اولین شهید محراب کردستان

شهید ملا محمد ذبیحی(اولین شهید محراب کردستان)


نام و نام‌خانوادگی:  ملا محمد  ذبیحی
محل تولد: روستای بیسارن
تاریخ تولد: ۱۳۲۴/۰۷/۰۱
علت فوت:تیرباران به دست افراد ضد انقلاب

 

بیوگرافی:

ملا محمدذبیحی اول مهر ماه ۱۳۲۴ در روستای بیساران مریوان به دنیا آمد . در خانواده‌ای متدین واهل فضل پرورش یافت ،از فیض دانش پدرش ملا نجم الدین وبرادرش ملا صلاح الدین برخوردار شد. نزد ملا‌جمیل‌الدین ذبیحی وعلمای روستای هویه در س خواند ، محضر شیخ زاهد نقشبندی وملا خالد مفتی زاده را درک کرد. با استعداد ونبوغ سرشاری که داشت تحصیلات حوزوی را ادامه داد وموفق شد در مذهب شافعی از مفتی کردستان اجازه افتاء دریافت کند، پس از مرگ برادرش ملا صلاح الدین ، به درخواست مردم ، امام جمعه‌ی بیساران شد وبا این مسئولیت ، فعالیت وتلاش او بیشتر گشت. قبل از انقلاب هویت رژیم پهلوی را برای مردم روشن می ساخت وآنان را با نهضت امام خمینی آشنا می کرد . بعد از انقلاب ، در راه حفظ واعتلای اهداف انقلاب اسلامی کوشش کرد ، در خطبه های نماز جمعه به ترویج مسائل اسلامی وحکومت اسلامی وارشاد مذهبی مردم پرداخت وبا اهل نفاق وگروهکها مبارزه کرد که بر آنان گران آمد ، چند بار در دست آنان گرفتار آمد که با پایمردی مردم رهایی یافت تا اینکه بعد از نماز صبح روز ۲۶/۱۰/۱۳۶۰ به دست گروهکها ترور شد ، دعوت حق تعالی را لبیک گفت وبه دیدار معبود شتافت. محل شهادت ومدفن او مسجد جامع بیساران است . از شهید ذبیحی دو فرزند به یادگار مانده است.
رشد وپرورش علمی واخلاقی شهید
روستای بیساران عالمان بسیاری را پرورده است بدین سبب در منطقه ژاورود مریوان خوش درخشیده است وممتاز گشته است . سید بابا علی مشهور به بابا شیخ بیسارن از نوادگان امام موسی کاظم (ع) ،ملاعلی ،ملا‌عیسی، ملا رمضان ،ملا عبدالله ، ملا محمد هادی ، شیخ اسماعیل ، شیخ عبدالسلام ، ملا عبدالغفور، ملا جلال الدین ، ملا‌علاء الدین وقاضی سعد الدین از زمره‌ی این عالمان بزرگ بوده اند. ملا محمد ذبیخی در خانواده‌ی ملا‌نجم‌الدین از علمای مشهور ومقبول عصر خویش به دنیا آمد .ملا نجم الدین امام جمعه وجماعت بیساران بود.
ملا محمد ، توفیق یافت از بدو کودکی تحت تعلیم پدر قرار گیرد همچنین با سیره‌ی عملی پدر و معلم خویش از نزدیک آشنا بود. از این روی تکالیف شرعی را با وجود خردسالی انجام می‌داد ؛ چشمه های حکمت خیلی زود بر ظاهر او جاری شد . قرآن کریم را نزد پدرش آموخت ، بعد از آن گلستان سعدی را فرا گرفت.
ملا محمد غیر از تحصیل نزد پدر وبرادرش ملاصلاح الدین ، به مدرسه رفت ومدرک ششم ابتدایی گرفت . ملا‌صلاح الدین از علمای برجسته ‌ی منطقه بود که تأثیر بسیاری در پرورش روحیه ‌ی آزادگی وفرزانگی شهید ذبیحی نهاده بود.ملا محمد پس از کسب فیض از محضر پدر وبرادرش  به روستای هویه رفت واز علمای آنجا نیز بهره برد پس از آن به شهر سنندج آمد واز محضر ملا جمیل الدین ذبیحی ، شیخ زاهد نقشبندی وملا خالد مفتی زاده کسب فیض کرد.در جوانی روحانیت را بر تن کرد واز سوی ملا خالد مفتی زاده ، مفتی وقت کردستان‌، اجازه‌ی افتاء یافت.
خصو صیات اخلاقی واجتماعی شهید 
ملا محمد انسانی مهربان وسخت کوش  ونیک خواه مردم بود ، وجودش تکیه گاه وپناه مظلومان شده بود ؛در دوران ظلم وتعدی ستم شاهی از حقوق مردم در برابر ظالمان حکومت دفاع می کرد . ساده زندگی می کرد ؛ خرسندی وقناعت سبب آرامش واطمینان او بود لباسهایش ساده وپاکیزه بود مثل عموم مردم زندگی می کرد واز اسراف وتجمل پرهیز داشت در خانه‌اش به روی میهمانان باز بود، خصوصاً در ایام ماه مبارک رمضان ، هنگام افطار چشم به راه میهمان بود کارهای روزمره اش را خودش انجام می داد وکسی را دچار زحمت نمی‌‌کردو در انجام دادن کارهای خیر پیشرو بود .
بسیاری از بناهای عمومی بیسارن از برکت ایشان بوجود آمد یا با هیاتی بهتر باز سازی شد. از آن جمله مسجد بیساران است که در سال ۱۳۵۵ با سرمایه خودش وجمع آوری کمکها ونذورات مردمی مسجد پیشین را نوسازی کرد که همچون یادگاری پرارزش ، محل فعالیتهای مذهبی مردم است واز زمره‌ باقیات الصالحات شهید ذبیحی است .
وی وقتی به کسی می رسید در سلام کردن سبقت می گرفت ، اختلافاتی که گاهی میان دو نفر یا گروهی واقع می شد ،حکم عدل وانصاف ، ملا محمد بود که اختلافات را به آشتی بدل می ساخت . ملا محمد ذبیحی با اخلاق حسنه خود توانسته بود برخی از گمراهان مسیر الهی  را نجات دهدوآنهایی که دردام ضد انقلاب افتاده بودند واز اسلام بریده بودند . به دامان اسلام باز گرداند.


فعالیتها ، افکار ، عقاید
هجده سالگی ملا محمد مصادف بود با آغاز قیامهای مردمی در سال ۱۳۴۲، ایشان نیز به روشنفکری افکار عمومی در منطقه پرداخت ، پس از اتمام خدمت سربازی ، دو سال امام جماعت مسجد مرتضی در روستای بیساران بود در این مسجد به ارشاد وهدایت مردم می پرداخت . سال ۱۳۵۲ برادرش ملا صلاح الدین وفات یافت ، مردم اور ا به جای برادرش ، به امامت جمعه وجماعت بیساران برگزیدند.
ملا محمد برای آشنا کردن مردم به حقایق دین اسلام ووظایف مردم در برابر حکومت سلطنتی از هیچ کوششی دریغ نکرد  واز کینه عمال رژیم و آزارهای آنان باکی نداشت . تظاهرات مردمی در سالهای ۱۳۵۶ و۱۳۵۷ در بیساران به دعوت او بود ودر ساماندهی آنان نقش عمده داشت.در سخنرانی هایش وعده پیروزی انقلاب اسلامی را به مردم می داد وآنان را به مبارزه علیه حکومت پهلوی تشویق می کرد . پس از پیروزی انقلاب اسلامی ، به مبارزه علیه گروهک هایی پرداخت که با وعده های میان تهی می خواستند اسلام وانقلاب را نابود کنند ، ملا محمد هویت این گروهکها را برای مردم منطقه روشن می ساخت خصوصاً تلاش بسیار کرد تا جوانان را آگاه سازد و از افتادن دردام شیطانی گروهکها برحذر دارد .      
شک وشبه هایی را که از سوی برخی سرکردگان گروهکها مطرح شده بود شهید ذبیحی پاسخ داد ودر خطبه‌های نماز جمعه با استناد به قرآن کریم ، افکار باطل گروهکها را چنان شکست که مورد بغض وکینه ‌ی عمیق آنان قرا گرفت . ابتدا برخی فریب خوردگان را وا داشتند تا ملا محمد را آزار دهند با او همان کردند که کفار قریش با پیامبر اکرم (ص) ؛ هر بار که ملا محمد پس از نماز مغرب از مسجد به خانه می آمد از پشت بام بر سرش خاکستر وزباله می ریختند ، پس از آن نامه تهدید آمیزی جلو منزلش نهاده بودند که «باید از تبلیغ آیین اسلام وطرفداری از انقلاب اسلامی دست بردارد وگرنه کشته خواهد شد.»
پاییز سال ۱۳۵۸ گروهک های مسلح وارد روستای بیساران شدند وخانه ملا محمد ذبیحی را اشغال کردند ، مسجد را نیز متصرف شدند. افراد حزب دمکرات شب دوازدهم آذر ماه می خواستند ملا محمد را با خود به اسارت ببرند که در اثر فشار مردم مجبور شدند اور ا آزادکنند.
زمستان همان سال بود که گروهک کومله به بیساران آمدند ، به آزار واذیت مردم پرداختند ، در مسجد مرتضی دادگاهی تشکیل دادند تا بیداد را به نهایت برسانند ، آنان می خواستند محبوب ترین مردم بیساران ، ملا محمد ذبیحی را محاکمه کنند اما در برابر بی باکی مردم ودفاع آنان از ملا محمد ، مجبور شدند از عمل زشت خویش دست بردارند ، امام ملا محمد گویی تهدیدی را نه دیده ونشنیده است همچنان هویت گروهک ها را افشا می‌کرد واز گفتن حق دست بر نمی داشت وبرای دفع اسلام ستیزی گروهکها کلاسهای قرآن را گسترده تر ساخت .
گروهکها چندین بار ملا محمد را اسیر کردند لیکن هر بار تحت فشار مردم مجبور می‌شدند که وی را آزاد کنند‌. برخی از نزدیکانش از او خواسته بودند در خطبه های نماز احتیاط کند واز یاد آوری مطالبی که گروهکها را عصبانی می کند بپرهیزد ، اما ایشان گفته بودند:«به محض اینکه به ایراد خطبه های نماز می پردازم احساس می کنم که هاتفی غیبی می گوید نترس هرچه دردل داری به گوش مردم برسان .» گروهکها هرچه کردند نتوانستند ملا محمد را تسلیم کنند یا اورا وادار به سکوت کنند از این روی تصمیم گرفتند اورا به شهادت برسانند.
نحوه شهادت ملا محمد ذبیحی
روز ۲۶/۰۱/۱۳۶۰ نماز صبح را در مسجد اقامه کرد سپس راهی منزل شد در بین راه متوجه شد برخی از افراد ضد انقلاب در تعقیب او هستند ، به منزل یکی از آشنایانش رفت تا د رامان بماند اما منافقان او را تعقیب کرده بودند ، ملا محمد را درهمان منزلی که رفته بود دستگیر کرده و به رگبار بستند یکی از افراد ضد انقلاب قساوت را از حد گذراند وبر پیکر نیمه جان او نیز رحم نیاورده وسرنیزه ای را در سینه اش فرو کرد وگریخت چون بسیاری از مردم آگاه شده بودند به طرف ملا محمد روانه شدند. وپیکر نیمه جان امام جمعه خویش رابه مسجد بردند .
شهید ملا محمد در مسجد ، مردم را به حفظ ایمان تشویق کرد وشهادتین را برز بان جاری کرد وچشمانش را بر هم نهاد پیکر پاک شهید ملا محمد ذبیحی را مردم بیساران در حیاط مسجد جامع در کنار بابا شیخ وشیخ عبد‌السلام ذبیحی به خاک سپردند.
 وصیتنامه‌ی شهید
« نظر به اینکه شربت مرگ را باید هر جانداری بچشد والبته این امری الهی است ، لکن خانواده وتبار اینجانب محمد ذبیحی فرزند مرحوم ملا نجم الدین همگان می دانند که نسل به نسل به راهنمای مسلمانان پرداخته است ، اکنون سه چهار ماه است که عده ای آشکار وپنهان علیه این بنده ، دست به رفتارها وکردارهای ناپسند می‌زنند بارها کتبا وشفاها مرا تهدید کرده اند که اگر درباره قرآن ودین خدا تبلیغ کنی گلوله تحویل می گیری‌. من از این تهدایدات باکی ندارم البته آنان چند بار مرا اسیر کرده اند وجمعه ۱۱/۸/۱۳۵۸ ساعت یک ونیم شب به منزلم تیراندازی کرده اند . آنان دست از اعمال زشت وهولناک خود بر نمی دارند . بارها گفته ام مجددا می گویم ومی نویسم که اگر بنده به سببی غیر از بیماری از دنیا بروم به وسیله دشمنان اسلام بوده است ، به دست گروهکها یی که از دین خدا وقرآن بیزارند . مردم مواظب باشید به بیراه نروید وحق را از باطل تمییز دهید تا روز جزا مواخذه نشوید ودچار عذاب الهی نشوید .
پیام شهید
شهید ذبیحی در آخرین خطبه نماز جمعه روز ۲۵/۱۰/۱۳۶۰ هنگامی که در مسجد جامع بیساران عده زیادی از مردم برای اقامه نماز جمعه گرد او جمع شده بودند چنین گفت: « من کشته می شوم وبا شما خداحافظی می‌کنم ،دینتان را حفظ کنید شهادت من حتمی است ، اما شما به هوش باشید دین خودرا حفظ کنید واز تهدیدسر سپردگان اجنبی نترسید. بالاخره روزی آرامش وامنیت برقرار خواهد شد واز بند کفر ونفاق نجات خواهید یافت . قرآن کریم می فرماید:«واستعینوا بالصبر والصلاه ان الله مع الصابرین » 

                                                                    منبع کتاب عرشیان

منبع:

bisaran.persianblog.ir

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *