دستنا – شهرکرد – چهارمحال و بختیاری

سایتها و وبلاگهای روستای دستنا

شهرستان شهرکرد – استان چهارمحال و بختیاری

http://rostayedastena.blogfa.com/

تاریخ دستنا

آنچه مسلم است دستنا معروف به دشت آناهیتا در اواسط حکومت قاجاریه چون دیگر روستاهای منطقه چهار محال از نظر سیاسی تحت حکومت چهارمحال که در چالشتر مستقر بود قرار داشته ولی مالکیت آن بر خلاف بسیاری از روستاهای منطقه متعلق به حاجی محمدرضاخان و یا اعضای خانواده وی نبوده است.در کتاب مرات البلدان که در اواخر قرن ۱۳هجری تدوین شده در خصوص دستنا عبارات زیر آمده است:خلاصه دیوان اعلی یکصد و بیست خانوار جمعیت آن است .صد خروار بذرافشان دارد.آب از رودخانه، ششصد و بیست و پنج تومان مالیات و هشت نفرسرباز می دهد مسجد و حمام و آسیاب دارد.شواهد تاریخی نشان می دهد پس از تسلط بختیاری ها درمنطقه چهار محال و بختیاری اعمال قدرت توسط ایشان بر اهالی روستاها و فاقد هرگونه قانون و نبودن قدرت مرکزی قوی در گذشته باعث رکود پیشرفت روستاهای این استان بود.با توجه به تحقیقات انجام شده روستای دستنا ازهمان اول در جای کنون بنیانگذاری نشده است بلکه اولین جای دستنا جایی به نام مرقن(قلعه مرقن)بوده است ودر آنجا خانه های خود و یک قلعه را به علت نبودن سنگ و خشت با همین مَرغهای موجود ساخته اند (مَرغ=چمن و علف زیاد)مدتی که در آنجا زندگی کرده اند رطوبت موجود در آنها موجب بیماری آنها شده بنابراین ازآنجا به دامنه تپه ی که در آن نزدیکی بود (فعلا زمین فوتبال شده است)آمده اند و درآنجا به زندگی خود ادامه داده اند.نام این منطقه را صالح آباد گفته اند.این زمان با اواخر دوران صفویه مصادف بوده است.

بعد ازمدتی که افغانها به ایران حمله کردند مردم این روستا نیز برای نجات جان خود به کوههای اطراف پناه بردند و حدود شش ماه در کوه اقامت گزیدند.در این مدت افغانها بر سر راه خود خانه های موجود را دراین مکان از بین بردند و این قسمت به نام خرابه ها معروف گشت.بعد از اینکه مردم از کوه آمدند روستای فعلی را بنیان گذاردند و برای حفظ جان و مال خود درروی تپه ای که به کوه بی بی هاجر معروف است برج دیده بانی ساخته و هر شب هر نفر در آن کشیک می دادند و با مشاهده خطری ندای بیدارباش سرمی دادند.

در زمان ناصرالدین شاه ، خوانین بختیاری،چهارمحال را به نام منطقه بایر به مبلغ ۱۵۰۰۰۰ریال خریداری کردند.روستای دستنا کلا ۸۰۰۰ریال در آن زمان خریداری شده است.غلامحسین خان دردستنا قلعه ای ساخت.وی در حدود ۱۳ تا ۱۴ پسر داشته است که معروفترین آنها عبارتند از،یحیی،سعید،مجید،حمید جمشید.در روستای دستنا بعد از غلامحسین فقط یحیی و سعید حکومت کردند.هنگامی که مالکین در راس حکومت روستا بودند.حاج نجف قلی ستاری و حاج عبدالمحمد متقی دو تن از کدخدایان آن زمان بودند.بعد از کد خدایان انجمن تشکیل شد و بعد از چند سالی انجمن جای خود را به خانه اصناف سپرد و دراین موقع با اواخر حکومت طاغوت مصادف است.زمزمه انقلاب طنین افکند و در روستای دستنا نیز جماعت مرد و زن همچون دیگر مناطق کشور در راهپیمایی ها و تظاهرات شرکت می کردند و با مشتهای گره کرده نفرت و انزجار خود را ازحکومت طاغوت نشان می دادند.تا اینکه به حول و قوه الهی و با اتحاد مردم انقلاب اسلامی ایران به رهبری حضرت امام خمینی (ره) در ۲۲ بهمن سال ۱۳۵۷ به پیروزی رسید و خون هابیل ها بر شمشیر قابیل ها پیروز شد.

در بعد از انقلاب شورا به مشکلات و اختلافات خانوادگی و عمومی رسیدگی می کرد و همین طور با ارگانهای شهری در رابطه بود.و امور رفاهی مردم را از جمله امور مربوط به آب و برق و تهیه دفترچه ارزاق و …را انجام می داد.روستای دستنا در گذشته مدرسه نداشته است و عده ای هم که باسواد بودند از طریق مکتب ، خواندن و نوشتن یاد می گرفتند.تا زمانی که چند تن تصمیم گرفتند که مدرسه ای در روستا تاسیس کنند تا فرزندانشان باسواد شوند.با صحبتهایی که با اداره آموزش و پرورش استان شد می توان فهمید که به مردم گفته شد که مدرسه را به خرج خودتان بسازید ومعلم ومیز و دیگر لوازم را اداره تامین می کند.با مشورت مردم جایی را برای ساختن مدرسه اختصاص دادند و مشغول ساختن شدند.در این زمان خان وقت عده ای را مامورکرد که ممانعت به عمل بیاورند و نگذارند مدرسه ساخته شود چون برداشت آنها این بود که رعیت نباید باسواد شود و اگر مدرسه ساخته می شد و مردم باسواد می شدند دیگر زیر بار آنها نمی رفتند.ولی مردم توانستند با مبارزه درمقابل مالکین مدرسه را بسازند و ‌مردم پیروز شوند و مدرسه امیرکبیر در در سال ۱۳۳۷ به عنوان اولین مدرسه روستای دستنا افتتاح شد.بعد از آن زمان به ترتیب دبستان سمیه در سال ۱۳۵۷ ،مدرسه راهنمایی ابوذر در سال ۱۳۵۷، دبستان ابتدایی در سال ۱۳۵۹ و دبیرستان امام خمینی درسال ۱۳۶۹ ساخته شدند.

·         برگرفته از کتاب" تمدن دیرینه چهار محال و بختیاری اثر دکتر اسفندیار آهنجیده" با اصلاح و اضافات

 

 

مشاهیر دستناء

 

شمس الدین ابوالوفا حسینی ،‌خوشنویس معاصر است . او ضمن تدریس دردبیرستانهاو مراکز تربیت معلم اصفهان،‌شاگردان بسیاری نیز تربیت کرده است .گروه : هنر، رشته : هنرهای تجسمی ،گرایش : خوشنویسی
والدین و انساب : پدرشمس الدین ابوالوفا حسینی ، اورا به حفظ اشعار فارسی و عربی و نوشتن خط علاقمند کرده است . شمس الدین درسال ۱۳۲۷ درروستای دستنا درشهرکرد به دنیا آمد .تحصیلات رسمی و حرفه ای : شمس الدین ابوالوفا حسینی ابتدابا تشویق پدرش به حفظ اشعار فارسی و عربی و نوشتن خط پرداخت و درسال ۱۳۳۸ برای ادامه تحصیل به اصفهان رفت و مدتی درمدرسه عربان (چهارسوق مقصود ) به تحصیلات قدیمه پرداخت. سپس موفق به اخذ لیسانس دررشته مدیریت اداری ازدانشگاه گیلان شد .مشاغل و سمتهای مورد تصدی : بعد از انقلاب اسلامی ،شمس الدین ابوالوفا حسینی ازاولین دارندگان مدرک ممتاز خوشنویس واز بنیانگذاران انجمن خوشنویسان شعبه اصفهان بود .وی ضمن تدریس دردبیرستانها ومراکز تربیت معلم اصفهان ، کلاسهای انجمن خوشنویسان را اداره می نمود ومدتها از مسئولان این انجمن بود .مراکزی که فرد از بانیان آن به شمار می آید : شمس الدین ابوالوفا حسینی انجمن خوشنویسان شعبه شهرکرد را دایر نمود که اکنون شاگردانش آن را اداره می کنند .شاگردان : شمس الدین ابوالوفا حسینی ،‌بیش از ۸۰نفر شاگرد رابا مدرک ممتاز پرورش داده است که بعضا از استادان فعلی کلاسهای انجمن دراصفهان وسایر شهرستانها می باشند.

 

علی متقی معروف به علیار از بزرگان روستای دستنا بود.وی ۹۴ سال سن داشته و از ۴۰ سالگی شروع به سرودن شعر کرد. مجموعه اشعارش را در دفتری جمع آوری کرد.و خواستار این بود که این مجموعه بعد از فوتش چاپ و نشر گردد.در زیر به یکی از شعرهای زیبای ایشان اشاره می شود:

با نخوت و غرور نمک به زخم کس مپاش…..با تیغ حرف و فحش مده قلب کس خراش

خاموش گــر کنی تو چـــراغ کسی بزور……….همـچون حبـاب آب مهیــای مرگ باش

غره مشـــو عبث بجوانی و پول و مال ………دنیــا کشیـده است برای تو خــط و خال

تا امتحـان کند من و تو را از ره فریـــب……..در چا کـــرده ای خود افتـــاد پــور زار

صدها جوان خوشگل و مــردان روزگار………هر شـب به پای عیش و روز را پس شـکار

ناخواسـته به ریشــه خود تیـشه بزدنـد……بگذاشتند اسب و ثـروت آن قلعه و حصـار

باهوش باش گول مخــور ره راسـت رو………..هـر چه کاشــتی بـه خـدا می کنـی درو

در پیش هست پیری و فرسودگی‌و مرگ…….اعمـال توسـت بر تو چه نیــک و چه بـد

برگ درخــت را به تعمـق نظـــــ‌‌‌‌‌ر نما………….از گــبر و از تعصـــب بی جا بشـــو جدا

منما جفا به خویش که مرگ است درکمین……کــل النفـــس ذائقــه المـوت جـز خدا

ویرانــه های قلــعه خان عبـرت آور است………..منزلــگاه سگان و شغـالان و کفتر است

پاداش ظلــم و جـــور است این چنیــن………عــدل و عداوت از طـرف حـی داور است

دیــوار خانه ابــوطالـبـها به پاســــت…….این کاخ و قلعه گشته خراب این چه سراست

ایـن در ره اســت مـتقــی از قدرت خدا……کوچـک بودیـم ما و بزرگــی به او سزاست

سید ابوالقاسم حسینی یکی دیگر از شاعران متعهد روستای دستنا می باشد که به شغل دبیری مشغول هستند.ایشان از حدود دوسالگی به سرودن شعر مبادرت ورزید و گویا مادرش اساس شاعری وی گردیده است.به طوری که خودش می گوید تعداد ابیات شعرهایی که سروده است حدود ده هزار بیت می باشد.از قبیل مثنوی،غزل،ترجیع بند،ترکیب بند،مسمط و دوبیتی.

در شعــر رباعـی چه هنرهـا کردم…………..در شعر دو بیتـی و غزل جا کـردم

در مثنـــویم ببـین چه غوغــــا کردم…….دستی بر صاحب سخنـان وا کردم

در فن ســـــخن محنت بی حد بردم……بس خون جگر در ره این فن خوردم

در صنعت اوزان و عــروض افسـردم……گمنـام زمان گشتـــم و از غم مردم

در شعـر ای یـار نـکو نیـــــکو بیـن…………گر هست تو را حاصــ دانش آئیـن

در رنـج و عذابــی حسـرت مـی وزند…….تابوده چنـان بوده و باشد چونیـن

از دیگر شعرا می توان پنجعلی بخشی ن‍ژاد و فرشاد متقی را نام برد.همچنین احمد رضا صفائی از شاعران با استعداد و جوان روستا می باشد که تاکنون شعرهای زیادی را در قالب های متفاوت سروده اند.

×برگرفته از کتاب" تمدن دیرینه چهار محال و بختیاری" با کمی اضافات

 

اماکن و بناهای تاریخی روستای دستنا

اماکن و بناهای تاریخی

امامزاده بی بی هاجر،بی بی هاجر بنا به اقوالی دختر سید شهاب الدین سهروردی که یکی از مشایخ ایران بوده است می باشد. روستائیان می گویند قدمت این امامزاده ۱۲۰۰ سال است ولی صحت آن معلوم نیست.درداخل امامزاده سنگ نوشته مخروطی شکلی وجود دارد که به رنگ سبز می باشد و نوشته های آن به مرور زمان نسبتا از بین رفته است. مردم به این امامزاده اعتقاد دارند وهرگاه حاجتی داشته باشند به زیارتگاه می آیند و برای اینکه ببینند به حاجتشان می رسند سنگ کوچکی بر می دارند وبه سنگ صافی می کشند وحاجتشان را زیر لب زمزمه می کنند و ناگهان سنگ را رها می کنند.اگر سنگ کوچک به سنگ اصلی چسبید امید حاجتشان هست ولی اگر افتاد به حاجتشان نمی رسند.سنگ قبر این حاجیه قیمتی است و از نوشته حکاکی شده روی سنگ به اهمیت مدفون شده در این مزار شریف پی برده می شود.بدیهی است که در زمان فوت این مرحومه این چنین سنگ و این چنین خطوط با ارزش تا حدودی غیر ممکن است و نیز حمل سنگ تا اینجا که امکان آن می رود سنگ درشهری حجاری و خطاطی حکاکی شده باشد و با ارابه و غیره تا اینجا آمده باشد که راهها به جز راه مال رو نبوده اند.تو خود حدیث مفصل بخوان ازین مجمل

پیری

پیری به نام آقاسیدهاشم در روستای دستنا بوده و کارهایی را به او نسبت داده اند و می گویند دستش تا حدودی شفا بوده است و روی قبرش مقبره ای ساخته اند که هنوز که هنوز است مردم به این شخص ارادت خاصی دارند و به او متوصل می شوند.

برد سیلایی

در شمال شرقی دستنا تخته سنگی به شکل قوسی روی تخته سنگی دیگر قرار قرار گرفته است و باعث به وجود آمدن سوراخی بزرگ شده است که انسان به طور خوابیده می تواند از آن عبور کند. البته عوامل فرسایش بر روی آن تاثیر گذاشته است.مردم عقیده دارند که اگر بچه هایشان را از زیر این سنگ عبور دهند آنها به سیاه سرفه(کنه سیاه)مبتلا نمی شوند و یا اگر مبتلا شود از زیر این سنگ عبورش دهنند خوب می شود.پیر سید نورالله (سید نوری)سید نوری از دیگر اماکن مقدسه دستنا می باشد.پیر سید نوری درختی است بزرگ ،تنومند کهنسال که در حدود مغرب دستنا در بین درختان قرار دارد.مردم به اینجا نیز عقیده دارند و در زیر این درخت نذر می کنند.

بناهای تاریخی

ساختمان مرقد بی بی هاجر،ساختمان شش ضلعی است و با معماری قدیمی بنا شده است.مسجد جامع:اولین و قدیمی ترین مسجد در روستا بود.به علت رطوبتی که به داخل آن نفوذ کرده بود و کارایی خود را از دست داده بود با قدمت ۱۳۰ الی ۱۴۰ سال آنرا خراب کردند و به سبک جدید بازسازی نمودند.قلعه:قلعه محل سکونت خانها بود و توسط کارگران و کشاورزان روستا و معمارانی از اصفهان و شهرهای دیگر آن را ساخته اندو نشانگر حاکمیت فئودالها و یا خانها را نشان میدهد.قدمت آنها به ۸۰ سال می رسد.این قلعه ها از سه قسمت تشکیل شده اند:الف)خود قلعه که محل سکونت آنها بوده و دارای دو طبقه است و در حال حاضر به خاطر بی توجهی روبه تخریب شده است.در این قلعه تا اواخر حکومت رضاخان اسکان داشتند و بعد از چند سالی که تقسیم اراضی شد و دیگر درآمدی نداشتند به شهرهای بزرگ رفتند و درحال حاضر این قلعه به دولت واگذار شده است.ب)انبار،محل جمع آوری محصولاتی که از کشاورزان به عنوان سهمیه خود(مالیات)می گرفتند.درحال حاضر سالم و مسکونی شده است.انبار در ضلع شمالی قلعه قرار دارد.ج)اصطبل ، که محل حیوانات اهلی آنها بوده است و در همان زمان تخریب شدو جایش ساختمان ساختند.این اصطبل در ضلع غربی ساختمان قلعه قرار دارد. 

قدیمی ترین خانه ای که در جای فعلی دستنا قرار دارد از نواده های غلامحسین و ابوطالب می باشد که قدمت آن را ۳۳۰ سالی تخمین زده اند.دو دستگاه آسیاب نیز بوده که با آب کار می کرد که با آوردن آسیابهای جدید آنها از کار افتادند و دیگر هیچ اثری از آنها نیست.همچنین در گذشته حمامهای خزینه ای وجود داشت که اثری از آنها به جا نمانده است.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *