روستای انجدان / اراک / مرکزی
سایتها و وبلاگهای روستای انجدان
شهرستان اراک – استان مرکزی
http://anjedanpics.blogfa.com/
روستای انجدان در مدار جغرافیایی ۵۰ درجه و ۲دقیقه و ۳۸ ثانیه شرقی و ۳۳ درجه و ۵۷ دقیقه و ۴۲ ثانیه شمالی در ۶۴ کیلومتری شمال خمین، ۳۷ کیلومتری شرق اراک و با همین فاصله از غرب محلات قرار گرفته است . انجدان از روستاهای دهستان مشکآباد بخش مرکزی شهرستان اراک ،مرکز استان مرکزی ایران است.
این روستا در منطقهای کوهستانى قرار دارد که کوه چشمه و کوه برف شاه در اطراف آن است و غارهای کوچک و بزرگ فراوانى در نزدیکى آن وجود دارد ارتفاع انجدان از سطح دریا دو هزار متر است .
انجدان معرب واژه انگدان، و نام گیاهى است که ماده انگرود یا آنغوزه را از آن مىگیرند این گیاه در اطراف روستای انجدان به فراوانى مىروید و بدین سبب این روستا را بدین نام خواندهاند .
شغل عمده مردم کشاورزی و دامداری است محصولات آن گردو، گندم، جو، یونجه و انگور است .
مذهب ساکنان انجدان شیعه اثنا عشری است.
بر اساس مستندات تاریخی ، بویژه سنگ نوشته ها و سنگها ی قبور موجود ،قدمت این روستا به قبل از اسلام بر میگردد. این روستاازقدیم الایام زادگاه ومهد پرورش عالمان واندیشمندان زیادی بوده است. اهالی این روستادر دوران ۸ سال دفاع مقدس با اهداء بیش از۴۰شهید گلگون کفن به نظام مقدس جمهوری اسلامی برگ زرین دیگری ازتاریخ پرافتخار خود را رقم زدند.
صفحه ی عراق عجم یا دامنه جبال
راستی در هرگوشه اش گنجینه ای از اسرار زندگانی گذشتگان نهفته و در هر زاویه اش دفینه ی را بودیعت نهاده اند . دامنه صحاری آن پر از تپه ها و حفره های زیرزمینی ، از ادوار پیش از تاریخ و ثخن کوههای آن انباشته باساطیر باستانی مشتمل بر آبادیهای کهن و شارستانهای داستان ، همه با چشم امید بما مینگرند و آرزوی کشف اسرار خود را از ما دارند ، اگر ما پسران نابودی نباشیم باید از مأخذ زندگانی آنان اطلاعی یافته و به رموز حیات اجتماعی ایشان پی برده و مقادیر تمدن پدران را اساس زندگانی نو قرار داده و با آرایش بهتری دنیای خود را بیارائیم.
ضمناً متذکر است ، آقای حاج حسنعلی محبی در جمع مدارک فعلی انجدان بما کمک کردند . از مساعی ایشان تشکر مینماید . در تاریخ اسماعیلیه بس گفته و نوشته اند ولی اکثراً نوشتجات آنان بسقوط الموت خاتمه پیدا کرده و بعد از ۶۰۰ سال اسم شاه خلیل اللّه بمیان آمده و صفحه ی بر تاریخ ملی ایران افزوده است .
اینجانب نویسنده کتاب خواستم توجهی باین دوره ۶۰۰ ساله نموده و نسل آتیه را متوجه باین حلقه کم نام (باکاف عربی) نموده و بلکه در آتیه زمان بهتر و روشن تر قلم فرسائی روی آن نموده و این صفحه از تاریخ ایران نیز روشن گردد .
جلگه وسیع فراهان که شهر اراک در جهت جنوب شرقی آن قرار گرفته است – اکنون به چند بخش تقسیم میشود ، در مرکز آن فراهان و در شمال آن دهستان آشتیان و بزچلو در طرف مغرب ، فراهان سادات و در جنوب شرقی آن دهستان مشک آباد یا دوراخور قرار گرفته . دهستان مزبور در دامنه های کوه انجدان تا به هفتاد قله کشیده شده است دهات پربرکت آن همیشه مورد توجه زارعین و قلاع مستحکم آن پناهگاه ناراضیها در دولتهای مختلف بوده است .
این دهستان در حدود پنجاه یا شصت قریه کوچک و بزرگ دارد و جمعیت آن بالغ بر پنجاه هزار نفر می شود . دهات بزرگ مشک آباد ( ابراهیم آباد ، انجدان ، امان آباد ، شاهسواران ، شهوه ) هرکدام به نوبه خود روزگاری را دیده و در سوابق ایام با نیک و بدزمان روبرو بوده است در همین دهستان بود که سپاهیان بزرگ احمد عارف پاشا خود را طرفدار شاه سلطان حسین دانسته و با اشراف افغان روبرو گردیده اند _ چون سر راههای ارتباط کشور قرارگرفته است همیشه جهانگیران در طریق فراهان بتردد و آمد وشد بوده اند _ بعد از سقوط دولتهای مغولی جانشینان آن دولت چندین بار صفحات این ناحیه را دست بدست گردانده و از هر دستی صدمه ای برداشته و بهر نوبت لطمه ای دیده است یکی از قراء تابعه دوراخور سابق یا مشک آباد اعصار بعدی خود دستجرده معقلی یعنی جای شهر اراک بوده که متصل به اراضی شهوه و پیوسته بزمینهای احمدآباد تا به انجدان می بوده است .
قریه انجدان یکی از قراء معتبر صفحه دوراخور بعد از خرابی الموت مرکز فرقه اسماعیلیه واقع شده و تا اواخر دولت صفوی نه بلکه تا اواسط پادشاهی آل قاجار حیثیت سابق خود را نگهداری کرده است . همین قریه بود که مورد تردد وابستگان بفرقه مزبور بوده و مریدان آن فرقه از طوائف شیعه اسماعیلیه از راه دور و دراز برای درک سعادت و تقدیم نیاز خاک انجدان را بهر نماز به چهره خود مالیده و به این زیارت افتخار مینمودند . سر زمین مشک آباد در قدیم الایام به نام دوراخور معروف و در قدیم ترین کتب جغرافیایی ایران جائی برای خود باز کرده است تاریخ قم که در اواسط قرن چهارم نوشته شده از این دهستان مکرر نام برده است و آنرا با دهستان فراهان و کوزدر ترکیب نموده به نام رستاق فراهان نامیده است در ذیل فصل دوم همان کتاب فصلی بعنوان دوراخور بازکرده و دهات بزرگ آنجا را بنام دزنوج ، انقان ، سیاخشت شیروان ، دستجرد ، احمدآباد ، شهوه ، جعفرآباد و عده دیگری از اسامی دهات معموره آنزمان را برده که اکنون پاره ای بهمان اسم باقی و نام دسته ای از میان رفته است .
من بنده ناتوان بمناسبت محلی بودن و کم و بیشی مطالعه کتب بخصوص در تاریخ و جغرافیای وابسته به خود شهرستان مطالعاتی جزئی که داشته است در خلال سطور چندی جمع آوری و در اختیار طبقه جوان که مردان آتیه این کشور کهنسال می باشند گذاشته تا به یاری خداوند متعال در اطراف موضوعات مطروحه بحث بیشتری نموده و تاریخ حیات اجتماعی پدران خویش را روشنتر در اختیار فرزندان خود گذاشته و نگذارند که نام آنان در لابلای خرابه های در هم ریخته بکلی از میان رفته و جزء ملل بائده نام خود را بزاویه فراموشی گذاشته و از میان بروند .
من این وجیزه را بنام تاریخ انجدان نامگذاری میکنم ولی چون در اطراف این قریه قراء دیگری هم با قدمت خود حوادث فراوانی را از روزگار گذشته به خاطر داشته و طعم تلخ و شیرین وقایع را چشیده بعنوان توابع انجدان نامی از آنها برده و تاریخ خود را در موضوع حوادث دوراخور بسط و توسعه میدهد .
دوراخور
به نقل تاریخ قم ( فصل ششم ) قلعه بلندی درکنار رستاق دوراخور مشرف بصفحه فراهان و مشک آباد بنا شده بوده است که این قلعه بواسطه ی استحکام و موقعیت خود پیوسته محل جنگجویان و یاغیگران بوده و بنام داوه خوانده میشده است این قلعه از جهت موقعیت محلی کم نظیر و دست مهاجمین و قطاع الطریق از تصرف کوتاه بوده است . صاحب دژ و بانی آنرا بنام ریذویه معرفی مینماید .
لغت داو در پارسی به مقتضای مورد استعمال معانی مختلف دارد که در موضوع قلاع و ابنیه در مفهوم چبنه و رچ دیوار از ماهیت گل استعمال می شود ، علیهذا داوه با هاء نسبت به معنای دژ منتسب به جدار گلین بصورت چینه و گل مهره است یعنی قلعه گلین چینه ای نه سنگی مثلا .
کلمه ریذ با ذال اخت الدال یازاء اخت الراء و هم چنین دال مهلمه به معنای فیضان و جوشش و رحمت استعمال گرۣدیده پس لغت ریذویه مرادف با کلمه عربی فیض اللّه است یعنی شخص وابسته به فیوضات الهی .
اینک عین عبارت تاریخ قم صفحه ۷۱ چاپ سید جلال الدین « ..داوه این دیه را ریذویه بنا کرده است صاحب قلعه که بر کوه خوشترست و آنرا قلعه ریزان یشن میگویند و آن بواسطه بلندی بر ناحیت دوراخور و فراهان مشرف است راوی گوید که هیچکس بر فتح این قلعه قادر نبوده است بواسطه حصانت و محکمی آن چنین گویند که چون افراسیاب بر ایرانشهر غلبه کرد و در بر وی افراسیاب در بست چنانچه افراسیاب را در فتح آن هیچ حیلتی نماند ، و همچنین ریذویه در بر خیزاندن افراسیاب را از آنجا _ پس از مدتی ریذویه بفرمود تا استری چموش را بیاوردند و پوستهای خشک کهنه تنک بر او آویختند و به شب در میان لشگر افراسیاب سر بدادند چون دواب و اسبان آوازهای آن پوستهای خشک که بر زمین و ریک میآمدند بشنیدند برمیدند و لشگر افراسیاب بترسیدند و گمان بردند که از قلعه بر ایشان شبیخون کرده اند پس لشگر افراسیاب شمشیرها بکشیدند و یکدیگر را میکشتند تا بیشتر ایشان کشته شدند پس افراسیاب با جمعی اندک رو ی بهزیمت نهادند و ریذویه از ایشان خلاصی یافت . . . »
از دو لغت داوه و ریذویه چه در این ناحیت باقی مانده است ؟ نویسنده اطلاع درستی ندارد جز آنکه دشتی بنام ریزجاو به تقدیم راء بر زاء معجمه یا بالعکس فعلا در خود انجدان شناخته می شود و نیز کلمه ریز در این نواحی به قلاع و دهات کوهستانی از جمله ده ریز و بنه در چهره اسماء بلد باقی است آیا تناسبی با ریذویه داشته است یا نه یمکن خالی از خویشاوندی نباشد .
خواهشمند هستم درمورد انجدان بیشتر مطلب بگذارید. این روستا یک روستای خواص هست . که بیشتر اساتید و افراد برجسته از انجدان امده اند. که یک شعر بسار معروفی داره که میگه …. کجا انجدان کجا تاج تخت همه شهزادها پایه درخت:):):):););)
لطفا در مورد وضعیت اقتصادی انجدان مطلبی بنویسید
لطفااشعاری از شعرای انجدان جهت استفاده کاربران بگذارید.
سلام من نوه ی حاج اقا محمد محمدی از انجدان محله بالا هستم مرسی از اطلاع رسونیتون به مردم