محمدآباد – گرگان – گلستان

سایتها و وبلاگهای روستای محمدآباد
شهرستان گرگان – استان گلستان
www.pbmohammadabad.blogfa.com/

navar.mihanblog.com
kalkashak.mihanblog.com
kfshmg.mihanblog.com/
www.nedayedeh.blogfa.com/

روستای محمدآباد در دشت گرگان و در ۴ کیلومتری شمال شهرستان گرگان و در مسیر جاده‌ی آق قلا قرار گرفته است.این روستا از شمال با روستاهای قربان‌آباد، یامپی، از غرب متصل به فرودگاه گرگان، از شرق با روستاهای فوجرد و کماسی و از جنوب با روستای امیرآباد همجوار است. شغل اصلی مردم روستا کشاورزی و دامداری و صنعت می باشد و زبان مردم محمدآباد فارسی با گویشی نزدیک به گویش استرآبادی می باشد. 
اهالی روستای محمدآباد در شکل‌گیری حرکت های آزادیخواهی و انقلابی در منطقه نقش مهمی را ایفا کرده اند و همواره هزینه‌های آن را نیز پرداخته اند که مقاومت یکساله آنان در برابر اصلاحات ارضی سال ۱۳۴۲ و شرکت گسترده اهالی در راهپیمایی هایی که منجر به شکل گیری انقلاب اسلامی گردید. دلیل این مدعای آنان می باشد. 
محمدآباد با تقدیم ۲۰ شهید در بعد از انقلاب و جنگ تحمیلی و ۳ آزاده و چندین جانباز و حضور مستمر در جبهه های جنگ، دین خود را به کشور و انقلاب به خوبی ادا کرده اند. 
محمدآباد در طول ۸ سال دفاع مقدس همواره بعنوان روستای نمونه شهرستان گرگان شناخته شده است. 
تاریخچه‌ی روستا
در چندین کتاب از روستای محمدآباد نام آورده شده ولی سخنی از زمان بنیان نهاده شدن روستا به میان نیامده است. زنده یاد مسیح اله ذبیحی در استرآباد‌نامه از ملامحمدتقی استرآبادی بعنوان یکی از علما و فضلای استرآباد نام برده و زادگاه ایشان را روستای محمدآباد ذکر کره است. همچنین علامه علی اکبر دهخدا درلغت نامه جلد ۴۲ صفحه ۵۶۲ چنین می آورد: « محمدآباد دهی است از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان گرگان در ۶ هزار گزی شمال گرگان، سر راه پهلوی‌دژ (نام آق قلا در دوره پهلوی) با ۴۰۰ تن سکنه و آب آن از قنات تامین می شود». پیش تر از آنکه محمدآباد بنیان نهاده شود،‌قلعه محمود در شمال غرب و فوجرد در شمال شرق استرآباد قرار داشتند. در مرکز جبهه شمالی که بشترین تهاجمات به استرآباد از این مسیر انجام می گرفت روستاهائیکه قبلاً در این مسیر قرار داشتند از صفحه روزگار محو شدند و ساکنان آن کشته و یا مجبور به مهاجرت به روستاهای دیگر شدند که می توان برای مثال از خروس اباد (نرگس تپه) – در باند فعلی فرودگاه گرگان – نام برد. بخاطر همین، شرایط ایجاب می کرد دوباره مردمانی در این منطقه اسکان داده شوند که قابلیت و توانایی مقابله با مهاجمانی که از شمال می آمدند را داشته باشند و با حمایت دولت مرکزی و حاکم استرآباد بتوانند در مقابل تهاجمات ایستادگی کنند و مهاجمان به راحتی نتوانند خود را به پشت دروازه های استرآباد برسانند. 
برای روشن شدن موضوع از دو منبع استفاده می کنیم: ۱. منابع شفاهی که ریش سفیدان روستا می باشند. ۲. منابع کتبی و اسناد و کتب تاریخی مربوط به استرآباد و گرگان. 
منابع شفاهی:‌ 
به گفته بزرگان روستا، محمدآباد در اوایل سلسله‌ی قاجاریه (احتمالاً فتحعلی شاه) بوسیله دو برادر به نامهای محمد خان و زمان خان که از حمایت دولت مرکزی برخوردار بودند و به منظور ایجاد سدی در برابر تهاجمات ترکمن ها به استرآباد بنیان نهاده شد. 
اولین اسکان در محمدآباد در بالای تپه روستا و اطراف آن ( خانه سری ) یعنی شمالی ترین قسمت روستای فعلی صورت گرفته است. به مرور با بیشتر شدن اهالی (ساکنان جدید) روستا گسترش یافته و نیروی کار بیشتر لوازمات گسترش و ساخت تاسیسات دفاعی را مهیا ساخت. بنابراین در اطراف روستا خندقی حفر شده و با ایجاد سنگرها و دیگر موانع از روستا دفاع می کردند. به همت ساکنین روستا و طبق نقشه محمد خان و زمان خان دو ناور ( آب بندان) ساخته شد. آب بند اول در فاصله تقریبی ۵/۱ کیلومتری شمال روستا و آب بند دوم در فاصله تقریبی ۲ کیلومتری روستا و حدوداً در یک راستا ساخته شد. فاصله بین این دو آب تقریباً ۸۰۰ متر بوده است. این دو آب بند برای مقاصد دفاعی ساخته شده بود که مدافعان می توانستند در بالای دیواره‌ی این دو آب بند موضع گرفته و در زمان حملات بزرگ به استرآباد با رهاسازی آب این دو آب بند باعث آب گرفتگی و باتلاقی شدن زمینهای پایین دست شده و عبور سواران و ارابه های آنان را ناممکن ساخته و یا با مشکل و کندی روبرو سازند. از نکات جالب و شنیدنی در مورد این آب بند ها که هنوز هم قسمتهایی از دیواره آن باقی مانده طراحی پیشرفته و آب گیری ساده آن بوده است. ۳ آب بند کماسی، زمان خان و محمدآباد بوسیله کانالهایی به یکدیگر مرتبط بودند بطوریکه بعد از آبگیری آب بند کماسی آب مازاد آن از طریق کانالی به نام گِلْخَنی وال به داخل آب بند محمدآباد وارد می شد و بعد از آب گیری کامل آن، آب مازاد از طریق کانال ارتباطی از نور محمدآّآد وارد نور زمان خان شده و آن را نیز آب گیری می کرد. 
اگر به فاصله چندین کیلومتری این ۳ آب بند و کانالهای ارتباطی بین آنها توجه کنیم درخواهیم یافت که با این ترفند چه مانع بزرگی بر سر حرکت نیروهای مهاجم به استرآّباد ایجاد شده بود بطوریکه جبهه شمال استرآباد از شمال غرب تا شمال شرق بوسیله این ۳ آب بند و کانالهای آن تحت پوشش قرار داده می شد. 
به گفته بزرگان بعد از بنیان نهاده شدن روستا،‌حفر خندق و درست شدن ۲ آب بند محمدآباد و زمان خان گزارشاتی مبنی بر تلاش این ۲ برادر برای مقابله با حکومت مرکزی و جمع آوری نیرو و ایجاد تاسیسات به پایتخت می رسد و این دو برادر بوسیله ماموران حکومتی دستگیر شده و در بین راه پایتخت ابتدا کور شده و سپس به قتل می رسند، که اهالی به احترام برادر بزرگتر اسم روستا را محمدآباد و به احترام برادر کوچکتر آب بند دوم را زمان خان می گویند. 
و اما منبع دوم از کتاب استرآباد و گرگان در بستر تاریخ ایران، نوشته اسدا… معطوفی – در صفحه ۳۶۵ و ۳۵۷- آورده است:‌محمدزمان خان برای اولین بار در سال ۱۲۲۵ هـ ق (۱۱۸۱ شمسی ) و برای دومین بار در سال ۱۲۲۹ به حکومت استرآباد منصوب شد. ولی بعد از مدتی بنای مخالفت با حکومت مرکزی قاجار را گذاشت و به دستور و تهدید فتحعلی شاه،‌محمدزمان خان توسط اهالی استراآّد دستگیر و به همراه برادرش امیرخان به اردوی فتحعلی شاه در چمن نمکه دامغان برده شدند و ابتدا چشم محمدزمان خان را درآورده و سپس او را به قتل رسانیدند. 
با کنار هم قراردادن روایت اهالی و سند مکتوب و در گرفتن نقاط مشترک این دو ماجرا و اذعان به این نکته که ریش سفیدان روستا از وجود چنین سند مکتوبی اطلاع نداشته اند و اطلاعات شفاهی،‌که بصورت سینه به سینه منتقل می شوند به مرور بوسیله‌ی افراد در آن ها دخل و تصرف شده و یا قسمت هایی از ذهن پاک شده و برداشتهای شخصی جای آن را می گیرد می توان قلمداد کرد که دو برادر نامبرده توسط اهالی روستا( محمدخان و زمان خان) همان محمدزمان خان حاکم استرآباد در زمان فتحعلی شاه می باشد که به همراه برادر خود قصد شورش علیه حکومت مرکزی را داشته است. 
بعد از استقرار مردم دراین منطقه، به دلیل نوپا بودن روستا و کمی جمعیت و ضعف توان دفاعی و تهدید همیشگی مهاجمان شمالی، شرایط ایجاب می کرد که در اطرف روستا تاسیسات دفاعی و موانعی ایجاد شود تا روستا از گزند حملات و چپاول در امان باشد و بتوان با تعداد اندکی نگهبان و تفنگدار از روستا محافظت کرد. برای این منظور گرداگرد روستا خندقی به عمق ۳ متر و عرض ۵ الی ۶ متر حفر و پر از آب گردید. 
روستا دارای یکی دروازه اصلی بزرگ چوبی با ضخامت زیاد در قسمت جنوبی روستا بوده است که به سمت استرآباد باز می شد. برای نگهبانی از دروازه و دیده بانی، اتاقکی بالای دروازه ساخته شده بود که نگهبانی به طور دائم برای محافظت از دروازه و اجازه ورود افراد آشنا در اتاقک بالای دروازه مستقر بود که مزدبگیر اهالی بوده وحقوق دریافت می کرد. در قسمت شمالی خندق ونزدیکی تپه روستا یک دروازه فرعی قرار داشت که بعد از مدتی مسدود شده بود. علاوه بر این دو دروازه، چندین راه ورود و خروج فرعی نیز در اطراف روستا تعبیه شده بود که به آنها لشت می گفتند و دلیل نامگذاری آنها به این علت است که این راه های ورودی و رخوجی فرعی دارای دربهایی بود که از شاخه های نازک درلختان ساخته شده بود که به آنها لشت می گفتند و قسمت بیرون این دربها بوسیله ی شاخه های سیاه تلو بافته شده بود که دسترسی به این دربها را مشکل می کرد. این دربها دارای ارتفاع کمی بودند بطوریکه یک فرد مجبور بود برای عبور از درب سرش را خم کند به همین خاطر هیچ مهاجم سواره ای نمی توانست به سرعت وارد روستا شود. خندق روبروی این دربهای فرعی دارای عمق کمتری
بوده و این دربها به منزله ی راه های دسترسی اهالی به زمین های کشاورزی بوده است.   

تهیه شده در گروه تاریخچه کانون فرهنگی شهید مکتبی

طبق آمار خانه بهداشت در سال ۹۰ جمعیت روستای محمدآباد ۲۲۶۷ نفر که از این تعداد ۱۱۷۹ نفر مرد و ۱۰۸۸ نفر زن هستند. تعداد خانوار روستا ۶۳۴ خانوار است. در سال نود  ۲۳ پسر  و ۳۳ دختر متولد شدند و تعداد ۸ نفر مرد و ۶ نفر زن از دنیا رفته اند. همچنین ۸ خانواده از روستا مهاجرت کرده اند و تعداد ۱۲ خانوار وارد روستا شده اند.


مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *