بزمین آباد – میاندرود – مازندران

سایتها و وبلاگهای روستای بزمین آباد
شهرستان میاندرود – استان مازندران
bezminabad.blogfa.com

بزمین آباد. روستایی در ۲۵ کیلومتری شمال شرقی ساری. مسیر اصلی دسترسی به بزمین آباد از ساری، جاده ساری – نکا است و از شهر سورک، در مکانی که چهار راه است اما به سه راه شاه آباد (اسلام آباد) شهرت دارد، جاده ای به سمت جنوب که به دریای گهرباران منتهی می شود، بعد از روستای زیت و چهار راه ورکلا به سه راه بزمین‌آباد و بالاخره از جاده ای که از میان مزارع دشت ناز رد می شود به آبادی بزمین‌آباد می رسد. به این ترتیب بزمین آباد روستایی است که در مسیر فرعی قرار گرفته و کاملاً دنج است.

بزمین‌آباد در طول جغرافیایی ۳۶ درجه و ۴۱ دقیقه و عرض جغرافیایی ۵۳ درجه و ۱۶ دقیقه قرار دارد و ارتفاعش از سطح دریاهای آزاد ۱۵ متر است.

باغات و مزارع، مجموعه سکونتگاههای روستا را از چهار طرف در بر گرفته است و بعد از پشت سر گذاشتن آنها، روستای ماکران در شمال غربی، مزارع دشت ناز در جنوب و روستای آسیابسر در جنوب غربی، روستای گیل آباد در شرق و روستاهای حاجی محله و آلوکنده جنوبشرقی و بخش دیگری از مزارع دشت ناز در غرب روستا قرار دارند. رودخانه مهروان (نکارود) که مرز شهرستانهای نکا و میاندورود را نیز تشکیل می دهد، در سمت شرق روستا، مرز زمینهای بزمین‌آبادیها با زمین‌های ساکنان آبادیهای حاجی محله، آلوکنده و گیل آباد نیز به حساب می آید.

در سال ۱۳۸۵ بزمین‌آباد به عنوان روستایی در دهستان میاندورود بزرگ در بخش مرکزی شهرستان ساری سرشماری شد. در دی ماه ۱۳۸۹ هیات دولت با تغییر در تقسیمات سیاسی استان و با تشکیل شهرستان میاندورود  با مرکزیت سورک موافقت کرد. در تقسیمات جدید، روستای بزمین‌آباد در دهستان گهرباران جنوبی از بخش گهرباران در شهرستان تازه تاسیس میاندورود قرار دارد.

در سال‌های اخیر، برای نام بزمین‌آباد چند تلفظ به گوش می‌رسد. همچنان که برخی از جوانترها کلمات فارسی را به صحبت محلی و مازنی اضافه کردند و یا با لهجه فارسی، مازندرانی صحبت می‌کنند، نام بزمین‌آباد را هم بَزمین‌آباد (فتحه روی ب) و بُزمین‌آباد (ضمه روی ب) تلفظ می‌کنند، حل آنکه کهنسالان، بِزمین‌آباد می‌گویند که در زبان محاوره به ِبزمینوا و یا بزمیلوا تبدیل می‌شود. البته در فرهنگ‌ آبادی‌ها و مکان‌های مذهبی کشور (دکتر پاپلی یزدی و همکاران:  بنیاد پژوهش‌های اسلامی آستان قدس رضوی، سال ۱۳۶۷) نیز بزمیل‌آباد نوشته شده است.

فارغ از  اینکه قدیمی‌ها تلفظ بَزمین‌آباد (فتحه روی ب) و بُزمین‌آباد (ضمه روی ب) را بکار نمی‌برند، از نظر ریشه شناسی نیز به نظر نمی‌رسد که این تلفظ‌ها صحیح باشند. هیچگاه نشنیدم که در باره ریشه نام آبادی و علت برگزیدن این تلفظ‌ها توسط بعضی جوانان صحبتی شده باشد، اما ظاهراً این گروه از جوان‌ها گمان می‌کنند که در نام بزمین‌آباد، جزء بز، از نام چهارپای اهلی معروف گرفته شده و لذا، از آنجا که نام این حیوان، در مازندرانی ِبز (با کسره زیر ب) و در فارسی بُز (با فتحه روی ب) تلفظ می‌شود، این را تعمیم داده و نام آبادی را نیز به فارسی بر گردانده و بُزمین‌آباد (ضمه روی ب) تلفظ می‌کنند. در این صورت لابد تصور بر این است که در مکان کنونی این آبادی، زمانی بزی روی مین رفته و از آن پس اینجا آباد شده است!

همچنین در تلفظ بَزمین‌آباد (فتحه روی ب) نیز به نظر می‌رسد که از واژه بزم بهره‌گیری شده است. این تلفظ را در صورتی می‌توان پذیرفت که روایت، اثر یا نشانه‌ای وجود داشته باشد مبنی بر اینکه، زمانی این مکان بزمگاه مردم منطقه بوده باشد، یعنی مردم منطقه به مناسبت یا مناسبت‌های خاصی، در این مکان جمع شده و بزم بر پا می‌کردند که نگارنده هیچ اطلاعی از چنین سابقه‌ای نه تنها در این مکان، بلکه هیچ مکان دیگری در منطقه در دست ندارد.

در مقابل، به نظر می‌رسد که عبارت بزمین‌آباد (با کسره زیر ب) که توسط عامه مردم و بخصوص قدیمی‌ها بکار گرفته می‌شود، صحیح‌تر از بقیه موارد باشد و ریشه آن نیز با واقعیت محیطی همخوانی دارد. در این روایت، بزمین‌آباد، باید "به زمین‌آباد" بوده باشد یعنی بهترین زمینی که آباد شده است و در عمل هم، زمین کشاورزی این محل از کیفیت بسیار مطلوبی بر خوردار است زیرا:.

اولاً بزمین‌آبادی در قسمتی از مازندران واقع شده که کوه و دریا از هم فاصله می‌گیرند و پهنای بخش جلگه‌ای افزایش می‌یابد و در این میان بزمین‌آباد در میانه‌ی کوه و دریا واقع شده است و نزدیک شدن به هر کدام از این دو پدیده جغرافیایی باعث کاهش مرغوبیت زمین‌ها می‌شود.   

ثانیاً زمین‌های این آبادی بسیار حاصلخیز است. همه نوع محصولاتی با بهترین کیفیت در بزمین‌آباد برداشت می‌شود.

ثالثاً بخاطر پایین بودن سطح آب، زمین‌های آبادی آبگیر نیست (توجه داشته باشیم که حتی در سیاه چنار در همسایگی بزمین‌آباد، بالا بودن سطح آب‌های زیر زمینی مشکلات زیادی را برای کشاورزان ایجاد می‌کند).

رابعاً توپوگرافی زمین‌های بزمین‌آباد بسیار مناسب است و ما پستی و بلندی‌ها را در زمین‌های آبادی مشاهده نمی‌کنیم. با توجه به نکات بیان شده، شاید بزمین‌آباد نامی بوده که مردم آبادی به تفاخر آن را بکار می‌بردند.

در خاتمه لازم است به دو نکته دیگر هم اشاره شود:

یک) این امکان هم وجود دارد که جزء بزمین در بزمین‌آباد، یک نام و یا کلمه باستانی باشد که از گذشته‌های بسیار دور باقی مانده و امروز مفهوم آن برای ما نامشخص است، همان‌گونه که نام‌های سمسکنده و سورک ریشه در زبان‌های باستانی ایران دارند. برای این منظور به برخی منابع نظیر "پژوهشی در زمینه نام‌های باستانی مازندران" (اثر دکتر سیدحسن کناری حجازی، انتشارات روشنگران، ۱۳۷۲) نیز مراجعه داشتم، اما تاکنون به هیچ اشاره‌ای در این زمینه بر نخوردم.

دو) در بخش مرکزی شهرستان آمل روستایی وجود دارد که نامش بزمینان است. این روستا در دهستان بالا خیابان لیتکوه قرار دارد و بر اساس آخرین سرشماری مر کز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱۰۱۲ نفر بوده است. حدود ۱۷-۱۸ سال پیش، زمانی که در مرکز پژوهش‌های شهری و روستایی شاغل بودم، همکاری داشتم که دانشجوی دوره دکترای جغرافیا و از اهالی بزمینان بودند و ما به شوخی همدیگر را پسرعمو خطاب می‌کردیم که دست تاریخ ما را به دو گوشه استان پرتاب کرد. من و دکتر جلالیان در آن زمان نتوانستیم ماخذی دال بر خویشاوندی بزمین‌آباد ساری و بزمینان آمل پیدا کنیم. البته این را هم باید اضافه کنم که زمانی شنیده بودم که اهالی اولیه بزمین‌آباد از جایی دور به اینجا مهاجرت کردند و یا شنیدم که می‌گفتند همه بزمین‌آبادیها اصالتاً کوهی (اهل کوهستان) هستند. اما گوینده هم اطلاعات بیشتری در این زمینه نداشت. لذا این احتمال را هم می‌توان در نظر گرفت که آن جای دور، بزمینان بوده باشد و ریشه بزمین‌آباد از همان بزمینان باشد، اما هنوز کسی چه می‌داند، شاید ریشه بزمینان آمل از بزمین‌آباد ساری باشد؟! 

آثار معماری نظیر برج‌ها، قلعه‌ها، خانه‌ها و سایر بناها که سده‌های گذشته ساخته شدند و همچنان سر پا هستند و آثاری که با استفاده از مطالعات باستان شناسی کشف و معرفی شدند، مهمترین آثار بجا مانده از گذشته محسوب می‌شوند، علاوه بر آنها، هر شیئی مادی که از گذشته بجا مانده باشد (لوازم زندگی، ظروف، ابزارها، پوشاک و …) نیز می‌تواند بیانگر ویژگی‌های محل زندگی، نوع شغل، و حتی اعتقادات و ارزش‌های مردمی باشد که آن را بکار می‌گرفتند. در این میان بعضی از این آثار مثل سکه‌ها، سنگ قبرها و کتیبه‌ها حامل نوشته‌هایی هستند که اطلاعات مستقیم تری را ارائه می‌کند.

مطالعات باستان‌شناسی در غارهای کمربندی و هوتوی بهشهر گویای آن است که منطقه مازندران مرکزی از قدیمی‌ترین مناطق سکونتی ایران بوده است.

این غارها در روستاى تروجن، در پنج کیلومترى جنوب غربى شهرستان بهشهر واقع شده‌اند. این دو غار که به فاصله ۱۰۰ متر از یکدیگر قرار گرفتند براى اولین بار در سال ۱۹۴۹ به وسیله کارلتون س. کون از دانشگاه فیلادلفیا شناسایى شدند و مورد بررسى قرار گرفتند. نتایج حاصله از کاوش‌ها و تحقیقات انجام شده، مبین زندگى انسان‌هاى نخستین (در دوره‌هاى پارینه‌‌سنگى، میانه‌سنگى و نوسنگی) در غارهاى فوق است. عمده‌ترین آثار به دست آمده از غارهاى موردنظر اسکلت سه انسان در غار کمربند است که احتمالاً در ۷۵۰۰۰ سال پیش از میلاد مى‌زیستند. کارلتون کون، پس از اینکه تحقیقات سایر متخصصان را دقیقاً بررسى کرد، به این نتیجه رسید که در دورهٔ‌ میانه سنگى، ساکنان غار زندگى خود را با شکار حیواناتى مثل آهو، بز کوهى، گوسفند و بز وحشى مى‌گذراندند. به طورى که در دورهٔ نوسنگى قدیم توانستند حیواناتى از قبیل بز و گوسفند را اهلى کنند و حتى به کار زراعت نیز بپردازند. به طور کلى آثارى که از غارهاى کمربند و هوتو پیدا شده مکمل یکدیگرند. این وضعیت اجازه مى‌دهد که بتوان در ناحیهٔ مازندران، تحول و تکامل انسان را از دوران یخ‌بندان تا عصر حاضر مورد بررسى قرار داد. غنا و گستردگى اطلاعات حاصله از این غارها به حدى است که نظیر آن در سراسر ایران‌ کم‌تر مشاهده شده است.

از آنجا که بزمین‌آباد از نظر جغرافیایی فاصله‌ای با بهشهر ندارد و شرایط موجود در آن می تواند ادامه منطقی شرایط بهشهر باشد، لذا منطقه پیرامون بزمین‌آباد هم می‌تواند هم عرض با مکان‌های فوق مورد سکونت بوده باشد. با این همه، نه فقط در بزمین‌آباد، بلکه در سرتاسر مازندران و گیلان شرایط محیطی به گونه است که آثار تاریخی قدیمی‌– بخصوص در زمینه معماری – مربوط به هزاره‌های اخیر وجود ندارد. مهمترین دلیل فقدان آثار تاریخی مواد و مصالحی است که در قرون گذشته در منطقه استفاده می‌شد. در این مناطق، حتی برای ساخت خانه‌های قدرتمندان نیز از گل و چوب استفاده می‌شد که رطوبت و آفت‌هایی مثل حشرات در عرض چند نسل زمینه تخریب و نابودی آن را فراهم می‌کرد. حالا بگذریم که در بزمین‌آباد و اطراف آن (با فاصله‌ای نزدیک) افرادی قدرتمند از نظر اقتصادی و سیاسی زندگی نمی‌کردند که بناهای فاخر و شاخص داشته باشند. مردم آبادی خانه‌هایشان را با استفاده از خاک، چوب می‌ساختند و برای پوشش سقف خانه ها عمدتاً از گیاهانی مثل گالی استفاده می‌کردند که حداکثر بعد از یکی دو نسل فرو می‌ریخت. بنابراین در شناسایی پیشینه‌های دور بزمین‌آباد، از مطالعه آثار تاریخی بجامانده از گذشته نمی‌توان استفاده کرد. معدود بناهای شاخص هم عمری چند صد ساله نداشتند.

در بزمین‌آباد مهمترین بنای شاخص خانه حاج محمدقلی مختارپور بود. خانه حاج محمد قلی قطعاً مربوط به دوره قاجار بود و توسط پدرش (حاج ابراهیم) یا پدربزرگش (مختار) درست شده بود. این خانه بلافاصله بعد از مرگ او تخریب شد.

یکی دیگر از بناهای بسیار قدیمی بزمین‌آباد، بنای امامزاده عبدالله در گورستان عمومی آبادی است. متاسفانه تاریخ احداث این بنا هم مشخص نیست، اما مهمتر از نامشخص بودن تاریخ احداث، این است که نمی‌توان بنای این امامزاده را الزاماً به تاریخ بزمین‌آباد و سکونت بزمین‌آبادی‌ها در این آبادی نسبت داد. البته این احتمال وجود دارد که بزمین‌آبادی‌ها در سده‌های گذشته بنای کنونی را ساخته باشند و یا آن را مرمت کرده باشند، اما این احتمال هم وجود دارد که آبادی دیگری در آن حوالی وجود داشت، همانطور که آبادی‌هایی مثل بابلور زمانی بودند و الآن نشانی از آنها نیست. به این ترتیب آثار بجا مانده از گذشته نمی توانند به شناخت پیشینه بزمین‌آباد کمک کنند.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *