روستای یهر / دماوند / تهران
تاریخچه روستا رابراساس آنچه از پیرمرد های قدیم شنیدم می نویسم
روزی کنار حاج محمود یهری که پیر ترین مرد ده ما بود نشسته بودم و از اون در مورد روستای یهر پرسیدم خدا رحمتش کند این پیر مرد ساده دل آرام آرام برایم تعریف می کرد
که یهر از قبل محل زندگی گبریان بوده و راه عبور شاهان و مردمان جنگی که به کوههای طبرستان می رفتند تا اینکه شخصی بنام ملاحسن مومجی از پدر و خانواده اش جدا شده و نزدیکی چشمه سر آلونکی درست می کند و شروع به کشت و زرع و دامداری و زندگی بی غل و غشی را شروع می کند
ملا حسین دارای چهار پسر بود به نام ها ی: ادبر و علی اکبر و سبزعلی و رفیع
این چهار پسر در کنار پدر بزرگ می شوند و هر کدام ازدواج می کنند و و پس از ادواج هر کدام دارای فرزندانی می شوند که امروزه یهر دارای چهار طایفه هستند
طایفه اول : ادبر ی که ازنسل او سه پسر بود بنام قاسم و آقابابا و طهماسب
طایفه دوم :علی اکبر ی که از نسل او سه پسر بود بنام آل خاص و حسن و یعقوب
طایفه سوم : رفیع در موردش زیاد نمی دونم
طایفه چهارم :سبزعلی هستد در مورد فرزندانش زیاد نمی دونم
هم اکنون مردم یهر به زبان مازنی صحبت می کنند و سخت پایبند به نظام انقلاب اسلامی و با ایمان و استقامت در برابر مشکلات و سختی ها مقاومت می کنند
شغل اصلی مردم یهر کشاورزی و شغل جوانان خیاطی و تعدادی هم کارمندان و یا در شرکت هادر کار های صنعتی تخصص دارند
د ر کار های گروهی خیلی متحد هستند و در احترام گذاشتن به بزرگتر ها حرف اول را می زنند و پیر مرد های ده جایگاه مناسبی در بین جوانان دارند