باراز – عجب شیر – آذربایجان شرقی
سایتها و وبلاگهای روستای باراز
شهرستان عجب شیر استان آذربایجان شرقی
قلعه ضحاک باراز
قلعه ضحاک باراز در ۲۵ کیلومتری شهر عجب شیر و در مجاورت جاده عمومی (عجبشیرـ هرگلان) بر فراز کوهی منفرد از ارتفاعات مشرف به روستاهای باراز و ینگجه واقع شده است. قلهای که دژ در آن بنا گردیده، توسط رودهای باغدره، سامانچی و کوهلّی از بلندی های اطراف جدا شده و از سه طرف به پرتگاههای طبیعی منتهی میشود، چنین موقعیت استراتژیکی امکان دسترسی به قلعه و یا هدفگیری تاسیسات آن راغیر ممکن میسازد. این توده مخروطی شکل که استحکامات و کنده کاریهای شگفت انگیز زیادی را در خود جای داده است، از سمت شمال با شیب ملایمی به اراضی روستای باراز محدود میگردد و تنها از همین جناح و به وسیله یک معبر صخرهای لغزنده، امکان صعود به محل دژ را میسر میسازد. ارتفاع کوه در بلندترین نقطه آن حدود ۲۵۰۰ متر است که این فاصله از محل جاده عمومی یعنی از روستای باراز در مدت یک ساعت طی میشود. صعود به انتهای قله و بازدید از استحکامات و تاسیسات تدافعی و خدماتی دژ به خصوص غارها، انبارها و سیستم آبرسانی که در نقاط پر شیب و صخرهای بنا شدهاند، حوصله و احتیاط کافی میطلبد. باید گفت که درگذشته برای دسترسی به تاسیسات عمومی قلعه از مسیرهای کم شیب و معابر پلکانی شکل که با استفاده از تخته سنگهای بزرگ در ابعاد (۱*۲) متر مفروش شده بود، استفاده میگردیده است و نکات ایمنی و تدابیر لازم جهت جابجایی ساکنان آن و عبور چارپایان حامل مواد غذایی و ساز و برگ، در شرایط نامساعد جوی بخصوص در مواقع یخبندان و بارش برف و باران پیشبینی شده بود و نردههای حایلی که در طول مسیرهای منتهی به تاسیسات و مراکز حیاتی نصب شده بود، از بروز هرگونه مشکل در امر ارتباطات جلوگیری میکرده است. ولی اکنون از این گذرگاهها و دیگر مسیرهای ارتباطی آن چندان آثاری بر جای نمانده و اغلب آنها تخریب شده و یا در زیر آوار کوهستانی فرو رفته است.
در سراسر معابرمنتهی به برجهای دیدهبانی؛ کاخ فرماندهی و دیگر فضاهای اصلی دژ یعنی حفرهها، غارها و اتاقکهای کوچک و بزرگ که برای مقاصد مختلفی در سینه صخرهها کنده شده ، و دارای فرم و معماری های خاصی میباشد، بیننده را در حیرت فرو میبرد . همه این فضاها در فواصل معینی به دست انسان و با قلم نقر شده که خلق چنین فضاهای وسیع و متنوع با ابزار و وسایل ابتدایی یکی از عجایب این دژ محسوب میشود. قدمت آثار موجود در قلعه را به درستی نمیتوان حدس زد ولی با توجه به کثرت تاسیسات، از تمام ادوار تاریخی یعنی از زمان اورارتو و ماننا تا عهد هخامنشی و اشکانی و از ساسانی تا مغول و صفوی آثار و نشانههایی از معماری در آن به چشم میخورد به عبارت دیگر با توجه به موقعیت سوقالجیشی دژ همه اقوام در طول تاریخ از آن استفاده کردهاند.
بیشترین شهرت این دژ ظاهرا مربوط به زمان تهاجم آشوریان بخصوص سارگن دوم مربوط میشود که متاسفانه حوادث آن در هالهای از ابهام باقی مانده است. سارگن در کتیبه های خود از تسخیر و تصرف شهر و قلعه استوار در کوههای سهند (اوشکایا) که باید همان (اش قیه) یا (سه قله) باشد، نام میبرد. بطوری که از مضامین کتیبههای آشور برمیآید، غالب شهرها در اصل، دژهای مفتوحه، شهرکهای نظامی و پادگانها بوده که معمولا بر فراز قلهها ساخته شده بودند که دسترسی بدانها مشکل بوده است. غیر از دژ باستانی ضحاک که در طول تاریخ از آن به نام دژ (ورا)، (فراده اسپه) و (روئین) یاد شده و پایگاه دفاعی بابک خرمدین و جلال الدین خوارزمشاه با دشمنان بوده است، از دژ دیگری که به این قدمت، عظمت و استواری در جنوب شرقی دریاچه ارومیه و جنوب غربی ارتفاعات سهند وجود داشته باشد، ذکری به عمل نیامده است. چنانکه از منابع آشوری برمیآید، سارگن در هجوم خود به سرزمینهای واقع در جنوب شرقی دریاچه ارومیه بعد از اشغال سرزمین سوبی که ظاهراً همان سرزمین (سوبیگان) نام قدیم ولایت بناب است، به سوی شمال شرقی (عجبشیر) و ارتفاعات آن حرکت کرد. مردم سر راه به وسیله آتش که بر قلل کوههای مسیر افروخته میشد، از نزدیک شدن لشکر آشور با خبر شده مساکن خود را ترک میگفتند. در این تهاجم نخست قلعه (اوشکایا) که بعضی از مورخین از آن به نام اسکوی امروزی نام برده اند و قلعه مرزی دولت اورارتو بود، اشغال گشت. این قلعه نگهبان راه وصول به سرزمین (سوبی) که بعضی از محققین آن را با صوفیان امروزی مطابق میدانند، و سرزمین زند بود. حالا این گمان تقویت میشود که منظور از نام اوشکایا شاید همان واژه (اوش قیه) یا (سه قله) نام باستانی قلعه ضحاک ماران بوده باشد که در آن روزگار به سه قیه (قله) شهرت داشته است که امروزه نیز نام و آثار این سه قیه (قله) یعنی (زنجیرقیه سی- یال قیهسی و قیزقیهسی) در سه نقطه پیرامون آن هنوز باقی است.
معماری و کندهکاریهایی که در نقاط مختلف دژ صورت گرفته، فضاها، تاسیسات و استحکامات وسیع وسنگینی را جهت نیازهای تدافعی، خدماتی و تفریحی نظیر آب انبار، آسیاب، گرمابه، سالن سخنرانی، دادگاه، مذبح، معبد، مرکز مخابرات، زندان، پارک، استخر، قور خانه، کاخ، آتشکده، سیلو، گنجینه، اصطبل، آسیاب، منابع آب گرم و سرد، باغ وحش، کوره آجرپزی، کارگاه کاشیکاری، معابر زیرزمینی، برجهای کبوتر، اتوبوس هوایی، پستهای بازرسی، دروازههای اصلی و فرعی،حصارهای سنگی و برجهای دیدهبانی ایجاد و فراهم نموده است.
چنانکه در بالا آمد موقعیت دژ از سه طرف به درههای عمیق و پرشیب محدود میگردد. از اینرو امکان استقرار دستگاههای قلعه کوب برای تخریب آن ممکن نبوده و احتمالا اگر مهاجمین منجنیق را از قسمت کم شیب کوه بالا کشیده و نصب کنند، به علت تمایل سینه کوه به جنوب و بعد مسافت از تاسیسات اصلی دژ، اثر سنگها و اشیای پرتاب شده ناچیز و بیخطر بوده و همین وضعیت ویژه سبب گردیده که قلعه به کرات در مقابل حملات و محاصرههای طولانی مهاجمین مقاومت کرده و آنان را در رسیدن به اهدافش ناکام سازد.