شیخ شبان – شهرکرد – چهارمحال و بختیاری
سایتها و وبلاگهای روستای شیخ شبان
شهرستان شهرکرد – استان چهارمحال و بختیاری
http://sheikhshaban.mihanblog.com/
http://sheikhshaban.blogfa.com/
روستای شیخشبان؛ از توابع شهرستان شهرکرد در استان چهارمحال و بختیاری است که در فاصله ۳۹ کیلومتری شمال غربی مرکز استان ( شهرکرد ) و در حاشیه جنوبی رودخانه زاینده رود واقع شده که از طرف شمال به روستاهای یانچشمه و حیدری، از طرف غرب به روستاهای کلیچه و حسینآباد، از طرف شرق به روستای لارک و شهر بن و از طرف جنوب به روستای بارده منتهی میشود.
در شمال روستا ؛ کوه معروف به « شهیدان ( شیدا ) » که به نحوی نظرگاه و مورد احترام اهالی بوده و دارای پیشینه تاریخی و داستانی مقدسی است، مرز میان روستای یانچشمه و شیخ شبان است و در طرف جنوب نیز کوه بلند معروف به « نساه » که مرتع اصلی روستا را تشکیل میدهد، مرز بارده و شیخ شبان است ولی در سایر جهات ، نوع مرز یکنواخت نیست و بعضی نقاط کوه و دره و نقاط دیگر زمین هموار میباشد که البته تقریباً تمام دورتادور روستا را کوههای بلند و زیبا احاطه کرده و دارای مرتعی سرسبز با چشمهسارهای گوارا و خنک کوهستانی در جنوب میباشد.
در استان چهارمحال و بختیاری، کمتر کسی است که شیخشبان را بلد نباشد، نشناسد و یا لااقل یکبار مسافر این سرزمین و زائر حرم مطهر و باصفای حضرت امامزاده سید بهاء الدین محمد (ع) نشده باشد. امامزاده سید بهاء الدین محمد (ع) از فرزندان حضرت حمزه بنموسی بن جعفر الکاظم (ع) است که در درهای زیبا در جنوب غربی این روستا در دهانه کوه بلند و سرسبزی که به نام همین امامزاده مزین است ، مدفون گشته و خاک این روستا را به گنج وجود نازنین خویش کیمیا نموده که به قول شاعر؛ « زیر این خاک از فضیلت گنجها خوابیده است. » و افتخار میهماننوازی و خدمت به وجود شریفش را نصیب ساداتی از سلاله خود بزرگوارش در این مرز و بوم نموده و بدینسبب جا دارد بگوییم ؛ به خاطر وجود مبارک این سید جلیلالقدر ؛ « سرتاسر این زمین را عطر ایمان پاشیدهاند. »
آستان مبارک و مقدس حضرت امامزاده سید بهاء الدین محمد (ع) هر ساله پذیرای وجود هزاران زائر و عاشق دلسوخته حریم اهل بیت عصمت و طهارت (ع) است که از اطراف و اکناف برای عرض ارادت مشرف میشوند و آن بزرگوار را واسطه فیض نزد حضرت احدیت و مقربان درگاه الهی قرار میدهند و چه بسا که در حرم و در راه حرم این آقا حاجت روا شدهاند، هدایت شدهاند و کرامتها دیدهاند و افرادی هم هستند که چون ( العیاذ بالله ) راه شک و شبهه و یا اهانت پیش گرفتند ، به مجازات خویش رسیدند و خواهند رسید که در زیارت آن حضرت میخوانیم :
« … فاز متبعک و نجی مصدقک و خاب و خسر مکذبک و المتخلف عنک …. »
* شرح مختصری پیرامون رئوس جنبههای مختلف تاریخی، فرهنگی و … بمنظور معرفی بهتر و کاملتر روستای شیخ شبان :
* پیشینه تاریخی و وجه تسمیه :
کلمه « شیخ شبان » به معنای « چوپان بزرگوار » است و یکی از القاب حضرت امامزاده سید بهاء الدین محمد (ع) هم محسوب میشود که در تذکره نامـۀ ایشان آمده است :
« … در زمانی که حضرت ثامن الحجج علی ابن موسی الرضا ( علیه آلاف التحیه و الثناء ) در طوس تشریف بردند ، خبر ولایتعهدی آن حضرت در عالم منتشر شد ، خطبا بر منابر خطبه خواندند و سکه بنام آن حضرت زدند. این خبر در مدینه منوره نیز منتشر شد ، لذا عده ای از برادران، عموها، عموزاده ها و اقوام نزدیک برای شرفیابی به محضر امام (علیه السلام ) از مدینه عازم طوس شدند و در طول راه از شهرها و روستاها عبور میکردند و دوستان و شیعیان نیز جهت پابوسی آن حضرت به آنها ملحق می شدند تا اینکه حدود ۱۵ هزار نفر عازم طوس شدند و از طریق بغداد و خوزستان به طرف فارس عزیمت کردند که این خبر به مأمون عباسی رسید که این گروه با این ابهت و جلالی که دارند اگر به مرو و سرزمین طوس برسند خلافت و حکومت تو تباه خواهد شد، لذا به حاکم فارس و اصفهان دستور داده شد که از آمدن ایشان جلوگیری به عمل آید ، که حاکم فارس شخصی بنام قتلق خان بود که از رفتن ایشان ممانعت می کنند و بین آنها با این گروه به سرکردگی احمد بن موسی (ع) ملقب به شاهچراغ ( مدفون در شهر شیراز ) که همراه دیگر برادران همچون سید میر محمد و سید علاء الدین و سید میرحسین و دیگران به زیارت آن حضرت می رفتند جنگی واقع می شود که در نتیجه تعدادی من جمله حضرت احمد بن موسی و سید میرمحمد و سید میرحسین و سید علاء الدین و جمعی دیگر شهید می شوند و بقیه در شهرها ، بیغوله ها ، کوهها و بیابانها متواری و توسط مأمورین حکومت، از طرف یوسف بن حجاج ثقفی که حاکم اصفهان بود تحت تعقیب قرار می گیرند و ایشان ( منجمله این سید بزرگوار ) در لباس مبدل و به صورت گمنام در گوشه و کنار این دنیای پهناور به زندگی خود ادامه می دهند آن هم در خفا که بعضی هم در مقاره ها به عبادت خداوند مشغول می شوند و با قوت لایموت می سازند … لذا امامزاده سید بهاء الدین محمد (ع) نیز جزء یکی از این آقازادگان بود که از جور حکام ظالم در لباس مبدل زندگی می کرده و با آمدن در این سرزمین که قبلاً او را ایلگاه می گفتند با گله داری به نام محمود شعیب که یکی از عربهای خراسان بود ، آشنا شده و از او می خواهد جهت امرار معاش کاری را به ایشان واگذار نماید ؛ محمود شعیب هم موافقت کرده و چون شناخت و اطلاعی از مقام آقا نداشت ؛ یک گله گوسفند به عنوان چوپان در اختیار آن بزرگوار می گذارد و آن حضرت در طول ییلاق و قشلاق گله را اداره و تعلیف مینمود. مکان قشلاقی ایل محمود شعیب در روستاهای اطراف اصفهان و ییلاق آن در محلی به نام صحرا و روستای مرغ آشنا بوده ( که فعلاً نیز به همین نام و بخشی از آن هم مشهور به عرب خان است، منتها تبدیل به یکی از مزارع روستای شیخشبان شده و ضمناً محل شیخشبان کنونی در آن زمان صرفاً چشمه آب و زمین کشاورزی بوده. ) … امامزاده سید بهاءالدین محمد (ع) که فردی سخی و بخشنده بود ، دسترنج چوپانی خود را به چوپانان دیگر میبخشید و به این دلیل مشهور به « شیخ شبان » ( شیخ چوپان ) به معنی « چوپان بزرگوار » شد و از جمله دلایل دیگر شهرت ایشان به این لقب ( که باعث افتخار روستای شیخشبان میباشد. ) کرامات و معجزات مختلفی است که از ایشان دیده شده بود که متأسفانه در این فراز مجال ذکر آنها نیست.
به هر صورت با پی بردن به کرامات این امامزاده واجب التعظیم (ع) و پافشاری محمود شعیب، ایشان خود را معرفی نموده و مورد احترام ویژه ایلنشینان ، عشایر ، مردم منطقه و شخص محمود شعیب قرار میگیرد. محمود شعیب پیشنهاد ازدواج ایشان را با دخترش میدهد که مورد قبول واقع شده و پس از مراجعت حضرت سید بهاءالدین محمد (ع) به عربستان و انجام اعمال حج در مکه و مدینه و بازگشت مجددشان به ایران، این ازدواج صورت گرفته و ثمره آن، تولد ۴ فرزند شامل؛ ۳ پسر به نامهای « سید محمد » معروف به سید محمد بازار ( مدفون در بازار شهر شوشتر استان خوزستان ) ، « سید احمد » معروف به باباپیراحمد ( مدفون در حوالی شهر بن در ۱۴ کیلومتری روستای شیخ شبان ) ، « سید ابراهیم اکبر » معروف به زینالدین ( مدفون در حوالی اژگرد اصفهان ) و یک دختر به نام « سیده فاطمه » ( مدفون در خیابان چهارسوق اصفهان ) میباشد. ( در ضمن برادر امامزاده سید بهاءالدین محمد (ع) به نام امامزاده هارون ولایت نیز در اصفهان مدفون و مرقد ایشان مورد احترام و محل زیارت عاشقان است. ) بهرحال پس از مدتی محمود شعیب فوت میکند و چند سال بعد ؛ زمان وفات امامزاده (ع) هم فرا می رسد که پس از رحلت ایشان و دفن پیکر مطهر آن بزرگوار در محل امروزی ( که واقعه معجزهآسایی دارد. ) و همانگونه که ذکر شد؛ آن زمان فقط چشمه آبی بوده و روستای شیخ شبان وجود نداشته، بقعه کوچکی بر روی مزار شریف آن بزرگوار می سازند و فرزندان ایشان نزدیک این چشمه اسکان نموده، تشکیل روستایی را میدهند که این روستا کمکم توسعه پیدا میکند و آنها لقب امامزاده بزرگوار (ع) را نیز به عنوان نام روستا انتخاب کرده و روستای شیخ شبان ایجاد می شود. درحال حاضر اکثریت قریب به اتفاق اهالی روستا را سادات موسوی ( از ذریه امامزاده سید بهاء الدین محمد (ع) ) تشکیل میدهند؛ به استثنای تعداد کمی از اهالی که از سایر نقاط به این روستا مهاجرت کردهاند.
ضمناً بقعه متبرکه امامزاده سید بهاء الدین محمد (ع) بتدریج در هر عصر و زمانی توسط یک نفر بازسازی می شود تا در زمان هلاکوخان مغول نیز توسط خواجه نصیرالدین طوسی هم مورد بازسازی قرار گرفته و شجره نامه ای دارد که ممهور به مهر هلاکوخان مغول و خواجه نصیرالدین طوسی و سلاطین و خوانین و حکام و علماء و مراجع ذیصلاح است که همگی این شجره نامه را تأیید و به مهر معتبر رسانیده اند.
شجره نامه یادشده که نشانگر شخصیت والای این امامزاده لازم التعظیم و صحیح النسب می باشد در مورخ ماه جمادی الاول سنه چهارصد و بیست و چهار ( ۴۲۴ ) پس از هجرت نبوی (ص) تنظیم گردیده است.
در طول زمانها و اعصار، کرامات و معجزات موثق و مختلف روایت شده از آن بزرگوار فراوان است.
بقعه کنونی امامزاده سید بهاء الدین محمد (ع) هم که البته بخش زیادی از آن در چند سال اخیر مورد بازسازی و تجدید بنا قرار گرفته ، مربوط به دوران صفویه ، با نمای چهار گوش گنبد دار و دارای کتیبه و تاریخ است که ( قبلاً نیز ) دارای ایوان و بالکون ستونی برزگ ، مصفا و زیبا با حجره هایی در اطراف و برخوردار از چشم انداز کوهستانی بود.
شایان ذکر است ؛ بنای تاریخی این بقعه متبرکه ( براساس نامه شماره ۹۲۳/۱۲۷/۸۹۲ مورخ ۸/۳/۱۳۸۹ مدیرکل محترم میراث فرهنگی ، صنایع دستی و گردشگری استان چهارمحال و بختیاری ) ، در فهرست « آثار ملی ایران » ، به شماره ۲۳۸۲۴ و تاریخ ۲۵/۸/۱۳۸۷ ، به ثبت رسیده است.
اهالی روستای شیخ شبان که اکثریت قریب به اتفاق آنها را سادات موسوی تشکیل میدهند ؛ مردمی خونگرم، مهماننواز و مهربان هستند که دارای مذهب شیعه اثنیعشری بوده و با توجه به این که از سلاله امامزاده سید بهاءالدین محمد (ع) میباشند ؛ مؤمن، معتقد و علاقمند به حضرات اهل بیت عصمت و طهارت و خاندان مکرم وحی (ع) بوده و همانطور که همگان میدانند زمانی این روستا را تحت عنوان « نجف اشرف چهارمحال » خطاب می کردند.
روستای شیخ شبان الفت و پیوند دیرینه ای با اسلام و روحانیت داشته و دارد که نشان این امر ؛ روحانیون بزرگوار و عالمان در حد اجتهاد این روستا در دورانهای مختلف و همچنین قریب بیش از ۵۰ طلبه علوم دینی در حال تحصیل و تدریس در حوزههای علمیه ( به دلیل علاقه وافر اهالی این روستا به مسائل دینی و اعتقادی و اسلامی ) میباشد.
مردم روستای شیخ شبان ؛ مردمی انقلابی و متعهد بوده و از جمله روستاهایی هستند که افتخار میکنند حتی در زمان رژیم پهلوی و طاغوت ستمشاهی هم طاغوتی نبودند و همواره حامی ، پیرو و گوش به فرمان علمای عظام دین و ولایت فقیه بوده و هستند. تاریخ سیاسی و انقلابی روستای شیخ شبان ، حاکی از این است که اولین مبارزات ضدطاغوتی در سطح منطقه و حتی شهرستان را اهالی شیخ شبان برگزار میکردند و در این راه حتی مورد آزار و اذیتهای زیادی هم قرار گرفتند.
اگر بگوییم ؛ « روستای شیخ شبان، دین خود را به انقلاب ادا کرد. »، سخن گزافی نراندهایم؛ چرا که شیخ شبان، همواره یاور انقلاب و دشمن دشمنان انقلاب و این مرز و بوم بوده و هست. زنان این روستا در مبارزات اول انقلاب و جنگ ، نان طبخ میکردند و به تهران و جبههها میفرستادند. چند صد بسیجی از جوانان غیور و دلاور این خطه شهیدپرور با لبیک به ندای خمینی کبیر (ره) در جنگ تحمیلی حضور یافتند که بعضی گروهانهای بسیج در خط مقدم جبهه های جهاد حق علیه باطل را فقط جوانان و سادات شیخ شبانی تشکیل میدادند.
حضور به قدری جدی و پرشور بود که جز پسران خردسال و پدران پیر و سالخورده، تقریباً مردی در روستا نمانده بود ؛ از میان حدود ۳ هزار نفر جمعیت، قریب به ۵۰۰ نفر و یا بیشتر بسیجی … ( با بیش از ۱۷۵۰ مورد اعزام ) ؛ کاروان، کاروان و اتوبوس، اتوبوس بسیجی و مجاهد میرفت و کاروان، کاروان و تابوت، تابوت ؛ شهید گلگون کفن و مجروح و زخمی خونین بال بر میگشت ؛ جمعیت مدفون در گلستان شهداء روز به روز بیشتر میشد و مادران داغدیده هم تمسکشان به زینب و آل فاطمه (س) زیادتر و مستحکمتر. 79 شهید و لاله پرپر از بهترین جوانان مؤمن و خداجوی آن روزگار … ، جوانان وداع شهادت با خانواده میکردند و خانواده ها هم به عشق اسلام و حسین شهید (ع)، فرزند عزیزشان را بدرقه میکردند تا استقبال از شهادت کند. او را از زیر قرآن میگذراندند تا قرآن مجید مواظبش باشد که شیطان رجیم ، او را از پا گذاشتن در مسیر افتخار شهادت و همنشینی با علیاکبر امام حسین (ع) به در نکند و از طرفی خود را مهیای استقبال از تابوتی که در آن رعنا جوانشان، تکهتکه آرمیده و به حلقه مقربان حریم حضرت دوست ( جلوعلا ) پیوند خورده باشد.
اینها اغراق و دروغ نیست؛ حکایت « الکریم اذا وعد وفی » است که مردم شیخ شبان با اخلاص و صداقت وعده دادند: « تا خون در رگ ماست ؛ خمینی رهبر ماست. » و قرآن کریم هم میفرماید: « … من المؤمنین رجال صدقوا ما عاهدوا الله علیه … » و هیچ شکی ( العیاذ بالله ) نتوان کرد که : « صدق الله العلی العظیم و صدق رسوله الأمین ».
* وضعیت امکانات موجود :
به لطف الهی و به سبب عنایت ویژه زائرین و ارادتمندان این بزرگوار؛ امکانات و تسهیلات تفریحی، گردشگری، اسکان، جاده آسفالته، پارکینگ، زائرسرا، پارک بازی کودکان، سکوهای نشیمن و … آستان مقدس حضرت امامزاده سید بهاء الدین محمد (ع) نیز در حال حاضر، از وضعیت نسبتاً مطلوبتری نسبت به چند سال قبل برای پذیرایی از زائران و گردشگران برخوردار است، لکن تا رسیدن به حد شایسته و مورد نیاز فاصله زیاد و نیازمند همت و یاری بیشتری است.