به بهانه سالگرد شهدا / روستای رهن / گناباد
=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-
=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-
شهید حسن حیدری رهنی
آغاز: 5/1/1344 ، روستای رهن ، گناباد
پرواز: 20/11/1361 ، فکه
حسن از اخلاق حسنه ای برخوردار بود طوری که هیچکس از وی گلایه ای نداشت . پرجنب و جوش بود . به خانوادههای بی بضاعت کمک مینمود. در دوران کودکی به نماز بسیار علاقه داشت و همراه پدر وضو میگرفت و به نماز میایستاد. اوقات فراغت خود را بیشتر صرف نماز و راز و نیاز با خدا مینمود. در قبل از انقلاب در فعالیتهای اجتماعی حضور گسترده ای داشت ، به خصوص در راهپیماییها شرکت مینمود . بعد از انقلاب وارد بسیج شد و سپس در سپاه فعالیت مینمود. در زمان جنگ در جمع آوری کمکهای مردمی برای جبهه حضور فعال داشت و همچنین به مجروحین و مصدومین کمک مینمود و زخمیها را پانسمان میکرد. به امام خمینی (ره) عشق میورزید و در سن ۱۷ سالگی درس را رها کرد و به دلیل لبیک گفتن به فرمان امام (ره) عازم جبهههای حق علیه باطل گردید.
سرانجام در بیست بهمن ۶۱ در منطقه فکه بر اثر اصابت ترکش جام شهادت را سر کشید و به اولیاءا… پیوست . پیکر مطهرش پس از تشییع در گناباد به زادگاهش منتقل و در گلزار شهدای آنجا به خاک سپرده شد. (۲)
روحش شاد
۱. برگه اطلاعات آماری شهید *
2 . همان
=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-
=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-
دانش آموز شهید محمد خدایی
شهید خدایی:« شهادت موهبتی است که خداوند به هر کسی عطا نمیکند .»
آغاز: 5/1/1348، روستای رهن – گناباد
پرواز: 23/10/1365، شلمچه
محمد فردی با ادب ، مهربان ،شوخ طبع و پرسر زبان بود . نسبت به نماز ،روزه حق الناس بسیارحساس بود. نجیب بود و به ائمه ی اطهار (ع) و مخصوصاً امام حسین (ع) ارادت خاصی داشت .دهه ی اول محرم را در خانه نبود و به صورت فعال و مستمر در هیأت مذهبی فعالیت مینمود . آرزوی زیارت کربلا داشت (۲) هر روز صبح قرآن میخواند . صبحها قبل از رفتن به مدرسه به مادر بزرگش سر میزد و به ایشان خیلی علاقه داشت . از غیبت پرهیز میکرد و به دیگران نیز تذکر میداد که غیبت نکنند . قرآن آموزش میداد و از افراد بی نماز و بداخلاق متنفر بود .
در تمام راهپیماییها شرکت میکرد . شبها به پایگاه محل میرفت و در آنجا فعالیت مینمود . ولایت پذیری زیادی از حضرت امام (ره) داشت .
اولین بار درسن ۱۳ سالگی به ندای امام عزیز لبیک گفت و به جبهه رفت . در جبهه آر پی جی زن بود . وقتی هم که برای مرخصی میآمد ،در جمع آوری کمک به جبهه فعالیت داشت .(۳)
گاهی اوقات که در جبهه بیکار بود درس میخواند و در عملیاتهایی که در آنجا برگزار میشد شرکت میجست .
سرانجام محمد ، در عملیات کربلای ۵ ، در 23/10/1365 در منطقه شلمچه ، بر اثر اصابت ترکش به سر به شهادت رسید و چون کبوتری سبکبال به عرشیان پیوست . پیکر پاکش را پس از تشییع جنازه ی با شکوه در گناباد به زادگاهش منتقل میکنند و در گلزار شهدای روستایش به خاک میسپارند .
۱- خدایی ، علی جان ، سرگذشت پژوهی ،ص ۱-۲-۳-۵-۶-۸
۲- خدایی ، زهرا ، سرگذشت پژوهی ،ص ۵
۳. خدایی ، علی جان، سرگذشت پژوهی ،ص۹
موقع گل زعفران، رفته بودیم سرِ زمین. محمد، خیلی وقت نبود که از جبهه آمده بود. جماعت صبح را که خواند، آمده بود کمک.
از هر دری حرف و سخنی بود. نمی دونم قضیه سر چی بود که محمد ورداشت و گفت:«دعا کنین ایشا ا… این دفعه شهید بشَم. من دوست ندارم اسیر بشم که نون و نمک دشمنای خدا رو بخورم و قیافهی اونا رو ببینم.
مجروح هم نمیخوام بشَم که منافقا سرزنشم بِدَند و با یه چشم دیگه نگام کنن. دعا کنین فقط شهید بشَم»
مامان و بابا که اول با این حرفا پلکشون داغ شده بود، یه دفعه شروع کردن به گریه؛ آن هم با صدای بلند. صدای گریههایشون همه ی کشاورزای اون اطرافو دور و برِمون جمع کرد.
ـ «چی شده؟ واسه چی گریه میکنین؟»
محمد گفت:« هیچی من دارم حرف میزنم، اینا گریهشون گرفته.»
از اون زمانا، این خاطره مثل یه فیلم ،تو ذهن همه مون مونده.اتفاقاً آخرش، همون جوری شد که می خواست. نه اسیر شد و نه مجروح. او شهید شد.
*****
وقتی خبر اومد که از جبهه بچههای گناباد مییان، واسه قربونی گوساله رو انداختیم پشت وانت. هر کی که پیاده میشد، بابا باهش احوالپرسی میکرد.
بچه ها که پیاده می شدن یه جور خاصی نگاه بابا می کردن. آخرینها هم پیاده شدند؛ اما خبری از محمد نبود. از هر کدوم که میپرسیدیم، خبر درستی بهِمون نمیداد.
یکی میگفت:«رفته پیش اقوامتون تهران و یکی دیگه…»
دمق و ناراحت برگشتیم خونه. پدر خیلی این در آن در زد. بالاخره با یکی که تماس گرفتیم؛ گفت بین شهدا واسهتون تحقیق میکنم.
دو روز بعد دو روحانی اومدن خونهمون. گویا خبری آورده بودن. آره خبرشون مربوط به شهادت محمد بود.
حالا میفهمَم اون نگاهای بچه ها چه معنیی داش؛ درست مثل نگاهای محمد وقتی که سرشو از اتوبوس درآورده بود و تا آخرین لحظه ای که دور می شد، همچنان دست تکون می داد و نیگامون می کرد.
*****
کارش حرف نداشت. فرمانده گفته بود:«عملیات بعد هم واستا!»
به بچهها گفته بود:«تا تُو عملیات بعدی شرکت نکنم، برنمی گردم.»
گفتند:«توی کربلای ۵ هم محشری به پا کرده.می گفتن بعد از این که کلی از تانکای بعثیا رو با آرپیچی زده، یه ترکش خمپار میخوابوندش رو زمین. این بار به آرزوش می رسه.»
=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-
=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-
شهید محمد یوسفی رهنی
آغاز: 15/1/1348 ، رهن- گناباد
پرواز: 9/11/1365 ، شلمچه
اوقات بیکاری خودرابه مطالعه کتابهای دوران انقلاب وکتابهای مذهبی میگذراند.(۵)درکارهای کشاورزی به پدرش کمک میکرد.بسیار خوش اخلاق ،خوش رفتار،مهربان و با ایمان بود در برابر پدر و مادر و بزرگترها،بسیارخاضع و فروتن بود در برابر زورگویی دیگران به دفاع میپرداخت. هنگام پیروزی انقلاب ،سن و سال زیادی نداشت.با این وجود درتظاهرات شرکت میکرد او با انقلاب رشد کرد و زمانی که توانست خودش را بشناسد،انقلاب راشناخت.در زمان وقوع جنگ درپشت جبهه نیزفعالیت میکرد.وسایل کمکی و نان وغذا را جمع آوری میکرد و میفرستاد. چندباری به جبهه اعزام شد.درجبهه مسولیتش آرپی چی زن بود در مرتبه دوم اعزامش براثراصابت ترکش به پشت گوش ،مجروح شد،ولی بعد از مدتی استراحت ،دوباره به جبهه برگشت.(۷)سرانجام در نهم بهمن ماه سال۶۵، در منطقه ی شلمچه ،بعد از عملیات کربلای۵، درسن۱۷سالگی،براثراصابت گلوله دشمن به دست و سینهی وی به مقام رفیع شهادت نایل شد و خورشید پرفروغ وجودش خاموش وکبوتر روحش به ملکوت اعلی و به جمع کروبیان پروازکرد و به آرزوی دیرینه اش که لقاءا… بود،واصل گردید.(۸) روحش شاد
۱ .زندگی نامه شهید-پرونده سرگذشت پژوهی ، ص۱
۲.میرزاده،کبری، سرگذشت پژوهی،ص۴ *
۳.یوسفی ، عصمت،سرگذشت پژوهی،ص۱
۴.همان،ص۴ *
5.همان،ص۲ *
۶.همان،ص۱
۷.همان،ص۶و۸ *
8.زندگی نامه شهید-پرونده سرگذشت پژوهی ، ص۲
=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-
سامانه جستجوی مزار شهدا http://www.isaar.ir/tombSearch
=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-
درپایان با تشکر از بازدید تان از شما درخواست میکنیم اگر مطلب یا عکس در رابطه با این ۳شهید عزیز دارید برای ما ارسال کنید.
ارسال خبر: