زیارتگاه با صفای پیر / تمتراب / هشترود
زیارتگاه با صفای پیریا ترتران اجاقی: که در۵۰۰ متری و در شمال غربی روستا واقع شده است ، یکی از زیارتگاهای مقدس که طبق گزارش اهالی تاکنون از خود معجزات زیادی را نشان داده است و همواره مورد احترام اهالی و روستاهای همجوار است. مردم نذر و نیاز خود را به این پیر مقدس می آورند .این مکان با آنکه در یک بلندی قرار گرفته و هیچ آبی در اطراف خود ندارد ولی دارای چندین درخت تنومند و گلهای رز زرد که دور تا دور زیاراتگاه را فرا گرفته اند است. این مکان شریف همواره در تمام فصول سال درختان سبزی دارد.لذا این ویژیگی یکی از معجزات بسیار بارز آن می باشد. حتی اهالی از گلهای درختان رز آن مربا تهیه می کنند.
پدر بزرگها می گفتند، درزمانهای قدیم شاهسون برای غارت روستاها حمله ور می شدند ، بعد ها شاهسونها و سرکرده آنها جمشید خان می گوید، ما به همه روستاهای هشترود دستبرد زدیم الا یک روستا که در دره ای واقع شده ویک زیارتگاهی بالای خود دارد که همیشه در زمان قصد حمله به این روستا ، سیدی با عمامه سبز و سوار بر اسب سفید از آن زیارتگاه در می آمد و ما را تا سرحدات روستا به عقب می راندو مانع از حمله ما به روستا می شد.همچنین می گویند در این مکان گنج است . خیلی ها از اطراف و اکناف و استانهای دور, برای تصاحب این گنج به زیارتگاه دستبرد زده اند ولی بسیاری از اینها بعدا تعریف کرده اند که مارها مانع از تصاحب گنج شده و آنها را فراری داده اند.(یک مورد را بنده خودم شاهد بودم شاید تابستان 20سال پیش بود که من در روستا بودم .عصر که به خانه آمدم مرحوم پدرم گفتند سه نفر مهمان داریم که می گویند از دوستان عمویت مصطفی هستند , بیا ببین اینها را می شناسید ؟ ولی من آن سه نفر را هر گز ندیده بودم .داستان از این قرار بود که اون سه نفر ازچوپانان نوجوانان که در صحرا گوسفندان خود را می چراندند , می پرسند در روستای شما چه کسی مهمان نوازتر است و آنها مرحوم پدر م را معرفی می کنند .سپس از آنها اطلاعاتی راجع به خویشاوندان پدرم در شهر مانند عمویم جمع آوری می کنند و بدین طریق خود را همکاران و دوستان عمویم , به پدرم معرفی می کنند .پدرم به من گفت من به اینها شک دارم. آدمهای معمولی نیستند ولهجه همدانیها و یا ساوه ایها را دارند . حتی کتاب نیز با خود دارند. ان شب بعد از صرف شام , می گفتند ما صبح زود ساعت ۱ نصف شب بایستی برویم و همین ما را بیشتر مشکوک می کرد و پدرم آن شب نخوابیدند و مراقب بودنند .آنها ساعت ۱ نصف شب خداحافظی کردنند. فردا اهالی متوجه شدند که پیر را کسانی , که همان سه نفر بودنند حفاری کرده اند.
متاسفانه این اجاق مقدس خیلی مظلوم واقع شده و به خاطر کوچ دستجمعی اهالی روستا به شهرها مختلف و کند و کاوهای افراد سودجو جهت دست یافتن به گنج ، موجب از بین رفتن قبر و بنای گلی قدیمی شد .لذا نیاز به همت جمعی دارد تا بارگاهی در شان والای خود احداث گردد. اخیرا توسط اهالی و یکی از افراد خیر حاجی قلی قلیپور تجدید بنای در این مکان مقدس ایجاد شده است.امیدواریم اهالی محترم روستا و روستاهای اطراف و مسئولین استان و شهرستان هشترود توجه ویژه به این مکان مقدس نمایند تا این مکان جایگاه رفیع خود را باز یابد انشاا….
منبع: