معرفی روستای کوچ نهارجان(کوچ خراشاد)بیرجند۲
روستای کوچ نهارجان که در دهستان نهارجان قدیم و در بخش مود شهرستان سربیشه خراسان جنوبی واقع شده است در سی (۳۰) کیلومتری جنوب شرقی بیرجند و به فا صله ی شش کیلومتری از دو روستای معروف نوفرست و خراشاد واقع شده است. این روستا بیش از چندهزار سال قدمت تاریخی دارد وسنگ نگاره لاخ مزار کوچ به دوران ساسانیان واشکانیان می رسد و عکسی از آن را به اردشیر ساسانی نسبت داده اند .این روستا در زمستان حدود یک صدنفر سکنه در خود دارد ولی درتابستان جمعیت آن به سیصد نفر هم میرسد . نام این روستا در اشعار شاهنامه هم آمده است بیش از یکصد نفرازاین روستا در شهرهای مختلف ایران کارمند هستند که سر آمد همه ی آنان دکتر محمد رضا بهنیا و برادرشان حیمد آقا بهنیا معاون چندین بانک معروف ایران میباشند .اقای محمد حسن اسایش یکی از نویسندگان معروف برنامه ی فرهنگ مردم از این دیاراست که سی سال درخدمت آموزش وپرورش درشغل دبیری در دبیرستانهای تهران – زابل و نهبندان و بیرجند وخوسف خدمت نموده است اکنون بازنشسته می باشد دارای بیش از چهل وبلاگ در سایتهای مختلف از جمله :تبیان -بلاگفا -ایران بلاک -پارسی بلاک وپرشین بلاک وجوان بلاک
– ورزبلاگ – وشیعه نتورک واریسفا وپارسفا وغیره می باشد .مرحوم خبیب نیاکه چند سالی است به رحمت ایزدی رفته است نیز یکی دیگر از دبیران زحمت کش این دیار است که سی سال عمر خویش را در شهرهای مختلف در خدمت دبیری گذرانده است وجناب آقای محمدعلی حسن زاده مفرد نیز از دبیران سر شناسی است که یک عمر در خدمت دانش آموزان این مملکت بوده است وهمسر شان نیز دبیر آموزش وپرورش بوده اند وبه افتخار باز نشستگی نائل آمده اند .مرحوم محمد حسن عسکری نیز از مردان نیک این دیاراست که بیش از سی سال در آموزش وپرورش خدمت نموده اند وچند سالی است دعوت حق رالبیک گفته اند ازاین روستا چندین نفر کارمند ادارات پست بوده اند که سر آمد همه آنها آقای ذبیح الله فتحیان بوده است و آقای سامانی -اقای محمد علی معنوی پور وچندنفر دیگر از کارمندان ادارات پست بوده وهستند وبه خدمت ادامه می دهند وهمچنین چندین نفر درادارات مخابرات وهواپیمایی جمهوری اسلامی خدمت کرده اند ویا به خدمت مشغول هستند -مناجات سحر یا شوخوانی ومراسم نیمه رمضانی در این روستا معروف است که در وبلاگهای محمد حسن اسایش تحت عنوان : کوچ بلاگ–وبلاگ کوچ نهارجان –فتوبلاگ محمد حسن اسایش -روز نوشتهای ناب –از هردری -از هر کجا –همراه باچهارده معصوم مفصل ومشروح آمده است ودر برنامه ی فرهنگ مردم رادیوسراسری ایران نیز بار ها آز آن یاد شده است وطالبان می توانند شرح مفصل آن را در هریک از وبلاگهای محمد حسن اسایش مطالعه کنند
*************
روستای کوچ خراشاد که در شاهنامه هم نام آن آمده است .بیش از شانزده هزار سال تاریخ دارد .این روستا یک آسیای آبی داشته است که تاریخ طولانی داشته است وگندم مردم به وسیله ی همین آسیا وبا آب قنات روستا به آرد تبدیل می شده است اما دردودهه ی قبل این آسیا بوسیله ی شخصی که برروی آسیا منزل داشته است این آسیا تبدیل به چاه توالت گشته است واز میان رفته است .این شخص خودش را بسیار مذهبی ودیندار هم می داند قنات این روستا هزاران سال تاریخ دارد وآب آن آن از گواراترین آبها وشیرین ترین آب موجود در منطقه است وآب آن بسیار سرد است بطوری که بیش از یک دقیقه نمی توان دست را در زیر آب قنات نگه داشت ودرختان اطراف جوی آب روستا که به این روستا بسیار صفا وطراوات می بخشید پس آز آنکه جوی مسیر آب قنات به کشمان ده توسط جهاد سازندگی با سیمان نوسازی شد همه ی درختها خشک گردیده واز صفا وطراوت افتاده است در این روستا روحیانیون بسیاری زندگی می کرده اند که در یک صد سال اخیر خاندانهای :آخوند هاشم -آخوند ملا عباس _ آخوند ملاحسن _ آخوند ملا علی _آخوند ملامحمد _ آخوند ملا محمد حسن _آخوند ملا مصیب -_ملا محمد بخش الله _ ملامحمد حسین بخش الله -ملا علی بخش الله ملا محمد حسن صبوری _ملامحمد رضا صبوری وبسیاری دیگر بوده اند که من نام آنهارا دقیقا نمی دانم –درویش حسن حاجی رضا ودرویش ومداح ومرشد کربلایی علی افروز وفرزندان کربلایی علی افروز بنام های : مسلم -غلامرضا -غضنفر-محمد افروز همه از نوحه خوانان ومنبرروان ومداحان سر شناس این روست بوده اند محمد حسین کوچی -محمد علی کوچی -حاجی غلامرضا کوچی -رجب علی اسلامی نیا – سلیمان کوچی – رضا علی آبادی –یوسف صبوری – وفرزندانش وده ها نفر دیگر از مداحان ونوحه خوانان عصر حاضر درروستای کوچ بوده اند .از مردان نیک نام آین روستا می توان از مرحوم محمد حسین حبیب نیا ومحمد علی حسن زاده مفرد به عنوان دبیران شیمی ونیک نام شهربیرجند یاد کرد .مرحوم محمد بهنیا پدر دکتر محمدرضا بهنیا از کامندان سر شناس داگاه بیرجند ونیز اداره ثبت اسناد بوده است که سالهاست به رحمت خدا پیوسته است آقای اسحاق یادگار از خدمت گذاران ژاندارمری بوده است که به رحمت حق پیوسته است .آقای ذبیح الله فتاحیان از اولین مردانی است که در اداره پست زاهدان وبعدا در اداراره پست بیرجند سالها خدمت به خلق نموده است واکنون سالهای باز نشستگی خود را در روستا بکار کشاورزی می گذراند وبه دنبال او ده هانفر د اداره پست مشغول بکار شده اند وچند نفر هم به افتخار باز نشستگی نائل شده اند .حمید بهنیا نیز از بازنشستگانی است که سالها در پست های مختلف من جمله پست معاونت بانکهای تهران (ملت فعلی ) –بانک فرهنگیان وچند بانک دیگر خدمت نموده است محمد حسن اسایش از دبیران فعال ونیک نام در رشته ی زبان وادب فارسی است که چند سالی است به افتخار باز نشستگی نائل شده است وآثار زیادی در همکاری با بر نامه ی فرهنگ مردم رادیو ایران دارد واکنون بیش از چهل وبلاگ وبیش از ۹۰ آلبوم عکس وفتوبلاگ در سایتهای مختلف ایران وجهان دارد ووبلاگ : همراه با چهارده معصوم ( علیهم السلام)ویاران _او در سایتهای مخنلف قابل مشاهده می باشد .ده ها نفر کارمند از این روستا در ادارات مختلف پست -کویرتایر – فرودگاه ها وارتش ونیروی انتظامی به خدمت مشغولند ودر شهر های زاهدان -چابهار ایران شهر زابل –مشهد -بیرجند -بجنورد وسبزوار -سمنان وتهران ودیگر نقاط کشور مشغول به خدمت می باشند .روستای کوچ خراشاد مسیر کاروانهایی بوده است که از سیستان به کرمان ازاین منطقه می گذشته اند وبالعکس .قلعه ی این روستا هم خود حکایتی دارد که گوشه ای از آن به سمع ونظر خوانندگان می رسد : می گویند ترکهای تیموری آمدند وروستای نوفرست را در شش کیلومتری شمال روستای کوچ تصرف کردند وسپس هوس نمودند که روستای کوچ را هم تسخیر کنند وازراه کوه آمدند تاوادرد روستا شوند .گویند : قلعه بان روستای کوچ به آنها اخطار کرد که وارد روستا نشوند وبه آنها با اشاره فهماند که کلاه خود را بر سر بوته ی بلند جنجریسک-که یک متر ارتفاع دارد -بگذارند -قلعه بان کلاه آنها را نشانه رفت وسپس به آنها با زبان اشاره فهماند که دوریالی یآ دودرهمی آن زمان زمان راوسط دوانگشت دست خود قرار دهند وآنها این کار راکردند وقلعه بان دوریالی را نشانه رفت بی آنکه به انگشتان دست تیر اصابت کند .ترکهای تیموری که این هنرمندی قلعه بان کوچرا به چشم دیدند .ازورود به ده منصرف شدند وبه نوفرست باز گشتند وگفتند ما با این مردم نمی توانیم بجنگیم .از آن تاریخ هر اتفاقی که رخ می دادآن اتفاق را به سالی که ترکها از این روستا کوچ کرده بودند می سنجید ند .ومثلامی گفتند ده سال بعد از کوچ ترکهاو چنین شد که کم کم نام کوچ ترکها برای این روستا باقی ماند وگاهی به طنز گویند : فلان کس از کوچ ترکهاست .لاخ مزار کوچ هم دیدن دارد زیرا صدها نگاشته وسنگ نوشته ازدوران مختلف تاریخ در این سنگ نگاره کشف گردیده است وعلاوه براین مردم روستا معتقدند که بی بی زینب خاتون (خواهر امام رضا در این محل یک شب خوابیده است واز آنجا به روستای کاهین رفته ودر آنجااز دنیارفته است ومدفن اودر روستای کاهین زیارتگاه مردم مومن است ومردم هم اعتقاد دارند لاخ مزار کوچ مراد بخش است .در ۲کیلمتری شرق روستای کوچ هم محلی است که به قبرستان جهود یا مجوس ویا همان قبرستان گبر ها که منظور زردشتیهاست -معروف است ومی گویند :قبرستان گبرها در گوال اوگز وتا چند سال پیش درخت شاه توتی هم در آن محل بوده است که چند سالی است از بین رفته است.ادامه ی معرفی روستای کوچ را در فرصتی دیگر تقدیم بینندگان وکاربران عزیز دنیای مجازی خواهم نمود .با ایننگرانی که نام روستای کوچ در آمار وارقام هیچ یک از سه شهرستان بیرجند -سربیشه ویا شهر جدید مود-که قبلا بخشی از سربیشه بحساب می آمد –نیامده است ونگرانی من از این است که چگونه نام این روستا در بین شش روستای همجواراین روستا یعنی :خراشاد -نوفرست -بیجار -استانست -ملک آباد وکفکین .فراموش شده است واز قلم افتاده است ومسوولین هم هیچ پاسخی ابراز نمی کنند وحتی درآمار سراسری هم نمی توان کوچ نهارجان را حستجوکرد <نامی از آن در اینترنت یافت آنچه هم در باره این روستا در اینترنت یافت می شود نوشته های اخیر بنده است که در چند ماهه ی اخیر در وب درج شده است .
نویسنده :محمد حسن اسایش
شغل اصلی مردم روستای کوچ از ایام قدیم کشاورزی ودامداری وقالیبافی وسبد بافی ونجاری وبعضی صنایع دستی وبافندگی چون جاجیم بافی-کرباس بافی -قالیچه بافی وسبد بافی وامثالهم بوده است در کار کشاورزی بیشتر محصولاتی چون : گندم وجو وسیب زمینی -عدس -نخود -سیر وپیاز وشنبلیله -شوید -لوبیا قرمز واز این قبیل بوده است ومحصولات مهم سردرختی این روستا عبارت بوده است از :انگور سیاه وانگور حسینی – سیب درختی وبه وگردو وتوت وکمی هم شاه توت -زرد آلو وآلبابالو وگوجه ی درختی وسنجد وانار وانجیروکشته توت یا همان توت خشک وبادام وبادمک کوهی که به دک معروف است مهمترین محصول سردرختی کوچ گردوبوده است که بانام جوز از آن یاد می شود .شلغم وزردک محلی وچغندر هم از دیگر محصولات این روستا بوده است ودر کنار آن مقداری هم سبزی از قبیل : نعنا -بادام تره -کوجه فرنگی -تره -سلمه .تره سیروچند نوع سبزی خوردن بوده است .زعفران هم از محصولاتی بوده است که در بهار وتابستان احتیاج به آب نداشته است وتنها در اوایل مهر ماه به آن آب می داده اند .هوای این روستا بسیار مطیوع وییلاقی بوده است .بطوری که در بعضی از سالهادراول مهرماه آب کاملا یخ می بسته است .سوخت مردم این روستا در گذشته هیزم صحرا وکنده ی درختان بوده است ودر پنجاه ساله ی اخیرهم در کنار چوب وهیزم ازنفت هم استفاده می کرده اند اما در زمستان کرسی هارا حتما با زغال چوب وآتش کنده گرم نگه می داشته اند چند سالی است که برق به این روست آمده است وحلا هم در زمستان از بخاری برقی ودر تابستان ازیخچال هم استفاده می شود وجادهی این روستا به بیرجند هماز مسیر کوچ ملک آباد -خراشاد -به بیرجند اسفالت گردیده است تا بیست سال قبل این روست از خود مینی بوس داشت .اما همین که جمعیت کم شد مینی بوس هم خط روستا به بیرجند را تعطیل نمود وبه روستای «ود وحاجی آباد ونوکند رفت تا به شهر بیرجند وممود وحاجی آباد ونوکند سرویس رفت وبرگشت داشته باشد ومردم چند سالی با اتوبوس خراشاد به بیرجند می رفتند اما چند سال است که اتوبوس خراشاد هم به علت کمبود جمعیت منطقه وازدیاد ماشینهای سواری شخصی تعطیل گردیده است وحلا مردم برای رفت وآمد از ماشین شخصی ویا تاکسی تلفنی استفاده می کنند. .در کار گله وگوسفند داری هم در گذشته این مردم استاد بوده اند وانواع گوسفند ومیش وبز وبزغاله وبره را وگاو گوساله را پرورش میداده اند واز شیر آنها انواع محصول خوراکی چون -ماست .دوغ وقروت که حاصل جوشاندن دوغ است ونیز کره ی محلی وروغن زرد بدست می آورده اند. در زمستان هم که کار کشاورزی کمتر می شده است اکثر مردان به کار سبد بافی وتختک برنج ریزی وشولگ قروت دان وسبد شلغم شویی وگاو سبد یا گوسبد وکالک بز وکرتی وسبدفنجان دان وسبددوک ریسی وامثال آن وحتی زنبر بافی می پرداخته اند وزنان هم به کار قالیبافی یا دوک ریسی وریشتن پشم وپنبه وتهیه نخ برای قالین ویا تون کرباسبافی مشغول بوده اند .علاوه براین دراین روستا ملاهای بزرگی بوده اند که تعدای از این ملاها بنامهای : ملاهاشم- آخوند میرمحمد- آخوند زین العابدین- آخوند میر هاشم -آخوند ملامصیب -آخوند ملامحمد حسن -آخوند ملامحمد علی _آخوند ملا محمد بخش الله – آخوند ملامحمد حسین -آخوندمیر علی -آخوند ملاغلام حسین-آخوند ملا حسن صالح -نامیده می شده اند -ملاکربلایی حاج علی -کربلایی حاج غلامحسین -کربلایی علی افروز (از مداحان معروف واز دراویش سرشناس منطقه) -بوده است-از میان معلمان این روستا می توان ازافراد ذیل نام برد :دکتر محمد رضا بهنیا فرزند مرحوم محمد بهنیا که بهنیا خود اولین کارمند این روستا در اداره ی ثبت اسناد وبعدا داگاه شهر بیرجند بوده است ودکتر بهنیا با نوشتن کتاب معروف بیرجند نگین کویر را همه بخوبی می شناسند بعد از بهنیا معلمان ودبیران عباتند از :مرحوم محمدحسن عسکری-مرحوم محمد حسین حبیب نیا (دبیر شیمی ) -محمد علی کوچی -غلامحسین کوچی -محمد کوچی -محمد علی صبوری محمد کوچی -علی کوچی فاطمه کوچی -صدیقه افروز-مرحوم محمد رضا افروز -زین العبدین کوچی -حسن رضا آزادگان وتعدادی دیگر که اکنون نام آنها در خاطرم نیست -از میان کارمندان بانک بایداز افراد ذیل نام برد :حمید آقا بهنیا که خود معاون چندین بانک معروف ایران از جمله بانک تهران -بانک فرهنگیان -بانک ملت درتهران ومشهد در قبل وبعد از انقلاب بوده است واکنون به افتحار باز نشستگی نایل آمده است .محمدرضا سورگی -حسین کوچی محمد کوچی-علی کوچی-مهدی الهامیان .اماازمیان کارمندان پست در راس همه باید از ذبیح الله فتاحیان نام بر دکه سالهاست به افتخار باز نشسگی نایل آمده است وهم اکنون در کار کشاورزی دستی دارد –اقای محمد سامانی -محمد علی معنوی پور وعلی علی آبادی -علی کوچی وفرزند محمدعلی آزادگان هم از دیگر کارمندان اداره ی پست بیرجند از این روستا بوده وهستند .ازمیان کارمندان ارتش ونیروی انتظامی وراهنمایی ورانندگی هم باید از افراد ذیل نام برد :اسحاق یادکار کارمند ژاندارمری که به رحمت خدا رفته است -علیرضا الهامیان -محمد رضا معنوی پور هردو ازنیروهای زبده ی نیروی انتظامی -آقای …صبوری از نیروهای ویژه نیروی انتظامی ومحمدعلی کوچی از افسران زبده ونیک نام رانندگی وراهنمایی ونیز مرحوم سید محمد رضوی که چهل سال است به رحمت ایزدی رفته از اولین نیروهای ژاندارمری بوده است از سرهنگ موسی محققوبرادش علی کوچی نیز باید به عنوان بچه های انقلاب وکمیته انقلاب نام برد که بتازگی باز نشست گردیده است .ازمیان کارمند
ان بهداری بایداز مسلم افروز وخواهرشان ونیز یاسین کوچی وفاطمه کوچی وزهراکوچی وتعدادی دیگرنامبرد .ازمیان اینها باید از دودختر محمد علی حسن زاده مفرد نام برد که یکی دکتر چشم ودیگری دکتر داروسازمی باشد وبه خدمت مشغول است .هم چنین از خانم فتاحیان باید به عنوان یک پرستار موفق در بیمارستانهای بیرجند نام برد در کناراینها چندین نفر در فرودگاه های کشور وچندین نفر هم در دانشگاه پزشکی وتعدادی هم در کویرتایر وکارخانجات دیگر ونیز نمایندگی روزنامه هاوقرارگاه محمد رسول الله ونیز مرزبانی مشغول بکارند که به علت نداشتن حضور ذهن از نامبردن آنها خودداری می شود. ادامه ی معرفی اطلاعات ر وستای کوچ را بوقتی دیگر موکول می کنم .م—/ ۱۳
مناجات سحریا شوخوانی در روستای کوچ نهارجان -قسمت اول ودوم :—در روستای کوچ نهارجان بیرجندوبسیاری ازروستاهای دیگراین شهرستان رسمی زیبا به نام شوخوانی(شب خوانی)که درواقع یک نوع مناجات باخدابوده است.مرسوم بوده وهنوزهم اجرا میشودوبه شرح ذیل است که برای مخاطبان وکاربران جهان بیان میگرددویکی از رسوم زیبای ماه رمضان است.هنگام سحرکه می شوداز قدیم مردم ده باصدای خروس خانه بیدارمیشده اند وچون پاس دوم را خروس می خوانده است می فهمیده اند که حالاوقت سحر خوانی یا شوخوانی یا همان مناجات سحرماه رمضان است وناگفته نماندکه علاوه بر صدای خروس ازروی مکان ستاره های آسمان مثلا دب اکبرکه به هفت دختران هم معروف است ویاا زروی جایگاه سه استارکه همان سه ستاره روشن درآسمان است پی به وقت سحر می برده اند و یا ازروی مکان ستاره ی دیگری که به ستاره سحری در نزد مردم روستامعروف است پی می برده اند که حالا وقت اذان صبح است زیرا تاحدود ۵۰سال پیش اصلا ساعتی در روستا وجود نداشته که باساعت بیدارشوند وبه وقت سحر یا اذان صبح پی ببرند.خلاصه چون با صدای خروس بیدارمی شده اند ویا با دیدن ستاره به وقت سحرپی میبرده اند سه یاچهارنفرکه ازآواز وصدای خوبی هم بر خورداربوده اندبه پشت بام خانه ها می رفته اند ویک نفرهم که همسایه ی مسجد بوده است بربالای بام مسجدمی رفته است وهر کدام از این شوخوانان یا شب خوانان تعدادی از اشعاری راکه ذیلا درج میگردد می خوانده اند وبه عبارتی باخدا مناجات می کرده اندتاباشنیدن صدای مناجات یاهمان شوخوانی یاشب خوانی مردم روستا بیدارشوند وسحری بخورندوآماده برای نماز صبح وگرفتن روزه بشوندواما اشعاری که می خوانده اند به ترتیب ذیل شروع میشده است که در چندقسمت به سمع ونظر خوانندگان می رسد: ابتدا می کنم زبسم الله بعد از آن لا اله الا الله ازمحمد مدد همی طلبم کرمی از علی ولی الله یاالله(کلمه یا الله بعد ازهردوبیت وبه عبارت بهتربعد از هر رباعی تکرارمیشده است) ۲-گوینده ی لا اله الا اللهم بردین محمد ورسول اللهم برذکر دوازده امامم شب وروز خاک قدم علی ولی اللهم یا الله ۳-یارب برسالت رسول ثقلین یارب به غزاکننده ی بدروحنین عصیان مرا دونیمه کندرعرصات نیمی به حسن ببخش ونیمی به حسین یاالله ۴-یارب به محمدکه علی یاور ماست ختم همه انبیا پیغمبرماست ازگرمی آفتاب محشر غم نیست تا سایه ی مرتضی علی بر سرماست یا الله ۵-یارب تو مرا غلام حیدر گردان گرراه غلط کنم مرا برگردان گرتشنه شوم دراین بیابان نجف سیرآب مرازحوض کوثر گردان یا الله ۶-یارب به محمدوعلی وزهرا یارب به حسین وحسن وآل عبا کز لطف بر آر حاجتم در دوسرا بی منت خلق یاعلی الاعلی یاالله ۷-الله تویی ازدلم آگاه تویی گمراه منم برنده ی راه تویی هر مورچه ای که دم زند درته چاه ازدم زدن مورچه آگاه تویی یا الله ۸-یارب برسان توحضرت صاحب را فرزند علی بن ابیطالب را کزدوری او همیشه درفریادم مانندسگی که گم کندصاحب را – یا الله ۹-یارب زکرم دری برویم بگشا راهی که دراو نجات باشد بنما مستغنیم از هردو جهان کن بکرم جز یادتو هر چه هست بر از دل ما- یا الله ۱۰-یارب مکن ازلطف پریشان مارا هرچندکه هست جرم وعصیان مارا ذات تو غنی بوده وما محتاجیم محتاج به غیرخود مگردان مارا -یاالله ۱۱-بازا بازا هرآنچه هستی بازآ گرکافروگبر وبت پرستی باز آ این درگه ما درگه نومیدی نیست صد باراگرتوبه شکستی بازآ – یاالله ۱۲- ای ذات وصفات تو مبرا زعیوب یک نام زاسماء توعلام غیوب رحم آرکه عمروطاقتم رفت بباد نه نوح بود نام مرا ، نه ایوب – یاالله ۱۳-از بارگنه شدتن مسکینم پست یارب چه شوداگرمرا گیری دست گردرعملم آنچه تراشاید نیست اندر کرمت آنچه مرا باید هست – یاالله ۱۴-عصیان خلایق ار چه صحرا صحراست در پیش عنایت تو یک برگ گیاست هرچند گناه ماست کشتی کشتی غم نیست که رحمت تو دریا دریاست. یاالله ۱۵-یارب به علی بن ابیطالب وآل آن شیر خداوبر جهان جل جلال کاندرسه مکان رسی به فریاد همه اندردم نزع ومرگ وهنگام سوال.- یا الله* *- این اشعارشوخوانی یاشب خوانی -ادامه داردکه دنبالهِ آ نرا درفرصتی دیگروبزودی تقدیم کاربران خواهم نمود.منتظر باشید.محمد(بنده شرمنده حق) ———–۱۶-ای حیدر شهسوار وقت مدد است ای زبده ی هشت وچار،وقت مدد است
مگذارکه در عشق تو رسوا گردم ای صاحب ذوالفقار ، وقت مدد است – یاالله
۱۷-یارب سبب حیات حیوان بفرست وز خوان کرم ، نعمت الوان بفرست
از بهر لب تشنه ی طفلان نبات از سینه ی ابر ، شیر باران بفرست. یا الله
۱۸-ای خالق خلق رهنمایی بفرست بر بنده ی بی نو، نوایی بفرست
کار من بیچاره ، گره در گرهست رحمی بکن وگره گشای بفرست. یاالله
۱۹-راه تو به هرروش که پویند خوش است وصل توبه هر جهت که جویند خوش است
روی تو به هر دیده که بینند نکوست نام تو به هرزبان گویند خوش است. یا الله
۲۰-تا مهر ابوترا ب دمساز من است حیدر به جهان ،همدم وهمراز من است
این هردو جگرگوشه ، دوبا لند مرا مشکن بالم که وقت پرواز من است. یاالله
۲۱-من بی تو دمی قرار نتوانم کرد احسان تورا ،شمار نتوانم کرد
گربر تن من ، زبان شود هرمویی یک شکر تواز هزار نتوانم کرد. یا الله
۲۲- شب خیز که عاشقان به شب راز کنند گرد دروبام دوست ، پرواز کنند
هرجاکه دری بود ، به شب در بندند الا دردوست را ، که شب باز کنند. یاالله
۲۳-یارب به دونور دیده ی پیغمبر یعنی به دوشمع دودمان حیدر
برحال من از عین عنایت بنگر دارم دارم نظر آنکه من نیفتم زنظر. یاالله ۲۴-یارب زکرم بر من درویش نگر در من ، منگر در کرم خویش نگر
هرچند نیم لایق بخشایش تو برحال من خسته ی دل ریش نگر. یا الله-
۲۵-یارب در دل به غیر خود جامگذار در دیدهی من گرد تمنا مگذار
گفتم گفتم زمن نمی آید کار رحمی رحمی مرا به من وامگذار. یاالله
۲۶-مجنون وپریشان توام ، دستم گیر سرگشته وحیران تو ام ف دستم گیر
هربی سروپا چو دسگیری دارد من بی سر وسامان توام ،دستم گیر.یاالله
۲۷-ای سر تو در سینه ی هر محرم راز پیوسته در رحمت تو بر همه باز
هرکس که به درگاه تو آورد نیاز محروم زدرگاه تو کی گردد باز. یا الله
۲۸-در هر سحری با تو همیگویم راز بر درگه تو همی کنم عرض نیاز
بی منت بندگانت ای بنده نواز کارمن بیچاره ی سرگشته بساز. یاالله
۲۹- الله به فریاد من بیکس رس فضل وکرمت یار من بیکس بس
هرکس به کسی وحضرتی می نازد جز حضرت تو ندارد این بیکس کس. یاالله
۳۰-ای جمله ی بیکسان عالم را کس یک جو کرمت تمام عالم را بس
من بیکسم وتو بیکسان رایاری یارب تو به فریاد من بیکس رس .یا الله
۳۱-ای واقف اسرارضمیر همه کس در حالت عجز، دستگیر همه کس
یارب تو مرا،توبه ده وعذر پذیر ای توبه ده وعذرپذیر همه کس. یا الله
۳۲-دارم گنهی زقطره ی باران بیش ازشرم گنه فکنده ام سر در پیش
آوازآیدکه سهل باشد درویش تو در خور خود کنی ومادر خور خویش. یاالله
۳۳- یارب من اگر گناه بی حد کردم دانم به یقین که بر تن خود کردم
از هر چه مخالف رضایتو بود برگشتم وتوبه کردم وبد کردم. یا الله
ادامه دارد.بزودی ادامه ی مطلب تقدیم خواهد شد——-۳۴-یارب تو چنان کن که پریشان نشوم محتاج برادران وخویشان نشوم
بی منت خلق خود مرا روزی ده تا از درتو بر در ایشان نشوم. یا الله
۳۵-یارب زقناعتم توانگر گردان وز نور یقین دلم منور گردان
روزی من سوخته ی سرگردان بی منت مخلوق میسر گردان. یاالله
۳۶-یارب ز دو کون بی نیازم گردان وز افسرفقر سر فرازم گردان
در راه طلب محرم رازم گردان زان ره که نه سوی توست بازم گردان. یا الله
۳۷-یارب زکمال لطف خاصم گردان واقف به حقایق خواصم گردان
از عقل جفاکار، دل افگار شدم دیوانه ی خود کن وخلاصم گردان . یا الله
۳۸-برگوش دلم زغیب آواز رسان مرغ دل خسته رابه پرواز رسان
یارب که به دوستی مردان رهت این گمشده ی مرا به من باز رسان. یا الله
۳۹-یارب تو مرا ،به یار دمساز رسان آوازه ی دردم به همآواز رسان
آنکس که من از فراق او غمگینم اورا به من ومرا به اوباز رسان. یا الله
۴۰-ای خالق ذوالجلال وای بارخدای تا چند روم در بدر وجای به جای
یا خانه ی امید مرا ،در بربند یا قفل مهمات مرا در بگشای. یا الله
۴۱-یارب نظری برمن سر گردان کن لطفی به من دل شده ی حیران کن
با من مکن آنچه من سزای آنم آنچ ازکرم ولطف توزیبد آن کن. یاالله
۴۲-یارب یارب کریمی وغفاری! رحمان ورحیم وراحم وستاری
خواهم که به رحمت خداوندی خویش این بنده ی شرمنده فرو نگذاری. یا ا لله*
*-اشعار فوق که درسه قسمت تقدیم کاربران عزیز شد هر شب سحرگاهان یاهنگام سحر تعدادی ازاین ابیات توسط شوخوانان یامناجات خوانان در پشت بام مسجد ویاچندبام بلند روستا خوانده میشد وسینه به سینه ونسل به نسل آنرا ازبزرگان یاد گرفته بودندوحفظکرده بودند .وبه نسل بعدیاد می دادند تا درهرسحر ماه رمضان جهت بیدار کردن مردم خوانده شود وهیچ کس هم نمی دانست که این اشعاراز چه کسی است ومیگفتند ازقدیم بزرگان آن را میخوانده اند ودیگران وجوانان آن را از قدیمی تر ها یاد میگرفته اند.اما بنده بعد ازمطالعت زیاد وجسجوی فراوان تعدادی از این ابیات را در رباعیات ابوسعید ابی الخیریافتم وتعداد کمتری راهم در میان رباعیات خواجه عبدالله انصاری مشاهده کردم.با آرزوی سعادت برای همه ی روزه داران.محمد بنده خدای تعالی…
آمد شب میلاد علی شمس خراسان فرزند نبی ،رهبردین،حامی قرآن ده مژده که امشب شده عالم همه گلشن زاین شمس ضحا کشور ایمان شده روشن ای نور خداوند تبارک به تو احسن کز مقدم تو گشته فزون رونق ایران شددر شب میلادی آن سید ورهبر از سجده به شکرانه حق موسی جعفر اندر بر معبود بدی او بزمین سر زاین نعمت والا گهر خالق سبحان شمسی که ازاو می نگرم نور خدا را اندر طلبش گردش این ارض وسمارا هرزنده دلی برده سویش دست دعا را اوحجت حق است ومدکار ضعیفان خرم به جنان فاطمه وحیدر کرار لبخند زند بر رخشان احمد مختار این مژده به حیدر رسد از جانب دلدار کز نسل تو آمد بجهان خسرو خوبان فوج ملک وخیل رسل مدح سرایند بادسته گلی سوی نبی رو بنمایند تبریک کنان اذن بگیرند وبیایند از بهر زیارت بزمین خرم وخندان آمد بجهان آنکه جهان آمده بهرش جن وملک وحور وجنان آمده بهرش شمس وقمر وکون ومکان آمده بهرش آن رهبر ارزنده وروشنگر انسان هم ثامن وهم ضامن وهم حجت دین است هم رهبر وهم سرور وهم یار ومعین است ازسوی خدا بر همه آیات مبین است از نور رخش خلق شده حوری وغلمان مردم همه مشتاق بفردوس برینند تا آنکه در آنجا رخ زیبای تو بینند افسوس اگر ماه جمال تو نبینند درروز جزا ای پسرختم رسولان ای خسرو خوبان تو غریب الغربایی وی حجت یزدان تو معین الضعفایی چون مور ضعیفی بدرت (کرببلایی) ران ملخ آورده به دربار سلیمان بنقل از :شکوفه های غم -اثر طبع ناد علی کربلایی-صص۳۱۱-۳۱۲ -انتشارات خزر -تهران
آمد شب میلاد علی شمس خراسان فرزند نبی ،رهبردین،حامی قرآن ده مژده که امشب شده عالم همه گلشن زاین شمس ضحا کشور ایمان شده روشن ای نور خداوند تبارک به تو احسن کز مقدم تو گشته فزون رونق ایران شددر شب میلادی آن سید ورهبر از سجده به شکرانه حق موسی جعفر اندر بر معبود بدی او بزمین سر زاین نعمت والا گهر خالق سبحان شمسی که ازاو می نگرم نور خدا را اندر طلبش گردش این ارض وسمارا هرزنده دلی برده سویش دست دعا را اوحجت حق است ومدکار ضعیفان خرم به جنان فاطمه وحیدر کرار لبخند زند بر رخشان احمد مختار این مژده به حیدر رسد از جانب دلدار کز نسل تو آمد بجهان خسرو خوبان فوج ملک وخیل رسل مدح سرایند بادسته گلی سوی نبی رو بنمایند تبریک کنان اذن بگیرند وبیایند از بهر زیارت بزمین خرم وخندان آمد بجهان آنکه جهان آمده بهرش جن وملک وحور وجنان آمده بهرش شمس وقمر وکون ومکان آمده بهرش آن رهبر ارزنده وروشنگر انسان هم ثامن وهم ضامن وهم حجت دین است هم رهبر وهم سرور وهم یار ومعین است ازسوی خدا بر همه آیات مبین است از نور رخش خلق شده حوری وغلمان مردم همه مشتاق بفردوس برینند تا آنکه در آنجا رخ زیبای تو بینند افسوس اگر ماه جمال تو نبینند درروز جزا ای پسرختم رسولان ای خسرو خوبان تو غریب الغربایی وی حجت یزدان تو معین الضعفایی چون مور ضعیفی بدرت (کرببلایی) ران ملخ آورده به دربار سلیمان بنقل از :شکوفه های غم -اثر طبع ناد علی کربلایی-صص۳۱۱-۳۱۲ -انتشارات خزر -تهران
صحن زیبا وبا صفای مسجدالنبی -اسایش -۱۳۸۸ شمسی
عزای رسول الله (ص) -امام مجتبی (ع) وامام رضا (ع)
عزای رسول الله (ص)
یارسول الله داغت بر عزیزان زود بود یا نبی الله دوری از تو این سان زود بود
یاامین الله یا خیرالورا ، بدرالدجا سوز هجران تو بر زهرای نالان زود بود
با غروب نور رویت شام ماتم شد پدید آخر ای صبح امید این شام هجران زود بود
ای امید دردمندان حامی مستضعفان در کف اهریمنان نقش سلیمان زود بود
بی تو اندر سینه ی حیدر نفس تنگ است تنگ سد راه آه بر این قلب سوزان زود بود
ای عزیز جان آل الله ویار بی کسان مرگ جانسوز توبر این جمع سوزان زود بود
روح والای تو از این تنگنای زندگی چونفرشته پر زنان بر سوی رضوان زود بود
رهبرابا رفتنت اسلام وامت شد پدید این چنین تنها وتنها دین وقر آن زود بود
روز مظلومی زهرا وعلی ودوستان گاه محزونی طفلان پرشان زود بود
اشک زینب همچوشبنم می چکد بر روی گل عندلیبا ترک این زیبا گلستان زود بود
بی قرارانت حسین ومجتبی پروانه سان سوختن در پایت ای شمع فروزان زود بود
یاحبیب الله یا احمد نبی الهاشمی (کربلایی) در عزایت اشک ریزان زود بود
—به نقل از شکوفه های غم -جلد اول ص ۲۲ -نادعلی کربلایی -انتشارات خزر -تهران —
———-سه عزا وغم ——————–
زهرای اطهر دختر ختم رسولان دارد عزا امشب سه جا بهر عزیزان
فاطمه کرده گیسو پریشان گه مدینه رود گه خراسان
ای شیعیان اسلام وقر آن بی معین شد قتل امام وقتل ختم المرسلین شد
فاطمه کرده گیسو پریشان گه مدینه رود گه خراسان
ارض وسما در لرزه شد از جور عدوان جسم امام دومین شد تیر باران
فاطمه کرده گیسو پریشان گه مدینه رود گه خراسان
شد رحلت پیغمبر ووقت عزا شد پاره جگر از زهر امام مجتبی شد
فاطمه کرده گیسو پریشان گه مدینه رود گه خراسان
حجت هشمتمین درراه دین وقر آن کشته شد از جفا وظلم وجورعدوان فاطمه کرده گیسو پریشان گه مدینه رود گه خراسان
—-شکوفه های غم -جلد اول -ص ۲۴ نادعلی کربلایی -انتشاراتخزر -تهران
——— مرگ پدر-زبانحال فاطمه در سوگ رسول الله —-
هجران وغم مرگ پدر کرده پریشم تیره شده چون شام سیه ، روز به پیشم
باران محن را بسرم ابر بلا ریخت از گردش ایام نگرحال پریشم
مجروح شد از داغ پدر قلب من زار از امت او غم برسد بر دل ریشم
چون خار مغیلان بزند خصم به من نیش همواره درافغان ، من از آن سوزش نیشم
از بس که بدیدم به جهان محنت وآزار من سیر ازاین عمر گران مایه ی خویشم
غیر از غم دوری عزیزان به دلم نیست ورنه نبودهیچ غمی از کم وبیشم
مردم همه از گریه ی من خسته ومن نیز رنجیده زبیگانه وغمدیده زخویشم
(آهی) گنهم نیست بجز اخذ حق خویش من کشته ی آئینم وقربانی کیشم
—نقل از دیوان آهی -جلد دوم -ص ۱۲۲ -علی آهی-انتشارات خزر -تهران—-صحن حرم رسول خدا در مدینه منوره -اسایش
ولادت فاطمه -دخت نبی اکرم (ص) البشارت که عیان مهر فروزان آمد ظاهر از پرده ی عصمت رخ جانان آمد
سر زد ازبرج نبوت مه رخشنده ی دین روشن از نور رخش عالم امکان آمد
دختر ختم رسل هادی کل ،شاه سبل از پسرده عیان چون مه کنعان آمد
دسته دسته ملک از عالم بالا بزمین بهر دیدار رخش خرم وخندان آمد
عزت وفضل وشرافت بنگر زامر خدا سوی زهرا زجنان حوری وغلمان آمد
ساره وآسیه ومریم وکلثوم زبهشت از پی خدمت آن زهره ی تابان آمد
آنچنان نور رخ دخت نبی جلوه نمود که قصور همه ی مکه نمایان آمد
نه همین مکه منور شده از طلعت او زسما ـابسمک یکسره رخشان آمد
شده از مکه همان نور نمایان که بطور سالهادر طلبش موسی عمران آمد
بهر این نور که در صلب خلیل الله بود نارنمرود به یک لحظهگلستان آمد
گر نبردی بزبان نوح نبی نامش را کی نجات از یم وگرداب وزطوفان آمد
یوسف مصر گراین نام نخواندی بزبان کینجاتش زچه وگوشه ی زندان آمد
چون نیاید زازل تابه ابد همتایش همسرش شیر خدا حامی قر آن امد
زین دودریای فضیلت که بهم شد واصل خارخ از ایندو نکو لولوء و مرجان آمد
نه همین ام ابیها نبی اش خوانده زحق ام فضل ،ام کتاب ، ام امامان آمد
شب مولود مهین دخت نبی فاطمه شد عرش پرنور شد وفرش چراغان آمد
تاکه تبریگ بگوید بجهان شیعه {کربلایی} زسوی نوحه سرایان آمد
اثر طبع شاد روان نادعلی کربلایی-پدر سه شهید -به نقل ازارمغان کربلا کتاب سوم -ص۶۳-۶۴–انتشارات خزر -بوذرجمهری سابق (۱۵—-
ولادت فاطمهالزه -دخت نبی اکرم (ص) البشارت که عیان مهر فروزان آمد ظاهر از پرده ی عصمت رخ جانان آمد
سر زد ازبرج نبوت مه رخشنده ی دین روشن از نور رخش عالم امکان آمد
دختر ختم رسل هادی کل ،شاه سبل از پسرده عیان چون مه کنعان آمد
دسته دسته ملک از عالم بالا بزمین بهر دیدار رخش خرم وخندان آمد
عزت وفضل وشرافت بنگر زامر خدا سوی زهرا زجنان حوری وغلمان آمد
ساره وآسیه ومریم وکلثوم زبهشت از پی خدمت آن زهره ی تابان آمد
آنچنان نور رخ دخت نبی جلوه نمود که قصور همه ی مکه نمایان آمد
نه همین مکه منور شده از طلعت او زسما ـابسمک یکسره رخشان آمد
شده از مکه همان نور نمایان که بطور سالهادر طلبش موسی عمران آمد
بهر این نور که در صلب خلیل الله بود نارنمرود به یک لحظهگلستان آمد
گر نبردی بزبان نوح نبی نامش را کی نجات از یم وگرداب وزطوفان آمد
یوسف مصر گراین نام نخواندی بزبان کینجاتش زچه وگوشه ی زندان آمد
چون نیاید زازل تابه ابد همتایش همسرش شیر خدا حامی قر آن امد
زین دودریای فضیلت که بهم شد واصل خارخ از ایندو نکو لولوء و مرجان آمد
نه همین ام ابیها نبی اش خوانده زحق ام فضل ،ام کتاب ، ام امامان آمد
شب مولود مهین دخت نبی فاطمه شد عرش پرنور شد وفرش چراغان آمد
تاکه تبریگ بگوید بجهان شیعه {کربلایی} زسوی نوحه سرایان آمد
اثر طبع شاد روان نادعلی کربلایی-پدر سه شهید -به نقل ازارمغان کربلا کتاب سوم -ص۶۳-۶۴–انتشارات خزر -بوذرجمهری سابق (۱۵—-