ایرا – آمل – مازندران
سایتها و وبلاگهای روستای ایرا
شهرستان آمل – استان مازندران
زادگاه علامه حسن زاده آملی
http://farzan20319.blogfa.com/
ایرا، از روستاهای بخش بالالاریجان شهرستان آمل میباشد که در مقابل آن، به سمت شمال؛ شهر رینه، در پائین دست آن روستای آب اسک، در سمت شرق آن روستاهای نوا و نیاک و جنوب آن روستای لاسم واقع شدهاست
جمعیت
براساس سرشماری سال ۱۳۸۵جمعیت آن ۱۵نفر (۹خانوار) در زمستان بودهاست.
بیشتر جمعیت این روستای ییلاقی به صورت خوش نشین بوده و در فصول سرد سال در شهر آمل ساکن میباشند. البته تعداد خانوارها در فصول گرم سال بیش از۲۰۰ خانوار میباشد و یکی از بزرگترین طوایف در آمل به شمار میروند.
مختصات جغرافیایی
روستای ییلاقی ایرا، با مختصّات عرض جغرافیایی ۳۵ درجه و ۵۱ دقیقه و طول جغرافیایی ۵۲ درجه و ۱۰ دقیقه و ارتفاع ۲۱۶۰ متر از سطح دریا در جنوب شرقی قلّه دماوند قرار گرفتهاست. این روستا، از روستاهای بخش بالا لاریجان شهرستان آمل میباشد که در مقابل آن، به سمت شمال؛ شهر رینه، در پائین دست ان روستای اسک، در سمت شرق ان روستاهای نوا و نیاک و جنوب آن روستای لاسم واقع شدهاست.
البته روستای دیگری با همین نام حدودا در ۲۵ کیلومتری غرب رودهن و در مسیر دشت لار واقع شدهاست که گفته میشود بنیان گذاران این روستا از روستای ایرای لاریجان به این منطقه کوچ کرده و این روستا را با همین نام بنیان نهادهاند. روستای ایرای لواسان دارای دو مسیر میباشد. مسیر اول از طریق منطقه جاجرود و کنار سد لتیان با عبور از روستاهای چهارباغ، رسنان، علائین به روستای ایرای لواسان میرسد و مسیر دوم از طریق رودهن و با عبور از روستاهای وسگاره ، آردینه و جورد به روستای ایرا میرسد.
آب و هوا
دارای آب و هوایی کوهستانی و خشک در تابستان و سرد و به شدت برفی در زمستان میباشد. موقعیّت جوّی و آب و هوایی روستا موجب شدهاست تا بیشتر اهالی به صورت خوش نشین و در ماههای گرم سال خصوصاً مرداد و شهریور به روستا آمده و از آب و هوای مطبوع آن لذّت کافی را ببرند. اکثر اهالی بقیه فصلهای سال را در شهر آمل ساکن و مشغول به کسب در آمد میباشند و عده کمی نیز ساکن در شهرهای دیگر میباشند.
رودها و چشمه سارها
رودها و آبشارهای آن بیشتر فصلی میباشند که از اواخر زمستان تا اواسط بهار؛ پر آب و جاری هستند. امّا چشمههای آن همیشه پر آب و در حال جوشش میباشد که آب مناطق سه گانه ایرا یعنی محل، یاح و خارو را تامین میکنند.آب شرب مورد نیاز اهالی از چشمههای سنگنو (ایرارجه)، نوارجه، یاح و خارو تامین میگردد.
تپّهها و ناهمورایها
روستای ایرا به پلاک ۲۹ و ۳۰ منابع طبیعی بخش هفت آمل؛ شامل تپهها و کوههای زیر است:
کوه زریّن جک و گردنه سایه خونی در شمال.
کوههای زردلاش، بندِبُن و دو بِرار در غرب.
درّه بر افتو، مرتع راه پشت املاء و کوههای هُماسان، املاء، قبله کَمَر و گِلندان در جنوب.
درّه اسپه خاک و قلّه کوه سنگنو در شرق.
یخچالهای طبیعی
یخچالی طبیعی در زیر کوه گلندان(گلند) در دل صخرههای بزرگ، به صورت چاهی به عمق حدود ۱۵ متر قرار دارد که برف و بارانهای زمستان در آن به صورت کریستالهای سفید یخ ذخیره شده و محیط سردی را برای تمامی فصلهای سال ایجاد میکند. در گذشته مردم از یخهای آن در مراسم و جشنهای خود استفاده به عمل میآوردند. همچنین در مواردی از آن به عنوان انبار و محل نگهداری و ذخیره سازی گوشت و غذاها در طول سال نیز استفاده شدهاست.
علامه حسن زاده آملی
اشاره:
حکیم عارف و فقیه عالم آیه اللّه حسن زاده آملی از نوابغ و نوادر روزگار و گوهر گرانبهای علم و فضل و کمال به شمار میروند. این دانشور گرانمایه در علومی چون قرآن و تفسیر، نهج البلاغه و حدیث، کلام اسلامی، فقه و اصول، حکمت و عرفان، رجال، ریاضیات، نگارش و خوش نویسی، ادبیات و شعر، نجوم، هیأت و علوم غریبه تبحر داشته، تدریس نموده، در بسیاری از این رشتهها صاحب نظر بوده و در برخی از این معارف صاحب سبک و نوآوری میباشد.
این ویژگیها موجب شده که ایشان به عنوان شخصیتی جامع و عالمی ذوفنون به شمار آید و خاطره مشاهیر صاحب عنوان و علمای برجسته سلف را در اذهان تداعی کند، او جامع علم و عمل و برخوردار از علوم رسمی و عرفانی و حامل نور ظاهر و باطن است.
او نمونهای نادر از تربیت یافتگان حوزوی است که درک محضر اعاظمی چون آیات گرام محمد تقی آملی، ابوالحسن شعرانی، رفیعی قزوینی، مهدی الهی قمشهای، فاضل تونی، میرزا احمد آشتیانی، علامه طباطبایی و برادرش محمد حسن الهی از معظم له شخصیتی بیبدیل ساخته است.
شهد شکوفایی
علامه حسن زاده در چهارم تیرماه ۱۳۰۷ هـ.ش در شهر آمل دیده به جهان گشود. در دوران کودکی قرآن و مقدّمات خواندن و نوشتن را نزد چند بانوی پرهیزگار فرا گرفت. پس از سپری شدن این دوران در حوزه علمیه آمل مشغول تحصیل گردید و در آنجا مقدّمات زبان و ادبیات عربی را همراه با خوشنویسی از اساتید وقت آموخت.
در سال ۱۳۲۹ به تهران امد و در جلسات درس آیه اللّه شیخ محمد تقی آملی و آقا سید احمد لواسانی حضور یافت و لمعه و سایر دروس را نزد این بزرگواران یاد گرفت. در این شهر فراگیری علوم و معارف دینی را در محضر میرزا احمد آشتیانی، رفیعی قزوینی، علامه شعرانی و… پیگیری نمود و در قم به حوزه درسی علامه طباطبایی و برادرش آمد و علوم غریبه خصوص جفر را از محضر سید مهدی قاضی فرا گرفت.(۱)
بارقهای الهی
نکتهای که در دوران تحصیل و پس از آن در سیره و شیوه زندگی ایشان مشاهده میگردد، توجه به لطف خداوند، توکل و استعانت از فضل پروردگار است. خودش مینویسد: در سن چهارده سالگی به فضل پروردگارم بارقه مشرقیه الهیه و شهاب قبسی به من رسید که به اقتضای عین ثابتهام مطلوب من بود، این بارقه همانند نوری پیش رویم شتافته، مرا به کسب معارف الهی راهنمایی و به تخلّق به اخلاق ربوبی ترغیب و به تأدّب به آداب انسانی تحریض میکرد و مرا به فرار و انزجار از آیینهای تباه و پست تحریص مینمود.(۲) در جای دیگر خاطرنشان مینماید:
