شهید هیبت ا… آهنی-سلطانی-نهبندان

شهید هیبت ا… آهنی-سلطانی-نهبندان

سال ۱۳۶۲ بود و من ۱۶ سالم شده بود برای رفتن به جبهه آن سال ترک تحصیل کرده بودم آذر همان سال برای اعزام به جبهه به بسیج بیرجند مراجعه کردم

هیبت الله آهنی را در حین آماده کردن مدارک برای اعزام به یک ماه آموزش مقدماتی دیدم چون از  اقوام بود.با هم پیگیر اعزام شدیم

من متولد خرداد۱۳۴۶ بودم اما هیبت الله متولد دی ماه ۱۳۴۸ بود.قدش کمی از من کوتاهتر اما از من درشت تر یود

به او گفتم با این وضعیت باید تنها به آموزش بروم.تو دوسال سن کم داری؟

هیبت الله شناسنامه اش را نشانم داد کلمه هشت شناسنامه را با خودکار پنج کرده بود

با این وضعیت یک سال از من بزرگترشده بود!

از شناسنامه روگرفت (تصویر) گرفته بود در روگرفت دستکاری مشخص نبود

مدارک را به غلامی مسوول اعزام تحویل دادیم آقای غلامی با شک و تردید و کمی اکراه

با اعزام به آموزش موافقت کرد.

روز پنجم آذرماه ۶۲ برای گذراندن دوره آموزش به پادگان آموزشی کاشمر اعزام شدیم

حدود ساعت ۱۰ شب به پادگان آموزشی کاشمر واقع در سید مرتضی رسیدیم

مسوولین پادگان از ما استقبال کردند و یکی یکی را برانداز کرده و به داخل پادگان راه می دادند.نوبت به هیبت الله رسید.جلویش را به علت کوچکی گرفتند.از هیبت الله درخواست همراه با گریه و از آنان خودداری از راه دادن به پادگان.

هیبت الله را با یکی دو نفر با همان اتوبوسها و همان شب به بیرجند برگرداندند

من اموزش را گذراندم.پایان آذر به بیرجند برگشته و با کاروان ۱۸ دی به جبهه اعزام شدم

از هیبت الله خبری نداشتم تا این که پس از عملیات خیبر هیبت الله ۱۴ ساله فهمیدم شهید شده است

البته کسانی که در عملیات خیبر شرکت کردند چنانچه برنگشتند اسیر یا شهید بودند هرچند تا مدتی مفقودالاثر اعلام می شدند

شهید هیبت الله با همان شناسنامه دستکاری شده یک ماه پس از من اعزام شد.

او رفت و من ماندم؟      (   محمد نورمحمدی مدیر وب سایت برزن عشاق    )      

منبع:
www.soltaniolia.com

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *