سنقرآباد- کرج – البرز
سایتها و وبلاگهای روستا سنقرآباد
شهرستان کرج – استان البرز
http://songhorabad.blogfa.com/
سنقرآباد روستایی زیبا در بیست کیلومتری غرب کرج . از شهر کرج که به سمت غرب بیرون بیاییم ،کمی که از شهر دور می شویم هوای خنک تر و تمیزتری وارد شش هایمان می شود.شیشه اتومبیل را که پایین می زنی باد حیات بخشی به صورتت می خورد.هوای خنک و تمیزی که خبر از آبادی های پر آب و درخت اطراف می دهد.در بین این آبادی ها روستایی وجود دارد که در نگاه اول همچون نگینی سبز می درخشد.
سنقرآباد.روستایی زیبا در بیست کیلومتری غرب کرج. پر دار و درخت.زیبا با (……..)تن جمعیت خون گرم،زحمت کش،و لهجه ی شیرین البرزی.گرم و صمیمی.اکثرا کشاورز.کشاورزی اینجا اغلب درخت است و صیفی.محصولشان آلو ،گلابی،سیب،هلو،…و سبزی و صیفی
در سال های اخیر به علت سرازیر شدن مردم شهر به این روستای تفریحی و گران شدن قیمت زمین ها،در کنار خیابان اصلی بنگاه های املاک زیادی به چشم می خورد.بنگاه هایی که زمین های کشاورزی و وسیله امرار معاش مردم را به قطعات کوچک تقسیم می کنند.در آن ویلایی تفریحی می سازند و به مردم شهر می فروشند.
سنقرآباد از نظر امکانات زندگی همچون تلفن،گاز،آب لوله کشی،برق،بهداری،خیابان های آسفالته و …….. چیزی از شهر کم ندارد.فقط به جای شلوغی و دیوارهای سیمانی بلند،چشم اندازهایی از باغ و درخت و طبیعت دیده می شود.
پوشش گیاهی و جانوری
در گذشته گیاهان گوناگونی وجود داشت (نی ، گزنه ، گل گاوزبان ،شیوران ( خاک شیر) …. واما با بیشتر شدن باغ و سیمانی شدن جوی های آب و افزایش چاه های آب تقریبا بیشتر آنها از بین رفته و در باغ فقط چند نوع علف بیشتر نمی بینی.حیوانات و پرندگان متعددی هم به چشم می خورد.مانند سگ و روباه و شغال و گرگ و خرگوش و سمور و لاک پشت و مار و کلاغ و زاغچه و کبوتر و بلبل و دم جنبانک و پرستو و سار وسهره و گنجشک و پرندگان مهاجر)
تاریخچه
از نظر جاذبه های تاریخی ؛ درخت چنار بزرگی وجود دارد که هیچ کس نمی داند چند سال عمر دارد.تنها چیزی که می دانیم مربوط به چیزی است که می بینیم.یعنی تنه ی درخت که داخلش خالی است .و در گذشته گوسفندان خود را در داخل آن نگهداری می کردند.گله ای سی تایی در آن جای می گرفته.و به قدرت خداوند این درخت همچنان سبز و استوار پابرجاست .و کسی نمی داند چه خاطراتی را از چه زمان هایی به خاطر دارد.و از زمان ما برای آیندگان چه خبرهایی را در خود حفظ می کند.شاید اگر زبان این درخت را می فهمیدیم با ما از زمان های ارباب رعیتی که مردم در سختی زندگی می کردند،گندم می کاشتند،سه سهم از آن ِ رعیت و دو سهم از ارباب،سخن بگوید.زمانی که رعیت جزء اموال ارباب به حساب می آمد.یا از زمانی سخن بگوید که خالصه بوده و روستا جزء اموال دولتی بوده و شاه آنرا به ارباب ها اجاره می داده.و رضاشاه روستا را به همراه مردمش به ارباب می فروشد.هنوز هم در بین مردم نام خانوادگی خالصه دهقان که یادآور زمان های رنج انسان بوده به چشم می خورد.و می گویند قبل از زمان خالصه شکارگاه قاجار بوده.زمانی که آب بالا بوده و برای کشاورزی کاریز می زدند تا آب و رطوبت زمین کم شود و برای کشت مناسب شود.و کشاورز امروز در عمق هشتاد متری به آب می رسد و چاه صدوپنجاه متری حفر می کند تا سفره های زیرزمینی را خشک کند
سنقرآباد در لغت نامه دهخدا
دهی است جزء دهستان افشاریه ی ساوجبلاغ بخش کرج،شهرستان تهران.دارای ۴۵۵ تن سکنه.آب آن از رود کردان ،محصول آنجا غلات،صیفی،بنشن،چغندرقند،لبنیات و انگور است.شغل اهالی زراعت و گله داری می باشد.(فرهنگ جغرافیا ج ۱
در سفرنامه ناسرخسرو هم از سنقرآباد سخن به میان آمده.از محل تقسیم آبش که قوهه (روستای کوهه کنونی( و وضع زندگی مردمش.و ناسرخسرو بعد از تعریف از سنقرآباد در پایان چنین گفته (والحال خراب اس (
در واقع جاده ی اصلی و اتوبان کرج قزوین امروز جای جاده قدیمی و باستانی ای را گرفته که در چندکیلومتری پایین تر و از کنار روستای سنقرآباد و روستاهای هم جوار می گذشته.و به آن جاده شاه و جاده خراسان می گفته اند.و از تپه ها و آبادی ها و آثار و خاطرات گذشتگان این امر به روشنی پیداست.از دیگر
جاذبه های تاریخی سنقرآباد
امام زاده ی قدیمی آن می باشد.امام زاده بی بی سکینه.با معماری صفوی.که در سال های اخیر بنای قدیمی آن تعمیر شد.مسجد امروزی هم جای مسجد قدیمی است که در آن یک چنار و یک نارون قدیمی بوده که اکنون جای خود را به مسجدی بزرگ و امروزی داده.بنایی بزرگ که در مراسم ترحیم و در ایام محرم استفاده می شود.بعضی وقت ها هم فرمان دار و بخش دار در آن با مردم صحبت می کنند وهمه ی مشکلات را حل می کنند و ختم جلسه.و جلسات بسیج و ماه مبارک رمضان.آب انبار بسار قدیمی و نفیسی بوده که در کنار حمام عمومی امروزی بوده و در سالهای اخیر به همت مردم محل تخریبش کردند.تا دهداری زباله هایشان را جمع کند و بیرون از روستا ببرد.خندق بزرگ و قدیمی که اکنون از بین رفته و قبل از لوله کشی در آن آب می بستند و از آن استفاده می کردند.برای مصرف دام ها و شست وشو.تپه های فراوانی در روستا بوده که همه را به جهت زراعت از بین برده اند.و فقط قسمتی از آن کنار امامزاده باقی مانده که نشان دهنده ی قلعه ایست قدیمی .اما از تپه های خراب شده؛یکی از نامش (کرنی خانه) پیداست که کرناخانه بوده.و از بقیه ی تپه ها آثار بناهایی پیدا شده با معماری صفوی.که نشان می دهد در زمان صفویه در سنقرآباد زندگی رونق داشته.دیوارها و ظروف و کاشی ها ی نفیس و لعابی و سکه هایی از زمان صفویه و نادرشاه.دیگر خرابه های قدیمی اطراف این روستا نشان از عمارت ها و آبادی های دور زمان می دهد.بناهایی بلند.چاپارخانه.آسیاب قدیمی.باغستان که در حال حاضر جز اندکی مخروبه و نامی که همچنان به روی آن زمین ها باقی مانده چیزی در دست نیست.شاید زیرخاکی هایی هم پیدا شود.
حمام قدیمی که با معماری حمام فین کاشان و در ابعاد کوچکتر وجود داشته.که متاسفانه آنرا خراب کردند بو بجای آن مخابرات ساختند.
فرهنگ تمدن و مردم شناسی
افغانی ها،اکثریت جمعیت سنقرآباد را تشکیل می دهند.کارگرهایی که در باغات مردم کار می کنند و بومی ها را ارباب صدا می کنند.افغانی ها کارگری می کنند و مردم سنقرآباد کار مدیریت و فروش محصولات را به عهده دارند.متاسفانه افغانی های سنقرآباد از نظر تمدن و فرهنگ و بهداشت ضعیف هستند . و چون به صورت غیر قانونی وارد ایران می شوند و در باغ ها و و هر خرابه و چهار دیواری زندگی می کنند،امنیت روستا را به خطر انداخته اند.بیشتر مجرد،غریب و سبک بار زندگی می کنند.بنابراین به راحتی دست به هر خلافی می زنند و می گریزند و اثری از آن ها پیدا نمی کنی.اکثرا فداییان حذب طالبان هستند و سواد هم ندارند.اگر چهارشنبه به سنقرآباد بیایی احساس می کنی به مرکز کابل آمده ای .چهارشنبه بازاری که در میدان اصلی روستا تشکیل می شود مرکز تجمع افغانی ها است.
آموزش و پرورش
در سال ۱۳۲۹ طرح استعماری امریکایی اصل چهار مدرسه ای با چهار کلاس در روستا ساخت.که بعدها دو کلاس به آن اضافه کردند.فقط دوره ابتدایی در آن تدریس می شد.در سال ۵۵ یک مدرسه دیگر ساختند برای پسرها.و تا سال های اخیر از این دو مدرسه استفاده می شد.و تا مقطع سوم راهنمایی در آنجا تدریس می شد.در سال های اخیر مدرسه ی پسرانه را تخریب کردند و جای آن بنای بزرگ و دو طبقه ای را ساختند که همچنان تا سوم راهنمایی در آن تدریس می شود. و برای ادامه ی تحصیل باید به دبیرستان روستای لشگرآباد و سیف آباد و هشتگرد بروند.و مدرسه ی یادگار اصل چهار متروکه و همچنان برای مردم یادآور خاطرات شیرین و تلخ کودکیست.متاسفانه رقابت برای ادامه ی تحصیل زیاد نیست و خیلی ها به دوره ی راهنمایی بسنده می کنند.لیسانس و دکتر و مهندس دارند.اما نسبت به جمعیت روستا کم است .چند سالیست پی در پی سرما محصولاتشان را از بین می برد و مردم برای امرار معاش ناچار باید زمین های منبع درامد شان را ارزان بفروشند .جالب اینکه در زمان انتخابات هم کسی به آنها حتی وعده ی رسیدگی نمی دهد.امکانات ورزشی ،کتاب خانه ،تبلیغات اسلامی …… وجود ندارد.اما مواد مخدر و مشروبات الکلی مثل نقل و نبات برای کودکان و نوجوانان ریخته .
زندان قزلحصار
کمتر از ده کیلومتری این روستا زندان قزلحصار وجود دارد.در اطراف زندان خوانواده های زندانیان از اقصی نقاط ایران آمده و ساکن شده و شهری را به وجود آورده اند به اسم ملک آباد.مرکز فرهنگی و هنری منطقه .شهری که هر انسان خلاف کاری آنرا می شناسد.ملک آباد مرکز همه گونه خلاف است.عرق ،ورق،زرورق،شیشه ،کنیاک ،اکس.نه در گوشی،بلکه آزاد..تاثیر زیادی بر سنقرآباد و منطقه و حتی بر شهر بزرگی مانند کرج گذاشته و بازار مواد مخدری و الکلی و پناهگاه دزد و جانی و مرکز فساد اخلاقی.اوضاع زندگی در این روستای زیبا را به گونه ای تحت تاثیر گذاشته که کسانی که می خواهند فرزندانشان سالم تربیت شوند ناچار باید از این روستای زیبا مهاجرت کنند.اکثرا هم به شهر ها.جای تاسف است که امروز در سال ۱۳۸۹ من نیز همچون ناسرخسرو قبادیانی در پایان سخنم باید بگویم سنقرآباد والحال خراب است
سلام اطلاعاتی در مورد خانواده دهقانفر میخوام