از جمله فضل پروردگارم بر من این بود که در مدت اقامتم در تهران در طی سیزده سال یا بیشتر همراه با اشتغال به تحصیل علوم از آن محاضر عالیه طبق روش معهود و سیره جاریه بین علمای روحانی به تعلیم و تدریس در مدارس (حوزه علمیه) اشتغال داشته، توفیق یافتم کتابهایی را تدریس کنم.(۳)
هرکجا از اساتید خویش نام میبرند به بهترین شکل ممکن از آنان تجلیل نموده و همواره به قدردانی از آنان پرداختهاند، در جایی پس از ذکر نام آن ستارگان معرفت میگوید: همه به حقیقت روحانی والامقام و بزرگوارانی صاحبدل و عالمانی عزیز الوجود بوده و در حقیقت ستارگان فروزان آسمان معارف بودند و با تفاوت در قدر، در هدایت و تعلیم و تربیت یکدل و یک زبان بودند
ایشان متذکّر میگردد: زمانی شبهات گوناگون بر من روی میآورد و از تطبیق مسایل عرفانی عاجز مانده بودم و از کثرت فکرت به فرسودگی مبتلا گشته بودم ولکن در درسها حاضر میشدم و از خویش ابراز نمیکردم، تنها چیزی که مرا از این ورطه هولناک هلاک رهایی بخشید لطف خدا بود، سرانجام بارقههای الهی چون نجم ثابت بر آسمان دل طارق آمد و در پناه ربّ ناس از وسواس خنّاس نجات یافتم.(۴)
اشتیاق به آموختن
علامه حسن زاده از همان آغاز فراگیری تا رسیدن به مراحل عالی علمی و معرفتی نوعی شور، شوق، اشتیاق و علاقه وافر را در خود به شکوفایی رسانیده بود.(۵) استاد حسن رمضانی از مشاهیر شاگردان علامه حسن زاده مینویسد:
به خاطر همین عشق پیوسته و لازمی که حضرت استاد نسبت به علم داشته است همواره تحت هر شرایطی که بوده است در مسیر کسب آن از بذل هیچ گونه کوششی و تلاشی دریغ نکرده است تا پایهای در راه طلب دانش مجاهده کرده که اگر بخواهیم عینیت جامعیت حوزههای علمیه قدیم و اصیل عالم اسلام را که در تمام علوم و فنون رایج زمان خویش صاحب نظر بودهاند، مشاهده کنیم بدون اغراق باید به سراغ ایشان برویم.(۶) خود علامه در این باره میگوید:
منم آن تشنه دانش که گر دانش شود آتش مرا اندر دل آتش همی باشد نشیمنها
این عشق به اندازهای بود که اگر شاگردان دیگر، درس استاد را ترک میکردند او همچنان برای یاد گرفتن استاد را ترک نمینمود: «پس از درس مکاسبیها میرفتند و بعضیها مینشستند که بنده بازهم از نشستگان بودم، علامه شعرانی اسفار یا اشارات میفرمود. این درسها که تمام میشد آقایان میرفتند و بنده مینشستم.
چه بسا روزها که ما در بین الطلوعین میآمدیم برای درس کفایه و سر درس آخری مثلاً مجسطی یا زیج بهادری اذان ظهر میگفتند و ایشان از صبح تا ظهر تدریس کرده بود،(۷) البته بنا به اعتقاد علامه حسن زاده این اشتیاق متقابل بود: «علامه شعرانی هم خودش اشتیاقی شگفت به درس و بحث داشت و هم ما طالب و شایق بسزا بودیم.»(8) این علاقه وافر موجب گردید علامه حسن زاده، در مسیر کسب معارف از سختیها و مصائب و مشکلات نهراسد و مسیرهای دشوار را با آرامش پشت سر بگذارد.
تفحّص برای دست یافتن به استاد ماهر و ذوفنون و لحظهای از پای نایستادن در این جهت نشانی از شوق ایشان است، حکیم الهی قمشهای خطاب به ایشان گفته است: روزی در غیاب به مدرسه حاج ابوالفتح (در تهران) آمده از طلّاب مدرسه در مورد راه رَوِشَت در کارها و اشتغالت به تحصیل پرس و جو و تحقیق نمودم آنها در تصریح به حسن سیرت و شدّت ولع شما به اقتنای معارف و اکتساب علوم متفق و یک زبان بودند.(۹) وقتی از ایشان پرسیدند روزها چه کار میکنید در جواب گفتند: از شش سالگی که به مکتب رفتهام تا کنون ندیم من کتاب، و معشوق من استاد و درس و کار من بحث و تدریس و تصنیف است.(۱۰)
اهتمام و جدیت
یکی از خصالی که در زندگی علمی و آموزشی علامه حسن زاده مشاهده میگردد و آثار متعددش در عرصههای گوناگون و نیز اعتراف استادانش مؤیّد آن است، همّت بلند، کوشش مداوم و تحمّل مشقات در این مسیر میباشد، علامه شعرانی در تقریظی که به یکی از آثار ایشان نگاشته است یادآور میشود: همانا ابناء روزگار ما کم همّتند امّا شیخ ما (حسن زاده) نسبت به وقتش ضفّت و نسبت به عمرش خسّت نورزید بلکه آن را در علوم دینیه صرف کرده آنهارا متقن فرا گرفت.(۱۱) مرحوم شعرانی در اجازه روایی که برای علامه حسن زاده صادر نموده، یادآور شده است:
بیست سال بلکه بیشتر او را آزمودم و امتحان نمودم. در این مدت در او چیزی جز جد و اجتهاد ندیدم.(۱۲) او را به حق میتوان استوانهای از تلاش و همت در راه تحصیل و کسب فنون و علوم مختلف دانست، جلسات خصوصی و بدون تعطیل ایشان در محضر اساتید که بعضاً قبل از طلوع آفتاب آغاز و تا پاسی از شب ادامه مییافت و جدیت و پشتکار ایشان برای حضور در محفل علمی و تحویل دادن درس و بحث در محضر اساتید باعث گردیده است که همواره به عنوان الگوی پشتکاری معرفی گردد.(۱۳) استاد حسن زاده متذکر میگردد:
روزی مرحوم ناصح به این کمترین گفت که در جلسهای که استاد شعرانی تشریف داشت به مناسبتی سخن از دانش، پژوهش و درس خواندن و اهتمام به تحصیل به میان آمد استاد شما را ضرب المثل قرار داد و به حضّار گفت: درس خواندن را از فلانی یاد بگیرید، آیه اللّه رفیعی قزوینی وقتی از تهران به قزوین رفته بود مکرّر به طلاب این سامان میگفت: بیائید در تهران طلبه درس خوان را ببینید از او درس خواندن را یاد بگیرید و نام علامه حسن زاده را بر زبان میآورد.(۱۴)
استاد حسن زاده این همت و تلاش را عاشقانه در شرایطی در جهت کسب مکارم و معارف به کار گرفت که بر اثر خفقان رژیم رضاخان روحانیّت و مراکز علوم دینی در حالتی از غربت و انزوا سختترین فشارها را تحمّل میکردند و این نکته خود از ارزش و بزرگی راه استاد حسن زاده و زحمات و مجاهدات فوق العاده ایشان در این زمینه حکایت میکند.(۱۵) همچنین شرایط آشفته و امکانات بسیار ناچیز بود، ایشان در گفتگویی تأکید نموده است: با جان کندن درس خواندیم، شما آقا قدر این اوضاع را بدانید آن زمان که ما در مدرسه مروی تهران بودیم یک زیلویی کف مدرسه پهن بود که با زمین یکی شده بود.
(۱۶) هر آن چیزی تو را کز آن گزند است برای اهل دل آن دلپسند است
قدردان استادان
علامه حسن زاده آملی بر این باور بوده و هست که برای فراگیری مبانی و مفاهیم علوم و رسیدن به تبحّر لازم در معارف دینی و علمی مراجعه به استاد دانشور و متخصص هر فن و دانشی لازم میباشد ایشان میگوید: برای طالب کمال، استاد کامل خیلی دخیل است، آن مفاتیحی که از استاد عائد شاگرد میشوند، آن کُدهایی که از استاد استفاده میکردند، آن اصول و امّهاتی که از استاد به دست میآیند اهمیت بسزا دارند و به قول عارف رومی در مثنوی:
هیچ کس بی اُوستا چیزی نشد هیچ آهن خنجر تیزی نشد
هر که گیرد پیشهای بی اوستا ریشخندی شد به شهر و روستا(۱۷)
به همین دلیل خود شیوهاش این بود که در آمل، تهران و قم با تفحص و جستجوگری استادانی زبده و ماهر بیابد آنهایی که به قول خودش: زحمت کشیده بودند. این بزرگواران به حقیقت روحانی راستین بودند، معنی واقعی عشق به علوم و معارف و کتاب و تحقیق در آثار وجودیشان از قبیل تدریس و تصنیف مشاهده میشد. الهی شکرت که از استادان بی رنگ رنگ گرفتهام.(۱۸)
ایشان برای تألیف و تحقیق نیز هم از روش اساتید بهره میگرفت و هم با آنان مشورت مینمود چنانچه پس از گفتگو با آیهاللّه محمد تقی آملی به این حقیقت رسید که حضرت فاطمه زهرا(س) مصداق لیله القدر است و در اینباره رسالهای تألیف نمود.(۱۹)
وقتی از ایشان پرسیدند روزها چه کار میکنید در جواب گفتند: از شش سالگی که به مکتب رفتهام تا کنون ندیم من کتاب، و معشوق من استاد و درس و کار من بحث و تدریس و تصنیف است.
از نکتههای دیگر این که علامه حسن زاده در برخورد با اساتید روشی توأم با ادب و احترام و قدردانی با آن بزرگواران را بروز میداد، شبی مرحوم الهی قمشهای به ایشان گفته بود:
شما خیر میبینید، پرسیده بود از چه جهت، وی پاسخ داده بود: شما را نسبت به اساتید بسیار مؤدّب میبینم، استاد حسن زاده پس از نقل این موضوع میگوید: آری من هیچگاه نزد اساتیدم یک زانو یا چهارزانو ننشستم و به دیوار تکیه نمیدادم و خیلی با ادب و احترام میپرسیدم و در حضور و غیابشان وظیفه شاگردی را بیش از حدّ وظیفه پدر و فرزندی مراعات مینمودم.(۲۰)
استاد رمضانی مینویسد، مکرّر میفرمودند در حضور اساتیدم مواظب حرفهایم بودم و میکوشیدم با آنها چون و چرا نکنم همه اینها بدین خاطر بود که مبادا کردار و گفتار من سبب رنجش آن بزرگواران بشود و خدای ناکرده از فیض آنان محروم گردم. بی شک یکی از اسباب موفقیت علامه حسن زاده که در شکلگیری شخصیت ایشان تأثیر بسزایی داشته همین احترام و خضوع بسیارشان نسبت به اساتید خود بوده است.(۲۱)
هرکجا از اساتید خویش نام میبرند به بهترین شکل ممکن از آنان تجلیل نموده و همواره به قدردانی از آنان پرداختهاند، در جایی پس از ذکر نام آن ستارگان معرفت میگوید: همه به حقیقت روحانی والامقام و بزرگوارانی صاحبدل و عالمانی عزیز الوجود بوده و در حقیقت ستارگان فروزان آسمان معارف بودند و با تفاوت در قدر، در هدایت و تعلیم و تربیت یکدل و یک زبان بودند.(۲۲) و به مناسبتی نوشتهاند: به خدا سوگند قلم و زبان به ادای شکر معشار نیکیهایی که این مشایخ عظام در حق ما نمودهاند وافی نیست اگرچه علّهالعلل ربّ العالمین است.(۲۳)
تعدیل ذهن و ملکه اندیشه
لطایف بیانی، دقتهای علمی، وسعت دانش و ذوق ادبی در تدریس استاد موج میزند، پایه درس و بحث استاد حتی در هنگامی که خود مشغول فراگیری علوم بودند چنان قوی شده بود که در اواخر اقامت در آمل کتب درسی پیشین را برای دیگران تدریس مینمودند و به تهران هم که آمدند کتب یاد شده را در مدارس، درس میدادند،(۲۴) این علامه ذوفنون عقیده دارد شاگرد باید تا حدودی قوانین حساب و هندسه را فرا گیرد زیرا اینها در تعدیل و تقویم ذهن، فکر و قلم و بیان تأثیری بسزا دارد. علوم ریاضی فکر را از خطا و اعوجاج باز میدارد، انسانهای ورزیده در این علم صاحب رأی صائب، نظری ثابت، کم گوی، گزیده گوی، دیرگوی، و نکوگوی هستند،(۲۵) خود استاد این گونه بود و دلیل آن، همین روی آوردن به ریاضی و شاخههای وابسته به آن میباشد.
به باور ایشان هرچه طلّاب مباحثه در علوم مورد نظر بنمایند، فراگیری دروس بهتر میگردد و در روح و روان جای میگیرند. خود به این شیوه ملتزم بود: اکثر کتابهایی را که میخواندم، مباحثه نیز میکردم، کفایه را یک ساعت به اذان صبح مانده، اسفار یا مکاسب یا جواهر را پیش از صبح (بین الطلوعین) و اشارات را ساعت یک بعدازظهر مباحثه میکردیم.(۲۶)
پینوشتها:
۱. فیض عرش، بخش اول (زندگی علامه حسن زاده آملی) اسداللّه ربانی.
۲. در آسمان معرفت، علامه حسن زاده آملی، ص ۴۰۹ ـ ۴۰۸.
۳. همان، ص ۴۲۸.
۴. قرآن و عرفان و برهان از هم جدایی ندارند، همان مؤلف، ص ۲۰۰.
۵. کیهان فرهنگی، شماره (مرداد ۱۳۶۳) گفتگو با علامه حسن زاده آملی.
۶. مروری بر آثار و تألیفات استاد علامه حسن زاده آملی، حسن رمضانی، ص ۱۵۹ ـ ۱۵۸.
۷. نجم الدین، محسن برزگر، ص ۹۵.
۸. گنج نهان، ص ۱۳.
۹. آشنای عرشیان، ص ۷۴.
۱۰. هزار و یک کلمه، ج ۲، ص ۴۸۹.
۱۱. در آسمان معرفت، ص ۴۳۳.
۱۲. همان، ص ۴۲۹، هزار و یک کلمه، ج ۲، ص ۴۹۰.
۱۳. جمال سالکین، عبدالرحمن باقرزاده، ص ۱۲۴.
۱۴. گفتگوی علامه حسن زاده با روزنامه رسالت، ۲۴ مهرماه، ۱۳۷۱.
۱۵. زندگی نامه علامه حسن زاده، ستاد بزرگداشت مقام علمی استاد علامه حسن زاده آملی.
۱۶. در محضر استاد حسن زاده آملی، محسن غرویان، ص ۸۹.
۱۷. هزار و یک کلمه، ج ۲، ص ۴۷۳ و ۴۷۴.
۱۸. همان، ص ۴۷۷.
۱۹. مروری بر آثار…، ص ۸۶.
۲۰. آشنای عرشیان، ص ۷۸.
۲۱. مروری بر…، ص ۱۶۲.
۲۲. جمال سالکین، ص ۱۲۲.
۲۳. در آسمان معرفت، ص ۴۳۸.
۲۴. هزار و یک کلمه، ج ۲، ص ۴۷۳.
۲۵. همان، ص ۴۹۲.
۲۶. گفتگو با علامه حسن زاده آملی، ص ۱۱۲.
سلام به محضر شما :
قرار است شاگردان و محبان به حضرت علامه حسن زاده آملی و استاد صمدی آملی ، طرح ختم یکساله ی نهج البلاغه بطور دسته جمعی ـ انفرادی داشته باشند ؛
برنامه بر طبق نهج البلاغه آقای دشتی به این صورت است که :
۲۴۱ خطبه ، هر روز ختم یک خطبه ؛ بعد از ختم ۲۴۱ خطبه :
۷۹ نامه ، هر روز ختم یک نامه ؛ و بعد از ختم ۷۹ نامه :
۴۸۰ حکمت ، هر روز ۱۴ حکمت خوانده شود .
شروع طرح ختم : یکشنبه ، ۲ بهمن ۱۳۹۰ هـ . ش = ۲۸ صفر ۱۴۳۳ هـ . ق ، مصادف با رحلت حضرت رسول الله (ص) و شهادت امام حسن مجتبی (ع) ؛
پایان طرح ختم : جمعه ، ۲۲ دی ۱۳۹۱ هـ . ش = ۲۸ صفر ۱۴۳۴ هـ . ق ، مصادف با رحلت حضرت رسول الله (ص) و شهادت امام حسن مجتبی (ع) ؛
*********
لطفاً به دوستان خود از محبان به حضرت علامه و استاد اطلاع دهید .
همچنین برای دوستان خود نیز ایمیل بفرمایید .
با تشکر . جمع محبان به حضرت علامه حسن زاده آملی و استاد صمدی آملی .