تخته جان – بیرجند – خراسان جنوبی

سایتها و وبلاگهای روستای تخته جان

شهرستان بیرجند – استان خراسان جنوبی

http://www.takhtajani.mihanblog.com/

http://bboorrhhaannii.blogfa.com/

معرفی روستای تخته جان

تخته جان روستایی در ۱۰۰ کیلومتری جنوب شرق بیرجند واقع شده است ، آب و هوایی کوهستانی با چشم اندازی زیبا دارد . تخته جان امروزی شکل معماری خود را با وقوع زلزله ۱۳۷۶ از دست داده است و کوچه ها و دالانهای   باریک فرو ریخته و اکنون اکثر اهالی در فاصله ای دورتر خانه سازی کرده اندو بافت قدیمی آن به هم خورده است . تخته جان مردمی مهمان نواز ، متدین و انقلابی دارد . شغل اکثر مردم ، کشاورزی ، قالی بافی و دامداری و محصول عمده آن « زرشک » می  باشد . هم اکنون تخته جان با مشکل کم آبی مواجه است و اکثر قناتها  خشک شده است و کشاورزی رونق گذشته را ندارد . ضمنا با توجه به خشکسالی های اخیر عده زیادی از اهالی مجبور به ترک زندگی در این دیار شده اند و مجبورند برای معاش خود به سایر شهرها از جمله مشهد و ….. مهاجرت نمایند . الحمد لله امکانات رفاهی این روستا و حتی روستاهای همجوار مانند سراب ، گیت ، خونیکسار  ، زیدان و….بعد ازپیروزی  انقلاب اسلامی و به برکت خون شهیدان ،امروزه اصلا ً قابل قیاس با دوره طاغوت نیست و ناسپاسی است اگر کسی جور دیگری فکر کند .

امکانات رفاهی تخته جان هم اکنون شامل :

۱-    لوله کشی آب آشامیدنی از قنات ژرف به روستا

۲-    حمام عمومی بهداشتی ( از این حما م متا سفانه  اکنون استفاده نمی شود آن هم به دلیل این است که اکثر مردم در منازلشان حمام خصوصی دارند . )

۳-    برق

۴-    مخابرات

۵-    درمانگاه ( امکانات آن : داشتن پزشک عمومی  و اورژانس و دارو ودرمان )

۶-    خانه بهداشت

۷-    نظافت روستا و حمل آشغال در طول هفته و توصیه اکید بهداشت  در این زمینه ها و همکاری مردم

۸-    نانوایی

۹-    کتابخانه

۱۰-  جاده آسفالته از روستا تا بیرجند ونیز ارتباط با روستاهای همجوار از جاده آسفالته

۱۱- حسینیه فاطمه زهرا ء سلام الله علیه که با همکاری و کمک اهالی بنا شده است و اکثر مراسم در آن بر گزار میشود

۱۲- تعداد ۴ مسجد به نام های مسجد جامع تخته جان – مسجد محمد رسول الله (ص) مسجد حضرت صاحب الزمان(ع ) و مسجد الرضا (ع )

۱۳-    مدارس ابتدایی و راهنمایی و دبیرستا ن تا سال سوم

۱۴-  امکانات ارتباطی و رسانه ای مانند تلویزیون و امکان پخش ۳ شبکه

۱۵-  پایگاه مقاومت شهید چمران که برادر سید ابراهیم حسینی مسوولیت آن را بر عهده دارند و در امنیت روستا بسیجیان تخته جان نهایت تلاش و کوشش را دارند

۱۶- دهداری تخته جان  که مسوولیت آن بر عهده آقای علی اکبر صوفی می باشد

۱۷- شورای اسلامی روستای تخته جان که ریاست آن را آقای سیداحمد حسینی بر عهده دارد

جمعیت روستای تخته جان بالغ بر ۱۰۰۰نفر که اکثراً نیروهای جوان می باشند

تخته جان و نقش آنان در پیروزی انقلاب اسلا می

مردم تخته جان در پیروزی انقلاب اسلامی نقش به سزایی داشتد آنها

با برگزاری راهپیمایی های با شکو ه ومبارزه با رژیم ستمشاهی و با

اتحاد و انسجام با روستاهای همجوار مانند درخش و آسیابان  وزیدان

و….دست به فعالیتهای سیاسی میزدند در یکی از راهپیمایی ها نیرو

های رژیم تعدادی از جوانان را دستگیر و مورد شکنجه قرار می دهد

ولی جوانان رشید تخته جان دست از مبارزه بر نمیدارند  و از این فراتر به

شهرستان بیرجند نیز میروند تادر راهپیماییهای آنجا نیز شرکت نمایند

حضور فعال مردم در این زمینه بر هیچ کس پوشیده نیست زنان نیز در

کنار مردان در این راهپیمایی ها حضور فعالی داشته ودر تشویق و

روحیه دادن به فرزندان خود کمک  شایانی می نمودند.

 

اخبار و اطلاعات مربوبط به انقلاب از طرق مختلف دست به دست به

گوش مردم می رسید اعلامیه ها  توسط روحانیت روستا  و جوانانی که

در ارتباط با شهر بودند ونیز معلمان روستا بویژه آقای کریمی که اکنون

بازنشسته شده است ودر مشهد اقامت دارند نقش سازنده ای در

سازماندهی و شکل گیری انقلاب ایفا می نمودند . تا آنکه انقلاب به

پیروزی رسید ومردم از بند ستمشاهی رهایی یافتند . روزی که  امام

وارد ایران  شدند در روستا ولوله ای بر پا بود هر کس رادیو به دست،

منتظر تا خبری به دست آورد شور وشادی آن روز وصف ناشدنی است

 

که در این مقال نمی گنجد .

روستای تخته جان و جبهه و جنگ

با آغاز جنگ تحمیلی در شهریور ۱۳۵۹مردم روستا احساس وظیفه

نموده وبه فرمان رهبر خود حضرت آیه لله خمینی لبیک گفتند ودر این

هشت سال دفاع مقدس از بذل مال وجان دریغ نکرده وتا جایی که در

توان داشتند دین خود را به انقلاب اسلامی ادا نمودند . نیروهای جوان

سریعا به جبهه ها شتافته و دوشادوش سایر رزمندگان اسلام در

خطوط مقد م برعلیه  استکبار جهانی به مبارزه ادامه دادند . وتعدادی

نیز شهد  شیرین شهادت را نوشیدند و عده ای جانباز و اسیر شدند .

 

شهدای روستا ی تخته جان عبارتند از :

۱-    شهید محمد کلوخ غلامی

۲-    شهید محمد رضا صفاری

۳-    شهید  محمد رضا صالح بیک

۴-    شهید عباسعلی صالحی

۵-    شهید علی اکبر غفاری

۶-    شهید سید یونس حسینی

۷-    شهید محمد گلی

۸-    شهید ابراهیم گلی

۹-    شهید اسماعیل رضایی

۱۰- شهید محمد تقی رضایی

اسرایی که دربند زندانهای بغداد بودند وچندین سال شکنجه ها ور نج

های زیادی را متحمل شدند ولی دست از هدف مقدسشان بر نداشته

وبا سر افرازی به میهن عزیزمان بر گشتند و آزادی و آزادگی را به

ارمغان آوردند که به ترتیب عبارتند از :

۱- آزاده سر افراز منصور مخملبا ف که مدت شش سال در اسارت بودند

نامبرده در عملیات خیبر به دست نیروهای بعث عراق اسیر شدند.

 

۲- آزاده سر افراز حجه السلام غلامحسین کمیلی که مدت شش سال

در اسارت بودند نامبرده در عملیات بدر  به دست نیروهای بعث عراق

اسیر شدند .

۳-  آزاده سر افراز محمد حسن سعادت  که مدت دو سال در اسارت

بودند   .

نا گفته نماند که تعداد زیادی نیز به درجه جانبازی نایل آمدند .

سایر مردم نیز که توان حضور در جبهه ها را نداشتند با کمک های نقدی

و غیر نقدی در پشت جبهه در این رسالت عظیم شرکت جسته، هنوز

یادم نمیرود وقتی را که برای رزمندگان اسلام ، زنان ودختران روستا

شال گردن ودستکش میبافتند . هنوز بوی نان تازه ای که مادران برای

رزمندگان می پختند و به جبهه های جنگ میفرستادند در مشام جانم شعله ور است .

روزی که هر خانواده شیر گوسفندانش را ماست کرده بود ودر کیسه

ریخته نثار و ایثار میکرد و برای سلا متی امام دعا میکرد . روزی که

به « اموالهم و انفسهم » از هرگونه کمکی دریغ نکرده و عاشقانه در این

راه قدم گذاشته وبه یاری بسیجیان خمینی میشتافتند.

خاطرات آن روزها فراموش ناشدنی است . خاطرات بدرقه رزمندگان با

سلام وصلوات و آتش اسپند ، خاطرات تشییع گلهای کربلا وهزاران

خاطره که هریک کتابی است قطور.

امید است همه قدر این انقلاب خمینی را بدانیم و بدانیم که آسایش

اکنون مدیون همان خونها و مالهای پاکی است که از دل و جان خالصانه

به پیشگاه خداوند متعال تقدیم شده است .

در پایان با فرازی از وصیتنامه شهید محمد تقی رضایی این مطالب را به اتمام میرسانم .

{…. پدرم درود بر تو که هیچ وقت از جبهه رفتن من جلوگیری نکردی و

مثل ابراهیم فرزند خویش را به فرمان عزیز به قربانگاه عشق فرستادی .

… و اما سفارشی به فرزند دلبندم دارم : ابراهیم جان ! کی

میتوانستم به آغوش تو بازگردم  در حالیکه هر ساعت دشمن به شهرها

و روستاهای میهن اسلامی حمله می کرد و صدها مانند تو را در

آغوش مادرانشان به خاک و خون می کشید . و اما سخنی با دوستان و

آشنایان دارم : اول اینکه امیدوارم مرا حلال کنید و مرا ببخشید و از

شما می خواهم گوش به فرمان امام باشید و هر گاه فرمان جهاد دادند

با گوش و جان بشنوید و مبادا جبهه ها را خالی بگذارید در آخر از همه

مطالب مرتبط

۱ دیدگاه

  1. ناشناس گفت:

    لطفا بابت آسفالت نمودن جاده ی گمنج تخته جان پیگیری نمایید
    باتشکر امیررضا فلاحی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *