پاشابیگ – هشترود – آذربایجان شرقی

سایتها و وبلاگهای روستای پاشابیگ
شهرستان هشترود – استان آذربایجان شرقی
elman32.blogfa.com

روستای پاشابیگ در کنار رودخانه قرانقوچای واقع
شده که از دره معروف و قشنگ شاه یوردی و کوه های
آقا داغ و اربت داغ سرچشمه می گیرد و در نهایت به
قزل اوزن و دریای خزر میریزد.
چون پاشابیگ در میان د ره قرانقو قرار دارد، در
معرض وزش بادهای تند قرار نمی گیرد، اما در تپه ها و
گردنه های اطراف، وزش بادهای دائمی و
موسمی تند جریان دارد و قرارگرفتن در
دامنه سهند باعث می شود بارندگی در این
روستا زیاد و در تلطیف هوا مؤثر باشد.
وجود چشمه های آب معدنی و
« قره بولاغ » چشمه های معروفی چون
موجب شهرت این روستا در منطقه شده
است.
خانه های روستا از خشت و گل و
سنگ درست شده و مردم از خانه ها علاوه
بر سکونت در آنها، برای تهیه
فرآورده های دامی هم استفاده می کنند .
حتی در بخشی از خانه محلی برای نگهداری دام وجود
دارد؛ در ورودی برای اهل خانه و دام ها مشترک است،
اما بعد از ورود، هر یک به جایگاه خود می روند.
چون پاشابیگ در منطقه ای سرد واقع شده، مردم
برای تأمین گرمای خانه از وسایل و امکانات بخصوص
استفاده می کنند؛ مثلاً در وسط اتاق نشیمن، تنوری
درست می کنند که نان مصرفی خود را در آن بپزند و
همچنین از گرمای تنور با گذاشتن کرسی روی آن
استفاده لازم را ببرند.
درِ ورودی خانه و اتاق ها از چوب بسیار محکمی
ساخته می شود. پنجره ها را خیلی کوچک می سازند و در
برای (bâja) « باج ه » وسط سقف اتاق هم روزنی به نام
خروج دود و تهویه هوا تعبیه م یکنند.
باورهای مردم
مسافرانی که قصد سفر دور و دراز داشته باشند، روز
شنبه را برای این کار انتخاب می کنند، به امید اینکه سفر
خوب و خوشی داشته باشند.
برخی روز شنبه را برای استحمام در نظر نمی گیرند،
حتی دوست ندارند روز شنبه به مجالس سوگ و عزا بروند.
مردم این روستا چهارش نبه به ویژه چهارشنبه آخر ماه
صفر و چهارشنبه آخر سال (چهارشنبه سوری ) را از
روزهای خوب و خوش یمن هفته م یدانند.
اهالی، روز پنج شنبه را برای رفتن به خانه سوگوارها
و همچنین مجلس فاتحه خوانی مناسب می دانند . در این
روز چراغ های خانه را کمی زودتر از روزهای قبل
روشن می کنند؛ چون معتقدند شب جمعه است و روح
درگذشتگان در انتظار خیرات از آنها هستند . اهالی
پاشابیگ، روز جمعه را از همه روزهای هفته بابرکتتر و
خوش یمن تر می دانند و این روز را برای استحمام و تمیز
و مرتب کردن خانه در نظر می گیرند.
آنها سعی می کنند شب ها به حما م نروند و ناخن
نگیرند (کوتاه نکنند )، حتی به شانه کردن مو هم
نمی پردازند.
موجودات غیبی
درباره وجود جن سخن های زیادی شنیده می شود و
برخی بر این باورند که جن از هیچ چیز نمی هراسد مگر
از بسم الله الرحمن الرحیم و آهن . مثل معروفی هم در این
باره بین مردم وجود دارد که:
« جن دمیردن قورخان کیمین، سن ده من دن قورخ ها »
(jen damirdan qorxân kimin sanda Mandan
qorxa)
برگردان: مثل جنی که از آهن می ترسد، از من
نترس.
مردم روستا نسبت به کودکان مهربان هستند و
عقیده دارند که کودک کمتر از یک سال را نباید تنبیه
بدنی کرد، چون قد یمی ها گفته ا ند اگر کسی کودک را
تنبیه کند، جن هم با کودک همین کار را انجام می دهد.
در این باره مردم م یگویند:
« اگر بیر ا لسن وورسان بیرال ده جن وورار »
(agar bir āl san vurasân bir āl da jen vurâr)
برگردان: اگر شما یک دست (ضربه) به کودک
بزنید، یک ضربه هم جن به او م یزند.
آنها نوزادان را تا چهل روز تنها نمی گذارند. برخی
بر لباس کودک شیئی فلزی دوخته یا بر آن آویزان
می کنند و عده ای هم زیر بالش کودک چاقوی کوچکی
برای دوربا شدادن اجنه می گذارند.
اهالی، رابطه جن و اسب ها را هم در این حد می دانند
که جن علاقه زیادی به ویژه به یال اسب دارد . اگر صبح
مشاهده کنند که یال و دم اسب در اثر حرکت غیر
ارادی یا عمدی (برای دورکردن حشرات ) به شکل
زیبایی درآمده و کمی بافته شده، می گویند جن ها این
آداب و باورهای مردم پاشابیگ هشترود آذربایجان شرقی
کار را کرده اند.
برخی نیز می گویند جن به صورت انسان یا حیوان
(به ویژه گربه) ظاهر می شود.
آل آروادی
یکی از موجودات خیالی در باورهای مردم، آل
آروادی است که به صورت زنی با قد و لباسی بلند  تا
روی پاهایش  تجسم م یشود.
در افسانه ها آمده که آل آروادی به صورت مو وارد
غذای انسان می شود و از آنجا به جگر (کبد ) آسیب
می رساند. بنابر این باور، مردم در تهیه غذا نظافت را
مراعات می کنند تا مبادا مویی وارد غذا شود . برخی
می گویند این باور برای دقت در پخت و پز ایجاد شده
است. در این مورد قصه ای کهن از آقای فخرالدین
می گویند در » : باباپور روایت شده است بر این مضمون
زمان خیلی دور مردی دنیادیده در کشت زار مشغول
شخم زدن زمین بود که نجوایی به
گوشش رسید . پاورچین پاورچین به
صدا نزدیک شد و مشاهده کرد دو زن
(آل آروادی ) با هم گفت وگو می کنند.
بعد از این که کنجکاو شد، به گوش
خود شنید که یکی از آنها به دیگری
گفت: زن فلانی (همسر همین مرد )
تازه وضع حمل کرده، باید به صورت
(ard « آرد میدان » مو وارد غذای
نوعی غذای محلی که ) meydân)
معمولاً برای زائو درست می کنند) شویم
و کارش را بسازیم.
مرد به محض شنیدن این سخنان با عجله به طرف
خانه اش رفت و دید که می خواهند آرد میدان به زنش
بدهند. فریاد کشید که دست نگهدارید . سپس غذا را با
دقت و ارسی کرد و مویی در آن یافت و بلافاصله آن را
در آتش انداخت و ناله آل آروادی را شنید که در حال
«. نابودی بود
وجه تسمیه آبادی پاشابیگ
در این باره دو روایت وجود دارد و از هر کس که
درباره آن سوال شود، این دو قصه را بیان می کند:
به جوان تازه داماد می گویند و معمولاً این « بیگ »
افراد خجالتی به نظر می آیند. یکی از ویژگی های مردم
پاشابیگ این است که مردمانی کم حرف و مبادی آداب
هستند و می گویند علت نام گذاری این روستا هم به این
علت است.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *