روستای میهه / کوهرنگ / چهارمحال و بختیاری

سایتها و وبلاگهای روستای میهه

شهرستان کوهرنگ – استان چهارمحال و بختیاری

http://www.meyheh.blogfa.com/

http://rahman1010.blogfa.com

موقعیت جغرافیایی

اگه این کره ی خاکی را یه خورده بچرخونیم به تصویر گربه ای شکلی بر میخوریم که اسمش ایرانه!حالا اگه به جنوب غربی این کشور عزیز نگاه کنیم به استانی با نام چهار محال و بختیاری می رسیم ٬تو قسمت شمالی یا شاید هم تو شمال غربی این استان شهرستان کوهرنگ با مرکز چلگرد قرار دارد که روستای میهه چیزی حدود ۳۰ و یا ۴۰ کیلومتری این شهر واقع شده (حدود ۲۰ کیلومتری شهر باباحیدر و ۴۰ کیلو متری شهر فارسان) حالا برای چی به این روستا میگن میهه:

وجه تسمیه 

میهه دهی است از دهستان تنگ گزی بخش اردل(!) شهرستان شهرکرد واقع در ۶۵ هزار گزی شمال اردل با ۱۶۱ تن سکنه. آب آن از چشمه و قنات تامین می شود ٬محصولات آن غلات و لبنیات است ٬اهالی به کشاورزی و زراعت و گله داری اشتغال دارند ٬راه آن مال رو است و … (بر گرفته شده از لغت نامه ی دهخدا) البته باید بگم که تا الان جمعیتی حدود ۲۰۰۰ نفر دارد.

چند سال پیشتر که درس شیرین و دلنشین جغرافیا را در محضر استاد بزرگواری (!) که گویا شاعر عزیز این دو بیت را در وصف اوشون سروده اند ٬

تو به این کوتهی و مختصری/این همه کبر و عجب بوالعجبی ست

یک وجب نیستی و پنداری/کز سرت تا به آسمان وجبی ست

می گفت: چون در زمان قدیم در این منطقه درختان مو زیادی وجود داشت این خاک را میهه نامیده اند و کلمه ی میهه صورت تحول یافته ی همان مو یا موستان است!

تقسیمات داخلی روستا

این روستا یا بهتر است بگوییم این دهستان شامل چند روستای کوچک است ( شهرک میهه – روستای خونکار آباد – روستای حیدر آباد – روستای مرد خانه – روستای اصلان آباد – روستای حمزه آباد – روستای اسمی آباد و دو روستای خیلی کوچک به نام مزرا) این روستاها در فاصله ی پانصد متری همدیگر قرار دارند و به وسیله ی یک جاده که تقریبا از وسط آنها می گذرد به هم متصل شده اند.

شغل اهالی روستا

شغل اصلی مردم روستای میهه دامداری و کشاورزی است (عمده محصولاتی که در این ناحیه کشت می شود گندم و جو است).اکثر جوانانی هم که با این شغل میانه ی خوبی ندارند به استان های هم جوار مثل اصفهان ٬شیراز و یا کمی دورتر هرمزگان (بندر عباس) مشغول کار می شوند (البته ناگفته نماند که جوانان تحصیل کرده ای هم از این خاک پاک بلند میشن).

زراعت

عمده محصولات این روستا گندم و جو است که به صورت دیمی کشت می شوند و از کاه آن برای دامداری استفاده می شود و گندم و جو به دست آمده را هم یا می فروشند یا با آرد مبادله می کنند ٬علاوه بر گندم و جو کشت کسن (با کسره ی اول و دوم) و یونجه و شبدر نیز رایج است.فصل کشت گندم ماه اول پاییز است و هنگامه ی برداشت و درو کردن آن اوایل مرداد ماه است.کشت جو نیز به دو صورت بهاره (کاشت به هنگام بهار)و پاییزه (کاشت به هنگام پاییز) صورت می گیرد و هنگامه ی درو آن نیز اندکی زودتر از برداشت گندم یعنی اواخر تیر ماه است زنان و مردان پا به پای هم در کارهای کشاورزی از جمله درو کردن محصولات همکاری می کنند. در قدیم برای شخم زدن زمین های کشاورزی از گاو و الغ استفاده می شد ولی امروزه اکثر این کارها را با تراکتور انجام می شود.

باغداری

باغداری و درختکاری در بین روستاییان میهه از محبوبیت زیادی برخوردار است درختان گردو ٬بادام ٬زردآلو ٬هلو ٬سیب ٬گلاس ٬توت ٬سنجد و آلبالو بیشترین درصد باغات میهه را تشکیل می دهند. درختان بید و سپیدار و کبوده (کووره) از درختان بی ثمری هستند که بیشتر برای استفاده از چوب و هیزم آنها کاشته می شوند علاقه ی زیادی که روستاییان میهه به درخت دارند باعث شده تا هر خانواده ٬باغی داشته باشند البته میوه ها و ثمرات آنها بیشتر برای استفاده ی داخلی است.

دامداری 

تا سالیان پیشتر به دلایل متعددی گله داری(گوسفند و بز) در بین مردم میهه رواج داشت و مهمترین شغل آنها محسوب می شد و با استفاداه از لبنیات و گوشت و پشم آنها درآمد خوبی کسب می کردند ولی امروزه بیشتر مردم رو به کارهای یدی (بنایی ٬آرماتور بندی ٬قالب بندی ٬کارگری و…) آورده اند و جوانان نیز سنت پداران خویش را حفظ نکرده اند و این شغل را به فراموشی سپرده اند البته تا حدودی هم باید به آنها حق داد چرا که مراقبت و نگهداری از گوسفندان در فصول پاییز و زمستان بسیار کار دشواری ست ولی با این همه باز کسانی هستند که بالاخص در فصل بهار دست به این کار می زنند.

گاو از دیگر احشامی است که طرفداران زیادی دارد و اکثر خانواده های میهه ای از این حیوان نگهداری می کنند و از نعمت لبنیات آن بر خوردار می شوند. می توان گفت که اقتصاد هر خانواده با استفاده از لبنیاتی که از طریق گاو به دست می آید راحت تر صورت می پذیرد. چرا که هم برای خوراک خود از لبنیات آن استفاده می کنند و هم با فروش محصولات آن مانند شیر و دوغ و کره و قارا و کشک در آمد خوبی نصیب شان می شود.

لباس و پوشاک

لباس مردان چوغا و دبیت و پاپوش آنان گیوه نام دارد که البته این نوع پوشش بیشتر در قدیم مرسوم بوده و در حال حاضر به ندرت(فقط در بین کهنسالان) دیده می شود و لباس زنان نیز قر و مینا و لچک بوده که امروزه خیلی کم از این نوع لباس ها استفاده می شود و بیشتر در مراسم های عروسی دیده می شود.

زبان و گویش

اهالی این منطقه به گویش لری بختیاری تکلم می کنند که امیدواریم این گویش شیرین در بین مردم همچنان متداول بماند و از بین نرود چرا که در استان چهار محال و بختیاری به مرور زمان و با پیشرفت شهرها کم کم مردم این گویش را فراموش کرده و زبان فارسی را به بچه های خود یاد می دهند. 

در وصف خلقیات روستاییان میهه

مردمانی بسیار با صفا و به دور از ریا در این سرزمین سر سبز زندگی می کنند که سرمای زمستان را با گرمای وجودشان گرم و گرمای تابستان را با سایه ی مهر و صمیمیت خویش خنک می کنند ٬چون گندم زار ها سرشار از دانه  های مهربانی و چون درختهای سیب غرق در شکوفه های سفید زندگانی ٬به سان زرد کوه شکیبا و سر بلند و چون غنچه هی شکفته شده لبهایشان غرق لبخند ٬چون باران پر از عطر و بوی تازگی و چون برف با دل هایی پاک و بی کینه ٬چون چشمه های آب زلال و روان و چون آبی آسمان یکرنگ و بیکران …

از جمله خصوصیت بارزی که در بین این مردم دیده می شود مهمان نوازی آنهاست:

رزق ما با پای میهمان می رسد از خوان غیب/ میزبان ماست هر کس می شود میهمان ما

فصل های میهه

بهار

فصل بهار زیبا ترین فصل میهه است دیگر از سرمای استخوان سوز زمستان خبری نیست ٬همه جا سرسبز شده و زمین و درختان جان تازه ای گرفته اند و زندگی دوباره ای به مردم بخشیده اند ٬حالا بر عکس زمستان که بیشتر مردم در خانه هایشان به سر می بردند به دامان طبیعت قدم می گذارند و از آب و هوای مطلوب و طبیعت بکر و تازه استفاده می کنند ٬اردیبهشت اوج زیبایی طبیعت میهه است از رشک آن رضوان انگشت غیرت گزیده و آسمان چشم حیرت گشاده ٬گلها و گیاهان سر از حاک در آورده اند و عطر و بویی گیرا همه جا پخش شده ٬درختان شکوفه کرده اند و چمنزار ها سرسبز گشته اند ٬چشمه های زلال و روان سرشار از آب ٬پرندگان غرق در چلچله و آواز ٬و آدمیان سراسر شادی و شور…… تا بخواهی خورشید تا بخواهی پیوند٬تا بخواهی تکثیر…

تابستان

هر چند که در بین استان های ایران زمین استان چهار محال و بختیاری در فصل تابستان از مناطق خنک محسوب می شود و شهرستان کوهرنگ نیز از دیگر جاها ی این استان خنک تر است ولی همه ی این ها دلیلی بر خنک بودن روستای میهه در تابستان نمی شود ٬آفتاب بسیار سوزان و گرمای بالاتر از ۳۵ درجه آن هم در موقعی که همه مشغول برداشت محصولات کشاورزی و دامداری و باغداری هستند روزهای آتشینی را برای مردم رقم می زند البته گرمای هوا مانع از فعالیت روستاییان نمی شود. در این فصل همه مشغول کار هستند از کارهای کشاورزی و دامداری گرفته تا ساختمان سازی و… اتحاد و همکاری روستاییان در این فصل ستودنی است.  

پاییز

پادشاه فصل ها ٬فصل برگ ریزان٬فصل مهر و مهربانی ٬فصلی که نه خبری از سرسبزی بهار است و نه سفیدی زمستان ٬کوچه ها و حیاط خانه پر شده از برگهای زردی که باد آنها را جمع کرده است.فصل برداشت گردو و سیب و بادام و سنجد ٬هیاهوی بچه ها برای رفتن به مدرسه و در نتیجه آرامش و سکوتی که در کوچه ها و خانه ها برقرار می شود.در این فصل مردم با تهیه نفت و پوشاک زمستانی خود را برای سرمای سرسخت زمستان آماده می کنند.

خیزید و خز آرید که هنگام خزان است/باد خنک از جانب خوارزم وزان است

آن برگ رزان بین که بر آن شاخه رزان است/گویی به مثل پیرهن رنگرزان است 

 زمستان

میهه در فصل زمستانت یکی از سردترین مناطق ایران است سرما شدید از همان ماه آخر پاییز شروع می شود و تا فروردین ماه ادامه دارد گاهی بارش برف در این منطقه به دو متر هم می رسد٬زمین یخ بسته و جوی ها و چشمه ها منجمد شده اند ٬کوه ها و تپه ها ودرختان و پشت بام ها پوشیده از برف اند تا چشم کار می کند سفیدی مطلق برف است٬بارش برف در برخی مواقع تا به حدی است که هر یک ساعت باید پشت بام ها و راههای چشمه را پارو کرد.فصل زیبایی ست هر چند مشکلاتی از قبیل قطع برق و یخ بستن آبها و سرمای استخوان سوزی را به همراه دارد.

در نتیجه ی سرمای زمستان و گرمای تابستان و بادهای شدید و سرد پاییز و سرسبزی بهار ٬باعث شده تا مردمانی خونسرد و صبور ٬ زحمتکش و فعال و سرزنده و شاد در کنار هم زندگی کنند و و در برابر سختی ها و مشکلات هیچ وقت عقب نکشند و با جدیت و تلاش به خوشبختی و کامیابی برسند.

جاهای دیدنی

جای جای میه در فصل بهار مخصوصا در اردیبهشت ماه زیبا و دیدنی ست ٬دشت های سرسبز ٬جویهای روان٬چشمه های زلال٬کوه ها و تپه های بلند ٬درختان پر از شکوفه٬غنچه های شکفته شده ٬گلهای زیبا و عطر آگین و…. باعث شده تا زیبایی این منطقه هر چه بیشتر شود.از جمله جاهای پر مشتری میهه می توان به چشمه گوگان(کبکان) کوه های اطراف(کوه شاهرضا٬کوه پل و..)چشمه های زلال ٬زیارتگاه پیر حسینقلی و … اشاره کرد.

در فصل زمستان هم پیست اسکی های طبیعی و کوهای پوشیده از برف و دره های پر آب منظره های زیبایی را به وجود می آورد.

سوغات میهه

طبیعت میهه سرشار از گیاهان دارویی و خوراکی مفید است از موسیر گرفته تا کلوس (که متاسفانه رو به نابودی است) و مخالصه(دارای فواید دارویی قوی برای امراض عفونی) و تره و قلقله و شنگشیره و کاردک و پونه(برای استفاده در دوغ) و گل گاو زبان و…. 

انواع لبنیات که از شیر گاو و گوسفند تهیه می شود مانند:کره ٬قارا ٬قارا بشکن ٬ماست ٬پنیر ٬دوغ و… از سوغاتی های میهه به شمار می روند.

علاوه بر این ٬کلوچه های میهه ٬کاکول و نان پتیری از خوراکی های خوشمزه ی میهه هستند.

انواع حبوبات و میوه جات (گردو ٬بادام ٬سیب ٬هلو ٬گیلاس ٬سنجد) در این منطقه فراوان است.

اصالت مردمان بختیاری

مقدمه

برخی بختیاری ها را از زیر شاخه های قوم لر معرفی می کنند و برخی عقیده دارند که بختیاری ها اصلا ارتباطی از نظر نژاد و نسب به لر ها ندارند. و برخی دیگر ٬ایشان را از طایفه ی کردها معرفی می کنند. نظر ارجح در این زمینه این است که بختیاری ها نیز مانند ممسنی ها لک ها ٬سگوند ها و کهگلویه و بویر احمدی ها از طایفه ی لر ها هستند.

وجه تسمیه کلمه ی لر

در برخی از منابع، لرها و دیلیمان و بلوچان و اقوام دیگر را جز کرد شمرده اند زیرا واژه "کرد" به معنی یک نوع شیوه زندگی و نه معنی زبانی بوده است. اما از لحاظ قومیت لرها گروهی جدا از کردها حساب میشوند. برای نمونه دهخدا در لغت نامه دهخدا بر اساس کتاب مجمع البلدان می گوید: لُر و یا لور نام عشیرتی است بزرگ از عشایر کرد. گروهی از اکراد در کوههای میان اصفهان و خوزستان و این نواحی بدیشان شناخته آید و بلاد لر خوانند و هم لرستان و لور گویند.

حمداﷲ مستوفی گوید در زبده التواریخ آمده که وقوع اسم لر بدان قوم بوجهی گویند از آنکه در ولایت مارود دیهی است آن را کرد میخوانند و درآن حدود دربندی آن را به زبان لری کوک اکر خوانند ودر آن دربند موضعی است که لر خوانند چون اصل ایشان از آن موضع خواسته ایشان را لر خوانند. وجه دوم آن است که به زبان لری کوه پردرخت را لِر گویند و بسبب ثقالت راء کسره ٔ لام با ضمه کردند و لر گفتند و وجه سوم اینکه این طایفه از نسل شخصی اند که او لر نام داشته و قول اول درست تر می نماید.

لر بزرگ و لر کوچک

لر بزرگ نامی است تاریخی برای کهگلویه و بختیاری. لرستان مقارن استیلای مغول به دو قسمت تقسیم میشد؛ لر بزرگ و لر کوچک و بین مساکن لر بزرگ و شیراز ناحیه لرنشین ثالثی نیز وجود داشت که شولستان میگفتند. بجای شولستان امروز ممسنی و بجای لر بزرگ کوه گیلویه و بختیاری قرار دارد و لر کوچک همان است که حالیه هم آن را لرستان میگوئیم. و البته یک نظر دیگر هم جود دارد ولی کمی نسبت به نظر اول ضعیف تر است که :

در قرن سوم هـ.ق فرمانروایی بر لرها حکومت می کرده که نامی از او در دسترس نیست. او ولایت وسیع و عریض لرستان را بین دو فرزندش بدر و منصور تقسیم می کند. بدر برادر بزرگتر بر قسمت شرقی لرستان و منصور برادر کوچکتر بر قسمت غربی لرستان حکومت می کرده. از این زمان به بعد قلمرو حکومتی برادر بزرگتر را لر بزرگ و قلمرو حکومتی برادر کوچکتر را لر کوچک خواندند. زیرا قلمرو لر بزرگ هم دارای وسعت بیشتری بود و هم برادر بزرگتر بر آن حکومت می کرد. مرز بین این دو قلمرو را شاخه رودخانه دز تشکیل می داد. با جدا شدن این دو منطقه لر نشین احشام و ابواب جمعی دو برادر که تا آن زمان مشترک بود از هم جدا گردید و هر کدام در قلمرو خود دارای حکومت مستقلی گردیدند که به اتابکان لر بزرگ و لر کوچک شهرت یافتند.

پیدایش بختیاری ها

به طور کلی نظرات مختلفی در مورد اصالت بختیاری ها گفته شده است گروهی از پژوهشگران و مورخین بختیاری ها را مردمانی اصیل و ایرانی الاصل معرفی کرده اند ٬دلیل مستحکم این مورخین نوع پوشش و آداب و رسوم و زبان مردمان بختیاری است. هرودت تاریخ نگار یونانی نیز معتقد است که بختیاری ها از آریایی های اصیل و نژاد قدیم ایرانی هستند. لومیر از پژوهشگرانی است  که در مورد زبان و گویش بختیاری ها کار کرده است وی بر اساس خصوصیات جسمی و روحی و عادات آنها ٬ ایشان را از ایرانیان اصیل معرفی می کند و معتقد است که پناهگاه کوهستانی آنها از بسیاری از جنگها از جمله حمله ی اعراب و مغول مصونشان داشته است.ایرج افشار نیز عقیده دارد لباس زنان بختیاری شباهت زیادی با لباس زنان زرتشتی دوره ی ساسانی دارد و زبان و گویش بختیاری ها به زبان پهلوی آن دوره نزدیک است.وی در جای دیگر می گوید که بختیاری ها از نژاد پارس هستند که در سده ی ششم و هفتم قبل از میلاد با ایلامیان در آمیخته اند و نژاد واحدی را به وجود آورده اند. بارن دوبد (منشی سفارت روس) براساس زبان مردمان بختیاری به این نتیجه می رسد که ایشان ساکنان اصیل این منطقه هستند. برخی هم نسب بختیاری ها را به یونانی ها و دیالمه می رسانند که البته جای شک است زیرا هم زبان و هم آداب و رسوم بختیاری ها این نظریه را رد می کند. طبق نظریات دیگر بختیاری از تبار کسانی هستند که در زمان ضحاک به این منطقه مهاجرت کرده اند. روی هم رفته با تمامی این نظرات استنباط می شود که بختیاری ها از ایرانیان اصیل بوده و با اکراد و الوار از یک ریشه و نژاد هستند و زبانشان نیز پهلوی دوره ی ساسانی است. 

وجه تسمیه بختیاری ها

بنا به گفته ی اکثر مورخین بختیاری ها تا زمان صفویان به لر بزرگ نامیده می شدند و واژه ی بختیار در  دوره صفویان به آنها اطلاق شده است.این کلمه نخستین بار به عنوان شهرت و نام خانوادگی میرجهانگیرخان آسترکی بکار رفته است(سرکردگان و روسای لُر بزرگ در روزگار صفویه ، بزرگان و خوانین آسترکی بوده اند میر جهانگیر خان آسترکی نیز از این سرکردگان بوده که نام نیای خویش یعنی بختیار را برای شهرت خانوادگی خود برگزید). البته در این زمینه نظرات دیگری نیز وجود دارد. بختیار در معنی واژه به معنی کسی است که بخت و اقبال با او یار همراه شده است این واژه در دوران صفویه به کسانی اطلاق می شده است که از مرتعی به مرتع دیگر کوچ می کردند.این احتمال هم ممکن است درست باشد که در آن زمان به رهبر و سرکرده ای که او را (بخت یار) می دانسته اند اطلاق شده است.

فرق بین هفت لنگ و چهار لنگ

 مردم بختیاری که در استان چهارمحال و بختیاری زندگی می‌کنند، خود به دو دسته هفت لنگ و چهار لنگ تقسیم می‌شوند. ایل بختیاری قشلاق را در خوزستان و ییلاق را در چهارمحال و بختیاری می‌گذراند.براساس سنتی که در ایل وجود داشته‌است، گردش حکومت به‌وسیله مالیات سرانه‌ای بوده‌است که از دامداران می‌گرفتند و اقتصادِ حکومت خان ها براساس همین مالیات بود. این مالیات بر اساس میزان تولید فرآورده‌های دامی به نوع مراتع و وسعت آن و شمار دام و شمار نفراتی که در ایل قدرت کارایی در امر تولید دام و پرورش آن را داشته‌اند، بستگی داشته‌است. همه بختیاری از لحاظ گرفتن مالیات به دو بخش تقسیم می‌شد:

از یک بخش که دام زیادتر و مراتع بهتر داشته‌اند مالیات بیشتری دریافت می‌شد و از بخش دیگر مالیاتِ کمتر. واحد گرفتن مالیاتِ دامی در ایل، بر حسب مادیان  تعیین می‌شد. برای هر راس مادیان، سالانه مقداری پول از ۱۰ ریال تا ۳۰ ریال به معیار آن زمان دریافت می‌کردند. جدول اخذ مالیات به شرح زیر بوده‌است:

۴راس گاو = یک راس مادیان = ۱۰ ریال مالیات

۴راس خر = یک راس مادیان = ۱۰ ریال مالیات

۱راس مادیان = یک راس مادیان = ۱۰ ریال مالیات

چون یک راس مادیان برابر واحد گرفتن مالیات دامی به معنی چهارلنگ محسوب می‌شده، افراد این منطقه که مشمول پرداخت این نوع مالیات بودند به چهار لنگ معروف شدند. گروه دیگر که قدرت مالی بیشتر داشتند همین مقدار مالیات را به اندازه هفت لنگ مادیان می‌داده‌اند یعنی دوراس مادیان(هشت لنگ) منهای یک لنگه یعنی هفت لنگ مادیان می‌داده‌اند . روی این اصل مردم این منطقه به نام هفت لنگ معروف شدند. جدول زیر این طبقه بندی را نشان می‌دهد:

۷راس گاو = یک مادیان = ۱۰ ریال مالیات

۷راس خر = یک مادیان = ۱۰ ریال مالیات

۱راس مادیان + سه لنگ مادیان = ۷لنگ مادیان = ۱۰ ریال مالیات

در مورد همین مالیات گرفتن، خان‌ها به دلایل سیاسی در خود ایل و نزدیکی و دوری طایفه‌ها به خان‌ها، بین طوایف فرق می‌گذاشتند و به بعضی‌ها امتیازاتی می‌دادند. گرفتن مالیات توسط کلانتران ایل انجام می‌گرفت و درعوض خود این کلانتران از پرداخت مالیات معاف بودند.

پیشینه ی مردمان میهه

مردمان میهه نیز از بختیاری های اصیل هستند که به نظر می رسد از سمت خوزستان در روزگاران گذشته به این منطقه مهاجرت کرده اند و از شاخه ی هفت لنگ می باشند که خود هفت لنگ همه شاخه های زیادی دارد که یکی از این شاخه ها ایل بابادی است و یکی از شاخه های ایل بابادی ایل گله است که مردمان میهه (احمد محمودی ها) از این طایفه اند. 

مطالب مرتبط

۹ دیدگاه‌

  1. ناشناس گفت:

    با سلام
    وب سایت طایفه حموله مدتی است راه اندازی شده
    در چند روز آینده اطلاعات و عکسهای ((خوربه )) از استان چهار محال و بختیاری و شهرستان خواهم گذاشت و صفحاتی را به آن اختصاص خواهم داد.
    www,hamoleh.ir
    حجت حسین پور حموله

  2. ناشناس گفت:

    احتراما -ایل بابادی چندین تیره هستند مثل احمد سمالی -گله -پبدنی
    احمدمحمودی – جلیل عالی انور – محمدحسینی – لک…..احمد محمودی ها یاهمان (احمدوحمدی ها) زیرمجمومه گله نیستند . اصلاح کنید .

    • ناشناس گفت:

      سلام. پبدنی و احمد محمودی از همسایگان ایل گله میباشند وباتوجه به این که ایل گله از نظر تعداد بزرگ تر میباشدوایل گله را با تیرهای بابا دی مثل احمد سمالی و…قابل غیاس نمیباشد چون خود ایلی جدا میباشد مانند بابادی وهمه زیرمجموعه بابادی باب میباشند

  3. ناشناس گفت:

    سلام وجه تسمیه میهه این نیست که شما میگویید جواب درست این است از کلمه میهن پرست ومعتقد به دین بودنند وبختیاریها اصالتا” آریایی هستند وخالص بودنند واز نژاد برتر هستند وایل گله جز طایفه بابادی باو هستند وما زیر مجموعه آنها نیستیم فقط جز طایفه بابادی باو هستیم خواهشن اصلاح کن|):#:#

  4. ناشناس گفت:

    با سلام شما که میخواهید در موردمیهه تحقیق کنید باید از بزرگان ان منطقه سوال کنید :و روستای میهه مردان بزرگی دارد همچون حاج رستم محمدی (که بیش از ۷۰ سابقه دکتر محلی دارد و یکی از شاعران بنام است که در کتاب خود بنام گلواژهای محمدی برای همه ی طایفه های ایل بختیاری شعر سروده است )و پدر مرحومش ا خسرو محمدی که مرد بزرگی بود و پسر از پدر خود یاد گرفته بود ,و لازم بذکر است ایل گله/ایل احمد محمودی/احمد سمالی/پیبدنی/عکاشه و………..اینها بابادی باب هستند:#

  5. ناشناس گفت:

    با سلام. روستای خونکار آباد مال کجاست و به چه زبونی حرف میزنند. با تشکر

  6. ناشناس گفت:

    دوست من احمدمحمودی زیر مجموعه بابادی هست اما زیر مجموعه گله نیست خود یک طایفه مستقل مانند گله است که هر دو از زیر مجموعع بابادی باب هستن.
    گرچه در کتاب تاریخ سرداراسعد نیز به آن شکل امده که فاقد اعتبار است

  7. ناشناس گفت:

    سلام روستای نادر اباد هم جز میهه است اما کاملا فراموش شده

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *