آخا – آمل – مازندران
سایتها و وبلاگهای روستای آخا
شهرستان آمل – استان مازندران
http://www.akhazamin.blogfa.com/
حدود ۱۰۰ کیلومتر که از تهران دور میشوی، به منطقه امیری میرسی و بدون شک هر چقدر که در آن منطقه بگردی روستایی به زیبایی آخا و مردمی به باصفایی آخاییها پیدا نمیکنی.
«استنکتلو»
«استنکتلو» فقط یک تپه نیست. پنجرهی آخاست به روی طبیعت ناب و زیبای لاریجان. دریچهای است به دنیای زیباییها، تا شما نیز بر جای پای اجداد و گذشتگانتان قدم گذارید و در مناظر اطراف خیره شوید. در استنکتلو شما میتوانید گذر عمر را ببینید. استنکتلو منظرگاهی است که میتوانید در آن سالها خاطرات خود را به تماشا بنشینید. زمانی در آغوش بزرگترها بر بالای آن مینشستید، بزرگتر که شدید با دوستان دور هم جمع میشدید و گپ میزدید. چیزی نمیگذرد که بر بالای این تپه با نامزد خود نجوا میکنید و زمانی نوههای خود را برای تماشا به آنجا میبرید. چه رازها که در سینه این تپه کوچک نهفته است. برای رسیدن به قله آن پا بر خاکی مینهید که آرامگاه هزاران مرد و زن است. ما به فاتحهای بسنده میکنیم و میرویم. غافل از آنکه به زودی در همینجا خانه خواهیم کرد. آنقدر غرق در زیادهخواهی و افزونطلبی هستیم که حتی زیارت اهلقبور هم ما را بیدار نمیکند. کلا سوف تعلمون. به زودی میفهمیم. اما این زود چقدر دیر است. لترون الجحیم. بیایید این بار که به استنکتلو میرویم، بیشتر فکر کنیم.
آخازیر
اینجا آخازیر است. سرزمین آرامش و سکوت. زیبایی، خفته در حجاب درختان سرسبز. وقتی از سه راهی مرغداری می گذری و وارد جاده زیبای آخازیر می شوی، به یاد آلیس در سرزمین عجایب میافتی.
جادهای باریک و خاکی، با کنارههای سبز و دیوارهای سنگی، در حصار درختان بلند گیلاس. اینجا خبری از دود و آلودگی نیست. مشامت را هوای دل انگیز و عطر گلها و شکوفهها نوازش می دهد. چشمانت با دیدن منظره قله زیبا و سفید دماوند روشن میشود و گوشهایت صدایی جز آواز جیرجیرکها و پرندگان نمیشنود؛ و تو مست از این همه زیبایی دوست داری خفقان ساختمانهای بلند و صداهای گوشخراش تهران را برای همیشه فراموش کنی؛ و با خود می گویی چه کیفی دارد آدم اینجا گم شود و آنقدر گم شود که دیگر به این راحتیها پیدا نشود. اما حیف که زود پیدا می شوی و بند تعهدات و گرفتاریها باز تو را به تهران میکشاند.
با خود میگویی که چه خوشبختند ساکنین اینجا. بدون شک کسی که در چنین محیط پاکی زندگی میکند، دلی سرشار از پاکی و زیبایی دارد. مگر میشود کسی در چنین محیط زیبایی پرورش یابد و افکار پلید به ذهنش خطور کند؟ مگر میشود کسی کشاورز باشد و در دلش ذرهای کینه و دشمنی لانه کند؟ مگر میشود کسی زیر این همه ستاره نورانی و روشن بنشیند و غیبت کند یا تهمت بزند؟ مگر می شود کسی قله دماوند با آنهمه زیبایی و قدرت جلوی چشمش باشد و او تملق بگوید و چاپلوسی کند؟ مگر می شود کسی در هوای تمیز اینجا نفس بکشد و حرف بد بزند؟ مگر میشود کسی گوشش آکنده از آوای دلنشین پرندگان باشد و دروغ بگوید؟ مگر میشود کسی گیلاس بچیند و خدا را فراموش کند؟ مگر میشود کسی این همه گلها و شکوفههای زیبا را ببیند و به دنبال زشتی برود؟
نه! اصلا امکان ندارد. شما هرچه می خواهید بگویید، من که باور نمیکنم.
مختصری در مورد حجت الاسلام والمسلمین حاج محمدرضا مصطفی پور
او در سال ۱۳۳۰ در خانواده ای مومن و مذهبی در روستای آخا به دنیا آمد. پدرش مرحوم ولی الله مصطفی پور از مردم شریف، مومن و مورد اعتماد محل بود. حاج محمدرضا مصطفی پور تحصیلاتش را در مدرسه روستا آغاز کرد. در آبان ماه سال ۱۳۴۳ به حوزه علمیه آمل در مسجد جامع رفت و سپس تحصیلات حوزوی خود را در قم ادامه داد. وی از محضر آیات عظام و حجج اسلام انسیان، استادی، مقتدایی، جوادی آملی، موسوی تهرانی، شمس گلپایگانی، صالحی مازندرانی، ابراهیمی بهشهری، وافی یزدی، فاضل لنکرانی، گرامی، حسنزاده آملی، هاشمی آملی، محمدی گیلانی، سعیدی خراسانی، حاج حسن آقا تهرانی و سید ابوالفضل موسوی بهره برد. حجت الاسلام والمسلمین مصطفی پور علاوه بر حوزه در دانشگاههایی چون تهران، شهید بهشتی و تربیت معلم نیز تدریس می کند. از جمله آثار وی می توان به تالیف کتب انتظار بشر از دین، دین شناسی، صفات خدا در نهج البلاغه، فطرت در قرآن و ولایت در قرآن نام برد. علاوه بر این او مولف مقالاتی چون اصول و مبانی تربیتی، امام خمینی و رسالت دین و انسان شناسی، حد دخالت دین، دین و حقوق بشر، عمومیت و جاودانگی اسلام، قلمرو شورا در منابع اسلامی و نهضت عاشورا و هدایت انسان امروز است.
برماست که سرمایه های بزرگ روستای خود را ارج نهیم و از بزرگانی چون این مجتهد عالیقدر بیشتر استفاده کنیم.
اطلاعات مندرج در این نوشته از سایت www.andishvaran.com استخراج شده است.