دودران – نمین – اردبیل

سایتها و وبلاگهای روستای دودران

شهرستان نمین – استان اردبیل

http://doudaran.ir/

http://doudaran.blogfa.com/

دودران روستایی در جغرافیای سرد و کوه پایه ای در شمال شرق استان اردبیل و در نزدیکی گردنه حیران و جنگلهای زیبای فندقلو می باشد.

این روستا در سینه کش تپه های منتهی به دشت اردبیل قرار دارد و خانه ها در شیبی ملایم به سمت شرق قرار دارند.

هوای نیمه مرطوب این منطقه باعث ایجاد پوشش گیاهی مناسبی گشته و هر قدر بسمت شرق یعنی بسمت گردنه حیران حرکت کنید میزان رطوبت بیشتر و پوشش گیاهی کاملتر خواهد شد.
مردم روستا اغلب مشغول کشاورزی و دامداری می باشند ولی بعلت نزدیکی روستا به شهرستان نمین و شهر اردبیل بعضا در این شهر ها نیز مشغول می باشند.

 

وجه تسمیه روستای دودران و معرفی آن

دودران دهی است  از دهستان ویلکیچ شمالی بخش مرکزی شهرستان نمین استان اردبیل. در طول جغرافیایی¢30 و o۴۸ و عرض جغرافیایی ¢28 و o۳۸ و ارتفاع متوسط ۱۴۲۰ متر از سطح دریا قرار دارد. ناحیه است تپه ای و سرد و خشک و در ۲ کیلومتری جنوب خاوری نمین واقع است. رودخانه ای که کشتزارهای این قریه را آبیاری می کندمعروف به رودخانه خانقاه (خه نه یی چایی)است که از کوههای خانقاه علیا ، نوده و خشه حیران سرچشمه گرفته از شرق آبادی گذشته به رودخانه قره سو می ریزد.

از معادن زیر زمینی معدن سنگ دودران را می توان نام برد که یکی از معدود معادنیست که دارای سنگهای مرغوب می باشد و از معروفیت خاصی برخوردار است. کشت محصولات کشاورزی آبی و دیمی است. آب کشاورزی از رودخانه خه نه یی چای( خانقاه) تامین می شود. و آب آشامیدنی که قبلاً از چشمه روستا ( بویوک بولاق و خردابولاق) تامین می گردید اکنون از آب لوله کشی شده استفاده می گردد و از فرآورده های کشاورزی این روستا: گندم، جو،  یونجه، گاودانه و بنشن….و از میوه جات:  گلابی و سیب،گیلاس ، آلبالو ، آلوچه و به و…می باشد.

روستای دودران هم اکنون دارای  برق- تلفن- گاز- آب آشامیدنی لوله کشی شده است ونیزاز  دبستان- مسجد- پایگاه مقاومت روستا میتوان به عنوان بناهای عام المنفعه نام  برد.

«وجه تسمیه روستای دو دران»

در گذشته های بسیار دور- دودران و روستاهای همجوار شرقی آن (خانقاه سفلی- خانقاه علیا) پوشیده از درختان جنگلی بوده و اهالی این روستاها از درختان جنگلی به تهیه زغال اقدام می کردند و این که تهیه زغال فن و فنون خاص خودرا  دارد و بعلت سوخت ناقص آن در کوره های زغال پزی دود نسبتاً غلیظی به هوا بر می‌خواسته آسمان این منطقه را دود آلوده می نموده است که به این علت بنام دودلار یعنی محل آلوده به دود که رفته رفته واژه دودلار به دودران معروف شده است و یا امکان دارد دود- در- آن – گفته می شده یعنی جایی که دود در آن وجود داردکه به مرور زمان به دودران تبدیل شده است.

نظریه دیگر اینکه روستای مزبور درقسمت غربی کوههای نسبتاً مرتفع  ونه بین و گردنه حیران  واقع شده  است. آب و هوای سرد- در فصول سرد سال بنام (مه یئلی) از جانب قلعه معروف  شندان ( شندان قالاسی )و شمال همچون تازیانه ای بر پیکر این نواحی نواخته  می شود و درجه حرارت منطقه  بشدت کاهش می یابد و بعلت برودت هوا و سردی آن این منطقه را دوندوران (واژه ترکی) می نامیده اند که به معنی (منجمد کننده و سرد کننده) بعلت کثرت استعمال به دوودوران تبدیل ودر نهایت تکرار مکرر استعمال به دودران  ثبت شده است بعلت ترک بودن اهالی نظریه  اخیر صحیح به نظر می رسد ونگارنده نیز در منظومه دودران به این وجه تسمیه نظر داشته و اشاراتی به آن کرده است.

(شن گیله داغ او جا بویی زیروه سی * کند گوروکن قارکوله یی گیروه سی) درواقع کند کؤروکن به شمال شرقی دودران بین خانقاه علیا و دودران اتلاق می گردد که زمستانهای سرد و کولاکی و برف گیر داشته و دارد.

نظریه: محمد نوری دودران

نظریه استاد عباد ممی زاده محقق وپژوهشگر

وجه تسمیه روستای دو ده ران

روستای دودران  Düdəran یکی از روستاهای نمین بوده و در حاشیه جنگل (صد البته) سالهای نه چندان دور در داخل جنگل قرار داشته است. نام این روستا طبق تحلیل های شفاهی شنیده شده دو نوع معنی شده است: ۱-چون کار بعضی اهالی زغال درست کردن بود و اغلب در حوالی آن دود دیده می شده است لذا «دود در آن»  گفته شده و به مرور و در اثر کثرت تلفظ به دودران تبدیل شده است.

۲-با توجه به سرمای منطقه بخصوص در حالت مه این روستا را دوندوران نام گذاری  کرده اند که بعدها با توجه به کثرت استعمال تبدیل به دوودوران Doüduran و سپس به دودران تبدیل شده است.

معنی اول به این اصل استوار است که گویا منطقه فارس نشین بوده است. اما به دو دلیل صحت این وجه تسمیه قانع کننده نیست. یکی اینکه هیچ وقت این منطقه فارس نشین نبوده است. اما وجود تالشها در منطقه قطعی است لذا در برخی از اسامی  جغرافیایی نیز تاثیر گذاشته است. مانند: ونه بین (یعنی کوه پایه)، هوشنه(شن زار) و غیره. حتی اگر فرض بر این باشد که این روستا فارس نشین بوده باز اسم دودران با اصول نام گذاری جغرافیایی فارسی که اغلب شکل شخص نام است (مانند: خالد آباد، یافت آباد، خلیل آباد و …) مغایرت دارد و نیز با اصول نام گذاری تالشی که اغلب شکل ساختاری و نیز ویژگی های جغرافیایی در نظر گرفته شده همخوانی ندارد.

معنی دوم یعنی دوندوران هم اولا با اصول توپونیم شناسی آذربایجان که بصورتهای قوم نام، صنف نام، شخص نام ( به ندرت)، گیاه نام و … است مغایر می باشد. ثانیاً با توجه به این نکته  که سیر تغییر در تلفظ کلمه  باید توجیه زبان شناختی داشته باشد، تغییر «دوندوران» به «دوده ران» غیر قابل قبول به نظر می رسد. می دانیم که طبق قانون هماهنگی اصوات در زبان ترکی تمامی حروف صدا دار دوندوران dondüran یعنی a, u, o همه از دسته حروف قالین سسلی می باشد که با قانون فوق همخوانی کامل دارد. اما حروف  صدا دار düdəran یعنی ü-ə- a  مغایر با قانون فوق می باشد. بعبارت دیگر ü وə از حروف اینچه سسلی و aاز حروف قالین سسلی است که نمی توانند در یک کلمه بیایند. قانون هماهنگی اصوات بقدری محکم و غیر قابل عدول است که کلمه «قارا» (با دو نوع تلفظ قره و قارا) هیچ وقت در گفتار مردم قرا و یا قاره تلفظ نمی شود.

آنچه که در وجه تسمیه این روستا مورد قبول به نظر می رسد، ائتنوتوپونیم بودن آن (قوم نام)  است. طبق این تحلیل با توجه به وجود قومی باستانی در آذربایجان  به نام دی، دای، دو  و … (با تلفظ های گوناگون) می توان نتیجه گرفت: (پسوند منسوبیت) an+(علامت ممیز به معنی ایگید – پهلوان – مرد) r ə  + (نام طایفه) dar/dər+(نام طایفه) Dü/ dər  بعبارت دیگر در اول طایفه ای در آذربایجان بنام دی/ دای/دو بوده است. این طایفه به دو دسته تقسیم شده . دسته اول نام اصلی را نگه داشته ولی دسته دو (برای اینکه با دسته اول اشتباه نشود) یک «ار» (ایگید یا مرد ایگید-پهلوان)(حتماً مردانی تنومند و پهلوان داشته اند ) به نامش اضافه  شده و «دی ار» نامیده شده «دی آر» در اثر کثرت استعمال به «در» (با در فارسی اشتباه نشود) تبدیل شده است. بعدها در اثر حوادث اجتماعی- فرهنگی و یا طبیعی طایفه «دی» با طایفه «در» در منطقه ای ساکن  شده و خود را  دو- در dü- dər نامیدند.  اطرافیان  با اضافه کردن an آن «الف – ن»( ترکی ) این طایفه را دوده ران  نامیدند  و روستای محل سکونتشان به تبع دوده ران شده است.

اسم دوده ران در شکلهای مختلفی نوشته می شود از جمله دودران ( در تابلو روستا) ودر فرهنگ آبادی های ایران چاپ سال۱۳۳۲ ص ۱۸۸ به صورت دَدَران نوشته شده که هیچ کدام مسئله تلفظ صحیح آن را حل نمی کند% حتی شکل تقریباً صحیح آن که به صورت دوده ران می باشد نیز مشکل تلفظی را کاملاً برطرف نمی کند و اصولاً اسم خاص باید با الفبای آوا نگاری ( فونتیکی ) نوشته شود که در این صورت دوده ران بشکل مقابل خواهد بود :                                                          Düdəran

در کشور پهناور و دوست داشتنی عزیزمان ایران پنج روستا بنام دوده ران (با املای ددران) در کتاب فرهنگ آبادی های ایران نوشته شده که ذیلاً قید می گردد :

اردبیل:                       28-48 * 23  – o ۳۸    

جیرفت :                    14-57     *     17  –  o ۲۹

بندر عباس :                15-57     *       30 – o ۲۶

جیرفت :                 38 – 57      *     07    – o ۲۹

جیرفت :                   13-57      *     10   – o ۲۹

 

                                     ***

در لغت نامه مرحوم علامه دهخدا  آمده است : ۱) [دَ دَ][اِ خ] دهی از بخش نمین شهرستان اردبیل  594 تن سکنه . آب آن از چشمه است (از فرهنگ جغرافیایی ایران ، جلد ۴)

۲)[دُ دَ ] (اِ خ ) دهی از دهستان ساردوئیه شهرستان ساردوئیه ( جیرفت ) ۲۵۰ تن سکنه آب آن از رودخانه  از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۸)

آثار تاریخی:

در وسط روستا مسجد جامعی قرار دارد که جزء بناهای قدیمی است که بارها تعمیر و مرمت شده است و آثار هنری هنرمندان را با خود به یادگار دارد وهنوز هم چشم نوازی خاص خود را از دست نداده است. سرستونهای کله قوچی چوبی با ستونهای خوش تراش و با زیر پایه سنگی شش ضلعی و پنجره های مشبک چوبی شبستانه و طاقهای قوسی وجایگاه  تشت ها یادآور علاقه اهالی به حفظ اماکن مقدسه در گذشته و حال می باشد هنرمندانی چون (مرحوم اوستا سلیمان خانقاهی، مرحوم اوستاکربلایی آقا عمو یوسفی ، حاجی حسین  علیمی، اوستامحرم افسری، اوستا کامیل بابایی و سایر افراد با ذوق اهالی اعم از ریش سفیدان وهیئت امنای مسجد در تعمیر و بازسازی و نگهداری  این مکان مقدس نهایت جدیت  و سعی خود را بکار برده اند و همچنین در جنوب غربی روستا تخته سنگهای به هم پیوسته ای  وجود دارد و جزء آثار قدیمی این روستا بنام داش مسجد معروف است که احتمالاً جزء عبادتگاههای اولیه منطقه بوده است ولی آثاری از دیوار و پی درآن  مشاهده نمی‌شود.

در این روستا ۶۳ سلسله زندگی کرده اند که ذیلاً اسامی خانوادگی آنان قید می‌شود:

آذری – آستانی – آقازاده – ابراهیمی- احدپور- احدی – اختری – افسری – امیری – ایرانی – بابایی – بخشعلیزاده – بخشی – بنفش – بهادری – پاداش – پناهی – پورهاشم – تقوی – تکریمی – تیمورزاده – جان نثار – جعفری – جوادی – جهانی- حمیدی – داننده – دیندار – رنجبر – سلامی – سلیمانی – شاکر-شاهی – صادقی- صبوری – صفرعلی پور – صفری – صیامی – عبداله زاده – عزیزی – علومی – علیمی – فاطمی – فکری – قاسمی – قهرمانی – کمالی – گلزاری – لطفی –محمدپور –محمدزاده – محمدی – موسوی – مهدیزاده – نجاتی – نجفی – نصیری آذر – نوبخت – نوری – واثق – وفایی – هوشیار – یوسفی -ظاهری – صفوی زاده

                                            ***

و عده ای  از این سلسله ها دیگر در روستا سکونت ندارد اما با همه اینها بعد مکان وگذشت زمان  نتوانسته دلها و علاقه آنها را نسبت به یکدیگر سرد کنند بلکه در هر کجای دنیا باشند همیشه و همه حال به یاد یکدیگر هستند وخاطرات  خوش دوران  گذشته روستا را فراموش نکرده اند ودر هر محفل و مجلسی از گذشته به نیکی یاد می کنند و جا دارد گفته شود:

او تن گونلر خاطره سی درین دیر

او گونلرین آجی سیدا شیرین دیر

کل اهالی دودران چه آنهایی که درشهرهای ایران و خارج و چه آنهایی که در روستا سکونت دارند تقریباً برابر سر شماری ۱۳۸۸ توسط اینجانب (محمد نوری) ۳۰۰ خانوار می باشند از اینها  42 خانوار در روستا ، ۱۱۰ خانوار در تهران  ، ۴۶ خانوادر در شهر نمین ، ۳۴ خانوار در اردبیل و ۶۸خانوار در سایر شهرهای ایران  و خارج از کشور  اقامت گزیده اند ۹۸درصد از این  ۳۰۰ خانوار با سواد هستند و ۹۶نفر از فرزندان اینها فرهنگی و استخدام آموزش آموزش و پرورش  هستند و ۱۷ نفر از ایشان  عضو هئیت های علمی دانشگاههای کشورند و ۱۵ نفر پزشک  به امر  طبابت مشغولند و تعداد کثیری نیز در سطح  متوسط و عالی مدرک تحصیلی دارند ودر سایر ادارات  دولتی و موسسات  خصوصی  مشغول به خدمت رسانی هستندکه شرح تمامی آنها از حوصله این بحث خارج است.

کلاً چندین عامل در پیشرفت و ترقی دودرانیها موثر بوده است که ذیلاً به اهم آنها اشاره می شود.

۱-سخت کوشی و فعالیت مستمر در دامان بکر طبیعت بخاطر تحصیل معیشت از اهالی این روستا مردانی تلاشگر ساخته که حتی در تحصیلات علمی نیز این خصایص خود را می نمایانند.

۲- مجاورت و نزدیکی به شهر فرهنگی و فرهنگ دوست شهر نمین.

۳- تشویق و ترغیب اولیا به امر تحصیل   مبلغین مذهبی و افراد آگاه روستا

***

 گردآوری : استاد محمد نوری دودران

مطالب مرتبط

۱ دیدگاه

  1. ناشناس گفت:

    سلام من سعید عطایی هستم نوه ی سارابابایی من دودران راخیلی دوست دارم!!!! یاشاسین دودران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *