مسن – قشم – هرمزگان

سایتها و وبلاگهای روستای مسن

شهرستان قشم – استان هرمزگان

http://www.mesen.iranblog.com/

http://www.mesen.blogfa.com/

massy.blogfa.com/

 

 موقعیت مسن:   

این روستادر جزیره قشم ، بخش شهاب و درجاده ساحلی جنوبی جزیره که از طرف شرق تا سوزا ۵ کیلومتر وتا قشم ۴۲ کیلومتر فاصله داردواز طرف غرب تا شیب دراز ۶کیلومتر وشمال غربی تا دیرستان ۴کیلومتر فاصله دارد موقعیت آن ازروی جی پی اس ۴۴-۲۶ عرض شمالی ۰۰-۵۶ طول شرقی قرار دارد

معنای مسن:

کلمه  مِسِن  در عربی به معنی تکه سنگ سیاه است که  معمولا از این سنگ برای تیز کردن کارد یا شمشیر استفاده می کردند  اگر به این سنگ ربط بدهیم این سنگ ها کنار کوه کلات مسن به وفور یافت .

در فرهنگ دهخدا از مسن، نام شهر  باستانی در دوره ساسانیان در مصب شط دجله درساحل خلیج فارس یادکرده می گوییم شاید اهالی آنجا به مسن جزیره قشم هجرت کرده اند وهمچنین در فرهنگ دهخدا داریم ارض مسنی یعنی سرزمین سیراب، حال اگر به سیراب شدن ربط بدهیم مسن منطقه ای است که  از همه طرف آب بدانجا سرازیر شده وبه در یا می رود.

مُسِن در عربی وفارسی به معنی پیر وکهنسال است . اگر به  مُسِن ربط دهیم مسن روستای خیلی قدیمی وکهنسال است که اسم مُسِن روی آن گذاشته اندوکم کم   به مسن تبدیل شده است .

آقای محمد احمد اسماعیل خشابی از بزرگان روستاروایت می کند(که در زبان عرب مُسَنّیِ به جای گود می گویند ودر گذشته مردم از ترس دزدان وپرتغالیها به جای گود یا خیلی بلند پناه می بردند.ووی می گوید در زبان بومی اهالی جزیره قشم به باغچه می گویند مُسنَی یامهرغ در گذشته که افراد کم بودند از اشخاص سوال می شد مِن اَینَ اَنتَ؟ یعنی کجا زندگی می کنی؟ می گفتند فی المُسنی یعنی در باغچه  به مرور زمان همان مُسَنِّی به مسن تبدیل شده است.

 

محل زندگی اهالی مسن در گذشته:

۱- در کم ها وغارهای کوههای اطراف مسن قبل از اسلام

اولین کسانی که به مسن آمدند آنرا  به چند دلیل انتخاب کردند داشتن کوههای طبیعی اطراف مسن بعنوان دژ وسپر حمله ناگهانی ، داشتنن دریا با  موج شکن طبیعی و سرازیر شدن آب کل منطقه به طرف مسن وایجاد جلگه ای که درآن کشت وزرع مناسب است. به احتمال خیلی قوی کوه ماجی  جای زندگی اولیه مسنیان بوده است که اگر از طرف دامداری محیا به طرف غرب بروی ۱۰متربعداز  برکه دامداری حالت پله مانند دارد که ابتدای این پله نشانه ای دیوار بزرگ موجود است ودو اتاق کنار همدیگر است این کوه تنها کوهی است که سنگ کار درآن تا بالا نمایان است وحاجی محمد عبدالله می گوید قبلا باماشین لانداور زیاد از این قسمت سنگ آورده ایم البته واضح تر از همه خانه های غرب کوه ماجی است از دروازه کوه ماجی(کهن کوه ماجی)۱۰ متر به غرب نشانه یک دیوار وشالوده است بعداز آن به طرف غرب به اندازه یک هکتار زمین حدود ۲۰ شالوده خانه وتکه کوزه های قدیمی موجود است که از این قسمت هم به طرف نخلستان وهم به طرف دریا دید کافی دارد وهم از آب وهم از گرما دراین قسمت در امان است واز دروازه کوه برای رفتن به طرف نخلستان استفاده می کردند به احتمال زیاد این درب را مردم همان دوره درست کرده باشند.ودر پایین کم هایی وجود دارد که سنگهای زیادی کنار آن ریخته در شرق کم ها دوطبقه بوده ودر غرب کم ها یک طبقه می شودکه افراد عادی در آن کم هازندگی کرده اند  وهنوز اثار آن موجود است  آخرین کسی که ازاین کم ها استفاده کرده حدود ۸۰ سال پیش شخصی بنام علی حاجی غلام وحدود۴۰ سال پیش زرگران وغربتی ها بوده اند جالب است بدانید دریا تا کوه ماجی ادامه داشته است در کم های تاوخ کنارو هم جا وآثار زندگی هم موجود است در کم های کوه کولم روبروی خانه موسی عبدالله حسن که معروف به کهن گراغ(سوراخ کلاغ ) است نیز مسنی های اولیه  زندگی را شروع کردندوبه مرور زمان با درست کردن خانه در موقعیت  فعلی ادامه دادند.

۲-شرق روستادر موقعیت فعلی  بعداز ورود اسلام تا ۷۱۴هـ ش

بعداز وروداسلام سال چون قبور آنها اسلامی است واین قبور در مرکز روستادر قسمت جنوبی قبرستان فعلی است که حاجی ابراهیم بلال روایت می کند درسال ۱۳۶۲   هرجایی گود ال برای تیربرق درشرق خانه احمدی حسن عبید می کندیم  قبر بیرون می آمد همچنین در خانه احمدی حسن عبید پنجه وخانه عبدالقادر محمد نور شاهی،علی توریانی آثاری از قبر یا استخوانهایی از انسان  پیداشده است . در خانه حاجی عبدالله اسحاق وحاجی عبدالله محمد سعید آثار شالوده خانه های آن دوره پیدا شده است. همچنین می توان حالادر کوچه  وسط خانه حاجی عبدالله اسحاق قتالی وحاجی عبدالعزیز ملاحی آثار شالوده را مشاهده کرد که بصورت مستطیل بوده وسنگها براثر حرکت ماشین در زمین پرس شده است محمد حسین سلامی می گوید ما نفهمیدیم که مسن دودفعه به خور می رسد ما سنگهایی از خانه های قدیمی کنار خور در موقعیت فعلی خانه یحیی غلام شاه بهزادی به خانه فعلی پسرم عبدالله ومحمد کاهور با شتر جابجا کرده وبا آنها خانه درست کردیم.

۳-غرب روستادرموقعیت فعلی از سال ۷۱۴تا ۸۸۶هـ ش

در سال ۷۱۴ هـ ش در جزیره قشم زلزله عظیمی آمده شاید بخاطر همین اهالی که خانه های آنها خراب شده بود  از شرق به غرب روستا نقل مکان کردند قبرهای که در امتدادخانه احمد جداوی تابرکه درازاست  دال بر این مدعاست .در این دوره تورانشاهیان درجزیره به مرکزیت توریان حکومت می کردند ومسن جزوبنادر مهم آندوره بوده است. نخل های تیو مغان که تنه های آن افتاده یا بلند وسرپا بودند و پیرمردان ما از جمله حسین حسن سلامی در دوران کودکی آن را دیده اند  ویا ثمر آنرا خورده اند که به احتمال زیاد این درختان  مربوط به این دوره می باشد و احتمالا بخاطر حمله پرتغالیها در سال ۸۸۶ افتاده باشند. عدنان مسنی می گوید بعداز کندن گودال جهت خوابانیدن سیم برق ما یک سوت گلی که خواستیم شبیه به آن درست کنیدمتاسفانه شکسته شد  وهمچنین  قوری که آنهم گم شد در اطراف خانه یمان پیدا کردیم که شاید مربوط به این دوره باشد .همچنین وسط خانه حاجی سلیمان وعلی وطن پرست و صابر شاهی هم آثار شالوده خانه همان دوران می باشد.

۴-کم های تاوخ سندغیچی وکلات فرنگی از سال ۸۸۶تا سال ۱۰۲۸هـ ش

درسال ۸۸۶ هـ ش پرتغالیها در جزیره هرمز اقامت گزیدند واز آن زمان به بعدآنها باتوپ از کشتیهای بزرگ به سواحل جنوبی قشم حمله می کردند تااینکه در سال ۹۹۴ درقشم دژی محکم درست کردند اهالی مسن بااستفاده از کوه ماجی وکوه درازو(کوه شمال بوستم وکولم)  بعنوان سپر دفاعی در مقابل توپ وحمله های دریایی آنان استفاده می کردند شاید یکی ازدلایل نامگذاری کلات فرنگی به  نام اروپایی به این دلیل باشد وشمال کوه دراز هم بنام طلاه جهادی نامگذاری شده شاید این دشت در جهاد با پرتغالیها اهمیت داشته است. در بالا وداخل کلات فرنگی آثار زندگی مثل پاسگاه وجودارد.همچنین در  کم های تاوخ سندغیچی که در شرق وشمال آن تپه وجود دارد آثار زندگی پیدا می شودهمچنین در کنار این کم یک مسجد ۲۰ در ۱۷ متر وجودارد ودر پای این کم ها آثار تقریبا ۶۰۰ قبر وجودارد ظاهرا این کم ها استتار خوبی در مقابل دشمنان آنها یعنی پرتغالیها بوده است ودر سال ۱۰۲۸با آمدن زلزله کم های آنها که با زور بازوکنده بودندریخته است و تا حالا آثار ریزش آن مشخص است در کم شمال تاوخ آثار زندگی جدید وجود دارد که تقریبا ۶۰ سال پیش صحرا یها وشتربانان از کم های شمالی استفاده می کرده اند.

۵-بین کلات فرنگی و کلات روباهی ازسال ۱۰۲۸ تا۱۱۲۰ هـ ش

بعداز آمدن زلزله در جلو کلات روباهی تا کلات فرنگی شروع به خانه سازی کرده اندکه آنجا مسجدی داشته وسنگهای آنها در مهرخ محمد صالح وحاجی محمد دادخدا استفاده شده است.وباشروع حمله دزدان میل به طرف کوه کلات کرده تا از آن پناهگاه استفاده کنند.

۶-شمال غربی و جنوب کوه کلات از سال۱۱۲۰ تا۱۱۹۸ هـ ش

در تاریخ ۱۱۲۰هـ ش جواسم ازراس الخیمه وجلفار  وسواحل عمان  به مناطق ساحلی قشم ازآنجمله به مسن  حمله بردند وچون آنها جنگ تن به تن انجام می دادند دیگر کوه ماجی وکوه دراز جوابگو نبودمردم مجبور بودند سپر دفاعی خود را کلات مسن که دسترسی به آن سخت است  انتخاب کنندکه گورستان ،شالوده خانه ها ، خرده های کوزه ،گراشی ووسایل زینتی آن زمان درکنار کلات  می توان دید البته در همان زمان دختران خودرا به قلعه دختران از طریق لک[۱] دختن(دختران) به بالای کوه در نیز برده وحدود ده خانه ودیوار طولانی جهت سنگ پرت کردن وسنگر در امتداد لبه کوه در بالای آن کوه موجود است که فاصله آن تا کوه کلات دوکیلومتر است ودر شمال غربی آن قرار دارد وبعداز شهادت شش نفر از اهالی بعد از درگیری با دزدان دریایی در نماز جمعه،  بیشتر مردم مسن  به محله مسنی ها در شهرستان قشم یا سوزا ودیرستان وحتی به کشورهای عربی نقل مکان کردند بعضی از آنها از جمله خانواده باندریزی سند زمینی پشت مهرخ  محمد صالح در همین اواخر داشته اند وهمچنین آقای محمد توفیق ناخدایی می گوید شوهر عمه ام از قشم بنام عبدالله مسنی است وشیخ سعید خطیبی پسر عمو شیخ عبدالرحیم خطیبی امام جمعه قشم می گوید اجداد ما اصل مسنی می باشند

۵-درغرب  کوه خرگو وبالای کلات خرگواز سال ۱۱۵۰ تا۱۲۵۰

شاید از این قسمت بعنوان دیدبانی غربی  حمله جواسم استفاده می کردند محمد ابراهیم مسنی قشمی پدر خالد وعقیل وحامد می گوید دوران بچگی در جمیره با پیرمردعربی ملا قات کردم وی گفت که از کلات خرگو تا کلات مسن کانال وجود داشته که اشخاص می توانستند سریع بدوند وخبرحمله  ها را به اهالی کلات برسانندعمر محمد ابراهیم ومحمد مظفری هم می گویند ما در راس الخیمه پیرمردی راملاقات کرده که در اصل اهل بخه عمان محله مسنی بوده ومی گفت که اجداد ما از یک کانال بسیار بزرگ در مسن خبر داده بودند.  ولی بزرگان ما چیزی از این کانال تعریف نکرده اند فقط بزرگانی مثل حاجی ابراهیم بلال وشعیب واحمد بهزاد از یک کانال پنجاه متری پشت سنگی بزرگ در وسط وبالای کلات خرگو سمت جنوب بوده وجهت آن به طرف شمال شرق یعنی به طرف کلات مسن بوده  وکسی در حالت عادی متوجه آن نمی شده است تعریف می کنند. حاجی ابراهیم می گوید من تاته آن نرفته چون تاریک بوده واحمد بهزادمی گوید از ترس سربازی در این کانال که به کهن گراغ معروف بوده قایم می شدیم وشعیب خشابی می گوید به انتهای آن رسیده دیدم که راه مسدود است شاید بر اثر ریزش راه مسدود شده باشدوباز هم می گوید واین کانال دوراه داشت یکی به جای اول بر می گشت ویکی دیگر طولانی بود که شواشک ها آنجا زندگی می کردند وما در دوران بچگی بازی قایم موشک بازی درآن می کرده ایم .به احتمال زیاد از این کانال موقع حمله ومحاصره  دزدان دریایی استفاده می کردندحال این سوال پیش می آید به قول عرب تا کلات مسن بوده که دوکیلو متر است وآنجا شهر بوده خبر رسانی می کردند ویا اینکه  تا کوه دراز که ۵۰۰ متر بوده است  وفقط خودرا نجات می دادندخدامی داند .واز کوه کلات بعنوان مکان خروج  مروارید از صدف  هم استفاده می کردند چون در این دورا ن اوج صید مروارید بوده است و قبل از اینکه سپاه بیاید  آنجا صید کیلیکو یاکاشغ انجام می شد  وسنگهای  آنجاریخته بود که قسمتی ازآنها  بلند تر بود پیرمردان می گفتتند اینجا مسجدبوده است .و صدف هایی خیلی بزرگ در در ساحل آنجا وجود داشت که مربوط به صید مروارید بوده است در این موردحاجی عیسی بهزادی روایت می کند موقعی که در درکویت بودم یکی از پیرمردی عرب تعریف می کرد ماوقتی صید مروارید انجام می دادیم در همین جا آنهارا ازدرون صدف بیرون می آورده ایم حال یک سوال پیش می آید که آیا واقعا مروارید در این منطقه وجودارد حتما وجود داشته یامکان آن فراموش شده است یا اینکه بخاطر ریزش کم باران رشد آن کم شده است. ناگفته نماندشنیده ایم کسانی بوده اند بصورت اتفاقی در همین قرن صدفی که در ان مروارید باشد پیدا کرده اند همچنین محمداحمد اسماعیل می گوید ما بالای کلات خرگو بازی می کردیم  وآثار خانه ومسجددر آنجادیده ایم  احتمال دارد با ضعف صید مروارید یاحمله انگلسی ها درسال ۱۱۸۵ هـ ش مردم آنجارا ترک گفته باشند . نخلستانهای آنها هم در غرب کلات خرگو وجنوب کولم بنام کولم عرب معروف بوده است ومی شودبرداشت کرد که اهالی کلات خرگو عرب زبان بوده اند. اهالی این قسمت به محله مسنی در بخه عمان هجرت کردند

۶-در موقعیت فعلی از سال۱۲۵۰هجری شمسی تا حال

اکثریت اهالی که به محله مسنی قشم رفته بودند همانجا مقیم شدند وزمینهای خیلی مهم وپر محصول به مرور زمان به مهاجرین جدید مسن فروخته وبعضی زمینهای ضعیف بدون تملک  باقی ماندند تعداد خیلی کمی که شغل آنها وابسته به زمین بود به مسن برگشتند تاهمراه با مهاجران مسن جدید رادر موقغیت فعلی بنا سازند. به احتمال خیلی قوی تعداد آنها در سال سال ۱۲۵۰ هجری شمسی از سی نفر تجاوز نمی کرد در این دوره  قبور آنها تا حالا یعنی سال ۱۳۸۸ هـ ش در خط شمالی  گورستان روستا می باشد و خانه سازی از شمال مسجد جامع عبدالرحمن ابن عوف بعداز زلزله سال ۱۲۶۳هـ ش  شروع شد وتا سال ۱۳۸۳ازشرق وغرب به کوه وشمال وجنوب به آب رسید تا اینکه درسال ۱۳۸۴ زلزله ای رخ دادکه خوشبختانه  خرابی آن کم بود،همچنین دراین سالهاطرح هادی روستا در حال شکل گرفتن بود ناچاراً  خانه هایی  کمک حال زلزله دیدگان سی تا هشتا د درصد خرابی   وجوانان تازه داماد در بالای کوه کولم یعنی غرب روستا ،بنام شهرک  ضمیمه قسمت قبلی شد.

 7-در نخلستانها

بصورت پراکنده در کولم ،بوستم ،مخ بالا،مخ زیرن ،پشکلات، درواجیری،بیمخگل ،قدمگاه،گهزان،کنارو وپش خرمن هم نشانه هایی از ساخت وساز در کنار زراعت وجود داردومعمولا بصورت موسمی مثلا فصل بهار برای چیدن گیاه ،جو ،گندم وارزن وفصل تابستان برای چیدن خرما  اهالی مسن در آنجا سکونت می گزیدند.

که تا حالا در محلی بنام تنب گورون در شمال  غربی گهزان که همه ساختمانهای آن متعلق به مسنی هاست در موسم یادشده اهالی بدانجا کوچ می کنند

جمعیت:

جمعیت مسن درسالهای قبل از اسلام ۱۰۰نفروبعداز اسلام در موقعیت فعلی روستا که در ابتدا درموقعیت فعلی مسن بودند با تخمینی از قبور می توان گفت : ماکزیمم جمعیت آنها ۱۰۰۰ نفر در زمانی که در کوه روباهی تا کلات فرنگی  بودند هم وسعت زمین زیاد هم و دو مسجد داشته یکی از مساجد شالوده آن ۲۰ در ۲۵ متر بوده است با این حساب  ماکزیمم جمعیت حدود۸۰۰ نفرکه تعداد قبرهای آنان در شرق تاوخ صندغیچی ۶۰۰ عدد بود  وجمعیتی که در شمال غربی وجنوب کلات مسن بودند ماکزیمم جمعیتی آنها حدود ۲۰۰۰ نفر که تعداد قبرهای آنان در جنوب کلات مسن برابر بیست وپنج هزار قبر بوده است  در موقعی که کنار کلات خرگو بودند جمعیتی حدود ۱۰۰ نفر ودر سال ۱۲۰۰ درموقعیت فعلی جمعیت حدود ۲۰ نفر در سال ۱۳۵۵ جمعیت آن طبق آمار رسمی کشور ۵۵۶ نفر با ۱۲۲ خانواردر سال ۱۳۶۵جمعیت  825 نفر در سال۱۳۸۵ جمعیت ۱۶۲۳ نفر با ۳۵۲ خانوار که ۸۱۳  نفر مردو۸۱۰ نفر زن و۱۱۶۶ نفر با سواد بودند

مذهب:

همه مسلمانند وفعلا مذهب اغلب آنها تقریبا ۹۸ درصد اهل سنت وشافعی هستند ودودرصد مذهب شیعه اثنی عشری می باشند که خوشبختانه باهم زندگی سالم سپری می کنند. احتمالا تشیع از سالهای ۱۳۵۵ به بعد به روستا آمده واکثریت آنها اهل میناب می باشند.

دزدان دریایی:

شاید سوال پیش بیاید چرا اکثریت مردم جزیره در گذشته کنار کوهها  زندگی می کردند تقریبا در سال ۱۲۲۰هـ ش گروهی دزدان دریایی بودند بنام جواسم که ازطرف کشورهای عرب جنوب ایران به جزیره حمله می کردندومردم به بالای این کوهها پناه می بردند که نمونه بارز آن کوه کلات مسن است . عدنان مسنی که در سال ۱۳۷۶ بالای این کوه رفته این چنین می گوید:  من برهان وعمران برادرم ویک به قصد کندن عسل کندن وکنجکاوی بالای کلات مسن رفتیم موقع بالا رفتن  در یک قسمت که سنگ بزرگی بود که با بستن  طناب دورآن  برادران کوچکم را از آنجا عبور دادم ووقتی به بالا که رسیدیم مساحت بالای آن به اندازه زمین فوتسال بود به نحوی که یک قسمت از قسمت دیگر بالاتر است ومن یک بیل وکلنگ و ی بطری آبی آنجا مشاهده کردم با آب بطری وضو گرفته نماز خواندیم  ویک گودال ۱متری به اندازه یک سینه انسان حفر شده بودوهمچنین آثار خانه در آن موجود بود احمد محمد عبید دریانورد می گوید آثار حدود ۲۰ خانه در بالا موجود است حاجی محمد عبدالله می گوید در گذشته وقتی تازه ماشین لنداور خریدم کارگرانم از بالای کوه سنگ به زیر ریخته وآنرا به مردم به فروش می رساندیم حاجی عبدالغفور می گوید خانه های پشکلات با سنگهای خیلی بزرگ ومکعب شکل از بالای کلات و با استفاده از ماشین محمد عبدالله طاهری به پشکلات حمل کرده ایم ؛ کوه کلات در روستای مسن معماری خاص خودارد که هچ راهی به بالا رفتن آن موجود نیست وفقط ازطریق دماغه شرقی آن ، با مهارت خاص می شود از آن بالا رفت فقط یک سنگ بزرگ که تا اواخر باطناب بسته شده بوده است مشکل ترین راه بود که در زلزله سال ۱۳۸۴ افتاده است  .در بالای کلات بر اطراف علی الخصوص به در یا دید کامل دارد حتما برسراین کوه دید بانانی بودند که  به صورت نوبتی آنجا نگهبانی می داده اند دختران خودرا به کوه در نیز از طریق لک دختن به قلعه دختران بعد از اینکه احساس حمله می کردند می بردند.شیخ محمد شریف رضوانی رمچاهی می گوید شنیدم دایی ام مرحوم ملا حسن رضوانی رمچاهی می گفت: مسنی ها مردم شجاعی بودندوهمیشه دزدان را شکست می دادند تا اینکه دزدان ترفندی ریختند ودر روز جمعه که مردم بدون اسلحه در حال نماز بودند به روستا حمله بردند و شش نفر از مسنی هارا شهید کردند درجزیره هیاهویی به پا شد اکثریت روستا ها  از جمله زیرانگی ها به نوشازیرانگی نخل گلی ها به نوشا گلی کویچی ها به نوشا کویچی هلری ها به نوشا هلری ومسنی ها به نوشا مسنی در  شهرستان قشم که محل حکومت بنی معین بود وتشکیلا ت نظامی داشتند، نقل مکان کردند.آقای محمد خوشرو دبیر ادبیات از قریه کوه ای  می گوید در کتابی  خواندم که در روستای خربز (رمچاه قدیم)شیخی بود که اعلان جهاد بادزدان صادر کرد  دزدان شبانه این شیخ وطلاب ان را هم شهید کردند که مقبره این عالم ربانی به زیارت شاه شهید در بالای کوه خربز موجود است آقای یوسف دریانورد در گهانی دبیرمطالعات اجتماعی می گوید از آقای مرحوم ملا احمد رحیمی هلری شنیدم که  می گفت: مردم سواحل جنوبی ایران از دست  دزدان به تنگ آمدند به شاه وقت ایران شکایت کردند  شاه توپ وادوات جنگی انگلیسیها در اختیار مردم قرار داده  ونقشه بر این شد مردم لنچهای خود را پر از غذا کنند ودر منطقه ای که دزدان سکونت داشتند پهلو بگیرد همینکه دزدان به کشتی حمله کردند مردم با یک کشتی عقب نشینی کرده کشتی های که توپ داشتند به آنها حمله کردند بعد از آن مردم از دست این دزدان رهایی یافتند.

البته ناگفته نماند که دزدان دریایی درقرن حاضرهم نقاب بسته درقایق با اسلحه گاهی موردی به قایقها حمله می کردند که نمونه بارز آن حمله به قایق طیب اسحاقی سوزایی احمد اسحاق  – عبدالله ملاحی محمد عبدالله  –محمد نور عبدالله خالد ملاحی در سال ۱۳۸۰ بود که هر سه نفر شهید شدند وجسد آنها هم متاسفانه یافت نشد.در آنسال مردم تا ۴۰ روز حالت عجیبی داشتند وحتی برای کار به دریا هم نمی رفتند.

هجرت:

قبل از شکوفایی بندرعباس (گامبرون)جزیره قشم از آنجاآبادترو پررونق تر بود ولی مسائلی چون حمله دزدان دریایی از جنوب وشمال به این جزیره  وهمچنین استعمار انگلیس وپرتغال وخشکسالیهای پیاپی ،کشف حجاب زنان(برکه کنان)،اجبارمردم به پوشیدن لباسهای مورد نظر(کوت وپاتلون وکراوات)،آزارماموران دولتی وقت،وضع مقررات خاص برای ورود وخروج کالاها ، سرباز گیری ،وقوع چندین زلزله وآتش سوزی وگماردن ماموران بی توجه وبدون مسولیت وارسال گزارشهای مغرضانه برخرابی آن افزوده وروز بروز شهرها وروستاهای داخلی قشم از سکنه خالی گشت وکسب وکار آنهارو به کسادی نهاد  و سبب شد خیلی از افرادراهی دیار غربت شوند

موج شکن:

بزرگان می گویند که خور مسن نه تنها امتداد آن  در همین مسیر فعلی بوده بلکه ادامه امتداد آن بصورت شرق وغرب با همین پهنا تانزدیکیهای سد فعلی روستا بوده است چیزی که می توان از این برداشت کرد یک اسکله طبیعی درگذشته بوده که مردم از آن می توانستند بعنوان موج شکن استفاده می کردند که هنوز لاشه یک زرگه در آن موجود است همچنین کوه ساحلی جنوب مسن در قسمت شرق آن بصورت طبیعی در دریا ادامه یافته بزرگان می گویند قبلا تا نزدیکیهای پمپ بنزین فعلی آب بوده این می توانست درموقعی که هواجهت آن ازطرف شرق وبه اصطلاح هواشمال می آمد پناهگاه خوبی برای لنچها باشد وهمچنین درغرب آنکوه بصورت طبیعی در آب قرار داشت وآب تا سایبان صیادان می آمد ومی توانست درموقعی جهت هوا شرق یا به اصطلاح هواکوش بود پناهگاه خوبی برای لنچها باشداینجا در ۳۰ سال پیش جای هوریها بود. همچینن ساحل شرقی یا تیو بندرگاه یک اسکله دست سازی داشت به طول ۲۰متر وپهنای نیم متروارتفاع سه مترازکوه شرق پمپ بنزین که ده مترآن در امتدادکوه به طرف شرق ادامه داشته و۱۰ متر دیگر به طرف ساحل آمده است وبرای اینکه به دیوار فشار وارد نشود وآب به راحتی جابه جا شود، در در زیرکوه سوراخی ایجاد کردند. می گویند سازنده آن محمد فارسی  درسال ۱۳۵۰ بوده که تاحالا اثار آن اسکله موجود می باشد و وی اولین کسی است که ترتر ی یا لنچی که با موتور گازوئیلی کار می کرد بافروختن دو قایق تخته ای  بنام هوری به مسن آورداین اسکله دست ساز جوابگوی سیل عظیم ترتریها بعدازآن  زمان نبود بخاطر همین مشاجراتی برای گرفتن جا پیش می آمد. همچنین آثار سنگ ریزی در  در امتداد کوه تیو بندرگاه وجود دارد که در سال ۱۳۶۳ آقای عبدالله سلطان گربدانی سنگ ریزی کرده ولی ظاهرا آنرا تکمیل نکرده اند شاید دلیل آن همان اسکله دست ساز قبلی بود که سازندگان حق تقدم آوردن لنچهایشان را داشتند. تا اینکه در سال ۱۳۶۵ در خرگو یا ناوتیب امروزی اسکله توسط جهاد سازندگی وهمکاری مردم درست شد که تقریبا کاملترین موج شکن درنوع خود بود ولی به مرور زمان با پیشرفت سپاه وحساسیت آن قرار بر این شدکه مردم یک موج شکن دیگر داشته باشند تادر سال۱۳۷۶با بودجه سپاه در روستا موج شکن روبه ساخت قرار گرفت تا اینکه  دوبازو ناقص هرکدام ۳۰۰متر درست شد ونیاز به تعمیر داشت باز هم مقرر شد با بودجه صدوپنجاه ملیون تومان فقط آندو بازو تعمیر شود وفقط از هر کدام ۵۰متر به دریا رفت وحال ۱۸۰ متر آن مانده که برای تکمیل این پروژه فرماندار قشم در تاریخ ۲۸/۳/۸۸  در نشستی که با مردم در مسجد جامع مسن داشتند قول بودجه پانصد ملیون تومان برای اتمام وتکمیل این پروژه دادند.

زبان:

درابتدا زبان مردم پارسی(فارسی)بوده است ووقتی که اسلام به این منطقه وارد شد وزبان آنها تحت تاثیر اسلام قرار گرفت تااینکه بنی معین از نجد عربستان به عسلویه آنگاه باسعیدو سپس لافت وسپس قشم آمدند واز سال (۱۱۱۶ تا۱۲۹۹ هـ ش )حدود۱۸۳ سال حاکمان قشم بودند زبان عربی آنها  در جزیره قشم  تحت تاثیر قرار گرفت بحدی که  در یک گزارش نظامی قشون هندوستان در سال۱۳۰۰ هـ ش منتشر شده است:سکنه قشم در آن سال سه هزار نفر بوده وصدخانوار (حدود۱۰۰۰نفر)آن ایرانی وبقیه عرب بوده اند.آنهایی که عرب زبان  بودندیا کوچ کرده  یازبانشان را فراموش کرده اند البته  فعلا زبان رسمی مردم فارسی  وزبان محلی آنها بندری است که در آن کلمات عربی مثل سلاجه انگلیسی  وپرتغالی مثل گلاس وهندی مثل جوتی وکلمات بومی استان هرمزگان وفارسی زیاد یافت می شود وهرروستای معمولا برای خویش در دنیا لهجه خاص دارد که مسن از آن استثنا نیست.
هوش وشجاعت :

صحرا ودریا درهوش وشجاعت انسان تاثیر می گذارد می گویند درگذشته زنها قبل از نماز صبح بیدار شده وکارهایی چون ،دوشیدن شیر گاوو گوسفند، جارو زدن ،آرد کردن گندم با آسیاب سنگی (هاش)،آوردن هیزم ،آوردن آب شیرین وشور، چیدن گیاه یا رطب ،درست کردن صبحانه وبردن غذا واشیا به فواصل دور به عهده داشته است تعریف می کنند وقتی فصل صید وبهار باهم بوده علی عبدالله عاشور روایت می کند مادرم روزانه دوبار ازمسن فعلی به گهزان با فاصله شش کیلومتر رفت وآمد داشته صبح زودکار خانه انجام داده  از مسن به گهزان می رفت مقداری گیاه چیده و به مسن آمده غذا به ما داده وبرگشته ادامه کارش را انجام داده ودودفعه ای آمده نهار را درست کرده وبرگشت دو دفعه ای به گهزان تانزدیهای مغرب جهت کار خانه وخانواده به مسن آمده است . در طلاه جهادی درخت کهوری بوده بنام بلقیس چرا که درزیر آن درخت دختری بنام بلقیس موقع رفت وآمد مادرش به دیرستانبه مسافت چهار کیومتر به دنیا آمده است زنان درگذشته دامدار ، کشاورز ،خانه دار،طبیب ،خیاط وکمک حال شوهرانشان بودند

مردان هم باید بالای درخت خرما پا طناب (پروند )می رفتند زمین راشخم می زدند شتران وخران  راسیراب واز بالای درختان برگ واز صحرا گیاه به آنها می دادند ، درکوه دنبال عسل بودند در دریا پارو می زدندو تور ماهی با چشمهای کوچک (جل) وتور ماهی بزرگ(بغ) بالا می کشیدند. در ساحل باتوری که دور تادور آن سنگ یا سرب بود(رخ) شبها ماهی می گرفتند به سفر سال می رفتند   سنگ را ازکوه جهت سرپناه می آوردند ، بنایی می کردند شبها از خانه وخانواده محافظت می کردند.

پس در کل مردم گذشته شجاع بودند تیزهوشی آنها هم مثال زدنی است علی عبدالله عاشور روایت می کند همراه  اسحاق سعید  با دیدن رنگ عسل بر خاک بربالای کوه رفتند همینکه جای پادیدند اسحاق گفت مرشدآمده است وعسلها راکنده من گفتم اوکه هشت سال است  به کشورهای عربی رفته گفت نه جای پای اوست رفتیم به روستا سوال کردیم گفتند بله مرشد آمده است البته بالاتر ازاین هم در روستاحسن عبدالله فرخنده (بهزادی)پدر موسی تورگی جای پای آدمها وهمه شتران وخران جزیره رابلدبوده یکبار در شهر سوزا دزدی شده سراغ وی می روند می گوید دزد از فلان شهر وفلان کس است .باز هم افرادی بودند که با دیدن شاخه درخت کهور فورا تشخیص می دادند که مال خودشان است یا خیر؟

باز هم تعریف می کنند افراد بدون اینکه مدرسه بروند سه روزه یا چهار روزه به سوره لم یکن (بینه)می رسیدند. افرادی بودند همینکه حادثه ای رخ می داد فوراهمانجا درمورد آن حادثه شعر(شلوند) می گفتند که ازآنجمله محمود بهزاد بوده است که در سرودن شعر مهارت داشته است.

می گویند آنقدر بعضی دید داشتندکه آدم با فاصله ۵۰ کیلومتری اینجا باکوههای خصب کشور عمان در هوای صاف را می دیدند حسن عاشور  باوجود اینکه دراواخر از پابخاطر بیماری شل بود ولی همیشه وی را چون دید خوبی داشت واز دور صید را تشخیص می داد همراه خود به دریا می بردند

در شنوایی هم  مردم تک بودند والبته نبود سروصدای ماشین الات براین قضیه موثر بوده است، این داستان از روستای دیگر است محمد غلام کیاس می گوید در شب آرام صدای طبل ونی (دهل وجفتی) عروسی در  روستای  ریگو به گوش می رسید جوانیمان گل کرد و به دنبال صدا به روستای بند حاجی علی ، زیرانگ ، رمکان ،توریان وخالدین رفتیم آنرا در خالدین یافتیم . حاجی عبدالغفور می گوید صدای موذن بدون بلندگوی دیرستان  درپش کلات می شنیدیم  ،علی عبدالله عاشور می گوید  رمضان را باصدای توپ  کشورهای عربی شروع می کردیم.،در همین اواخر قبل ازاینکه زندگی ماشینی بشود مردم آنقدر زور داشتند که وزنی معادل یک بشکه را بلند می کردند.

همکاری ومحبت مردم:

هرچند ازدواجها درون قبیله ای بود ولی گاهی پیش می آمد قبایل مختلف از دیگری زن می گرفت مثلا یکی ازجده های قوم بهزاد ازقبیله عاشور بوده حاجی سلیمان جنگی ازقبیله سعید زن گرفت اسحاق سعید ازقبیله عاشور  زن گرفت اما آنها جایی که نیاز به اتحاد داشت با هم متحد بودند دوره ای حاجی خلیل با حاجی سلیمان در کار صیادی شریک شدند حاجی محمد جنگی از  گذشته دورتقریبا سال ۱۲۶۳ تعریف می کند مردم برای برداشت محصول بیشتر به میناب رفته بودند همگی روستارا ترک کرد ه وقتی آمدنددیدند زلزله همه خانه ها  را خراب کرده است،با این حادثه همه افراد قبیله های مختلف با هم متحد شدند ودیوار به دیوار برای هرقبیله ای خانه درست کردند بعدها هر خانواده ای برای خود خانه درست کرد ،می بینیم که همه بازیهایشان جمعی بود در عروسیها همه شرکت داشتند وهرکسی هرچه توان داشد مبلغی را در مچ داماد می گذاشت. موقع بالا بردن قایقها(زرگه)وپاک کردن برکه وچاه با هم همکاری داشتند با تحقیق در خانه ها ی جنب کلات متوجه می شویم که همه خانه ها دیوار به دیوار وکنار یکدیگر است یکی به دلیل مصرف سنگ کمتر ومهمتر ازهمه با یکدیگر سازگاری داشتند درشبهای طولانی زمستان جایی جمع می شدندوآنهایی که صدای خوش داشتند شعر (شلوند)می گفتند بزرگان قصه و افرادکنجکاو معما وسوالات شرعی مطرح میکردند در شبهای تابستان بخاطر گرما در کنار ساحل زنهای کل روستا یک طرف ومردم طرف دیگرخوابی آرام داشته  وشب را به روز سپری می کردند

رسومات:

۱-درشب نیمه شعبان طبق حدیث" پیامبریطلع الله تبارک و تعالى إلى خلقه لیله النصف من شعبان ، فیغفر لجمیع خلقه إلا لمشرک أو مشاحن یعنی خداوند در نیمه شعبان به مخلوقاتش نظر خاصی داشته پس همه را غیر ازمشرک وکینه توز می بخشاید" لذا در آن شب صدقه داده وبه بچه به مهربانی رفتار کرده هدایایی به آنها می دهند واز آنجا که در گذشته پلاستیک نبوده ودیک آنها معمولا سفالی ومحدود بود با استفاده از الک(هارگیز )بچه ها با هارگیز به درب خانه هارفته هدایا را دریافت می کردند بخاطر همین به هارگیز گرد یا هارگیز کرد معروف شده است.

۲-

طب سنتی :

از جواشیر برای نفخ پسر بچه استفاده می کردند .صبر ومرواد هم به شکم اومی مالیدند تا نفخ یا باد شکم اوبر طرف شود از جوشیده برگ خرگ بر روی محل  کمر درد زانودرد … گذاشته رفع درد می شد.از زرد چوبه بعنوان جریان دهنده خون ورفع ورم استفاده می کردند.در شکست وبندها از انزورت(گُوزِن)بعنوان گچ ومکش درد استفاده می شد.

ازقدیمی ترین دایه وماماهای روستا درحوالی سال ۱۲۸۰خانم عایشه زینعلی مادر بزرگ حبیب پدر محمد صادقی سپس در حوالی سال  در حوالی سال ۱۳۰۰خانم آمنه عبدالله لرمادر بزرگ نوح عبدالله حسن ودر حوالی ودرحوالی سال۱۳۲۰خانم هاجر مادر بزرگ یحیی غلام شاه وفاطمه خدیجه عبید مادر احمد محمد ابراهیم سمالی درحوالی سال ۱۳۳۰حاجی صالحه جنگی مادر حاجی محمد دادخدا وعایشه محمود مادر اسحاق سعید در سال ۱۳۴۰خانم خاتون مادر ابراهیم صالح محمدابراهیم وبلقیس محمود مادر حسن عبدالله کن وبمون مادر بزرگ مصطفی موسی فرخنده ودر حوالی سال ۱۳۵۰ حلیمه زن احمد سعدوآمنه سکینه زن احمد دلاک وشریفه زن عبدالرحمن عبدالعزیز مادر زن موسی تورگی درحوالی سال ۱۳۶۰خدیجه مادر یحیی یوسف در سال ۱۳۷۰ فاطمه سلیمان دایه های روستا بودندولی حالا معمولا به ماماهایی که مدرک دانشگاهی دارند مراجعه می کنند. دایه های قدیمی بدون سنوگرافی جنسیت ووضعیت و حتی تعداد جنینن را تشخیص داده حتی اگر وضعیت جنین بد بود با مالش یا بازدن آنها به کوله از پشت بدون سزارین جنین را در حالت مطلوب نگه می داشتند.با دادن پیاز خام به مادر بچه را به تولد نزدیکتر می کردند.حتی حاجی ابراهیم بلال تعریف می کند که شنیده است که مادر بزرگم آمنه عبدالله لر یک شب اجنه جهت دایگی از اودر خواست کرده ووی دایگی بچه جن را بر عهده داشته است که آنهادر عوض به اوبرگ کنارداده اند و وی آنها رادور ریخته فقط یکی از آن برگها که به بدنش چسپیده وبه گوشواره تبدیل شده است واین داستان (به روایت یکی از بازدید کنندگان وبلاگ) هم برای دایه دیگری بنام  مریم قشمی  مادربزرک محمدابراهیم سالمین پدر بزرگ محسن توریانی  درحوالی سالهاى ۱۲۵۰ روخ داده است والله اعلم .

از طبیب های قبل از سال  1355 از مردان  دلاک وحسن بهزاد وبعداز آنها احمد بهزادبودده واز طبیب های زن فاطمه  محمد ابراهیم حسین همسر عبدالله عاشور  می توان نام بردکه با مالش ، آتش ، صبر ، مروا، گوزن،انگز، تخم مرغ ، اوشن ، ویزگ…افراد را معالجه می کردند. ولی بعداز آنها درمانگاه در سوزا درگهان ،قشم ورمکان درست شد که طبیبان با مدرک دکتری طبابت مردم بر عهده گرفته اند.

تقویم مردم:

در گذشته از دو تقویم یکی تقویم عربی که ماهای آن به ترتیب محرم-صفر-برار اول –دوبرار –سه برار-چهار برار – رجب – داوداو-رمضان-عیدکوچک- میان عیدن- عید گپ  همچنین از تقویم دیگر که معروف به تقویم صیادی است وتقریبا شبیه به تقویم هجری شمسی است به این معنی که چهار فصل دارد فصل اول بنام شهریماه بوده وشبیه فصل پاییز است که۱۰۰ روز دارد وده تا ده تا حساب می کنند دهی ،بیستی،….وتقریبا از ابتدای مردادماه شروع می شودوفصل زمستان که باز هم صدروز است که باز هم ده جزء ده روزی داردوفصل بعدی فصل جووا که همان فصل بهار است وبازهم ۱۰۰روزبوده وفصل گرما که سه سال ۶۵ روز است وسال چهارم ۶۶ روز می باشد در ابتدای فصل شهریماه عید صیادان است که در گذشته در این روز کار صیادی را ترک گفته جشن می گرفتند لازم به ذکر است که عیداحتمال دارد جابجا بشود عید را باید طوری تنظیم کردکه اگر امسال سال ۱۳۸۸ عید روز دوشنبه تیرماه بوده است سال دیگر باید روزسه شنبه یعنی هرسال یک روز هفته به جلوبرود واگر سال ۳۶۵روز بود هیچ مشکلی پیش نمی آمد ولی ناچارا هر چهار سال یک سال ۳۶۶روز است بخاطر همین در سال های مختلف هجری شمسی  یک سال ۲۸ تیر واحتمال دارد یک سال دوم مرداد باشد ولی از این دو تاریخ نمی گذرد.

جاهای دیدنی:

سد خاکی روستا معروف به کربن شهر-کلات فرنگی وخانه بادگیردار آن –کربن حاجی احمد –پش کلات – مساجد علی الخصوص مسجد جامع – برکه درازو- چالون هفتایی-سد کوه بر-سد بیمخگل- بالای کوه کلات- خانه های قدیمی کنار کلات مسن – قبور کهنه کنار کلات مسن- مخ بالا-مخ زیرن-اسکله –سواحل مسن-کم های تاوخ سندغیچی – قبور کهنه تاوخ سندغیچی-کم های کوه ماجی 

مطالب مرتبط

۱ دیدگاه

  1. ناشناس گفت:

    با عرض سلام و خسته نباشید خدمت شما دوست عزیز..
    لطفا اسم وبلاگم رو تو سایتت بزار…با تشکر N.meseni+))

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *