . خلاصه کاری کنید که در صحرای محشر در پیشگاه حضرت فاطمه زهرا و حضرت زینب سلام الله علیهما روسفید باشید ، چرا که پسرت گدای اهل بیت علیهم السلام است . و به همه خواهران و برادران سفارش می کنم که فرزندانتان را طوری تربیت نمائید که زینبها و علی اکبرهای زمان خویش گردند .

پدر جان ، شما نیز خودتان خوب می دانید که راهی که ما رفتیم ، راه حق است ، پس از فرستادن بچه ها به جبهه دریغ نفرمائید ، که خداوند بزرگ و مهربان خریدار خوبی است .

خونی که در بدنم هست را وقف خدا نمودم ، تا صاحب آن هر کجا که خواست بریزد . دوستان به خدا این دنیا فانی است ، دنیا مانند پل است ، پس با اعمال نیک از روی آن بگذرید ، هیچکس روی پل خانه نمی سازد ، زیرا پل محل گذر است . 

منبع:

http://ozkala.mihanblog.com

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *